جنگل نهضت

معرف

نهضتی ‌به ‌رهبری‌ کوچک‌ خانِ جنگلی‌* در منطقه‌ گیلان ‌و مازندران ‌برضد استبداد داخلی ‌و استعمار خارجی‌

متن

جنگل ، نهضت ، نهضتی به رهبری کوچک خانِ جنگلی * در منطقه گیلان و مازندران برضد استبداد داخلی و استعمار خارجی . نهضت جنگل از نظر سیاسی ، اجتماعی و ترکیب رهبری به دو دوره تقسیم می شود: دوره نخست با عزیمت میرزا کوچک خان به گیلان (رجب ۱۳۳۳/ خرداد ۱۲۹۴)  آغاز شد و با  توقف مخاصمات   جنگی و انحلال کمیته   اتحاد اسلام  پایان یافت (شعبان ۱۳۳۸/ اردیبهشت ۱۲۹۹). دوره دوم با ورود ارتش سرخ شوروی به ایران (۲۹ شعبان ۱۳۳۸/ ۲۸ اردیبهشت ۱۲۹۹) شروع شد و با شکست نظامی جنگل و شهادت  میرزا کوچک خان (۱۱آذر۱۳۰۰) به پایان رسید.دوره دوم سه مرحله داشت : مرحله اول ، توافق نمایندگان جنگل با نمایندگان  دولت شوروی (نه مادّه انزلی )  و تشکیل حکومت موقت جمهوری ؛ مرحله دوم ، کودتای حزب کمونیست بر ضد میرزا و تشکیل دولت ائتلافی احسان اللّه خان با نمایندگان دولت شوروی و حزب کمونیست ایران ؛ و مرحله سوم ، ورود حیدرخان عمو اوغلی* به ایران و تشکیل دولت جمهوری شورایی گیلان .

دوره اول (رجب ۱۳۳۳ـ شعبان ۱۳۳۸/اردیبهشت ۱۲۹۹). در دومین سال جنگ جهانی اول ، جنبشی مردمی در گیلان به رهبری میرزا کوچک خان بر ضد تجاوز نیروهای خارجی ، ظلم اربابان در حق رعایا، فقر و بیکاری و فقدان امنیت شکل گرفت . میرزا کوچک خان با تنی چند از افراد وابسته به اتحاد اسلام (رجوع کنید به ادامه مقاله ) در تهران تماس گرفت و قرار شد کانون ثابتی برای مبارزه با متجاوزان به وجود آید. نخستین پایگاه عملیاتی در جنگل تولم (سه فرسخی شمال غربی رشت ) تأسیس شد و در شوال ۱۳۳۳ عملیات خود را بر ضد نیروهای اشغالگر و متجاوزان به دهقانان آغاز کرد (مدنی ، ص ۴۲ـ۴۳؛ گیلک ، ص ۱۷ـ ۱۸؛ جنگل ، سال ۱، ش ۲۸، ۱۵ جمادی الا´خره ۱۳۳۶، ص ۲). هدفهای عمده نهضت جنگل چنین بود: اخراج نیروهای بیگانه و حمایت از استقلال کامل کشور، برقراری امنیت ، رفع بی عدالت و مبارزه با خودکامگی و استبداد، اصلاحات اساسی و رفع فساد در تشکیلات دولتی (جنگل ، همان ، ص ۱ـ۲؛ فخرائی ، ص ۲).نخستین دسته مجاهدان هفت تن بودند که به تدریج افزایش یافتند. پس از مدتی احسان اللّه خان دوستدار (از اعضای کمیته مجازات در تهران ) و خالوقربان هرسینی ، با تعدادی از کردهای مجاهد نیز به نهضت پیوستند. اعضای هیئتِ رهبری و مجاهدین اولیه نهضت ، به طور عمده ، عده ای خرده مالک و پیشه ور جزء بودند. با توسعه نهضت ، افسران تعلیم یافته و آشنا به فنون نظامی به نهضت پیوستند (با توصیه کلنل محمدتقی خان پسیان ) و در مراحل بعدی بیست افسر اتریشی و عثمانی به تربیت مجاهدان جنگل پرداختند (جنگلی ، ص ۶۶؛ فخرائی ، ص ۵۲، ۵۵؛ سپهر، ص ۳۸۶). هزینه های نهضت با کمکهای مالی برخی تاجران و زمین داران کوچک منطقه و دریافت عشریه تأمین می شد (از ۱۳۳۶ به گرفتن عشریه اقدام کردند). همچنین با حمله به انبار سلاح روسها بخشی از نیازهای مهمات جنگی خود را تأمین می کردند (املشی ، ص ۲۰۷؛ کوچکپور، ص ۹ـ۱۰؛ میرابوالقاسمی ، ص ۴۷ و پانویس ۱؛ نهضت جنگل و اتحاد اسلام ، ص ۱۱۷ـ۱۱۹). هیئت اتحاد اسلام در رشت در واقع هسته رهبری و مرکز ثقل تصمیم گیریهای سیاسی ، اداری ، اجتماعی و نظامی نهضت جنگل بود و بر حفظ استقلال ایران اصرار داشت .نهضت به تدریج سازمان نظامی ـ سیاسی نیرومندی شد که کانون خطری برای نیروهای بیگانه ، زمین داران بزرگ و دولت مرکزی به شمار می رفت . دو حزب دموکرات و اتفاق و ترقی در رشت ، از حامیان نهضت بودند و عده ای از اعضای آن بعدها به نهضت ملحق شدند (فخرائی ، ص ۶۷). گسترش نهضت در میان دهقانان و حمایت آنان از مجاهدان جنگل سبب وحشت مالکان بزرگ گیلان از یک سو و کنسولگری روسیه از سوی دیگر شد. ازاین رو، فرماندار گیلان گروهی را برای یافتن محل اجتماع جنگلیها اعزام کرد که به سبب همکاری نکردن دهقانان ، موفق نشدند. گروههای اعزامی بعدی نیز شکست خوردند و با این شکست ، قوا و روحیه مجاهدان جنگل تقویت شد (رجوع کنید به جنگلی ، ص ۶۲ـ۶۳؛ املشی ، ص ۲۱۲ ـ ۲۱۳، ۲۱۵؛ فخرائی ، ص ۶۳ـ ۷۴؛ نهضت جنگل و اتحاد اسلام ، ص ۴ـ۶). روسها که در صدد دفع جنگلیها بودند، در پی شکست نیروهای ایرانی ، قزاقها را برای سرکوب آنان روانه کردند. این نخستین رویارویی مجاهدان جنگل با روسها بود که به پیروزی مجاهدان انجامید. مجاهدان پس از چند درگیری با نیروهای دولتی و روسها، فومنات و کسما را تصرف و آنجا را مرکز سازمانی و گوراب زرمیخ فومن (پنج فرسخی رشت ) را مرکز نظامی خود کردند (مدنی ، ص ۴۶ـ۴۷؛ صبوری دیلمی ، ص ۳۱ـ۳۲؛ فخرائی ، ص ۷۶ـ ۷۷). در این ضمن ، دولت مرکزی مذاکره با سران نهضت را آغاز کرد که در نتیجه ادامه تجاوز روسها، بی نتیجه ماند. بازتاب نهضت جنگل در خارج از مرزهای ایران ، انورپاشا (حامی ترکهای جوان * و فرمانده ارتش عثمانی در جنگ با روسیه و انگلستان ) را بر آن داشت تا با اعزام افسران عثمانی و ارسال مهمات جنگی ، با مجاهدان جنگل همکاری کند (فخرائی ، ص ۹۰ـ۹۱).میرزاکوچک خان ، پس از استقرار تشکیلات نظامی در گوراب زرمیخ ، هریک از سران جنگل را مسئول بخشی از امور اداری ، مالی و نظامی کرد. همچنین با ایجاد مدرسه نظام بسیاری از جوانان داوطلب خدمت ، تحت سرپرستی افسران ایرانی و چند افسر آلمانی و اتریشی به تحصیل مشغول شدند. هیئتهایی نیز مأمور تهیه پوشاک وطنی شدند و با تشویق صنعتگران محلی ، کارگاههایی در حوزه فومن تأسیس کردند که به تولید پوشاک سربازان می پرداخت (جنگلی ، ص ۶۶). در کسما نیز، زیر نظر حاجی احمد کسمایی ، چهار اداره وجود داشت : کمیته اتحاد اسلام ، کمیسیون جنگ ، امور داخله و حکومتی (صبوری دیلمی ، ص ۵۳؛ املشی ، ص ۲۲۰ـ۲۲۱). کمیته اتحاد اسلام ، در واقع همان هیئت اتحاد اسلام بود که در آغاز، بیشتر اعضای آن از روحانیان بودند ولی پس از چندی به کمیته تبدیل شد و بیشتر اعضا غیر روحانی بودند (فخرائی ، ص ۹۶؛ املشی ، ص ۲۲۳ـ ۲۲۴).پس از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه ، دولت انقلابی دستور بازگشت نیروهای روسی را صادر کرد. در این میان انگلیسیها نیز خواهان عبور سربازان انگلیسی به طرف قفقاز شدند. میرزاکوچک خان عبور سربازان روسی را منوط به تحویل سلاح کرد و مسئله عبور نیروهای انگلیسی را به نظر کمیته اتحاد اسلام ارجاع داد (نیکیتین، ص ۲۸۹ـ۳۰۲؛ نهضت جنگل به روایت اسناد وزارت امور خارجه ، ص ۷۲). در پی خروج روسها، قوای جنگل کاملاً به رشت مسلط شد و مراکز اداری و راههای ارتباطی گیلان را در اختیار گرفت (گیلک ، ص ۴۵ـ۵۰).در ۱۳۳۶/ ۱۹۱۸ (اواخر جنگ جهانی اول ) انگلیسیها به مجاهدان حمله و رشت را تصرف کردند. در این حمله ، روسها نیز شرکت داشتند (دنسترویل ، ص ۲۲۰ به بعد؛ نهضت جنگل به روایت اسناد وزارت امور خارجه ، ص ۱۰۹ـ ۱۱۸؛ سایکس ، ج ۲، ص ۶۸۸). در ۶ ذیقعده ۱۳۳۶/ ۱۴ اوت ۱۹۱۸ انگلیسیها با سران جنگل پیمان متارکه جنگ بستند. این پیمان در ۸ مادّه تنظیم شد و مفاد اصلی اش تعهد کمیته اتحاد اسلام بر مستقر نکردن نیروی مسلح در مسیر انزلی ـ قزوین ، دخالت نکردن انگلیس در امور داخلی ایران ، مبادله اسیران و تأمین خواربار برای نیروهای انگلیسی مستقر در گیلان از سوی کمیته اتحاد اسلام بود (گیلک ، ص ۱۸۶ـ ۱۸۸؛ فخرائی ، ص ۱۳۹ـ۱۴۰، ۱۵۳ـ ۱۵۵). انگلیسیها، که همچنان در پی سرکوب نهضت جنگل بودند، پس از روی کارآمدن دولت وثوق الدوله (۱۳۳۶/ ۱۹۱۸) اهداف خود را از طریق دولت وی دنبال کردند. وثوق الدوله برای تطمیع میرزاکوچک خان ، حکومت گیلان را به او پیشنهاد کرد که با مخالفت میرزا روبه رو شد. در این میان اختلاف حاجی احمد کسمایی با میرزا، انگلیسیها را به اهدافشان نزدیک تر کرد. تیرگی روابط آن دو به جدایی مجاهدان کسما از میرزا انجامید. کسمایی به فکر سازش افتاد و با اخذ امان نامه از دولت وثوق الدوله ، برای مقابله با میرزا و نهضت جنگل به همکاری با دولت پرداخت ( نهضت جنگل و اتحاد اسلام ، ص ۱۲۰؛ گیلک ، ص ۱۹۱ـ۱۹۲؛ جنگلی ، ص ۱۱۰، ۱۱۶ـ ۱۱۷؛ صبوری دیلمی ، ص ـ۹۱).پس از شکاف میان مجاهدان جنگل ، رئیس اداره سیاسی انگلیس در ایران پیمان متارکه را لغو و با ارسال نامه ای به میرزا، مهلت پنج روزه را برای اطاعت از دولت یا خروج از ایران تعیین کرد (برای متن نامه رجوع کنید به مدنی ، ص ۶۳؛ گیلک ، ص ۱۹۳ـ۱۹۷). با آغاز حملات انگلیسیها، میرزا و مجاهدان راهی شرق گیلان شدند. میرزا برای اینکه مردم دچار آسیب نشوند، از جنگ خودداری کرد و این در حالی بود که قوای دولت و نیروهای انگلیسی در تعقیب آنان بودند و بسیاری از مجاهدان نیز، به دلیل خستگی و گرسنگی ، آنان را ترک کرده بودند (فخرائی ، ص۱۷۴ ـ ۱۷۷؛ گیلک ، ص ۱۹۸ به بعد؛ میناسیان ، ص ۳۸۱). دکتر حشمت نیز، که از ادامه مبارزه خسته شده بود، با اتکا به وعده فرمانده قزاقها، با تعدادی از یارانش تسلیم قوای دولتی شد ولی وی را، به اتهام جنگ با دولت مرکزی ، پناه دادن به جنگلیها، اندیشه تجزیه طلبی و مخالفت با نظام سلطنتی ، در ۱۱ شعبان ۱۳۳۷ در رشت به دار آویختند (کوچکپور، ص ۱۸ـ۲۳؛ صبوری دیلمی ، ص ۱۰۸ـ۱۱۴؛ نهضت جنگل و اتحاد اسلام ، ص ۳۳۵ ـ ۳۳۷؛ میرابوالقاسمی ، ص ۱۱۳). میرزا و هشت تن از مجاهدان به سوی پایگاه اولیه شان ، فومنات ، عقب نشینی کردند. رئیس آتریاد تهران ، با ارسال نامه ای به میرزا درصدد تطمیع وی برآمد ولی میرزا در پاسخ ، از برقراری نظام جمهوری در ایران سخن گفت که نشانه حرکت جدید رهبری نهضت بود (گیلک ، ص ۲۳۸ـ ۲۴۱؛ جنگلی ، ص ۱۲۲ـ۱۲۶؛ فخرائی ، ص ۲۰۹ـ ۲۲۰؛ نیز رجوع کنید به کوچک خان جنگلی * ). این سند ثابت می کند که چنین اندیشه ای قبل از ورود ارتش سرخ شوروی و حزب عدالت به گیلان شکل گرفته بود.انگلیسیها به دلیل نگرانی از پیشروی بولشویکها * به سوی قفقاز از یک سو و عدم موفقیت دولت مرکزی در سرکوب نهضت از سوی دیگر، درصدد سازش با مجاهدان جنگل برآمدند و احمد آذری ، کفیل حکومت گیلان ، را با وساطت عده ای از بزرگان گیلان مأمور مذاکره با میرزا کردند. در ۱۳۳۸ طی مذاکرات فیمابین ، موافقت شد که چون دولت وثوق الدوله (عاقد قرارداد ۱۹۱۹ با انگلیسیها) در غیاب مجلس ، صلاحیت مداخله در امور ایران را ندارد، تا افتتاح مجلس شورای ملی (مجلس دوره چهارم ) و معلوم شدن تکلیف قرارداد، صلح میان طرفین برقرار شود و دولت متعرض مجاهدان جنگل نگردد (جنگلی ، ص ۱۲۶ـ۱۲۷؛ گیلک ، ص ۲۵۸ـ۲۶۱؛ نهضت جنگل و اتحاد اسلام ، ص ۱۴۳ـ۱۴۵).در دوره نخست نهضت ، روزنامه جنگل ، ناشر افکار و آرای نهضت ، در شعبان ۱۳۳۵ به صورت هفتگی با مدیریت غلامحسین نویدی و حسین کسمایی به مدت دو سال منتشر می شد. در ۱۳۳۸ نیز ظاهراً چند شماره ای از آن انتشار یافت (رجوع کنید به فخرائی ، ص ۱۴۱ـ۱۴۲، ۱۴۸؛ صدرهاشمی ، ج۲ ، ص ۱۷۲).

دوره دوم (۲۹ شعبان ۱۳۳۸/ ۲۸ اردیبهشت ۱۲۹۹ ـ ۱۱ آذر ۱۳۰۰). مرحله اول . در ۱۱ شعبان ۱۳۳۸ کمیته حزب کمونیست روسیه ، با ارسال نامه ای از لنکران به میرزا، آمادگی کمیته لنکران را برای حمایت از مبارزان جنگلی اعلام کرد. پیش از آن نیز نمایندگانی از سازمانهای انقلابی کمونیستی روسیه برای اعزام نیروی کمکی اعلام آمادگی کرده بودند. میرزا، که مخالف ورود قوای خارجی به ایران بود، برای اطلاع از آرای آنان عازم لنکران شد ولی زمانی به آنجا رسید که ارتش سرخ منطقه را ترک کرده بود و وی بدون اخذ نتیجه به گیلان بازگشت (گیلک ، ص ۲۴۲ـ۲۴۵، ۲۴۹؛ مدنی ، ص ۷۰ـ۷۴؛ فخرائی ، ص ۲۲۵ـ ۲۳۰؛ جنگلی ، ص ۱۲۸ـ۱۳۳).در ۲۹ شعبان ۱۳۳۸/ ۱۸ مه ۱۹۲۰، ناوگان ارتش سرخ به بهانه تعقیب روسهای ضد انقلاب وارد انزلی شد و شهر را تصرف کرد. هرچند میرزا و یارانش در همکاری با ارتش سرخ تردید داشتند ولی امیدوار بودند بتوانند از شرایط جدید برای مبارزه با انگلستان استفاده کنند ( برگهای جنگل ، ص ۱۹۳ـ ۱۹۵؛ صبوری دیلمی ، ص ۱۵۳ـ۱۵۴؛ منشور گرکانی ، ج ۱، ص ۳۸). پس از ورود روسها، مجاهدان جنگل در کنگره ای در کُما، مشی آینده نهضت جنگل را در جهت منافع جامعه تعیین کردند و خود را اجتماعیون نامیدند و مرامنامه ای سی و چهار مادّه ای تصویب کردند که مهم ترین نکات آن عبارت بود از: کسب آزادی و نجات طبقات زحمتکش ، در اختیار گرفتن حاکمیت از سوی نمایندگان مردم و مسئولیت قوه مجریه در قبال منتخبین مردم ، تساوی زن ومرد در حقوق مدنی و اجتماعی ، انفکاک روحانیت از امور سیاسی، رایگان بودن آموزش ، ملی شدن جنگلها، ممنوعیت کار برای کودکان زیر چهارده سال و آزادی انتخابات برای همه مردم (گیلک ، ص ۵۲۷ ـ۵۲۹؛ فخرائی ، ص ۵۶ ـ ۵۸).میرزا به دعوت فرمانده ارتش سرخ شوروی وارد انزلی شد. طی مذاکرات ، طرفین در این موارد به توافق رسیدند (موافقت نامه نه مادّه ای ): عدم اجرای اصول کمونیسم از حیث مصادره و ضبط اموال و الغای مالکیت و منع تبلیغات ، تأسیس جمهوری انقلابی موقت پس از ورود به تهران و تأسیس مجلس مبعوثان (هر نوع حکومتی که نمایندگان ملت بپذیرند)، مداخله نکردن روسها در این حکومت ، وارد نشدن قشون روسیه (افزون بر قوای موجود) بدون اجازه حکومت ، تأمین مخارج قشون به وسیله جمهوری ایران ، فروش مهمات و اسلحه به جمهوری ، تحویل کالاهای ضبط شده تجار ایرانی در بادکوبه ، و واگذار کردن کلیه مؤسسات ت جاری روسیه در ایران به حکومت جمهوری (جنگلی ، ص ۱۳۷ـ۱۳۹؛ گیلک ، ص ۲۷۲ـ۲۷۳). نکته مهم در این موافقت نامه ، تلاش برای تشکیل جمهوری ایران بود و نه جمهوری گیلان .سران جنگل پس از ورود به رشت ، در ۱۸ رمضان ۱۳۳۸ اعلامیه ای به نام «جمعیت انقلاب سرخ ایران » صادر کردند که در آن ضمن اشاره به ورود نهضت با «استعانت اصول حقه سوسیالیستی برای نجات ایرانی » به مرحله انقلاب سرخ ، اصول سلطنت را ملغا و حکومت موقت جمهوری را اعلام و بر حفظ شعائر اسلامی تأکید ورزیدند ( جنبش میرزا کوچک خان ، ص ۳ـ ۷؛ یقیکیان ، ص ۷۷ـ۸۶؛ گیلک ، ص ۲۷۵ـ۲۸۰).متن اعلامیه های حکومت موقت جمهوری و مرامنامه در دوره دوم نهضت با برنامه اولیه مجاهدان جنگل در دوره نخست کاملاً متفاوت بود. در دوره اول ، قانون اساسی و «اطاعت از سلطان مشروطه خواه » و مشروطه سلطنت تأکید می شد (برای نمونه رجوع کنید به جنگل ، سال ۱، ش ۵، شوال ۱۳۳۵، ص ۵، ش ۲۷، ۷ جمادی الا´خره ۱۳۳۶، ص ۱ـ۴، ش ۳۰، ۲۰ رجب ۱۳۳۶، ص ۴ـ ۵) در حالی که در مرامنامه و اعلامیه های دوره دوم ، از حاکمیت نمایندگان مردم و مسئولیت قوه مجریه در برابر آن ، لغو اساس سلطنت و اعلام نظام جمهوری سخن می رفت .بر حسب توافق سران نهضت و بولشویکها، هیئتی مرکّب از اعضای ایرانی و روسی به نام «روکم » (مخفف واژه روسی رولوسیونی کمیتت = کمیته انقلاب ) در رشت تشکیل شد و رهبری نهضت را به عهده گرفت . در ۱۹ رمضان ۱۳۳۸ هیئت دولت انقلابی با نُه کمیساریا (ادارات دولت انقلابی ) تشکیل شد که در آن میرزا سرکمیسر و کمیسر جنگ بود. احسان اللّه خان و خالو قربان در این دولت شرکت نداشتند (صبوری دیلمی ، ص ۱۵۷؛ فخرائی ، ص ۲۵۱؛ جنبش میرزاکوچک خان ، ص ۸).کمیته انقلاب سرخ ، در تلگرامی به سفارتخانه های دولتهای خارجی ، انحلال سلطنت و تشکیل جمهوری موقت را اعلام نمود. میرزا نیز، با ارسال تلگرامی به لنین ، علاقه خود را به دوستی مشترک ایران و شوروی اعلام کرد (گیلک ، ص ۲۸۱؛ رواسانی ، ص ۲۰۳ـ۲۰۴؛ لنچوفسکی ، ص ۵۷). کابینه جمهوری ، که دولت شورای کمیسرهای خلق نامیده می شد، فاقد عضو کمونیست بود و برنامه آن علاوه بر مبارزه با انگلیس و شاه ، حمایت از مالکیت خصوصی و برابری همه نژادهای بشری و ابطال پیمانهای تحمیل شده بر ایران ، نظیر قرارداد ۱۹۱۹ ایران با انگلستان ، بود (پرسیتس ، ص ۳۵).در ۲ تیر ۱۲۹۹، مدت کوتاهی پس از تشکیل جمهوری موقت در رشت ، حزب عدالت ــ که در ۱۳۳۲/ ۱۹۱۴ کارگران ایرانی مقیم قفقاز، در باکو به وجود آورده بودند ــ با تشکیل کنگره ای در انزلی ، به حزب کمونیست ایران تغییر نام داد (رواسانی ، ص ۱۴۸، ۱۶۱؛ نیز رجوع کنید به حزب کمونیست ایران * ). رهبران این حزب تبلیغات کمونیستی را در رشت و انزلی آغاز کردند. مأموران دولت شوروی نیز، برخلاف توافق انزلی ، از تحویل تأسیسات بندری در انزلی و نفت در رشت و برگرداندن اموال تجار ایرانی در باکو، که به دولت جمهوری وعده کمک مالی داده بودند، خودداری کردند و نیروهای مسلح جدیدی از قفقاز، بدون درخواست و اطلاع سران جنگل ، وارد ایران کردند (یقیکیان ، ص ۱۱۳ـ ۱۱۵؛ گیلک ، ص ۲۹۰؛ فخرائی ، ص ۲۷۹ـ ۲۸۳).کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران ، میرزا را به سبب مخالفتش با اشاعه مرام کمونیستی، از سمتهایش در دولت انقلابی عزل کردند. میرزا، به عنوان اعتراض ، رشت را به قصد فومن ترک کرد. هم زمان با خروج او، چند تن از فرماندهان نظامی شوروی نیز، که جانبدار نهضت و همکاری با میرزا بودند، به مسکو فراخوانده شدند (پرسیتس ، ص ۴۱ـ۵۰؛ فخرائی ، ص۲۶۹ ـ ۲۷۱؛ گیلک ، ص ۳۱۴؛ نهضت جنگل و اتحاد اسلام ، ص ۱۷۱ـ۱۷۴). در باره علل شکست ائتلاف ، نظریات متفاوتی وجود دارد. برخی آن را ناشی از عدم پایبندی نمایندگان دولت شوروی و رهبران حزب کمونیست ایران به موافقتنامه انزلی دانسته اند (رجوع کنید به یقیکیان ، ص ۲۰۱ـ۲۱۷؛ گیلک ، ص ۳۴۰ـ ۳۵۳، ۴۱۷ـ ۴۲۶؛ فخرائی ، ص ۲۷۹ـ۲۸۳). رهبران حزب کمونیست ایران ، عقاید میرزا را درخصوص اجرای انقلاب بورژوا دموکراتیک از دلایل شکست می دانستند ( اسناد تاریخی جنبش کارگری ، ج ۱، ص ۸۲). به گفته ایوانوف ، مورخ روسی (ص ۴۰)، شکست در نتیجه فعالیت عناصر خائن و چپ تندرو و نفوذ انگلیسیها در صفوف کمونیستهای ایران بود. بررسیها و اسناد نشان می دهند که رفتار نمایندگان رسمی و سران دولت شوروی و رهبری حزب کمونیست ایران در برابر نهضت جنگل ، با چگونگی مذاکرات دولت انگلستان با نماینده تجاری دولت شوروی در لندن مرتبط بود (رواسانی ، ص۲۴۰ ـ ۲۴۷).پس از خروج میرزا، کمیته ای هشت نفره با شرکت احسان اللّه خان و خالوقربان و چهار تن از رهبران حزب کمونیست ایران تشکیل شد. اعضای کمیته در ۱۲ ذیقعده ۱۳۳۸ با هدایت پلیس مخفی و کمیسر تجارت شوروی علیه میرزا در رشت کودتا کردند. طرفداران نهضت جنگل دستگیر شدند و سربازان ارتش سرخ برای دستگیری میرزا به جنگل حمله کردند (گیلک ، ص ۳۰۱، ۳۲۲ـ۳۲۳؛ فخرائی ، ص ۲۶۸ـ۲۷۲؛ رواسانی ، ص ۲۱۹ـ۲۲۰).مرحله دوم . حزب کمونیست پس از کودتا، در ۱۴ ذیقعده دولت جدید را، با حمایت ارتش سرخ ، به ریاست احسان اللّه خان تشکیل داد. برنامه دولت کودتا ایجاد تشکیلات نظامی همانند ارتش روسیه و حمله به تهران ، لغو اختیارات مالکین و امحای اصول ملوک الطوایفی و رفع احتیاجات اصلی کارگران شهر و روستا بود (گیلک ، ص ۳۲۳ـ۳۲۴؛ پرسیتس ، ص ۵۲). احسان اللّه خان با دولت شوروی برای دریافت اسلحه و مهمات و اعزام قوا از روسیه پیمان بست . وی همچنین صنعت ماهیگیری در سواحل ایران را به روسها واگذار کرد (پرسیتس ، ص ۵۹ ـ۶۰).اقدامات تند و بی رویه دولت کودتا، نظیر دولتی کردن زمینهای وقفی ، مصادره اموال و املاک مالکان بزرگ گیلان ، بستن کارگاههای کوچک و به بیگاری گرفتن کارگران آن ، حکم رفع حجاب از زنان ، مخالفت با روحانیان و تبلیغ برضد مذهب ، سبب بیزاری هرچه بیشتر مردم شد. روحانیان در واکنش به اقدامات احسان اللّه خان ، بر ضد او سخنرانی و به فعالیتهای ضد مردمی اش اعتراض کردند (گیلک ، ص ۳۵۴ـ۳۵۷، ۴۲۱ـ ۴۲۲؛ برگهای جنگل ، ص ۱۱۰؛ دولت آبادی ، ج ۴، ص ۱۵۳؛ رواسانی ، ص ۲۲۱ـ۲۲۲). در این میان عوامل دولت مرکزی و انگلیسیها نیز علیه این دولت و نظام کمونیسم تبلیغ می کردند. براثر این اقدامات ، دولت کودتا نتوانست در برابر قوای دولت مرکزی مقاومت نماید و رشت به تصرف نیروهای دولتی در آمد. از سوی دیگر، مجاهدان طرفدار میرزا، که در مازندران مبارزه می کردند، از بولشویکها کناره گرفتند و راهی جنگل شدند (یقیکیان ، ص ۱۷۴ـ۱۸۱، ۲۵۲؛ دولت آبادی ، ج ۴، ص ۱۵۵ـ ۱۵۶؛ فخرائی ، ص ۳۰۳ـ۳۰۶؛ جنگلی ، ص ۱۸۴ـ ۱۸۵). در این میان دولت انگلستان ، به علت نگرانی شدید از توسعه نهضتهای رهایی بخش ضداستعماری در شرق به ویژه ایران ، درصدد برقراری روابط با روسیه بود. رهبران مسکو نیز بر لزوم سازش و عقد قرارداد تجاری با انگلستان تأکید می کردند و از انقلاب بولشویکی در شرق برای معامله دیپلماسی با انگلستان بهره می گرفتند (رجوع کنید به یقیکیان ، ص ۵۵۸ ـ ۵۵۹؛ اسناد تاریخی جنبش کارگری ، ج ۴، ص ۲۸). از همین رو، در پی مذاکرات طرفین ، دولت شوروی پذیرفت که از حمایت نهضت جنگل خودداری کند (فخرائی ، ص ۳۱۷ـ ۳۱۸؛ رواسانی ، ص ۲۵۷ـ۲۶۳).هم زمان با تشکیل کنگره ملل شرق در باکو (۱۷ ذیحجه ۱۳۳۸/ سپتامبر ۱۹۲۰)، پلنوم کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی ، به ریاست لنین ، به دولت توصیه کرد که مذاکره با ایران را شروع کند (رواسانی ، ص ۳۰۲). حزب کمونیست ایران ، نمایندگانی به این کنگره فرستاد، اما میرزا آنان را نمایندگان واقعی ایران ندانست و به کنگره پیشنهاد کرد که کمیسیونی برای بررسی اوضاع ایران تشکیل شود، ولی پاسخ نگرفت . پیش از آن ، تلگرام میرزا به لنین توقیف شد و نامه وی به لنین نیز در خصوص تحولات گیلان بدون پاسخ ماند (فخرائی ، ص ۲۷۴، ۲۸۹ـ ۲۹۰؛ پرسیتس ، ص ۶۲؛ یقیکیان ، ص ۱۸۳ـ۱۹۱).در جریان کنگره ، اختلاف میان اعضای حزب کمونیست ایران مقیم قفقاز با اعضای کمیته مرکزی حزب در خصوص نهضت جنگل آشکار شد. کمونیستهای قفقازی از شیوه برخورد خصمانه کمیته مرکزی با نهضت و شخص میرزا انتقاد کردند و خواستار همکاری با میرزا شدند. کمیته جدید حزب ، بنا به خواست لنین ، به رهبری حیدرخان عمواوغلی تشکیل شد و برای تجدید روابط با نهضت جنگل اقدام کرد. میرزا نیز با برقراری روابط جدید با بولشویکها موافقت نمود (رواسانی ، ص ۲۲۸ـ۲۳۳). در این میان دولت ائتلافی احسان اللّه خان و حزب کمونیست نیز ــ به دلایلی چون ناآگاهی از قدرت مذهب در بین مردم و برخورد غلط با دین اسلام ، اجرای بدون برنامه ریزی و نادرست سیاست اصلاحات ارضی و تبعیت رهبری حزب کمونیست ایران در گیلان از مقامات ارشد حزب کمونیست و دولت شوروی ــشکست سیاسی و نظامی خورد (همان ، ص ۲۳۳ـ ۲۳۴). بدین ترتیب ، پس از تصرف مجدد رشت از سوی دولت کودتا، نمایندگان حزب کمونیست از دولت احسان اللّه خان فراخوانده شدند و احسان اللّه خان با صدور بیانیه ای در رشت اعلام کرد که پس از آن به دین اسلام و اعتقادات مردم اهانت نخواهد شد، سپس دولت جدیدی را بدون شرکت اعضای حزب کمونیست تشکیل داد. همچنین وی و خالوقربان در پی کسب پایگاه مردمی ، در نامه ای به میرزا خواستار تجدید همکاری شدند که با موافقت میرزا همراه بود. نمایندگان نریمان اف (صدر شورای جمهوری آذربایجان ) در ملاقات با میرزا در باره آمدن حیدرخان عمواوغلی نیز توافق کردند (گیلک ، ص ۴۳۷ـ ۴۳۸؛ فخرائی ، ص ۳۰۵ـ۳۰۶، ۳۱۸ـ ۳۲۶).مرحله سوم . در اوایل ۱۳۰۰ ش ، حیدرخان ، برای تشکیل جبهه واحد با میرزا، وارد گیلان شد. وی و سران نهضت در این موارد به توافق رسیدند: تشکیل کمیته انقلابی به ریاست میرزا، عدم مداخله خارجی در امور سیاسی و امور داخلی ایران ، برقراری روابط دوستانه با شوروی و گرجستان و آذربایجان ، و تقویت نیروهای نظامی برای جلوگیری از سقوط گیلان به دست نیروهای حکومت مرکزی (پرسیتس ، ص ۷۷؛ رواسانی ، ص ۲۶۲). کمیته جدید انقلاب با شرکت میرزا، حیدرخان ، احسان اللّه خان ، خالوقربان و میرزامحمدی انشایی تشکیل شد. در اعلامیه ای که کمیته منتشر کرد به بازگشت سربازان شوروی از گیلان اشاره شد که نشان می داد دولت شوروی دست دولت انگلستان و حکومت مرکزی ایران را برای سرکوب نهضت جنگل بازگذاشته است . همچنین روتشتاین ، سفیر شوروی در ایران ، به احمدشاه وعده داد که مسئله گیلان به زودی با اقدامات دولت شوروی خاتمه یابد (فخرائی ، ص ۳۲۷ـ ۳۲۸، ۳۵۳ـ ۳۵۴؛ رواسانی ، ص ۲۶۱).پس از تشکیل کمیته جدید، احسان اللّه خان بدون اطلاع کمیته با سه هزار نیروی مسلح به تهران حمله کرد که به شکست انجامید. علت اصلی شکست ، همکاری نکردن افسران روسی اردوی احسان اللّه خان ، به دستور روتشتاین بود (جنگلی ، ص ۲۱۳ـ۲۱۵؛ پرسیتس ، ص۹۱ـ۹۷ ؛ گیلک ، ص ۴۴۰ـ۴۴۲؛ فخرائی ، ص ۳۴۶ـ۳۴۷).پس از کودتای ۱۲۹۹ ش ، رضاخان سردار سپه در صدد حمله به گیلان بود ولی دولت سیدضیاءالدین طباطبایی ، بنا به تمایل روسها و انگلیسیها، نمایندگانی را با پیشنهادهایی نظیر برقراری همکاری نزدیک ، عدم تعرض دولت مرکزی و رفع نیازهای نهضت جنگل از نظر مادّی و نیروی انسانی ، به جنگل اعزام کرد، ولی میرزا که سیدضیاء را خائن و عامل انگلیس می دانست ، از همکاری با وی امتناع کرد. روتشتاین نیز در پی توافق دولت شوروی با انگلیس و دولت مرکزی ایران ، واسطه سازش و تسلیم می شد ( جنبش میرزاکوچک خان ، ص ۲۹؛ گیلک ، ص ۴۴۵ـ ۴۵۵).در ۱۳ مرداد ۱۳۰۰ سران نهضت ، دولت جمهوری شورایی گیلان را تشکیل دادند. در این دولت ، میرزا سر کمیسر و کمیسر مالی ، حیدرخان کمیسر خارجی ، و خالوقربان کمیسر جنگ شدند. وظیفه دولت جدید سازماندهی نیروهای انقلابی ، تبدیل گیلان به پایگاهی برای حمله به تهران و ناتوان ساختن دولت مرکزی در سرکوبی نهضت جنگل بود. سیاست این دولت جدید، مخالفت رسمی و علنی با توافق میان دولت شوروی و دولت انگلستان بود. احسان اللّه خان نیز قبل از حمله به تهران از عضویت در کمیته کنار گذاشته شده بود ( جنبش میرزاکوچک خان ، ص ۳۲ـ۳۳؛ گیلک ، ص ۴۴۱؛ رواسانی ، ص ۲۶۳ـ ۲۶۴).با وجود تشکیل دولت جدید، به سبب اختلاف نظر اعضای این دولت به ویژه میرزا و حیدر خان ، گیلان عملاً به چهار بخش تقسیم شد و هریک در اختیار یکی از مجاهدان قرار گرفت . میرزا در منطقه فومن و جنگلهای گیلان ، حیدرخان در انزلی ، خالوقربان در رشت و احسان اللّه خان نیز در لاهیجان مستقر بودند که ضمن رقابت ، به هم سوءظن نیز داشتند (گیلک ، ص ۴۸۳؛ رواسانی ، ص ۲۷۷).روتشتاین در اجرای سیاست دولت شوروی در نامه ای به میرزا خواستار پایان دادن به نهضت شد. میرزا مسئله را منوط به در نظر گرفتن منافع مردم و دفاع از استقلال ایران به وسیله دولت مرکزی دانست (برای متن نامه طرفین رجوع کنید به جنبش میرزاکوچک خان ، ص ۳۸ـ ۴۶) ولی در ملاقات نمایندگان میرزا با روتشتاین ، معلوم شد که هدف دولت شوروی از خاتمه دادن به جنبش جنگل اجرای موافقتها با دولت انگلستان بوده است (رواسانی ، ص ۲۴۰ـ۲۶۳).با ادامه اختلاف میان اعضای دولت جدید، در ۶ مهر ۱۳۰۰ تنی چند از طرفداران میرزا (بدون اطلاع میرزا) به جلسه اعضای دولت ، که در مُلاسرا (یک فرسخ و نیمی جنوب غربی رشت ) به طور هفتگی برگزار می شد، حمله کردند. در این جلسه که حیدرخان ، سرخوش ، خالوقربان و عده ای از مجاهدان حضور داشتند، حیدرخان دستگیر شد و سپس به قتل رسید و عده ای دیگر کشته شدند و تعدادی نیز، از جمله خالوقربان ، فرار کردند (فخرائی ، ص ۳۶۵- ۳۶۹؛ نیز رجوع کنید به حیدرخان عمواوغلی * ).این واقعه موجب بروز برخوردهای مسلحانه میان نیروهای چهارگانه سران انقلاب شد و به قوای دولت مرکزی ، که با حمایت تسلیحاتی و شرکت افسران انگلیسی به سوی رشت حرکت می کردند، امکان داد تا به سهولت گیلان را به تصرف درآورد. با میانجیگری کلانتر اف (وابسته نظامی سفارت شوروی ) و محمودخان میرپنج ، که همراه نیروهای دولت مرکزی به فرماندهی رضاخان ، سردار سپه ، بودند، خالوقربان تسلیم قوای دولتی شد و رشت را تحویل داد و احسان اللّه خان نیز به همراه عده ای از مجاهدان قفقازی به باکو اعزام شدند (فخرائی ، ص ص ۳۷۲، ۳۷۴؛ گیلک ، ص ۴۹۹ـ۵۰۱).در ۲۲ مهر ۱۳۰۰، رشت به تصرف نیروهای دولتی در آمد، ولی میرزا با وجود خیانت عده ای از یارانش ، به جنگ و گریز در جنگلهای گیلان ادامه داد. پس از کشته شدن میرزا در ۱۱ آذر ۱۳۰۰، نهضت جنگل از نظر نظامی پایان یافت (گیلک ، ص ۵۰۵ ـ ۵۰۷؛ رواسانی ، ص ۳۳۳ـ۳۴۰؛ نیز رجوع کنید به کوچک خان جنگلی * ).

منابع : اسناد تاریخی جنبش کارگری ، سوسیال ـ دموکراسی و کمونیستی ایران ، ج ۱، ۴، تهران : علم ،[ بی تا.]؛ بهاءالدین املشی ، گوشه هائی از تاریخ گیلان ،[ به کوشش محمدهادی میزان املشی ]، [بی جا ] ۱۳۵۲ ش ؛ میخائیل سرگی یویچ ایوانوف ، تاریخ نوین ایران ، ترجمه هوشنگ تیزابی و حسن قائم پناه ، استکهلم ۱۳۵۶ ش ؛ برگهای جنگل : نامه های رشت و اسناد نهضت جنگل ، به کوشش ایرج افشار، تهران : فرزان روز، ۱۳۸۰ ش ؛ جنبش میرزا کوچک خان بنابر گزارشهای سفارت انگلیس در تهران ، گردآورنده و مترجم غلامحسین میرزا صالح ، تهران : نشر تاریخ ایران ، ۱۳۶۹ ش ؛ اسماعیل جنگلی ، قیام جنگل : یادداشتهای میرزا اسماعیل جنگلی خواهرزاده میرزا کوچک خان ، چاپ اسماعیل رائین ، [تهران] ۱۳۵۷ ش ؛ لیونل چارلز دنسترویل ، امپریالیسم انگلیس در ایران و قفقاز ، ترجمه حسین انصاری ، تهران ۱۳۵۷ ش ؛ یحیی دولت آبادی ، حیات یحیی ، تهران ۱۳۶۲ ش ؛ شاپور رواسانی ، اولین جمهوری شورائی در ایران ( نهضت جنگل )، تهران ۱۳۸۴ ش ؛ سرپرسی مولزورث سایکس ، تاریخ ایران ، ترجمه محمدتقی فخرداعی گیلانی ، ج ۲، تهران ۱۳۷۰ ش ؛ احمدعلی سپهر، ایران در جنگ بزرگ : ۱۹۱۸ـ۱۹۱۴ ، تهران ۱۳۳۶ ش ؛ محمدحسن صبوری دیلمی ، نگاهی از درون به انقلاب مسلحانه جنگل ، تهران ۱۳۵۸ ش ؛ محمد صدرهاشمی ، تاریخ جراید و مجلات ایران ، اصفهان ۱۳۶۳ـ ۱۳۶۴ ش ؛ ابراهیم فخرائی ، سردار جنگل : میرزا کوچک خان ، تهران ۱۳۶۶ ش ؛ صادق کوچکپور، نهضت جنگل و اوضاع فرهنگی ـ اجتماعی گیلان و قزوین ، به کوشش محمدتقی میرابوالقاسمی ، رشت ۱۳۶۹ ش ؛ محمدعلی گیلک ، تاریخ انقلاب جنگل ، رشت ۱۳۷۱ ش ؛ احمد مدنی ، جنبش جنگل و میرزا کوچک خان ، چاپ محمدتقی میرابوالقاسمی ، تهران ۱۳۷۷ ش ؛ محمدعلی منشور گرکانی ، سیاست دولت شوروی در ایران از ۱۲۹۶ تا ۱۳۰۶ ، ج ۱، تهران ۱۳۲۶ ش ؛ محمدتقی میرابوالقاسمی ، دکتر حشمت و اندیشه اتحاد اسلام در جنبش جنگل ، تهران ۱۳۷۸ ش ؛ خاچاطور میناسیان ، «ارامنه گیلان در نهضت جنگل »، ترجمه گریگور قازاریان ، با توضیحات علی فروحی ، آینده ، سال ۱۸، ش ۷ـ۱۲ (مهر ـ اسفند ۱۳۷۱)؛ نهضت جنگل به روایت اسناد وزارت امورخارجه ، به کوشش رقیه سادات عظیمی ، تهران : وزارت امورخارجه ، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی ، ۱۳۷۷ ش ؛ نهضت جنگل و اتحاد اسلام : اسناد محرمانه و گزارش ها ، به کوشش فتح اللّه کشاورز، تهران : سازمان اسناد ملی ایران ، ۱۳۷۱ ش ؛ بازیل نیکیتین ، ایرانی که من شناخته ام ، ترجمه علی محمد فره وشی ، تهران ۱۳۲۹ ش ؛ گریگور یقیکیان ، شوروی و جنبش جنگل ، به کوشش برزویه دهگان ،[تهران] ۱۳۶۳ ش ؛George Lenczowski, Russia and the West in Iran,۱۹۱۸-۱۹۴۸: a study in big-power rivalry , Ithaca, N.Y. ۱۹۴۹; Moisei Aronovich Persits, A shamefaced intervention: the Soviet intervention in Iran, ۱۹۲۰-۱۹۲۱ , Moscow ۱۹۹۹.

نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 11
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده