تُخاری، زبان، شاخهایمستقلاز خانوادةزبانهایهندواروپاییکه در حوضةرود تاریمدر شمالترکستانچینرواجداشت. تنها آثار بازماندةتخاریدستنوشتههاییمتعلقبهسدههایششمتا هشتممیلادیاست(مالوری، ص 56) کهدر کاوشهایباستانشناسانآلمانی، انگلیسی، روسی، ژاپنیو فرانسوی در آستانةقرنچهاردهم/ بیستمــ و بخصوصدر فاصلةسالهای1216 و 1333/ 1898 و 1914 ( ) دایرةالمعارفایتالیانا ( ، ذیل"Tocario" ) ــ بهدستآمدهاست. اینزبان در دستنوشتههایترکیاویغوریry g tw نامیدهشده، که بهاعتقاد هنینگ(ص 342) تلفظاحتمالیآنre g tu بودهاست. هندواروپاییبودناینزبانرا دو زبانشناسآلمانی، امیلزیگو ویلهلمزیگلینگ، در 1326/ 1908 بهاثباترساندند. اینزباندر تاریخینامعلومبهفراموشیسپردهشد و بهاحتمالزیاد، ترکیاویغوریجایآنرا گرفت(لاکوود ، ص 38).از آنجا کهدر فاصلةسدههایچهارمو هشتممیلادی، سرزمینمیانسُغد و بامیانیعنیباکتریایقدیم، تخارستان/ طخارستانخواندهمیشد و پایتختشبلخبود (بِیلی، ج 1، ص 429)، برخیبهاشتباهواژةتخاریرا برایزبانبلخی به کار بردهاند ( رجوع کنید به اورانسکی، 1358 ش، ص 206ـ207؛ همو، 1963، ص 97؛ خانلری، ج 1، ص 125، 238). بلخی از زبانهایایرانیمیانةشرقیبود و بهخطیبرگرفتهازیونانینوشتهمیشد (در بارةزبانبلخیرجوع کنید به ایرانیکا ، ذیل "Bactrian language" ؛ زرشناس، ص 12ـ40؛ سیمز ـ ویلیامز، صـ 235). در واقعباکتریا را از آنرو تخارستاننامیدهبودند کهدر حدود اواسطسدةدومپیشاز میلاد بهتصرفگروهیاز تخاریانچادرنشیندرآمدهبود. زباناینمهاجمانــ کهدر متونچینی«یوئه ـ جی» نامیدهشدهاند ــ احتمالاً با نیایزبانیکهاکنونتخاریمینامیم، مرتبطبودهاست( ایرانیکا ، همانجا). منظور مقدسی(ص 335) در سدةچهارماز «زبانبامیانو تخارستانبهزبانبلخینزدیکاست» گویشهایایرانیِ نو آنمناطقبودهاست، زیرا در آنزمان(سدةچهارمهجری) سالها از مرگزبانتخاریو زبانبلخیِ ایرانیمیانةشرقیمیگذشت.دست نوشتههایبهجا ماندةتخاری، کهبهگونهایاز خط«براهمی» (از خطوطهجانگار هندی) بهنگارشدر آمده(آدامز، ص 9)، دو گویشمتفاوترا مینمایاند کهزبانشناسان، آندو را «تخاریالف» (یا تخاریشرقییا اگنیاییا تورفانی) و «تخاریب» (یا تخاریغربییا کوچایی) نامیدهاند (همان، ص 7؛ سمرنیی، ص؛ کمبل، ج 2، ص 1367؛ واتکینز، ص 29). آثار تخاریالفرا فقطدر تورفانو قرهشهر (اگنیباستانی؛ آدامز، ص 1) یافتهاند، اما آثار تخاریب، علاوهبر این دو شهر، در شرچوقو کوچا و دیگر نواحینیز یافتشدهاست. از سویدیگر همةآثار تخاریالف، بوداییاستاما آثار تخاریبعلاوهبر متونبودایی، متونغیردینیمتنوعیرا نیز شاملمیشود؛ ازینرو، تخاریباحتمالاً زبانمحاورةمردمدر اکثر نواحی، اما تخاریالفزبانیمردهو محدود بهمحافلدینیِ نواحیشرقیبودهاست( رجوع کنید به همان، ص 6؛ وینتر، ص 154). در میانآثار بازماندةتخاریب، چند متنمانویبهخطمانویدیدهمیشود (آدامز، ص 9) کهیکیاز آنها ترجمةترکیاویغورینیز دارد ( رجوع کنید به آسموسن، ص 62ـ63 و پانویس18). بعلاوه، در قطعهایبازماندهبهزبانسغدیاز بخشپایانیِ کتابیبوداییچنینآمدهکهآنمتناز زبانکوچایی(سغدی: y ف n ف kwc ف ) بهسغدیترجمهشده است(هنینگ، ص 62).پیشاز کشفزبانتخاری، زبانهایهندواروپاییرا بهدو گروهاصلیغربییا کنتومو شرقییا ستمتقسیممیکردند. ملاکاینتقسیمبندیتحولواجهایهندواروپاییk * ، ªk * ، kw * بود کهدر زبانهایغربیبترتیببهk ، k ، kw و در زبانهایشرقیبهk ، یکواجصفیری(مثلاً s یا §s ) و k بدلمیشدند. اما در تخاری، کهشرقیترینزبانشناختهشدةهندواروپاییاست، هر سهواجمذکور بهk بدلشدهاند (لیووین، ص 52 ـ53)؛ بنابراین، زبانتخاریاز اینلحاظجایگاهخاصخود را دارد.از آنجا کهتخاریالفو ببا یکدیگر تفاوتهایشایانتوجهیدارند، تنها بهویژگیهایاساسیتخاریباشارهمیشود:1) آواشناسی. بسیاریاز صامتها علاوهبر گونةساده، گونة«کامیشده» نیز داشتهاند:p ــt §cc [ts =] ــk ¨sm ــn ¨ns §sr ــl ¨lw yy ــمصوتهایتخاریباینها بود: i ، e ، a ، o ، u و «مصوتمرکزیافراشتهای» کهبا t نمایاندهمیشود (وینتر، ص 156ـ157).2) صرف. اسمدارایسهشمار مفرد و مثنی' و جمع، سه جنسمذکر و مؤنثو متناوببود. حالتهایپایهعبارتبود از: نهادی، ندایی، راییو اضافی. بعلاوه، از پیوند حروفاضافةپسایند با حالترایی، اینحالتهایثانویپدید میآمد: ابزاری، اَزی، بایی، بَرایی، دَری، سَبَبیو کناری. صفاتنیز دارایسهشمار و سهجنسبودند، اما فقطدر حالتهایپایهصرفمیشدند (همان، ص 155ـ156، 159ـ160).فعلشاملاینمقولهها میشد: شخص(اولشخص، دومشخص، سومشخص)، شمار (مفرد، مثنی'، جمع)، زمان(ماضی، غیرماضی)، نمود (استمراری، غیراستمراری)، وجه(اخباری/ التزامی، تمنایی، امری)، باب(معلوم، میانهـ مجهول). صورتهایناخودایستایفعلینیز اینها بود: صفتهایفعلی، اسممصدر، مصدر و مشتقاتاسمیو صفتی(همان، ص 156). بعلاوه، نظامپیشرفتهاینیز برایساختفعلهایواداریاز فعلهایغیرواداریوجود داشت(همان، ص 164ـ 165).3) نحو. از آنجا کهاکثر متونتخاریترجمهاز زبانهایدیگر بخصوصترجمهاز سنسکریتاست، نمیتوانهمةنکاتنحویآنرا بدقتاستخراجکرد. فقطمیتوانگفتکهترتیباصلیاجزایجمله، فاعلـ مفعولـ فعلبودهو از مهمترینویژگیهاینحویآن«صرفگروهی» بوده، زیرا فقطصورتهاییکهدر حالتراییبودند میتوانستند بهحروفاضافةپسایند بپیوندند (همان، ص 156).4) واژگان. تخاریدر میانزبانهایهندواروپاییبیشترینشباهتهایواژگانیرا با زبانهایژرمنیو شباهتهایینیز با زبانهایهندوایرانی، یونانیو بالتیدارد. بهعقیدةآدامز (ص 5)، زبانتخاریِ آغازینجایگاهیدر شمالغربیخاستگاههندواروپاییانداشتهو در همسایگیزبانژرمنیِ آغازینبودهاست. سخنگویاناینزبانبعدها بهسویجنوبو شرقمهاجرتکردهاند و در جریاناینمهاجرتها، تماسهاییبا یونانیانو هندوایرانیانپدید آمدهاست. حضور آناندر آسیایمرکزیسببشد کهزبانشاننیز از زبانهایایرانیشرقیتأثیر بپذیرد (همان، ص 6). از سویدیگر زبانتخاریاحتمالاً منشأ برخیواژههایدخیلدر چینی، مانند واژههایانگور و عسل، بودهاست(لیووین، ص 52).منابع: یوسیفمیخائیلوویچاورانسکی، مقدمةفقهاللغةایرانی، ترجمةکریمکشاورز، تهران1358 ش؛ پرویز خانلری، تاریخزبانفارسی، تهران1365 ش، زهرهزرشناس، «زبانبلخی»، نامةفرهنگستان، سال 3، ش 1 (بهار 1376)؛ مقدسی؛Douglas Q. Adams, Tocharian historical phonology and morphology , New Haven 1988; J. P. Asmussen, "Manichaean literature", in Persian literature , ed. Ehsan Yarshater, New York: ThPersian Heritage Foundation, 1988; Harold W. Bailey, Opera minora: articles on Iranian , ed. M. Nawabi: "Ttaugara", Shiraz 1981; George L. Campbell, Compendium of the world's languages , London 1991; Enciclopaedia Italiana , XXXIII , Rome 1950; Encyclopaedia Iranica , s.v. "Bactrian language" (by N. Sims-Williams); W. B. Henning, Selected papers : "The name of the ، Tokharian , language", "Sogdica", Acta Iranica, 15, Tehran and Liةge 1977; W. B. Lockwood, Indo-European philology : historical and comparative , London 1977; Anatole V. Lyovin, An introduction to the languages of the world , New York 1997; J. P. Mallory, In search of the Indo-Europeans: language, archaeology and myth , London 1992; I. M. Oranskii, Iranskie Jazyki , Moscow 1963; Nicholas Sims-Williams, "Bactrian", in Compendium linguarum Iranicarum , ed. Rدdiger Schmitt, Wiesbaden: Reichert, 1989; Oswald J. L. Szemerإnyi, Introduction to Indo - European linguistics , Oxford 1999; C. Watkins, "Proto-Indo-European: comparison and reconstruction", in The Indo-European languages , ed. Anna Giacalone Ramat and Paolo Ramat, London: Routledge, 1998; Werner Winter, "Tocharian", in The Indo-European languages .