تحصن .

معرف

پناه‌بردن‌به‌جای‌مورد احترام‌مانند مزار امام‌و امامزاده‌، و نیز نوعی‌اقامت‌یا توقف‌دسته‌جمعی‌در یک‌مکان‌مهم‌مانند خانة‌شاه‌یا وزیر یا عالم‌، به‌نشانة‌اعتراض‌سیاسی‌
متن
تَحَصُّن‌. پناه‌بردن‌به‌جای‌مورد احترام‌مانند مزار امام‌و امامزاده‌، و نیز نوعی‌اقامت‌یا توقف‌دسته‌جمعی‌در یک‌مکان‌مهم‌مانند خانة‌شاه‌یا وزیر یا عالم‌، به‌نشانة‌اعتراض‌سیاسی‌. این‌واژه‌در لغت‌به‌معنای‌پناه‌گرفتن‌در قلعه‌و در حصارشدن‌است‌(دهخدا؛ معین‌، ذیل‌واژه‌). تحصن‌با مفاهیم‌بست‌و بست‌نشینی‌قرابت‌معنایی‌دارد و گاه‌به‌معنای‌بَست‌و بست‌نشینی‌آمده‌است‌(صدری‌افشار و دیگران‌، ذیل‌واژه‌). تحصن‌ابتدا به‌مفهوم‌بست‌نشینی‌بود (خالصی‌، ص‌)، اما به‌مرور زمان‌مفهوم‌متمایزی‌پیدا کرد و بیشتر در قالب‌اعتراض‌سیاسی‌ظاهر شد، هرچند که‌بست‌نشینی‌نیز گاه‌همین‌کارکرد را داشت‌. بست‌نشینی‌در ابتدا به‌مفهوم‌پناه‌بردن‌افراد مجرم‌یا مغضوب‌یا مظلوم‌به‌مکان‌محترم‌و غالباً مقدّس‌، برای‌دادخواهی‌یا مصون‌ماندن‌از تعرض‌بود. بتدریج‌در مکانهای‌خاص‌دیگری‌، همچون‌زرادخانه‌ها و اصطبلها و طویله‌های‌شاهان‌و اعیان‌و سفارتخانه‌ها و تلگرافخانه‌ها، نیز بست‌نشینی‌می‌شد ( رجوع کنید به بست‌و بست‌نشینی‌* ).در طی‌زمان‌از مفهوم‌بست‌نشینی‌مفاهیم‌دیگری‌، همچون‌تحت‌الحمایگی‌و مصونیت‌و اعتصاب‌و امان‌و کاپیتولاسیون‌و بیمه‌و تحصن‌، پدیدار شد که‌شکل‌رسمیتر و قانونیتر یافتند. تحت‌الحمایگی‌و کاپیتولاسیون‌در چارچوب‌حقوق‌بین‌الملل‌و اعتصاب‌و بیمه‌و تحصن‌در قوانین‌اساسی‌داخلی‌، حدود قانونی‌دارند (همان‌، ص‌، 58، 77).تا اواسط‌دورة‌قاجار غالباً برای‌دادخواهی‌بست‌نشینی‌می‌شد، اما با تحولات‌سریع‌و رشد آگاهیهای‌سیاسی‌و اجتماعی‌ــ که‌عمدتاً بر اثر تماس‌با غرب‌صورت‌گرفت‌ ــ مکانهای‌امن‌و خاص‌، محل‌اعتراضهای‌سیاسی‌علیه‌دولت‌شد ( رجوع کنید به ادامة‌مقاله‌). علاوه‌بر این‌، برخی‌از مراکز همچون‌سفارتخانه‌ها و تلگرافخانه‌ها ــ که‌از طریق‌امتیازات‌اقتصادی‌به‌کشورهای‌خارجی‌واگذار شده‌بود ــ بتدریج‌به‌عنوان‌مراکز تبلیغاتی‌آن‌کشورها به‌محل‌تحصن‌مخالفان‌دولت‌تبدیل‌شد (بهنام‌، ص‌). نفوذ اندیشه‌های‌تجددطلبی‌از کشورهای‌اروپایی‌و قفقاز، زمینه‌ساز ایجاد و گسترش‌تشکلها و اتحادیه‌های‌سیاسی‌و اقتصادی‌شد که‌از آن‌به‌بعد هستة‌اصلی‌مبارزات‌سیاسی‌را در قالب‌اعتصاب‌و تحصن‌شکل‌دادند (لاجوردی‌، ص‌به‌بعد).در 1264/ 1848 اعیان‌و بزرگان‌کشور از ظلم‌حاجی‌میرزا آقاسی‌، وزیر محمدشاه‌، به‌سفارت‌انگلیس‌و روس‌پناهنده‌شدند و در آنجا بست‌نشستند و خواستار عزل‌او از محمدشاه‌شدند. از آن‌زمان‌تحصن‌در سفارتخانه‌ها برای‌اعتراض‌به‌دولت‌رایج‌گردید (بریتانیا. وزارت‌امور خارجه‌، ج‌، ص‌ـ9).از دورة‌ناصرالدین‌شاه‌(1264ـ1313) اعتراضات‌سیاسی‌در قالب‌تحصن‌بیشتر شد. استبداد مقامات‌پایینتر و فشار حکام‌بر رعایا و فقدان‌عدالتخانه‌و نهادهای‌قانونی‌، بر میزان‌تحصنها افزود. قدرتهای‌خارجی‌نیز گاهی‌برای‌فشار آوردن‌به‌شاهان‌قاجار، مردم‌را به‌تحصن‌برمی‌انگیختند (خالصی‌، ص‌ـ96؛ جعفریان‌، ص‌ـ57). رشد آگاهی‌سیاسی‌مردم‌نیز، تشکلها و گروههای‌اجتماعی‌و اقتصادی‌و مذهبی‌ــ همچون‌اصناف‌و روحانیان‌ــ را وارد سیاست‌کرد که‌سهم‌مهمی‌در ایجاد تحصنها داشتند.مهمترین‌تحصنهای‌سیاسی‌، در دورة‌قاجار و قبل‌از مشروطیت‌بود که‌در پیروزی‌نهضت‌مشروطه‌اثر مهمی‌داشت‌و از جملة‌آنهاست‌تحصن‌تجار در سفارت‌انگلیس‌به‌منظور درخواست‌از مظفرالدین‌شاه‌(حک : 1313ـ1324) برای‌تأسیس‌مجلس‌و اجرای‌احکام‌شرع‌و برقراری‌عدل‌و آزادی‌( رجوع کنید بهخالصی‌، ص‌ـ170). تحصن‌در سفارت‌انگلیس‌نخستین‌اقدام‌دسته‌جمعی‌سیاسی‌اصناف‌بود (اشرف‌، ص‌) و بیش‌از پانصد صنف‌مختلف‌در آنجا تحصن‌کرده‌بودند (کسروی‌، ص‌؛ ایروانی‌، ص‌). تحصن‌در سفارت‌انگلیس‌برای‌ درخواست‌آزادی‌چنان‌بود که‌تعجب‌فرنگیان‌را برانگیخت‌( رجوع کنید بهایروانی‌، ص‌ 89 ـ90). انگلیسیها این‌عمل‌را به‌سنّت‌بست‌نشینی‌ایرانیان‌نسبت‌می‌دادند (بریتانیا. وزارت‌امورخارجه‌، ج‌، ص‌). از دیگر تحصنهای‌سیاسی‌تحصن‌تجار در حرم‌حضرت‌عبدالعظیم‌برای‌اعتراض‌به‌مسیو نوز بلژیکی‌رئیس‌گمرک‌ایران‌و تحصن‌در حرم‌حضرت‌عبدالعظیم‌پس‌از مهاجرت‌کبرا برای‌تأسیس‌عدالتخانه‌و مخالفت‌با عین‌الدوله‌، صدراعظم‌مظفرالدین‌شاه‌بود (خالصی‌، ص‌، 162ـ163).پس‌از انقلاب‌مشروطه‌، تحصن‌رسمیتر شد. در پی‌مخالفت‌محمدعلی‌شاه‌(حک : 1324ـ1327) با مشروطیت‌، مردم‌در سفارت‌عثمانی‌و حرم‌حضرت‌عبدالعظیم‌تحصن‌کردند تا او را به‌پذیرش‌مشروطه‌وادارند (همان‌، ص‌ـ173). لیاخوف‌، فرمانده‌قزاقان‌، برای‌جلوگیری‌از تحصن‌مردم‌در سفارت‌انگلیس‌، آنجا را به‌محاصره‌درآورد و شایع‌کرد که‌اگر کسی‌به‌سفارت‌انگلیس‌پناهنده‌شود، مجلس‌و سفارت‌را به‌توپ‌خواهد بست‌(عاقلی‌، ج‌، ص‌). جمعی‌از مجاهدان‌تبریز به‌رهبری‌ستارخان‌و باقرخان‌در شَهبَندَرخانه‌(گمرک‌) آن‌شهر تحصن‌کردند و خواستار پایان‌دادن‌به‌دخالت‌روسها شدند (امیرخیزی‌، ص‌ـ371). در پنجم‌ربیع‌الا´خر 1333/ یکم‌اسفند 1294 عده‌ای‌از کارکنان‌دولت‌به‌علت‌نرسیدن‌حقوق‌، به‌تحریک‌سفارت‌روس‌در محل‌ییلاقی‌این‌سفارت‌در زرگنده‌تحصن‌کردند. در ششم‌شوال‌1336/ 25 تیر 1297 عدة‌زیادی‌از علما، از جمله‌آیت‌اللّه‌سیدحسن‌مدرس‌، در حرم‌حضرت‌عبدالعظیم‌تحصن‌کردند و با تشکیل‌جلسات‌و ایراد سخنرانی‌از احمدشاه‌عزل‌صمصام‌السلطنه‌، رئیس‌الوزرا، را خواستند که‌بر اثر آن‌صمصام‌السلطنه‌عزل‌شد. در هجدهم‌و نوزدهم‌اسفند 1300، به‌دنبال‌توقیف‌مطبوعات‌، مدیران‌آنها در سفارت‌روس‌و حرم‌حضرت‌عبدالعظیم‌تحصن‌کردند. پس‌از قتل‌میرزادة‌عشقی‌، شاعر و روزنامه‌نگار معروف‌، عده‌ای‌از مدیران‌جراید پایتخت‌که‌مخالف‌دولت‌بودند در چهاردهم‌تیر 1303 در مجلس‌متحصن‌شدند (عاقلی‌، ج‌، ص‌، 125ـ126، 168، 189). در ششم‌آبان‌1304 جمع‌کثیری‌از مردم‌تهران‌و تشکلهایی‌همچون‌جامعة‌انتقام‌ملی‌، اتحادیة‌اصناف‌تهران‌، کمیتة‌نهضت‌ملی‌کرمان‌، جمعیت‌آذربایجانیها، هیئت‌تجار پایتخت‌، جمعیت‌زردشتیان‌، مازندرانیهای‌مقیم‌پایتخت‌و هیئت‌علمیة‌تهران‌، در مدرسة‌نظام‌و همچنین‌در خانة‌رضاخان‌ــ که‌در آن‌زمان‌رئیس‌الوزرا و فرمانده‌کل‌قوا بود ــ تحصن‌کردند و برانداختن‌سلطنت‌قاجار و تشکیل‌مجلس‌مؤسسان‌را تقاضا نمودند ( گاهنامة‌پنجاه‌سال‌شاهنشاهی‌پهلوی‌، ج‌، ص‌). در 28 مهر 1304 عده‌ای‌ از مردم‌در تلگرافخانة‌تبریز تحصن‌کردند و عزل‌احمدشاه‌ و به‌سلطنت‌رسیدن‌رضاخان‌را خواستار شدند (عاقلی‌، ج‌ 1، ص‌ 197).در حکومت‌رضاشاه‌(1304ـ1320ش‌) تحصن‌موقوف‌شد. در فروردین‌1307 همسر رضاشاه‌و گروهی‌از زنان‌دربار برای‌حضور در مراسم‌نوروزی‌وارد حرم‌حضرت‌معصومه‌علیهاالسلام‌شدند و چون‌در غرفة‌بالای‌ایوانِ آیینه‌بی‌چادر نشستند، مردم‌به‌آنان‌اعتراض‌کردند. یکی‌از سادات‌، مردم‌را تهییج‌نمود که‌به‌غرفه‌ها بریزند و خانوادة‌شاه‌را از حرم‌بیرون‌کنند. روز بعد رضاشاه‌در واکنش‌به‌این‌عمل‌با چکمه‌وارد حرم‌شد و افراد گارد عده‌ای‌از زایران‌را زدند و آیت‌اللّه‌محمدتقی‌بافقی‌را، که‌سهم‌عمده‌ای‌در این‌اعتراض‌داشت‌، دستگیر کردند. از همین‌زمان‌هرگونه‌تحصن‌ممنوع‌شد (مکی‌، ج‌، ص‌ـ286؛ بهبودی‌، ص‌ـ333؛ حکمت‌، ص‌؛ نیز رجوع کنید به بافقی‌* ، آیت‌اللّه‌محمدتقی‌).در دورة‌محمدرضاشاه‌(1320ـ1357ش‌) تا 1342ش‌تحصنهای‌گسترده‌ای‌در اعتراض‌به‌حکومت‌او شد، ولی‌از آن‌تاریخ‌به‌بعد، اعتراضات‌بیشتر به‌صورت‌تظاهرات‌و درگیریهای‌مستقیم‌مردم‌و حکومت‌درآمد.در 22 دی‌1325 بسیاری‌از رجال‌و معاریف‌همچون‌سیدحسن‌امامی‌امام‌جمعة‌تهران‌، آیت‌اللّه‌حاج‌سیدرضا فیروزآبادی‌، دکتر محمد مصدق‌، دکتر احمد متین‌دفتری‌، سیدمهدی‌فرخ‌و سیدمحمدصادق‌طباطبایی‌، در اعتراض‌به‌انتخابات‌دورة‌پانزدهم‌مجلس‌در دربار تحصن‌کردند. در 22 مهر 1328 دکتر مصدق‌به‌اتفاق‌عباس‌خلیلی‌مدیر روزنامة‌اقدام‌، ابوالحسن‌عمیدی‌نوری‌مدیر روزنامة‌داد ، حسین‌فاطمی‌مدیر روزنامة‌باختر امروز ، احمد ملکی‌مدیر روزنامة‌ستاره‌، جلالی‌نایینی‌مدیر روزنامة‌کشور ، حسین‌مکی‌، سیدعلی‌شایگان‌، کریم‌سنجابی‌، آیت‌اللّه‌غروی‌و ارسلان‌خلعتبری‌در اعتراض‌به‌انتخابات‌مجلس‌شانزدهم‌در دربار تحصن‌کردند. این‌دو تحصن‌نتیجه‌ای‌نداشت‌(عاقلی‌، ج‌ 1، ص‌ 400، 425ـ426). در اواخر حکومت‌دکتر مصدق‌، در پی‌اعلام‌همه‌پرسی‌برای‌انحلال‌مجلس‌شورای‌ملی‌، شمار زیادی‌از نمایندگان‌مجلس‌برای‌همراهی‌با دولت‌استعفا کردند، ولی‌گروهی‌از مخالفان‌دولت‌در مجلس‌، از جمله‌دکتر بقایی‌و حائری‌زاده‌برای‌خنثی‌کردن‌این‌اقدام‌با تحصن‌در مجلس‌مجدداً رأی‌گیری‌کرده‌و آیت‌اللّه‌کاشانی‌را به‌ریاست‌مجلس‌برگزیدند (زعیم‌و اردلان‌، ص‌ 274).با کودتای‌28 مرداد 1332 و ایجاد خفقان‌سیاسی‌( رجوع کنید بهپهلوی‌* ، سلسله‌، بخش‌دوم‌) و به‌دنبال‌آن‌با سرکوب‌قیام‌پانزده‌خرداد 1342 ( رجوع کنید به پانزده‌خرداد * ، قیام‌)، مبارزات‌سیاسی‌متحول‌شد و به‌برخورد مستقیم‌حکومت‌با مردم‌انجامید. طبعاً در چنین‌فضایی‌، اعتراضات‌سیاسی‌مسالمت‌آمیز مانند تحصن‌ثمری‌نداشت‌. با شروع‌حرکتهای‌ضدحکومت‌و تظاهرات‌عمومی‌از ابتدای‌1357 ش‌که‌به‌پیروزی‌انقلاب‌اسلامی‌در بهمن‌همان‌سال‌انجامید، چند تحصن‌نیز صورت‌گرفت‌؛ در پنجم‌دی‌1357، 67 تن‌از استادان‌دانشگاهها در ساختمان‌وزارت‌علوم‌در تهران‌تحصن‌کردند و در همین‌واقعه‌، استاد کامران‌نجات‌اللهی‌، عضو هیئت‌علمی‌دانشکدة‌پلی‌تکنیک‌(دانشگاه‌امیرکبیر کنونی‌)، هدف‌گلولة‌سربازان‌ گارد شاهنشاهی‌قرار گرفت‌و جان‌سپرد ( رجوع کنید به کیهان‌، ش‌، 6 دی‌1358؛ ش‌ 11175، 4 دی‌1359؛ اطلاعات‌، ش‌ 22379، 5 دی‌ 1380). در 21 دی‌1357 تعدادی‌از استادان‌دانشگاهها در اعتراض‌به‌وضع‌دانشگاه‌و طرفداری‌از دانشگاههای‌ مستقل‌در محوطة‌دانشگاه‌تهران‌تحصن‌کردند ( اطلاعات‌، ش‌ 15757، 21 دی‌1357، ص‌). همچنین‌در هشتم‌بهمن‌1357 روحانیان‌در اعتراض‌به‌عملکرد حکومت‌در جلوگیری‌از ورود امام‌خمینی‌(ره‌) به‌کشور، در مسجد دانشگاه‌تهران‌تحصن‌کردند. این‌تحصن‌با آمدن‌امام‌خمینی‌در دوازدهم‌ بهمن‌1357 پایان‌یافت‌(عاقلی‌، ج‌، ص‌، 402ـ403؛ خلیلی‌، ج‌ 1، ص‌ 251).منابع‌: احمد اشرف‌، «نظام‌صنفی‌، جامعة‌مدنی‌و دموکراسی‌در ایران‌»، گفتگو ، ش‌ 14 (زمستان‌1375)؛ اسماعیل‌امیرخیزی‌، قیام‌آذربایجان‌و ستارخان‌، تبریز 1339ش‌؛ محمدآقا ایروانی‌، ] منتخبات‌از [ تاریخ‌مشروطة‌ایران‌، در دو رساله‌در بارة‌انقلاب‌مشروطیت‌ ایران‌، چاپ‌عبدالحسین‌زرین‌کوب‌و روزبه‌زرین‌کوب‌، تهران‌: سازمان‌اسناد ملی‌ایران‌، 1380ش‌؛ بریتانیا. وزارت‌امور خارجه‌، کتاب‌آبی‌: گزارشهای‌محرمانة‌وزارت‌امور خارجة‌انگلیس‌در بارة‌انقلاب‌مشروطة‌ایران‌، چاپ‌احمد بشیری‌، تهران‌1362ـ1369ش‌؛ سلیمان‌بهبودی‌، «خاطرات‌سلیمان‌بهبودی‌: بیست‌سال‌با رضاشاه‌»، در رضاشاه‌: خاطرات‌سلیمان‌بهبودی‌، شمس‌پهلوی‌، علی‌ایزدی‌، چاپ‌غلامحسین‌میرزاصالح‌، تهران‌1372ش‌؛ جمشید بهنام‌، ایرانیان‌و اندیشة‌تجدد ، تهران‌1375ش‌؛ رسول‌جعفریان‌، بست‌نشینی‌مشروطه‌خواهان‌در سفارت‌انگلیس‌، تهران‌1378ش‌؛ علی‌اصغر حکمت‌، سی‌خاطره‌از عصر فرخندة‌پهلوی‌، ] تهران‌[ 1355ش‌؛ عباس‌خالصی‌، تاریخچة‌بست‌و بست‌نشینی‌، تهران‌1366ش‌؛ اکبر خلیلی‌، گام‌به‌گام‌با انقلاب‌، ج‌، تهران‌1375ش‌؛ دهخدا؛ کورش‌زعیم‌و علی‌اردلان‌، جبهة‌ملی‌ایران‌: از پیدایش‌تا کودتای‌28 مرداد ، تهران‌1378 ش‌؛ غلامحسین‌صدری‌افشار، نسرین‌حکمی‌، و نسترن‌حکمی‌، فرهنگ‌زبان‌فارسی‌امروز ، تهران‌1369ش‌؛ باقر عاقلی‌، روزشمار تاریخ‌ایران‌از مشروطه‌تا انقلاب‌اسلامی‌، تهران‌1376ش‌؛ احمد کسروی‌، تاریخ‌مشروطة‌ایران‌، تهران‌1363ش‌؛ گاهنامة‌پنجاه‌سال‌شاهنشاهی‌پهلوی‌: فهرست‌روزبروز وقایع‌سیاسی‌، نظامی‌، اقتصادی‌و اجتماعی‌ایران‌از 3 اسفند 2479 تا 30 اسفند 2535 ، ] تهران‌1355ش‌[ ؛ حبیب‌لاجوردی‌، اتحادیه‌های‌کارگری‌و خودکامگی‌در ایران‌، ترجمة‌ضیاء صدقی‌، تهران‌1369ش‌؛ محمد معین‌، فرهنگ‌فارسی‌، تهران‌1371ش‌؛ حسین‌مکی‌، تاریخ‌بیست‌سالة‌ایران‌، ج‌، تهران‌1362ش‌.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 6
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده