تبوک ، ناحیه و شهری در شمالغربی شبهجزیرة عربستان و نام یکی از غزوات رسول اکرم.1) ناحیه و شهر. این ناحیه از غرب به دریای سرخ و از شمال به کشور اردن و از شرق به دو منطقة جوف و حائل و از جنوب به منطقة مدینه محدود میشود ( الموسوعة العربیة العالمیة ، ذیل مادّه؛ قثامی، ج 1، ص 85). بعضی مورخان و جغرافیدانان مسلمان تبوک را جزو سرزمین شام (بلاذری، ص 67؛ بکری، ج 1، ص 303) و بعضی دیگر آن را جزو قلمرو حجاز شمردهاند (جوادعلی، ج 1، ص 167؛ کحّاله، ص 131). یاقوت حموی (ذیل مادّه) آن را جزو هر دو سرزمین ذکر کرده است. اختلافنظر مورخان اسلامی بدان سبب است که این ناحیه در میان راه شام به حجاز قرار گرفته (ابنرسته، ص 183؛ ابنخرداذبه، ص150) و به نوشتة قثامی (ج 1، ص 85 ـ86) در مرز این دو سرزمین واقع شده است. رشتهکوه شَرَورَی در چهل کیلومتری شمال تبوک واقع است (قثامی، ج 2، ص 94) و کوههای حِسْمی، ناحیة تبوک را از دریای سرخ و خلیج عقبه جدا میسازد ( د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل مادّه).ناحیة تبوک درههای سوزان و مخوفی چون الاَخْضَر/ الاُخَیْضِر و العُوَیْنَد و بَقار دارد (ابنبطوطه، ج 1، ص 127؛ کحّاله، ص 73؛ قثامی، ج 1، ص 108) و در مسیر شهر تبوک به مکه زمینهای سوختهای با سنگهای آتشفشان معروف به «حَرّه» قرار گرفته است (کحّاله، ص 78ـ79). در مسیر حرکت رسول اکرم از مدینه تا شهر تبوک مساجدی ساخته شد. مورخان نام هفده تا بیست مسجد را ذکر کردهاند، از جمله تاراء و جَوض و حَوصاء و ذوالحِیفَه/ ذوالجیفه (واقدی، ج 3، ص 999؛ ابنهشام، ج 4، ص 174ـ 175؛ یاقوت حموی، ذیل «حَوْصاء»). امروزه از این مساجد اثری نمانده است ( دایرةالمعارف تشیع ، ذیل مادّه). درة سَرْغ در 117 کیلومتری شمالغرب تبوک قرار دارد و بهسبب توقف خلیفه دوم در آنجا، هنگام حرکتش به شام، شهرت تاریخی دارد (ابنمنظور، ذیل «سرغ»؛ قثامی، ج 1، ص 91).از آثار دورة اسلامی ناحیة تبوک، ثنیّةالمِدْراری (مَدِران جدید) واقع در بیست کیلومتری شهر تبوک است که گفتهاند پیامبر اکرم در آنجا نماز گزارده است (قثامی، ج 1، ص 91، 103). محلی نیز به نام منبر پیامبر یا تل پیامبر بر روی کوه شروری واقع است که به گفتة قثامی (ج 2، ص 94) بلال حبشی از فراز آن کوه اذان گفته و صدایش در شهر تبوک شنیده شده است. از 1304 ش/ 1925، و پس از آنکه سعودیها حجاز را تصرف کردند تاکنون، حاکم ناحیة تبوک را سعودیها تعیین میکنند. بیشتر حاکمان تبوک از آلسعود یا آلسِدیر برگزیده میشوند ( د. اسلام ، همانجا).امروزه ناحیة تبوک به مرکزیت شهر تبوک، در شمالغربی عربستان سعودی واقع است (جاسر، 1397، ذیل مادّه؛ قثامی، ج 1، ص 83). بر اساس تقسیمات اخیر کشوری، ناحیة تبوک یکی از سیزده ناحیة پادشاهی سعودی است و جزو مهمترین نواحی شمالغربی عربستان است و دروازة ورود به این کشور از سوی شام به شمار میرود ( الموسوعة العربیة العالمیة ، همانجا؛ قثامی، ج 1، ص 83 ـ84). این ناحیه پنج استان به نامهای الوَجه، ضَباء، تیماء، أَمْلَج و حَقْل و حدود هشتاد روستا و تعدادی توابع دارد ( الموسوعة العربیة العالمیة ، همانجا؛ قثامی، ج 1، ص 106).در سرشماری 1342 ش/1963، جمعیت کل ناحیة تبوک 642 ، 27 تن (جاسر، 1397، همانجا؛ همو، 1970، ص 488ـ 489)، در 1355 ش/ 1976، 763 ، 193 تن (قثامی، ج 1، ص 106؛ جاسر، 1970، ص 488ـ489) و در سال 1379 ش/ 2000، نیم میلیون تن بود (محجوب، ج 8، ص 469؛ الموسوعة العربیة العالمیة ، همانجا).شهر تبوک در چهار منزلی حِجْر (یاقوت حموی، ذیل مادّه؛ حِمْیَری، ص130) و شش منزلی مَدْیَن (یاقوت حموی، همانجا) و یازده منزلی دمشق (شام) و دوازده منزلی مدینه قرار دارد (یاقوت حموی، همانجا؛ قس قثامی، ج 1، ص 85). تبوک آب فراوان و هوای معتدل دارد و ارتفاع آن از سطح دریا نهصد متر است ( الموسوعة العربیة العالمیة ، همانجا؛ قس د. اسلام ، همانجا؛ قثامی، ج 1، ص 107). این شهر را رشتهکوههای حسمی و شروری احاطه کرده است (یاقوت حموی، همانجا).در بارة وجه تسمیة تبوک میان مورخان اختلافنظر وجود دارد. محمدبن احمد ازهری (متوفی 370)، لغوی نامدار عرب، نوشته است که اگر تاء تبوک جزو اصل کلمه باشد، از تَبَک گرفته شده و من معنی آن را نمیدانم و اگر تاء استقبال باشد، از بَاکَتْ تَبُوکُ است، وی برای این وجه اشتقاق چند معنا ذکر کرده است (رجوع کنید به ج10، ص154، ذیل «تبک»، ص 405، ذیل «باک»). بعضی این نام را برگرفته از نام چشمهای متعلق به فرزندان سعد از قبیلة بنیعُذرَه دانستهاند (رجوع کنید به یاقوت حموی، همانجا) و برخی نیز آن را به جملهای نسبت دادهاند که پیامبراکرم هنگام رسیدن به چشمة تبوک فرمود (بکری، ج 1، ص 303؛ یاقوت حموی، همانجا؛ ابنمنظور، ذیل «بوک»؛ حمیری، همانجا). برخی مورخان معاصر عرب معتقدند که تبوک برگرفته از واژة لاتینی ثپوکا است که این واژه نیز از تپوا ، دیگر واژة لاتینی، به معنای «سرزمین مهجور و دورافتاده» (جاسر، 1397؛ الموسوعةالعربیة العالمیة ، همانجاها) مشتق شده است. بَطلَمیوس واژة تپوا را در کتاب الجغرافیا ی خود (ص198، 202) بهکار برده است، ازینرو بعضی نسبت نامگذاری آن را به جملة پیامبر اکرم رد کردهاند (جاسر، 1397، همانجا؛ قثامی، ج1، ص 96؛ جوادعلی، ج 4، ص251).شهر تبوک بیش از 2500 سال قدمت دارد و گفتهاند که این شهر بخشی از سرزمین مَدیَن * ــ که نامش در قرآن (اعراف : 85) آمده ــ بوده است ( الموسوعة العربیة العالمیة ، همانجا). تبوک در حدود دو هزار سال پیش شاهد تمدن عظیم نبطیها بود و هنوز هم آثاری از آنان در منطقه به چشم میخورد (قثامی، ج 1، ص 93). نبطیها از مرکز تبوک، قلمرو خویش را تا ناحیة باستانی «مداین صالح» (منسوب به حضرت صالح) توسعه دادند (فیلیبی، ص111ـ 131؛ قثامی، ج 1، ص 86، 112، به نقل از فیلیبی). این شهر در 106 ق م، جزو ولایت عربی رومیان قرار گرفت ( د. اسلام ، همانجا). در دورة جاهلی، تبوک علاوه بر آنکه محل اقامت تعدادی از نظامیان رومشرقی بود (همانجا)، سکونتگاه قبایل گوناگون عرب از جمله بنیعَبْس و مُرَّه و ذِبْیان (قثامی، ج 1، ص110) و جُذام (ابنحائک، ص 243؛ یاقوت حموی، همانجا؛ قثامی، ج 1، ص 98ـ99، 110ـ111) و بنیعذره (ابوالفرج اصفهانی، ج 13، ص 82؛ جوادعلی، ج 4، ص 41، 246، 251، 431) و بنیلَخم و بَلی' (ابنحائک، ص 245؛ یاقوت حموی، همانجا) و غَسّان و عامِله (یاقوت حموی، همانجا) و بنیکلب از قبیلة قُضاعَه (جوادعلی، ج4، ص 426؛ قثامی، ج 1، ص110) بود. در این دوره، حکومت تبوک را متناوباً قبیلة کلب یا سکون کِنْدی یا بنیعذره برعهده داشتند (ابنخلدون، ج 2، ص 298؛ جاسر، 1397، همانجا؛ جوادعلی، ج4، ص430). از قرن سیزدهم/ نوزدهم تاکنون، بیشتر ساکنان تبوک از طوایف حَمِیدات و بنیعَطیه و حُوَیْطات و بلی و عَنزَه و بنیکعب بودهاند (کحّاله، ص 142، 114؛ قثامی، ج 1، ص 91، 113؛ جاسر، 1970، ص 444).تبوک در سال نهم /630 با غزوة مشهور پیامبر اکرم شهرت بسیار یافت، بهنحوی که در تمام کتب سیره و مغازی نام آن آمده است (برای نمونه رجوع کنید به واقدی، ج 3، ص 999؛ ابنهشام، ج 4، ص170؛ ابنکثیر، ج 5، ص 17). چاهصالح (بِئر صالح) را که در این شهر قرار داشت و به صالح پیامبر منسوب بود، ظاهراً ابنعَریض یهودی به دستور خلیفة دوم، کور کرد (واقدی، ج 3، ص 1007؛ یاقوت حموی، همانجا). آثار تاریخی شهر تبوک عبارتاند از: چشمة معروف آن، که به برکت رسول اکرم همواره پر آب است (واقدی، ج 3، ص 1012؛ ابنهشام، ج 4، ص 171؛ قثامی، ج 1، ص 103)، قلعة تبوک که چشمة مذکور در آن قرار دارد، و دیواری که گفتهاند رسول اکرم بر آن تکیه زده است (یاقوت حموی، همانجا). قدمت قلعة تبوک را بیش از 3500 سال تخمین زدهاند ( الموسوعة العربیة العالمیة ، همانجا). این قلعه اقامتگاه اصحاب اَیْکه (شعراء : 176) بود که شعیب پیامبر از شهر مدین برای هدایت آنان (اعراف : 85) مبعوث شد (یاقوت حموی، همانجا؛ حمیری، ص130). مشهورترین اثر اسلامی شهر تبوک، مسجد توبه است. معروف است که این مسجد را عمربن عبدالعزیز اُموی (حک : 99ـ101) در سال 99 در جایی ساخته که پیامبر اکرم ده شبانهروز در آنجا نماز خواندهاند ( د. اسلام ، همانجا). این مسجد همواره نزد مسلمانان محترم بوده و طی چهارده قرن گذشته بارها بازسازی و نوسازی شده است (واقدی، ج 3، ص 1017؛ حمیری، همانجا؛ قثامی، ج 1، ص 105؛ الموسوعة العربیة العالمیة ، همانجا).از آنجا که تبوک استراحتگاه حاجیان شام و ترکیه بود (ابنبطوطه، ج 1، ص 127)، عثمانیها در 965/ 1557 و در 1064 / 1653 قلعههایی برای آسایش و امنیت حجاج ساختند که هنوز هم این قلعهها به نام «حِصن حُجّاج» وجود دارند (محجوب، ج 8، ص 469؛ الموسوعة العربیة العالمیة ، همانجا؛ جاسر، 1970، ص 443؛ د. اسلام ، همانجا). امروزه در اطراف شهر تبوک مکانهای تاریخی بسیاری وجود دارد، مانند مداین صالح، وادیالقُری'، الحِجْر و الجَناب از سرزمینهای ثَمود، مدین و غارهای قوم شعیب و اصحاب ایکه (شعراء : 176) و رَسّ (ق : 12) و حِسْمی' (قثامی، ج1، ص103).بسیاری از مشاهیر، مانند ابنبطوطه (متوفی 779) و صلاحالدین صفدی (متوفی 764) و محمدبن رُشَید اندلسی (متوفی 721)، از تبوک دیدن کرده و از سنّت ورود حجاج به تبوک با شمشیرهای برهنه و حالت حمله، با اقتدا به حرکت پیامبر اکرم در غزوة تبوک، خبر دادهاند (ابنرُشَید، ج 5، ص 7؛ ابنبطوطه، همانجا؛ قثامی، ج 1، ص 87). ابراهیم خیاری مدنی که در 1080 / 1669 از تبوک دیدن کرده، این شهر را وصف کرده و از امنیت و رفاه و دادوستد بازرگانان شام با مردم تبوک خبر داده است (جاسر، 1970، همانجا).جهانگردان غربی نیز در قرن سیزدهم/ نوزدهم از تبوک دیدن کردهاند؛ از جمله گئورگ آگوست والین در 1266/ 1850 تبوک را روستایی کوچک با شصت خانوار و چارلز دوتی در 1294/1877 آن را دهی با چهل خانوار وصف کردهاند و چارلز هوبر هنگامی که از آنجا دیدن کرده خالی از سکنه بوده و او فقط پنج شخص مسلح را در قلعة تبوک دیده است (قثامی، ج 1، ص 94ـ96؛ فیلیبی، ص 158ـ159؛ د. اسلام ، همانجا). این شهر بهسبب موقعیت حساس جغرافیایی و قرارگرفتن بر سر راه حجاج شام به مدینه و وجود یکی از بزرگترین پایگاههای نظامی عربستان در آن، از اهمیت بسزایی برخوردار است ( الموسوعة العربیة العالمیة ، همانجا).پیش از کشیده شدن راهآهن سراسری شام ـ حجاز در 1324/1906، تبوک آبادی (واحه) بود و حدود دویست تن جمعیت داشت (محجوب، همانجا؛ قثامی، ج 1، ص 94ـ96). در 1330 ش/1951 جمعیت آن به دو هزار تن رسید که نیمی از آنان بازرگان و کارمند دولت بودند (قثامی، ج 1، ص 94ـ96). در سرشماری 1342 ش/1963 جمعیت شهر 016 ، 3 تن (جاسر، 1397، همانجا؛ همو، 1970، ص 488ـ489) و در 1379 ش/ 2000 جمعیت آن 000 ، 150 تن بود (محجوب؛ الموسوعة العربیة العالمیة ، همانجاها).راهآهن شام ـ حجاز که از تبوک میگذشت، بین سالهای 1324 تا 1326/ 1906ـ 1908 ساخته شد و تبوک بهسبب آن مشهور شد و در جنگ جهانی اول (1914ـ 1918) اهمیت بسیار یافت ( الموسوعة العربیة العالمیة ؛ محجوب، همانجاها؛ رجوع کنید به حجاز * ، راهآهن). امروزه این شهر با راههای آسفالت با سایر شهرها مرتبط است. مهمترین راه آن، تبوک ـ مدینه 674 کیلومتر است (کحّاله، ص 137؛ قثامی، ج 1، ص 85؛ الموسوعة العربیة العالمیة ، همانجا). فرودگاه تبوک جزو مهمترین فرودگاههای شمال عربستان است ( الموسوعة العربیة العالمیة ، همانجا؛ قثامی، ج 1، ص 103).پس از قیام اعراب و اعلام موجودیت مملکت حجاز، شهر تبوک جزو استان جدید مَعَن شد. در 1320 ش/ 1941 نخستین مدرسه و در 1334 ش/ 1955 اولین درمانگاه در تبوک تأسیس شد ( الموسوعة العربیة العالمیة ، همانجا). در 1349 ش/1970 رونق اقتصادی و آبادانی فراوانی در شهر پدید آمد (محجوب، ج8، ص469؛ جاسر، 1397، همانجا؛ قثامی، ج1، ص105). در تبوک بهعلت فراوانی آبوچشمه، محصولاتکشاورزی متنوعی مثل انجیر و انگور و انار و به و خربزه و خرما و زیتون و لیمو به عمل میآید (حمیری، ص130؛ فیلیبی، ص158؛ جاسر، 1970، ص 430؛ قثامی، ج 1، ص 91، 104). امروزه تبوک جزو مراکز دفاعی مهم عربستان سعودی است (کحّاله، ص 214).منابع: علاوه بر قرآن؛ ابنبطوطه، رحلة ابنبطوطة ، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت 1407/ 1987؛ ابنحائک، صفة جزیرةالعرب ، چاپ محمدبن علی أکوع، بغداد 1989؛ ابنخرداذبه؛ ابنخلدون؛ ابنرسته؛ ابنرُشَید، ملء العیبة بما جمع بطول الغیبة فیالوجهة الوجیهة الی الحرمین مکة و طیبة ، ج 5، چاپ محمدحبیببن خوجه، بیروت 1408/ 1988؛ ابنکثیر، البدایة والنهایة ، بیروت 1411/1990؛ ابنمنظور؛ ابنهشام، السیرةالنبویة ، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، بیروت: دارحیاءالتراث العربی، ] بیتا. [ ؛ ابوالفرج اصفهانی؛ محمدبن احمد ازهری، تهذیباللغة ، ج10، چاپ علیحسن هلالی، قاهره ] بیتا. [ ؛ کلاودیوس بطلمیوس، الجغرافیا ، ترجمة عربی، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت 1407/1987؛ عبداللّهبن عبدالعزیز بکری، معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع ، چاپ مصطفی سقا، بیروت 1403/1983؛ بلاذری؛ حمد جاسر، فی شمال غرب الجزیره: نصوص، مشاهدات، انطباعات ، ریاض 1970؛ همو، المعجم الجغرافی للبلاد العربیة السعودیة ، قسم 1، ریاض 1397/ 1977؛ محمدبن عبداللّه حمیری، الرّوضالمعطار فی خبرالاقطار ، چاپ احسان عباس، بیروت 1984؛ دایرةالمعارف تشیع ، زیر نظر احمد صدر حاج سیدجوادی، کامران فانی، و بهاءالدین خرمشاهی، تهران 1366 ش ـ ، ذیل «تبوک» (از مشایخ فریدنی)؛ جوادعلی، المفصل فی تاریخ العرب قبلالاسلام ، بیروت 1976ـ 1978؛ عبداللّه فیلیبی، ارض الانبیاء: مدائن صالح ، تعریب عمر دیراوی، ریاض ] بیتا. [ ؛ حمّود قثامی، شمالالحجاز ، بیروت 1412ـ 1413/ 1991ـ1993؛ عمررضا کحّاله، جغرافیة شبه جزیرةالعرب ، چاپ احمدعلی، مکه 1384/ 1964؛ فاطمه محمد محجوب، الموسوعة الذهبیة للعلوم الاسلامیة ، ج 8 ، قاهره 1993؛ الموسوعة العربیة العالمیة ، ریاض: مؤسسة اعمال الموسوعة للنشر و التوزیع، 1419/ 1999؛ محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی للواقدی ، چاپ مارسدن جونز، لندن 1966؛ یاقوت حموی؛EI 2 , s.v. "Tabu ¦k" (by M.A. Al-Bakhit).2) غزوة تبوک ، واپسین غزوة رسول اکرم در رجب و شعبان سال نهم، در منطقة تبوک.در اغلب آثار برجای مانده از سیرهنگارانِ نخستین، روایاتی در بارة غزوة تبوک آمده است، اما این روایات در برخی موارد مهم، از جمله سبب وقوع این غزوه، اختلاف دارند. بنا بر روایتی مشهور هدف پیامبر اکرم از این غزوه، مقابله با تحرکات و تدارک نظامی رومیان در نواحی شام بوده است. گفته شده است نبطیانی که برای فروش آرد و روغن به مدینه میرفتند، اخبار راجع به شام را به مسلمانان میرساندند و به همین سبب مردم مدینه هر روز از اخبار آنجا آگاهی مییافتند. روزی یکی از ایشان خبری بدین مضمون آورد که هِرقل، فرمانروای روم، سپاهی بزرگ فراهم آورده، اعراب قبایل لَخم و جُذام و غَسّان و عامله را با خود همراه کرده است، طلایع سپاه در ناحیة بَلقاء * در شمال تبوک به سر میبرند و فرمانروای روم به حمص آمده است (واقدی، ج3، ص989ـ990؛ نیز رجوع کنید به ابنسعد، ج2، قسم1، ص118ـ 119؛ بلاذری، 1959، ج1، ص368). در روایتهای دیگر، بدون اشاره به این مسئله، تنها آمده است که پیامبر اکرم به قصد نبرد با رومیان از مدینه خارج شد (عروةبن زبیر، ص220؛ زهری، ص106؛ طبری، ج3، ص101). یعقوبی (ج2، ص67) انگیزة پیامبر را از این غزوه، خونخواهی جعفربن ابیطالب دانسته است.پس از آنکه حضرت رسول قصد خویش را از نبرد با رومیان آشکار کرد، برخی از اصحاب و بویژه منافقان مدینه از حضور در سپاه تن زدند یا کوشیدند در دل مسلمانان از نتیجة نبرد با روم هراس بیفکنند (عروةبن زبیر، همانجا؛ واقدی، ج3، ص995ـ 996؛ ابنهشام، ج4، ص168ـ169؛ طبری، ج3، ص101ـ 102، 108). میتوان حدس زد که تأکید پیامبر برای رفتن به این سفر جنگی، بیش از احساس خطر از جانب رومیان، به سبب مسائلی بود که در مدینه وجود داشت و این سفر برخی از آنها را آشکار کرد. تبلیغات وسیع منافقان مدینه برای پراکندن مسلمانان و صفآرایی نیروهای عبداللّهبن ابیّ در برابر سپاه پیامبر و سپس بازگشت منافقان به مدینه (طبری، ج3، ص103) و بنا بر روایتی، سوءقصد به جان رسول اکرم به هنگام بازگشت از تبوک (عروةبن زبیر، ص221؛ نیز رجوع کنید به طبرسی، ج 1، ص 245ـ247)، مؤیدهایی بر این نظر است.پیامبر در تجهیز سپاه امر به شتاب فرموده بود، اما دشواریهایی مانند گرمای سخت و دوری راه و فقر مالیبرخی اصحاب وجود داشت (واقدی، ج3، ص992؛ طبری، ج 3، ص 101ـ102)، چندانکه این سپاه را «جَیش العُسرة» خواندند (رجوع کنید به بلاذری، همانجا؛ نیز رجوع کنید به عروةبن زبیر، ص 220 که این غزوه را «غزوةالعسرة» خوانده است)؛ ازینرو در این غزوه برخلاف غزوات دیگر، پیامبر قصد خود را بروشنی برای مردم بیان کرد تا برای نبرد آماده شوند. پیامبر نخست در ثَنیّةالوداع در نزدیکی مدینه اردو زد و سپس با سپاهی بالغ بر سی هزار تن به سوی شمال مدینه و مرزهای روم به راه افتاد (واقدی، ج 3، ص 992، 996، 1002؛ ابنسعد، ج 2، قسم 1، ص 199).پیامبر اکرم پیش از آغاز سفر، علی علیهالسلام را به جانشینی خود در مدینه، و به قولی به سرپرستی خانوادة خود، برجای نهاد (رجوع کنید به مسعودی، ص270ـ271). این مسئله موجب طعن منافقان بر امام علی گردید تا بدانجا که آن حضرت در جُرْفْ، جایی در نزدیکی مدینه، به پیامبر پیوست. پیامبر اکرم، حضرت علی را بازگرداند و جملهای را به آن حضرت فرمود که طبق آن نسبت علیبن ابیطالب به پیامبر مانند نسبت هارون به موسی است جز اینکه نبوت با حضرت محمد خاتمه یافته است (زهری، ص 111؛ ابنهشام، ج 4، ص 163؛ طبری، ج 3، ص103ـ 104). این حدیث، که بعدها «حدیث منزلت * » نامیده شد، به عنوان یکی از مهمترین مناقب علی علیهالسلام، در آثار روایی به طرق گوناگون روایت گردید (مثلاً رجوع کنید به کوفی، ج1، ص499ـ542؛ ابنبطریق، ص126 به بعد) و به عنوان یکی از ادلة نص بر خلافت بلافصل آن حضرت به آن استناد شد (علمالهدی، ج3، ص5 به بعد؛ نصیرالدین طوسی، ص230؛ نیز رجوع کنید به جاحظ، ص 153ـ160؛ ابنتیمیه، ج7، ص325 به بعد). مسئلة مذکور با توجه به توطئة منافقان مدینه در آغاز سفر، بسیار مهم و جالب توجه است.سپاه پیامبر پس از طی منازلی (رجوع کنید به واقدی، ج 3، ص 999؛ نقشة تبوک) به تبوک رسید و حدود بیست شب در آنجا ماند (همان، ج3، ص1015؛ ابنسعد، ج2، قسم1، ص 119، 121). بنا بر روایت واقدی، در همانجا آشکار شد که خبر لشکرکشی رومیان درست نبوده است (ج 3، ص 1019)، ولی بنا بر برخی روایات دیگر، فرمانروای روم نمایندگانی نزد پیامبر فرستاد که مورد توجه و لطف آن حضرت قرار گرفتند (رجوع کنید به بلاذری، همانجا؛ قس واقدی، همانجا). در همین فرصت پیامبر با اُکیدِربن عبدالملک کِندی، حاکم دومة الجَندَل * ، و نیز با اهالی اَذرُح و جربا و اَیله به شرط پرداخت جزیه صلح کرد (واقدی، ج 3، ص 1029ـ1032؛ ابنسعد، ج1، قسم2، ص 37؛ بلاذری، 1413، ص59، 68؛ طبری، ج3، ص108ـ 109).پیامبر در رمضان سال نهم به مدینه بازگشت (واقدی، ج 3، ص 1056؛ یعقوبی، ج 2، ص 68). آن حضرت عذر و سوگند کسانی را که از رفتن به غزوة تبوک سر باز زده بودند، پذیرفت و برایشان استغفار کرد، اما امر فرمود که مسلمانان با سه تن از آنان، سخن نگویند و نشست و برخاست نکنند. آن سه تن توبه کردند و خداوند آیات 117 تا 119 سورة توبه را نازل فرمود و آنان را بخشید (زهری، ص108ـ111؛ واقدی، ج 3، ص 1049ـ 1056؛ طبری، ج 3، ص 111؛ نیز رجوع کنید به ابنقدامه، ص 89 ـ93).غزوة تبوک و آیاتی که در شأن آن نازل شد، منافقان را رسوا و اهداف و نقشههای بعدی آنان را برملا کرد و تأثیری بزرگ در گسترش و نفوذ اسلام در سراسر جزیرةالعرب نهاد.منابع: ابنبطریق، عمدة عیون صحاح الاخبار فی مناقب امام الابرار ، قم 1407؛ ابنتیمیه، منهاج السنة النبویة ، چاپ محمد رشاد سالم، ] حجاز [ 1406/ 1986؛ ابنسعد؛ ابنقدامه، کتاب التوّابین ، چاپ جورج مقدسی، دمشق 1961؛ ابنهشام، السیرةالنبویة ، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، قاهره 1355/ 1936؛ احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف ، ج1، چاپ محمد حمیداللّه، مصر 1959؛ همو، کتاب فتوحالبلدان ، چاپ دخویه، لیدن 1866، چاپ افست فرانکفورت 1413/ 1992؛ عمروبن بحر جاحظ، العثمانیة ، چاپ عبدالسلام محمدهارون، ] قاهره [ 1374/ 1955؛ محمدبن مسلم زهری، المغازی النبویة ، چاپ سهیل زکار، دمشق 1401/ 1981؛ فضلبن حسن طبرسی، اِعلام الوری' بأعلام الهدی' ، قم 1417؛ طبری، تاریخ (بیروت)؛ عروةبن زبیر، مغازی رسولاللّهصلیاللّهعلیهوسلم ، بروایة ابیالاسود، چاپ محمد مصطفی اعظمی، ریاض 1401/ 1981؛ علیبن حسین علمالهدی، الشافی فی الامامة ، چاپ عبدالزهراء حسینی خطیب، تهران 1410؛ محمدبن سلیمان کوفی، مناقب الامام امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب علیهالسلام ، چاپ محمدباقر محمودی، قم 1412؛ مسعودی، تنبیه ؛ محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، تجریدالاعتقاد ، چاپ محمدجواد حسینی جلالی، ] قم [ 1407؛ محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی للواقدی ، چاپ مارسدن جونز، لندن 1966؛ یعقوبی، تاریخ .