تتوی محمدمعین بن محمدامین

معرف

عالم‌ و فقیه‌ و صوفی‌ قرن‌ دوازدهم‌ در شبه‌قاره‌
متن
تَتَّوی‌، محمدمعین‌ بن‌ محمدامین‌ ، عالم‌ و فقیه‌ و صوفی‌ قرن‌ دوازدهم‌ در شبه‌قاره‌. در تَتَّه‌ * از بلاد سند به‌ دنیا آمد. نخست‌ نزد شیخ‌عنایت‌اللّه‌ سندی‌ کسب‌ علم‌ کرد، سپس‌ به‌ دهلی‌ رفت‌ و نزد شاه‌ولی‌اللّه‌ دهلوی‌ * علم‌ آموخت‌ و بعدها به‌ زادگاه‌ خود بازگشت‌ (حسنی‌، ج‌ 6، ص‌ 351). وی‌ از ابوالقاسم‌ نقشبندی‌ اخذ طریقت‌ کرد و سپس‌ از محضر سیدعبداللطیف‌ بهره‌ برد. حدیث‌ و کلام‌ را بخوبی‌ می‌دانست‌، در ادبیات‌ مهارت‌ داشت‌ و شعر نیکو می‌گفت‌، به‌ وجد و سماع‌ تمایل‌ و از موسیقی‌ اطلاع‌ داشت‌ (همان‌، ج‌ 6، ص‌ 352). حکام‌ عصرش‌ او را تکریم‌ می‌کردند و به‌ دیدارش‌ می‌رفتند. وی‌ در 1161 در حال‌ سماع‌ و تواجد وفات‌ کرد. مرقد وی‌ زیر قدم‌ ابوالقاسم‌ نقشبندی‌ و بدون‌ کتیبه‌ است‌. شاعرانی‌ مانند محسن‌ تتّوی‌ و شرف‌الدین‌ علی‌ نعمت‌اللّه‌ تتوی‌ در مدح‌ و رثای‌ او شعر سروده‌اند (قانع‌، ج‌ 3، بخش‌ 1، ص‌ 370، پانویس‌ 4؛ خلیل‌ تتّوی‌، ص‌ 241؛ حسنی‌، ج‌ 6، ص‌ 355).آثار بسیاری‌ از تتّوی‌ بجا مانده‌ که‌ برخی‌ از آنها عبارت‌اند از: رسالة‌ اویسیه‌ ، به‌ فارسی‌؛ رسالة‌ شرح‌ رموز عقائد الصوفیه‌ ، به‌ فارسی‌ (قانع‌، همانجا؛ خلیل‌ تتّوی‌، ص‌ 243)؛ دو رساله‌ در بیان‌ اثبات‌ رفع‌ الیدین‌ (در رکوع‌ و سجود)، به‌ فارسی‌ و عربی‌؛ رساله‌ در تردید ابن‌الهمام‌ (رساله‌ای‌ فقهی‌ در بارة‌ نمازجماعت‌)؛ ایقاظ‌ الوسنان‌ ؛ غایة‌ الفسخ‌ لمسئلة‌ النسخ‌ ؛ رسالة‌ در تحقیق‌ اهل‌بیت‌ ؛ رسالة‌ قرة‌العین‌ فی‌ البکاء علی‌ الامام‌ الحسین‌ ؛ و دراسات‌ اللبیب‌ فی‌ الاسوة‌ الحسنة‌ بالحبیب‌ (خلیل‌ تتّوی‌، ص‌ 244؛ حسنی‌، ج‌ 6، ص‌ 352)، که‌ مهمترین‌ نوشتة‌ اوست‌.تتّوی‌ تأدب‌ به‌ آداب‌ ابوحنیفه‌ را لازم‌ و او را امام‌ مفترض‌ الطاعة‌ می‌دانست‌ و از آرای‌ او در مقابل‌ اقوال‌ مختلف‌ دفاع‌ می‌کرد (حسنی‌، ج‌ 6، ص‌ 352ـ353). به‌ نظر تتّوی‌ هر گاه‌ اقوال‌ فقیهان‌ با احادیث‌ صحیح‌ مخالف‌ باشد، باید به‌ اجتهاد عمل‌ کرد (همان‌، ج‌ 6، ص‌ 354). او نظر کسانی‌ مانند شیخ‌عبدالحق‌بن‌ سیف‌الدین‌ بخاری‌ را که‌ در اینگونه‌ موارد قول‌ فقها را رجحان‌ می‌دهند، مردود می‌دانست‌ و مثالهایی‌ در رد نظر وی‌ می‌آورد. به‌ گفتة‌ وی‌ صحابه‌ و فقهای‌ صالح‌ در روزگار گذشته‌ در اینگونه‌ موارد به‌ سنّت‌ و احادیث‌ صحیح‌ عمل‌ می‌کردند نه‌ به‌ رأی‌ و عقیدة‌ خود. وی‌ رها کردن‌ احادیث‌ را به‌ استناد فتوا درست‌ نمی‌دانست‌ و بر آن‌ بود که‌ عقیدة‌ فقهای‌ متأخر نیز همین‌ بوده‌ است‌ و محیی‌الدین‌ ابن‌عربی‌ در اینگونه‌ موارد عمل‌ به‌ احادیث‌ را واجب‌ و عمل‌ به‌ رأی‌ و نظر فقیه‌ را حرام‌ می‌داند (همانجا). همچنین‌ از نظر وی‌ اجماع‌ اهل‌بیت‌ نبوت‌ و عمل‌ آنها حجت‌ بوده‌ و از عمل‌ اهل‌ مدینه‌ اقوی‌' است‌. مقصود او از اهل‌بیت‌، اولاد پیامبر و خویشان‌ او و خدمتگزاران‌ و وابستگان‌ ایشان‌ و نیز زنان‌ رسول‌ صلی‌اللّ'ه‌ علیه‌ وآله‌و سلم‌ است‌ (همان‌، ج‌ 6، ص‌ 354ـ 355).منابع‌: عبدالحی‌ حسنی‌، نزهة‌الخواطر و بهجة‌ المسامع‌ و النواظر ، ج‌ 6، حیدرآباد دکن‌ 1398/1978؛ محمدابراهیم‌ خلیل‌ تتّوی‌، تذکرة‌ تکملة‌ مقالات‌ الشعرا ، چاپ‌ حسام‌الدین‌ راشدی‌، کراچی‌ 1958؛ غلام‌علی‌ شیرین‌ عزت‌اللّه‌ قانع‌، تحفة‌ الکرام‌ ، ج‌ 3، بخش‌ 1، چاپ‌ حسام‌الدین‌ راشدی‌، حیدرآباد سند 1971.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 6
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده