تختهچیها (یا تختهجیها)، گروهیقومی، احتمالاً ترکمنتبار، با رسمازدواجِ عمدتاً درونقبیلهای. تختهچیها از فرقههایعلویبهشمار میآیند و در روستاها یا شهرهایکوچکمناطقجنگلی جنوبو جنوبغربیآناطولیزندگیمیکنند. شمار جمعیتآنانرا بینصدهزار تا چهارصد هزار تنتخمینمیزنند. مراکز اصلیتختهچیها، مناطقادنه، آلانیه، انطالیه، آیدین، بالیکسیر، فینیکه، ایچل، اسپارتا، ازمیر، ملطیه، مرعش، مغلهو سلفکهاست. بویژهجنوبغربیآناطولیرا محلسکونتچندینقبیلةترکمندانستهاند کهسربازانشاهاسماعیلبودهاند. جالبتوجهاینکهتختهچیها در اواخر دورةعثمانی، اتباعایرانیبهشمار میآمدند و ازینرو تا پایانقرنسیزدهم/ نوزدهماز سربازیمعافمیشدند (کوئینه، ج 1، ص 855).تختهچیها همانطور کهاز نامشانپیداست، سنّتاً از راهجنگلداریو تجارتچوبو الوار امرار معاشمیکردند. در دورةجمهوری، هنگامیکهجنگلها تحتنظارتو مدیریتدولتقرار گرفتند و حفاظتاز آنها بهقانونتبدیلشد، معدودیتختهچیبهامرار معاشاز طریقجنگلداریادامهدادند. در واقع، بسیاریاز آناندر زمینههایگوناگوناقتصادیبهفعالیتپرداختند و شیوةسنّتیزندگیخود را تغییر دادند. امروزهبیشتر تختهچیها در مکانثابتیاستقرار دارند و فقطتعداد اندکیاز آنانشیوةزندگیعشایری(کوچنشینی) را کهتا اوایلقرنچهاردهم/ بیستموجهغالبزندگیایشانبود، حفظکردهاند (کهل، 1988).طبقسنّتشفاهی، تختهچیها اصالتاً خراسانیبودند و بیشاز چهارصد سالپیش، از منطقةبغداد مهاجرتکردند ( رجوع کنید بهکوچوک، 1995؛ برایآگاهیاز آرایدیگر رجوع کنید به د. اسلام، چاپاول، ذیلواژه). بهاحتمالقوی، آنانبعدها بهتختهچیها مشهور شدهاند، یعنیهنگامیکهعثمانیانآناطولیدر قرندهم/ شانزدهمآزار و اذیتعلویانرا بهجاییرساندند کهآنانناگزیر شدند بهمناطقجنگلیدور از دسترسپناهببرند. در دفاتر مالیعثمانی، عنوانتختهچیصرفاً از قرندهم/ شانزدهمبهبعد یافتمیشود، یعنیاز زمانیکهبهعنوان«جماعتتختهچی» مورد توجهقرار گرفتند. راجعبهاینجماعتتختهچی، متونو روایاتبعدیحکایتاز ایندارد کهشماریاز اقوامیا طوایفتختهچیاز طریقشجرةخانوادگیخاصیبهامامرضا علیهالسلاممیرسند. هرچند واحدهایمستقلعشیرهایاهمیتخود را کاملاً از دستدادهاند، شجرهنامههاییخانوادگی کهبهیکیاز دوازدهاماممیرسند، همچنانبهعنوانمنابعمشروعیترهبریدینیدر میانجماعتتختهچیها از اهمیتبرخوردارند.تختهچیها یازدهامامیرا کهفرزندانامامعلیعلیهالسلامهستند، منازلالاهیمیشمارند و معتقدند کهامامعلیتجلیخداوند بر رویزمیناستو نسبتاو را با پیامبر نسبتباطنبهظاهر و صامتبهناطقمیدانند. بهعبارتدیگر، مرتبهو شأنحضرترسولرا بُعد ظاهریِ وحیدانستهو او را سخنگویحضرتعلیمیپندارند و امامعلیرا بُعد باطنیو منبعوحیتلقیمیکنند. با اینهمه، اللّهو رسولو علیهمزمانوحدتجداییناپذیریرا تشکیلمیدهند، وحدتیبرخاستهاز موهبتتجلینور الاهی، کهپرتویاز آندر هر انسانیموجود است. نیلبهدرکاینحضور الاهیدر شخص، نتیجةخودشناسیاست.نظامچهار مرتبهایشریعت، طریقت، معرفتو حقیقتکهدر عرفاناسلامیگسترشیافتهو مؤمنحقیقیناگزیر از پیمودنآنبرایرسیدنبهسعادتاست، پشتوانةآموزههایتختهچیها شمردهمیشود. آنانشریعترا طرد میکنند، زیرا معتقدند کهدر مرتبةطریقتمتولد میشوند. در اینخصوصآمدهاستکهشریعتدر زباناست، حالآنکهطریقتدر روحجایدارد (کهل، ص 47).از نظر سازماندینی، جماعتتختهچیها نوعیدوگانگیدر خود میبینند کهناشیاز وابستگیهویتقومی(اُیْماق) آنانبهیکیاز دو مرکز مرجعیتدینی(اُجاق) است. یکیاز دو مرکز «یایینیاتیر اجاقی» در نارلیدرهاستو دیگری«حاجیامیرلیاجاقی» در رشادیه(یتیشن، ص 8). مناصبزعامتدینیدر هریکاز ایندو مرکز، موروثیاستو تمایزشانبهاندکتفاوتهاییاستکهدر انجامدادنمراسمعبادیدارند؛ تفاوت در مدتروزهداریدر محرّم(دهروز در مقابلدوازدهروز) و مقدّماتمراسمعبادیدر جلساتدینی. ادارةاینجلساتکهبهآیینجمعمشهورند، بر عهدةمرشد باباییاستکهمتعلقبهیکیاز دو مرکز است. ممکناستدر اینمجالسفقطزوجهاییکهتازهبهآیینوارد شدهاند یا زنانو مردانهمسر از دستدادهشرکتکنند. بعلاوه، در مجالسمزبور به طور سنّتیبهامور اجتماعی، میانجیگریضمنیدر منازعات، و قضاوتدر امور حقوقینیز میپردازند. آیینجمعسالانهبهتعدادیمحدود، آنهمبعد از برداشتمحصولو بویژهدر زمستان، برگزار میشود. در اینمدت، باباها براینظارتبر مراسمجمعو دریافتهدایایمادّیو معنویاز پیروانخود، بهمیانجماعاتو روستاهایتختهچیها سفر میکنند. هدفکسانیکهدر اینمراسمشرکتمیکنند، تجدید عهد و پیمانو طلبآمرزشبرایگناهانشاناست. اهمیتمشارکتکاملیکزوجدر مراسمعبادیدر ایناستکههریکاز دو زوج، «مصاحب» دیگریمیشود. اینامر بهپیوندیدر زندگیاشارهدارد کهطیتشریفاتو مراسمخاصیمجاز میگردد و دوطرفمکلفمیشوند چیزیرا از یکدیگر پنهاننکنند و داراییهایشانرا باهمقسمتکنند و در هر شرایطو هر زمانیکهنیاز باشد از یکدیگر حمایتنمایند.در پیوند مصاحب، هرکسیمسئولسعادتو کمالاخلاقیدیگراناست، درستمانند وظایفیکهنسبتخویشاوندیایجابمیکند؛ بنابراین، در جماعاتتختهچی، شبکههایخویشاوندیو شبکههایمصاحببهگونهایپیچیدهبا یکدیگر تداخلدارند و بهگسترشاینجماعاتکمکمیکنند. بخشمهمیاز مراسمجمعرا نهاد «مصاحب لیک» تشکیلمیدهد، مانند زمانصرفغذایآیینیدر پایانمراسم، کهزوجهایمصاحببا تشریفاتتمامبراییکدیگر غذا میکشند. قسمتعمدةمراسمجمعبهموسیقیاختصاصدارد؛ سرودهایمذهبی(نَفَس) همراهبا ساز خواندهمیشود و مردانو زنانسماعمیکنند. در اینمراسمنوشیدنمشروبالکلیمجاز است. آنانبرایتوجیهمراسمخود بهگزارشیاز معراجپیامبر اکرماستناد میکنند کهطبقآنپیامبر هنگامبازگشتاز آسمان، در مجلسیمتشکلاز چهلشخصیتمقدّسبهریاستامامعلیشرکتکرد و طیآنهویتربوبیو قدسیامامعلیرا دریافت.تختهچیها بهعنوانبخشیاز جماعتگستردهتر علویاندر ترکیةکنونی، در حرکتاحیایعلویکهاز 1359 ش/1980 آغاز شد، شرکتو آنرا یاریکردند. کنفرانسبینالمللی«تختهجیلَر» کهوزارتفرهنگجمهوریترکیهدر 1372 ش/ 1993 در انطالیهبرگزار کرد، در رویآوردنبهتحقیقدر بارةاینموضوعمؤثر بود (برایآگاهیاز زیرشاخههایقومیو شرایطازدواجمیانایناقوامرجوع کنید به د. اسلام، چاپدوم، ذیلواژه).منابع:V. Cuinet, La Turquie d'Asie , Paris 1890; Frederick De Jong, "Bulgaristan¨daki Alevi Gruplarl ve Anadolu Tahtac âlar â", in T ahtac i lar (= I. Akdeniz Yresi Trk Topluluklar âSosyo-Kltrel Yap âs âSempozyumu Bildirileri), Ankara 1995, 67-73; EI 1 , s.v. "Takhtadji" (by Franz Babinger); EI 2 , s.v. "Takhtodj °â" (by Altan Gokalp>; Raidar Gronhaug, Tahtac i lar: maro- factors in the life of a ، Marginal , sub-population , Bergen 1974; Kristina Kehl, Die Tahtaci: Vorla ¦ufiger Bericht دber eine ethnisch- religiخse Gruppe traditioneller Holzarbeiter in Anatolien , Berlin 1988; Murat Kµk, Horasan¨dan Izmir K i y i lar i na Cemaat- i Tahtac i yan , Istanbul 1995; R âza Yeti íen, Tahtac i A íiretleri ) adet, gelenek ve grenekleri , Izmir 1986.