بصرةالعوام ، کتابی قدیمی به فارسی در بارة ادیان و مذاهب، متعلق به اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم. نام کامل این کتاب تبصرةالعوام فی معرفة مقالات الانام ، و منسوب به مرتضیبن قاسم داعی حسنی رازی است (قس دانشپژوه، ص102، 105). نام مؤلف در متن کتاب بصراحت نیامده (قسافندی اصفهانی، ج3، ص308) و به نظر اقبال ( تبصرة العوام ، ص 1، پانویس 1) عنوان «سیدمرتضی ملقب به علمالهدی» که در چند نسخة چاپی به مؤلف نسبت داده شده، نامی است الحاقی که در متن اصلی ذکر نشده و در برخی نسخهها در حاشیه اضافه شده است. احتمالاً این امر سبب شده است که تبصرة العوام را به اشخاص مختلف با همین نام یا مشابه آن و یا حتی متفاوت با آن نسبت دهند (رجوع کنید به ادامة مقاله). آنچه مسلّم است، مؤلف عالمی شیعی و اهل خراسان در قرن ششم و هفتم بوده است، اما اطلاع دیگری از زندگی وی در دست نیست ( د. فارسی ، ذیل مادّه؛ شبیری زنجانی، ش10، ص54؛ صفا، ج 2، ص 1033ـ1034، قس ج 2، ص 144).برای تعیین زمان تقریبی تألیف تبصرة العوام ، میتوان از گزارشهای موجود در آن استفاده کرد. به نوشتة مؤلف (ص 183) پیروان حسن صبّاح تا زمان وی باقی بوده و شوکت و مکنت داشتهاند. از آنجا که اینان تا حملة هولاکو در 653 قدرت را به دست داشتهاند، این کتاب باید پیش از این تاریخ نگاشته شده باشد. همچنین صاحب اثر در چند جا (ص 120، 175، 253) با اشاره به آثار و شهرت امام فخررازی (543 ـ606) نظر او را در کنار نظر باقلاّ نی و غزالی میآورد و از یکی از مجالس وعظ او در خوارزم مطلبی نقل میکند. بدین ترتیب، تبصرةالعوام در دورة شهرت فخررازی و پیش از شکست پیروان حسن صبّاح، یعنی حدوداً پس از 600 و پیش از 653، به نگارش درآمده است (مقدمة اقبال، ص ] ب ـ ج، ز [ ؛ شبیری زنجانی، ش8، ص 47ـ49؛ دانشپژوه، ص102ـ104؛ برای آگاهی از دیگر گزارشهای مورد استناد در این باره رجوع کنید به شبیری زنجانی، ش9، ص54 ـ57).تبصرةالعوام به افراد مختلفی نسبت داده شده است. برخی سیدمرتضی معروف به علمالهدی، فقیه و متکلم شیعی (355ـ436)، را مؤلف آن دانستهاند که با توجه به تاریخ تخمینی تألیف این اثر ــ یعنی حدود یک قرن و نیم پس از درگذشت سیدمرتضی ــ این نظر نمیتواند صحیح باشد (نفیسی، ج 1، ص 72، 130؛ صفا، ج 2، ص 1033). همچنین این سخن که مؤلف کتاب، معاصر امام محمد غزالی (450ـ 505) بوده و در مناظرهای که بین این دو در بارة امامت صورت گرفته، بر غزالی چیره و موجب تغییر مذهب وی شده است (مقدس اردبیلی، ج 2، ص 741؛ شریف لاهیجی، ج 2، ص 536؛ آقابزرگ طهرانی، ج 3، ص 318ـ 319) از نظر تاریخی پذیرفتنی نیست (شبیری زنجانی، ش8، ص46، ش10، ص58). آقامحمدعلی کرمانشاهی نیز در مقامع الفضل در احتمال وقوع این مناظره تردید کرده است (رجوع کنید به همائی، ص 327). شوشتری (ج2، ص192ـ193) نیز بر ناسازگاری این مناظره با مسلّمات تاریخی تأکید کرده و مناظره را میان غزالی و سیدمرتضی ثانی، برادرزادة علمالهدی و پسر سیدرضی، دانسته است؛ اما افندیاصفهانی (ج 3، ص 307ـ 308) این «توجیه» را «غیروجیه» خوانده و ضمن نقل و رد نظر کسانی که تبصرة العوام را تألیف سیدمرتضی ثانی میدانند، قول مشهور (رجوع کنید به ادامة مقاله) را پذیرفته است.بنا بر قول مشهور، مؤلف تبصرةالعوام مرتضیبن قاسم داعی حسنی رازی است. این انتساب را نمیتوان تأیید کرد، زیرا وی و برادرش، ابوحارث مجتبیبن داعی، هر دو از مشایخ منتجبالدین رازی * (متوفی بعد از 585) بودهاند، اما منتجبالدین در آثار خود هیچ اشارهای بهچنین تألیفی از مرتضیبن قاسم نمیکند. بعلاوه، عدم تطبیق زمان تألیف تبصرةالعوام با تاریخ حیات این شخص حاکی از نادرستی این قول است (شبیری زنجانی، ش10، ص55 ـ57؛ تبصرةالعوام ، مقدمة اقبال، ص ] وـ ح [ ).همچنین انتساب تبصرةالعوام به فردی با نام سیدمرتضی رازی در گزارش ریو در ) فهرست نسخخطی فارسی در موزة بریتانیا ( ( ) ذیل ( ، ص4) و نیز در کشف الحجب و الاستار کنتوری (ص96) ــ که هیچ اطلاعی از وی به دست نمیدهند ــ به شناخت مؤلف این اثر کمکی نمیکند (صفا، ج 2، ص 1033ـ1034؛ د. فارسی ، همانجا؛ تبصرة العوام ، مقدمة اقبال، ص ] و، ح [ ).تبصرةالعوام را از آثار ابوالفتوح رازی، مفسر مشهور شیعی ، نیز برشمردهاند، ولی از آنجا که وفات وی را حدوداً در نیمة اول قرن ششم دانستهاند، این انتساب نادرست خوانده شده است (آقابزرگ طهرانی، ج 3، ص 320). گذشته از این، ابوالفتوح رازی به تصوف گرایش داشته است و ذمّ صوفیه در تبصرةالعوام دلیل دیگری بر نادرستی این انتساب است (افندی اصفهانی، ج 2، ص 158ـ159؛ قس تبصرةالعوام ، مقدمة اقبال، ص ] ه [ ).تبصرةالعوام فی معرفة مقالات الانام ، همچنانکه از نام آن پیداست، به توضیح گفتهها و نظریات برای عامة مردم میپردازد. در برخی گزارشها (رجوع کنید به د. فارسی ، همانجا؛ نفیسی، ج 1، ص 72؛ صفا، ج 2، ص 266) تبصرةالعوام را قدیمترین کتاب شیعی فارسی در موضوع ادیان و مذاهب دانستهاند، و این در حالی است که کتاب فارسی بیان الادیان * حدود یک قرنونیم پیش در همین حوزه تألیف شده بود ( تبصرةالعوام ، مقدمة اقبال، ص ] الف [ )؛ احتمالاً اینان شیعی بودن مؤلف بیانالادیان را قطعی ندانستهاند. تبصرة العوام و بیان الادیان هر دو کتابهایی فارسی در موضوع ادیان و مذاهباند که از قبل از استیلای مغول بجا ماندهاند.تبصرةالعوام از جهت سلاست و فصاحت در حد بیان الادیان نیست، ولی به جهت تفصیل مطالب و گستردگی و جامعیت مهمتر از آن است (همانجا؛ براون، ج 2، کتاب دوم، ص 280؛ صفا، همانجا). در مجموع، اطلاعات گسترده و باریکبینی و دسترسی به منابع فراوانِ دستِ اول (برای نام منابع رجوع کنید به تبصرةالعوام ، ص 295) و سعة مشربِمؤلف، اثری ارزشمند در این زمینه پدید آورده است. مثلاً مؤلف در وجه تسمیة فرقهها، به معنای ممدوح و نیز معنای مذموم آنها ــ که بیشتر دستآویز دشمنان هر فرقه است ــ اشاره میکند (ص 28) و یا در ابتدای بحث از فرقههای منسوب به اسلام، بدقت، معنای متفاوت دین و ایمان و اسلام را ذکر میکند و میان اسلام و استسلام تمایز قایل میشود (ص36ـ 38). به نظر اقبال (همان، مقدمه، ص ] الف ـ ب [ ) مؤلف تبصرة العوام در نقل حکایات فرقههای غیرامامیه و رد گفتههای آنها از تعصب به دور نبوده و در طرح آرا سعی در رد آرای سخیف و ضعیف داشته است؛ این نظر اقبال در منابع دیگر نقل شده است (برای نمونه رجوع کنید به دایرةالمعارف تشیع ، ذیل مادّه؛ صفا، ج 2، ص 1034). اما از مقایسة تبصرةالعوام با دیگر کتابهای آن دوره در موضوع ادیان و مذاهب، به نظر میرسد که در این داوری چندان جانب انصاف رعایت نشده است.روزگار تألیف تبصرةالعوام از لحاظ مجادلات مذهبی، بسیار موردتوجه است و نگارش کتابهای متعدد در این حوزه شاهدی بر این مدعاست (براون، همانجا). تبصرةالعوام به نوعی نشاندهندة الگوی دینی ایران عصر سلجوقی است و به جهت اطلاعاتی که از توزیع جغرافیایی مراکز مذهبی آن عصر به دست میدهد، اهمیت دارد (باسانی، ص 272، برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به ص 280). ناگفته نماند که برخی گزارشهای تاریخی وی نیز از خطا به دور نیست (برای نمونهها رجوع کنید به شبیری زنجانی، ش9، ص 58 ـ59)، اما به دلیل چند اشتباه و صرفاً به این دلیل که مؤلف از علمای حدیث بوده نباید کتاب را از حیث اطلاعات تاریخی ضعیف شمرد.تبصرةالعوام در 26 باب تنظیم شده است؛ در بابهای اول تا سوم به ذکر ادیان پرداخته و نظریات و گفتههای فلاسفه، مجوس، جهودان، ترسایان و صابیان را نقل میکند. مؤلف در بارة مجوس بیشتر به اساطیر ایران نظر دارد (ص 24ـ27). وی در بیان فرق اسلامی، بنا بر حدیث افتراق، تعداد فرقهها را 73 میداند، اما معتقد است که در اصل، همة فرقهها شاخههای دو فرقة اهل سنّت و شیعهاند که دشمنانِ هر یک آنها را بترتیب نواصب و روافض خواندهاند (ص 28). احتمالاً نام تبصرة العوام فی تفصیل مذاهب المِلّتین (رجوع کنید به نفیسی، ج 1، ص 130) که برای این کتاب ذکر شده، به این تقسیمبندی ناظر است؛ مقدس اردبیلی (ج 2، ص 741) مینویسد که الفصول التامّة ، اثر عربی منسوب به این مؤلف، بر اساس این دو فرقه تقسیمبندی شده است. مؤلف تبصرةالعوام پس از طرح مسئلة جانشینی پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلم و رد نظر اهلسنّت (ص 29ـ35)، در فصلهای بعد به ذکر فرقههای خوارج، معتزله، مُشَبّهه و مُجَسِّمه و اصحاب تناسخ میپردازد (ص 38ـ90). حدیثی که مؤلف به نقل از کتاب قاضی محمدبن اسحاق زوزنی از پیامبر اکرم در باب پیشگویی تمام جزئیات ظهور فرقة کرّامیّه و لعن آنها نقل میکند (ص 65)، حکایت از مخالفتهای شدید با ابوعبداللّه کرّام در آن دوره دارد. مؤلف مذاهب فقهی اهلسنّت را در فصل مُشبّهه طرح میکند و آنها را در تقسیمبندی نه چندان مرتبی هفت فرقه برمیشمارد (ص 75؛ نیز رجوع کنید به باسانی، ص 272). گزارش نسبتاً مفصّل وی از عقاید اشعری، برخلاف گزارش ابوالمعالی در بیانالادیان ، احتمالاً نشانهای از اطلاعات وسیعتر اوست (ص 108ـ122).مؤلف در باب شانزدهم (ص 122ـ133) به فرقههای صوفیه نظر دارد و آنها را شش فرقه میداند (و جالب آنکه حلاج را ساحر میخواند). در باب بعد، بطعن، اقوال بزرگان تصوف را از رسالة قشیریه نقل میکند (ص 134ـ141)؛ به نظر وی، صوفیان همه از اهلسنّتاند و این دلیل محکمی بر محکومیت آنهاست. ظاهراً در این دوره شیعیان، بمراتب، بیشتر از اهل سنّت با صوفیه دشمنی میورزیدند و احتمالاً از میان شیعه هنوز بزرگانی در تصوف برنخاسته بودند (باسانی، ص 284ـ285؛ صفا، ج 2، ص 222ـ 223).در بابهای بعد به قومی که مدعی اهل سنّت و جماعت بودهاند تعریض دارد، از جمله به عبدالقاهر بغدادی * که در الفرقبین الفرق فرقة خود را ناجی میداند (ص 142ـ 165). در ادامه، مؤلف به مسائل دیگری از جمله فرقههای شیعی، ناجی بودن اثناعشریه، احادیثی در شأن اهلبیت، عقاید اثناعشریه، حکایت فدک و فضایح بنیامیه پرداخته است (ص 167ـ272). وی شیعه را به چهار فرقه تقسیم میکند که تا زمان وی باقی بودهاند: امامیان، زیدیان، اسماعیلیان، نُصَیْریان، و فرقة اخیر را نیز به هفده فرقة کوچکتر تقسیم میکند. او (ص 180ـ181) مینویسد که این قوم را در هر جا با نامی خوانند؛ در اصفهان خرّمیّه، در قزوین و ری مزدکی و سنبادی، در ماهین مُحَمِّره، در آذربایجان قولیه و در ماوراءالنهر مُغان (قس شهرستانی، ج 1، ص 289).ظاهراً تبصرةالعوام اول بار در 1296 در لاهور و سپس در 1309 و 1313 در تهران، به ضمیمة کتاب قصص العلماء اثر میرزا محمد تنکابنی، و در 1313 ش به تصحیح اقبال در تهران منتشر شد ( د. فارسی ، همانجا). شیخحسین بطیطی نیز این کتاب را به عربی ترجمه کرد و به ضمیمة قصص العلماء در 1304 و 1319 چاپ کرد (آقابزرگ طهرانی، ج 3، ص 319؛ نیز رجوع کنید به دانشپژوه، ص102ـ130).از دیگر کتابهای مؤلف تبصرةالعوام، الفصول التامّة فی هدایةالعامة و نزهة الکرام و بستانالعوام را ذکر کردهاند که به عربی نوشته شدهاند. چنانکه از عنوان این سه کتاب برمیآید و خود مؤلف نیز در آخر نزهةالکرام اشاره کرده، وی برای ترویج مذهب شیعی و برای تودة عوام کتاب مینوشته است. او در کتاب نزهةالکرام به بحث از فضایل امامان اثناعشری پرداخته است (مقدس اردبیلی، ج2، ص741؛ آقابزرگ طهرانی، ج3، ص319، ج24، ص123؛ دانشپژوه، ص105، 118ـ120؛ نیز رجوع کنید به افشار، ص43ـ45).منابع: آقابزرگ طهرانی؛ ایرج افشار، «کتابی از مؤلف تبصرةالعوام» ، مجلة دانشکدة ادبیات دانشگاه تهران ، سال7، ش2 (دی 1338)؛ عبداللّهبن عیسی افندی اصفهانی، ریاضالعلماء و حیاض الفضلاء ، چاپ احمد حسینی، قم 1401ـ 1415؛ آ. باسانی، «دین در دورة سلجوقی»، در تاریخ ایران کیمبریج ، ج 5: از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخانان ، گردآوری جی.آ.بویل، ترجمة حسن انوشه، تهران 1366 ش؛ ادوارد گرانویل براون، تاریخ ادبی ایران ، ج 2، کتاب دوم: از سنایی تا سعدی ، ترجمة غلامحسین صدری افشار، تهران 1357 ش؛ تبصرةالعوام فی معرفة مقالات الانام ، منسوب به سید مرتضیبن داعی حسنی رازی، چاپ عباس اقبال، تهران 1364 ش؛ محمدتقی دانشپژوه، «کتابشناسی فرق و ادیان»، فرهنگ ایران زمین ، ج12 (شهریور 1344)؛ دایرةالمعارف تشیع ، زیرنظر احمد صدر حاج سیدجوادی، کامران فانی، و بهاءالدین خرمشاهی، تهران 1366 ش ــ ، ذیل «تبصرةالعوام» (از حسن انوشه)؛ د.فارسی ؛ موسی شبیری زنجانی، «مؤلف تبصرةالعوام»، درسهایی از مکتب اسلام ، ش 8 (تیر1338)، ش9 (مرداد1338)، ش10 (شهریور1338)؛ محمدبنعلی شریف لاهیجی، محبوب القلوب ، عکس نسخة خطیِ موجود در کتابخانة بنیاد دایرةالمعارف اسلامی؛ نوراللّهبن شریفالدین شوشتری، مجالس المؤمنین ، تهران1354ش؛ محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل ، چاپ احمد فهمی محمد، قاهره 1367ـ 1368/ 1948ـ 1949، چاپ افست بیروت ] بیتا. [ ؛ ذبیحاللّه صفا، تاریخ ادبیات در ایران ، ج 2، تهران 1339 ش؛ اعجاز حسینبنمحمد قلیکنتوری، کشف الحجب و الاستار عن اسماء الکتب و اَلاسفار ، قم 1409؛ احمدبن محمدمقدس اردبیلی، حدیقةالشیعة ، چاپ صادق حسنزاده، قم 1377ـ 1378 ش؛ سعید نفیسی، تاریخ نظمونثر در ایران و درزبان فارسی تا پایان قرن دهم هجری ، تهران 1363 ش؛ جلالالدین همائی، غزالینامه ، تهران ] 1342 ش [ ؛Charles Rieu, Catalogue of the Persian manuscripts in the British Museum , London 1966, Supplement , 1977.