تحریر(1) ، رسمخطیباریکو ظریفدر اطرافنقشونگارها، جدولها، حروفو اجزایخطوطکتابتی، نیز اصطلاحیدر موسیقی. تحریر در تذهیب* ، تشعیر * ، کتابآراییو کتابت، خوشنویسی، نقاشی، نقشقالیو کاشی، معرقکاری، منبّتکاری، حجاری، قلمزنی، جلدسازی، عکاسیو صفحاتجفر کاربرد دارد. تحریر در لغتبهمعنایتهذیبو پیراستنحشو و زواید نوشتار، کتابتکردنو خطنوشتنبهارقامخوشاست(شاد؛ داعیالاسلام؛ معین، ذیلواژه؛ نیز رجوع کنید به گلچینمعانی، ص؛ منشیقمی، ص).سابقةاستفادهاز تحریر در انواعهنرهایایرانی، بهپیشاز اسلام بازمیگردد. در حجاریهایتختجمشید، آثار بهدستآمدهاز مقابر پازیریک* ، جامطلایتپةحسنلو، آثار تصویریدورةاشکانیانو در متونمانویِ تورفان* گونههایمتفاوتیاز تحریر دیدهمیشود.تحریر در تذهیبو کتابآراییبا قلمموییبسیار ظریفاز مویسنجابیا گربهیا بچهشیر اجرا میشود و اجزایکلماتو حروفو نقوشو جدولها را احاطهمیکند کهدر اینصورتهریکاز آنها را «تحریردار» یا «مَحرَّر» گویند.عدهای، جدولهایمرسومدر کتابآراییرا همنوعیتحریر دانستهو بعضیدیگر، اجزایجدولو اقسامآنرا در شمار تحریر آوردهاند. نامگذاریاینجداولبرحسبتعداد خطوطتحریریآنهاست، همچونجدولدو تحریر یا مثنّی'، جدولسهتحریر، جدولچهار تحریر یا جدولدَوْلَهیا دواله(منشیقمی، صـ165). نوعیجدولمحَرّر را کهمعمولاً تذهیبِ صفحاتآغازینقرآنمزینبهآناست، «کمند تحریر» میگویند و نیز جداولیرا کهدارایتحریرهایبسیار همراهبا انواعگلهایتزیینیو عناصر گیاهیدر لابلایخطوطاست، «جدولگلزار تحریری» مینامند.تحریر با رنگهایگوناگوناجرا میشود. از انواعتحریرهایالوانمیتوانبهاینها اشارهکرد: تحریر با زر، مرکّبسیاه، لاجورد، زنگار، سرنج(یا زرقون)، شنگرفو سفیده(یا سفیداب).در تذهیبنیز شیوةخاصیرا کهدر آنعناصر محرَّر با زر استفادهمیشود، «تحریریِ مُذهَّب» مینامند. در ایننوعخط، تحریر با حِبْر و سیاهییا طلاستکهدر اینصورتبهانتخابمحرِّر یکیاز اقلامزر را مُهرهمیزدند تا جلا و درخششبیشتریبیابد و از بقیهمتمایز شود. تا قرنهفتمو حتیبعد از آنهمبرایعناوینسورهها و کتابتِ کلمةجلالهدر متنقرآنو نیز برایداخلنشانهایفواصلبینآیاتو شمسههایحواشی، از خطکوفیتحریریمُذهَّبــ کهبهآنکوفیذهبیمحرّر نیز گفتهمیشود ــ استفادهمیشدهاست. گاهآیاتقرآنیکیبهزر و یکیبهلاجورد کتابتمیشد و با توجهبهزر یا لاجورد بودنهریکاز سطربندیها، اطرافخطیا نقش، دورگیریو زمینهسازیمیگردید کهدر اینموارد بهآن«تکحیل» میگفتند (براینمونههایتکحیلرجوع کنید به عتبی، ص؛ راوندی، ص 44). نمونةبیبدیلاینصنعت، قرآنشمارة106 گنجینةقرآنو نفایسآستانقدسرضویبهکتابتمیرعبدالقادر حسینیشیرازی از حدود قرندهماستکهیکیاز نفایسهنریو نمونهایاز اوجهنرهایکتابآراییاست(گلچینمعانی، ص 190؛ نیز رجوع کنید به راوندی، همانجا).از دیگر انواعتحریر میتوانبهتحریر بینسطور یا «دندانْ موشی» اشارهکرد کهنوعیدورگیریبا هلالیهایمکرر مساوییا نامساویدر اطرافخطوطکتابتیو قطعاتخوشنویسییا در طلا اندازیهایبینسطور استکهشباهتبهاثر دندانموشو موشخوردگیدارد.تحریر در خوشنویسی، کشیدگیو یکنواختیحروفبهاندازهایمعیّناستکه آدابو شرایطیخاصدارد ( رجوع کنید بهخطاطی* ). همچنینبهنوعیاز انواعخطوطستّهکهبا قلم، بدونضخامتو کشیدهو نازک، کتابتکردهباشند، تحریریگفتهمیشود. از جملةاینخطوطمیتوانبهدو نمونهاز خطوطتحریریکوفیکهیکیاز آنها قدمتنهصد سالهدارد، اشارهکرد (هراتی، ص).تحریر در نقاشیبا مفهومنوعیترسیمو نقشبندیعناصر همراهاست. بهنوشتةبرخی(شرتونی، ذیل«حرّر»؛ داعیالاسلام؛ شاد، همانجاها)، تحریر در نقاشی، خطوطیاستکهنقاشبرایزیبا ساختننقش، دور تصویر میکشد و بیشتر در کتابآراییرواجدارد. اینگونهدورگیریرا نباید با قلمگیریمعمولدر نگارگریاشتباهکرد، زیرا قلمگیریبا ضعفو قوّتِ خطدورگیریهمراهاست، اما در تحریر، بنا بر ظرافتو یکسانیخطوطیباریکاست. تحریر بهاینمفهوم، در ادبیاتفارسینیز بهکار رفتهاست(جمالیدهلوی، ص؛ حافظ، غزل298، بیت5).تحریر در موسیقی. بهمعنایچهچهزدنو کشیدنو غَلتدادنآواز استو آوازخوانانایرانیو عرباز گذشتههای سیار دور آنرا رعایتمیکردهاند. فارمر شعریاز عَبَدةبنالطبیب، شاعر عهد جاهلی، نقلمیکند کهبر پایةآنآوازخوانمصوّتهایآخر هجاها را در پردةبسیار زیریغلتمیداد (ص). عبدالقادر مراغیاز تحریر، بهحرکتحلقبعد ز تلفظابیاتو اشعار یاد کرده(ص) و تحریراترادو قسممنثورهو منظومهدانستهاست. بهگفتةاو، خوانندگانعربو عجمدر تحریراتمنثورهبهدلخواهخویشعملمیکنند و پایبند قوانینموسیقاییایقاعینیستند، اما در تحریراتمنظومهخوانندهوزنو زمانهایموزون(ازمنةایقاعی) را رعایتمیکند. بهگفتةمراغی، تحریر در آواز انند نمکدر طعاماست، ازینرو باید در کاربرد آناعتدالرعایتشود (ص 386).تحریر در موسیقیِ آوازیایرانرایجاستو در موسیقیِ سازینیز بویژهدر جوابآواز تحریر نواختهمیشود. سادهترینتعریفتحریر در موسیقیامروز ایران، توالیصدا بهروشیمعیّناست.محلو موقعمناسباجرایتحریرها در جملاتآوازیتا حدیپیرو اصولکلیِ اجرایآواز استو تا حدینیز بستگیبهذوقخوانندهدارد. بیانصحیحتحریرهایمتنوع، موجبتفاوتخوانندگانبا یکدیگر و امتیاز یکیبر دیگریاست. بعضیاستادانموسیقیآوازیایران، تحریر را در لابلایکلماتِ اشعار، مجاز میدانند و بعضیدیگر مخالفآناند. استادانیچونسیدعبدالرحیماصفهانی(متوفی1319ش) و شاگردشجلالتاجاصفهانی(متوفی1360ش) معتقد بودند کهابتدا باید شعر را کاملو واضحخواند و سپسبهادایتحریر پرداخت. بعضیبا اندکیآزادیعملبهاجرایخردهتحریرها در لابلایبرخیهجاهایمناسبمیپرداختهاند. یکیاز مشخصاتخوانندگانبزرگقرنحاضر، نسبتبهخوانندگاننسلهایقبل، تنوعتحریر استو استاد و مبدعآنرا سیدحسینطاهرزاده* (متوفی1334ش)، بزرگترینخوانندةموسیقیدستگاهی، میدانند. ویگفتهاست: «گذشتگاندو نوعتحریر بیشتر نداشتند: منسعیکردمتنوعتحریر پیدا کنم» (خالقی، بخش، ص 380).تحریرهایشناختهشدهدر موسیقیامروز ایراناینهاست: مُقْطَع، مترادف، غُنّهای، زیر و رو، مسلسل(بلبلی) و فَلَکی. برخیدستگاهها و گوشهها نیز تحریر مخصوصبهخود دارند، نظیر بیاتکُرد، جوادخانی، حسینی، کوچکو بزرگ. زیبا ادا کردنتحریرها نیز اهمیتدارد، از جملهباز نکردندهانو نمایاننشدندندانها و حلقهنگاماجرایتحریرهایبلند و پرصدا، کجو راستنشدنهنگاماجرا. دو خوانندةمهممعاصر، غلامحسینبنان(متوفی1364ش) و حسینقدامی(متوفی1369ش)، بهاجرایزیبایتحریر مشهور بودند. از اوایلدهة1340شبهبعد ــ کهمعیارهایبیانهنریو زیباییشناسیدر موسیقیایرانیدگرگونشد ــ نحوةاجرایتحریرها نیز تغییر کرد و از عمقو اصالتو زیباییهنریآنکاستهشد؛ تحریر جایخود را بهنوعسادهایاز توالیاصواتــ کهدر موسیقیغربیبهآنتریلمیگویند ــ داد و بلندیصدایخوانندهو تداومبیضابطةآن، بیشتر برایجلبتوجهعوام، جایاجرایدقیقو صحیحتحریرهایقدیمرا گرفت. در هماندوره(دهة1340 تا اوایلدهة1360) آواز اصیلایرانیرا استادانیچونتاجاصفهانی، ادیبخوانساری، عبداللّهدَوامی(متوفی1359ش) و سلیمانامیرقاسمی(متوفی1354ش) بهتعدادیهنرجو میآموختند. نورعلیبرومند آموزشدرستو نظاممند و تحلیلیمکتبآواز ایرانیرا با تکیهبهروشسیدحسینطاهرزادهپایهریزیکرد و هنرجویانآواز، دوبارهبا ظرایفو قوانیناجرایتحریرهایمتنوعمکتبطاهرزادهآشنایییافتند. یکیاز برجستهترینهنرمنداناینمکتبسیدنورالدینرضویسروستانیبود.منابع: علاوهبر اطلاعاتشخصیمؤلفان؛ حامدبنفضلاللّهجمالیدهلوی، مثنویمهروماه، چاپحسامالدینراشدی، راولپندی1353ش؛ شمسالدینمحمدحافظ، دیوان، چاپمحمد راستگو، قم1375 ش؛ روحاللّهخالقی، سرگذشتموسیقیایران، بخش، تهران1353 ش؛ محمدعلیداعیالاسلام، فرهنگنظام، چاپسنگی، حیدرآباد دکن1305ـ 1318 ش، چاپافستتهران1362ـ1364ش؛ محمدبنعلیراوندی، راحةالصدور و آیةالسرور در تاریخآلسلجوق، بهسعیو تصحیحمحمد اقبال، بانضمامحواشیو فهارسبا تصحیحاتلازممجتبیمینوی، تهران1364ش؛ محمد پادشاهبنغلاممحییالدینشاد، آنندراج: فرهنگجامعفارسی، چاپمحمد دبیرسیاقی، تهران1363ش؛ سعید شرتونی، اقربالموارد فیفُصحالعربیّةوالشّوارِد ، تهران1374ش؛ محمدبنعبدالجبار عتبی، ترجمةتاریخیمینی، از ناصحبنظفر جرفادقانی، چاپجعفر شعار، تهران1357ش؛ هنریجورجفارمر، تاریخموسیقیخاور زمین: ایرانبزرگو سرزمینهایمجاور ، ترجمةبهزادباشی، تهران1366ش؛ احمد گلچینمعانی، راهنمایگنجینةقرآن، ] مشهد [ 1347ش؛ عبدالقادربنغیبیمراغی، شرحادوار ، چاپتقیبینش، تهران1370ش؛ محمد معین، فرهنگفارسی، تهران1371ش؛ احمدبنحسینمنشیقمی، گلستانهنر ، چاپاحمد سهیلیخوانساری، تهران1366ش؛ محمدمهدیهراتی، تجلیهنر در کتابتبسماللّه، مشهد 1367ش.