تبرُّک ، برکت جستن از خداوند، پیامبران، امامان و اولیا و آثار آنان. گذشته از مستندبودن این عمل به شواهد قرآنی و احادیث و سنّت نبوی و نیز سیرة ائمه علیهمالسلام، اعتقاد بدان بر اساس مبانی کلامی و روانشناختی قابل تبیین است. همچنین در غالب ادیان اینگونه اعمال رایج است، برای نمونه میتوان به برکت جستن از بزرگان دینی در دین یهود و مراسم عشاء ربانی در مسیحیت اشاره کرد. انسان در عملِ برکت جستن سعی دارد به واسطة آثار برکتبخش، از فیض و قدرت الاهی بهرهمند شود. برکت عطیهای الاهی است که بر انسان و طبیعت و اشیا نزول مییابد و عبارت است از احسان و منفعتی مادّی یا معنوی که از رحمت الاهی نشأت میگیرد. بدینسان در نحوة تحقق آن میتوان گفت انتقال قدرتی است مقدّس و مؤثر که از جهان فوقطبیعت صادر میشود و کیفیتی نو به متعلَّق آن میبخشد.تبرّک و فعل برکت در آیات و احادیث بسیاری تأیید و بر آن تأکید شده است. یکی از مستندات قرآنیِ تبرّک را آیة 93 و 96 سورة یوسف دانستهاند که بنا بر آن یعقوب با برکت جستن از پیراهن یوسف، بیناییاش را بازیافت (رجوع کنید به زمخشری، ج 2، ص 502 ـ 504؛ فخررازی، ج 18، ص 206ـ207؛ طنطاویبن جوهری، ج 4، جزء 7، ص 54؛ مراغی، ج 13، ص 36ـ 38؛ قس قاسمی، ج9، ص274ـ275: که عامل بینایی او را سرور و شادمانی میداند). در آیات دیگری نیز به اشخاص و مکانهای متبرک اشاره شده است (مثلاً بقره:125 در بارة مقام ابراهیم، بقره: 218 در بارة تابوت بنیاسرائیل، کهف: 21 در بارة ساختن مسجد در محل به خواب رفتن اصحاب کهف؛ نیز رجوع کنید به برکت * ).به استناد روایات تاریخی، تبرّک به آثار پیامبر اکرم از صدر اسلام رایج بوده است و محدّثان و سیرهنویسان نیز احادیث و اخبار بسیاری در این باره نقل کردهاند، از جمله اینکه صحابه از آب وضو و باقیماندة غذا و مکان نماز آن حضرت برکت میجستند، فرزندان خود را جهت کام برداشتن (تحنیک) نزد پیامبر میبردند و بعد از رحلت نیز مرقد و منبر ایشان را عامل برکت میدانستند (رجوع کنید به ابنحنبل، ج 4، ص 329ـ330، ج 6، ص 212؛ بخاری جعفی، ج1، ص55، 127؛ مسلمبن حجاج، ج4، ص1943؛ ابنحجر عسقلانی، ج1، ص5، 96؛ برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به الموسوعةالفقهیّة ، ج10، ص70ـ74؛ سبحانی، 1414، ص198ـ214). بنابه روایاتی، پیامبر اکرم خود نیز به برکت جستن از آب زمزم و قرآن و گاه محصولات مدینه و مانند اینها ترغیب میکردهاند (رجوع کنید به احمدی، ص310ـ329).بهرغم این شواهد از کتاب و سنّت، برخی مؤلفان، همچون ابنتیمیّه و پیروانش، تبرّک به مرقد و دیگر آثار پیامبر و اولیا را بدعت شمرده و هرگونه برکتجویی از غیر خدا را شرک دانستهاند. در دورة اخیر محمدبنعبدالوهاب و وهابیان، با استناد به چند حدیث بر این عقیده پافشاری کردهاند (برای آگاهی از روایات متعارض و نقد آنها رجوع کنید به سبحانی، 1414، ص214ـ 219؛ همو، 1417، ص153ـ154). عمدهترین مخالفت اینان در برکت جستن از قبر و منبر پیامبر است که بنابه نظر بسیاری از فقهای اهل سنّت این اعمال جایز و بدعت بودن آن منتفی است، برای نمونه از عبداللّه فرزند امام احمدبن حنبل روایت شده که او از پدرش در بارة برکت جستن از منبر و قبر پیامبر سؤال کرد و پدرش پاسخ داد که این کار رواست (رجوع کنید به طبسی، ص44ـ47).از نظر کلامی، کسانی که برکت جستن را منافی با توحید و آن را مصداق شرک دانستهاند، این نکته را درنظر نگرفتهاند که به اعتقاد کسی که از چیزی برکت میجوید، فاعل فعلِ برکت، خداوند است. به تعبیر دیگر، چنین نیست که فعل خداوند در همة امور عالم، بیواسطه باشد؛ خداوند عالَم را بر اساس نظامی ایجاد کرده و تحقق بسیاری از امور را به علل و اسباب موکول کرده است. کسی که برکت میجوید، در حقیقت به عوامل و اسبابی که خداوند برای تحقق امور قرار داده، متوسل میشود و بنابراین، کنه آن توسل به خدا و باور به توحید است. نهایت اینکه، در فضای ایمانی، اسباب و عوامل به مجموعة عوامل شناختهشدة مادّی منحصر نیست و خداوند از بسیاری راههای ناشناخته فیض میرساند. گزارش قرآن از داستان مریم متضمن نمونههایی از فیض الاهی، به طریق غیرمعهود، است؛ مریم در محراب به عبادت اشتغال داشت و هر روز که زکریا برای سرکشی به او میرفت با غذایی آماده روبرو میشد و چون از مریم در این باره میپرسید، پاسخ میشنید که این روزی از جانب خداست و خدا به هر که بخواهد بیحساب روزی میدهد (رجوع کنید به آلعمران: 37)، برهمین قیاس است حوادثی که به ولادت عیسی علیهالسلام انجامید (رجوع کنید به مریم: 15ـ26). تأثیر اشیای مادّی و عوامل طبیعی نیز، در تحلیل کلامی و فلسفی، مستند به ارادة خداست. در واقع، کسی که از آثار و اشیای پیامبر و اولیای دین برکت میجوید، دایرة عوامل مؤثر در این عالم را از محدودة جهان شناخته شدة مادّی فراتر میداند (برای آگاهی بیشتر رجوع کنید به بلاغی، ص 375ـ457؛ طباطبائی، ج 10، ص 295ـ 296). بر همین اساس، تأثیرگذاری در عالم از راه «برکت» با قانون علیت نیز سازگار است و برخلاف نظر کسانی که برکت جستن را توسل به اموری میدانند که در نظام علّی و معلولی جا ندارد، اعتقاد به تبرّک، اعتقاد به این واقعیت است که در نظام علّت و معلول، مجموعهای از علل ناشناخته وجود دارد.برکتجویی در روابط محبتآمیز نیز قابل مطرح شدن و بررسی است. گاه در روابط انسانی نیز اقبال و توجه از سر محبت و ارادت به شخصی خاص و اشیا و امور وابسته به او بر کیفیت یا کمیّت امور اثر میگذارد (برای گزارش برکت جستن احمدبن حنبل از آب پیراهن امام شافعی رجوع کنید به مقری، ص329؛ قس ابنکثیر، ج10، ص 346). حال، با توجه به تصریح و تأکید بر محبت داشتن به پیامبر اکرم و اهل بیت و اولیا در سنّت اسلامی، مسلماً این محبت بدون آثار و مظاهر در زندگانی مسلمانان نیست و بسیاری از کارهایی که مؤمنان با عنوان برکت جستن از اولیای دین انجام میدهند ــ و گاه با فرهنگهای بومی و تلقی بسیط و عوامانه آمیخته است ــ تنها نشانة محبت و پیوند قلبی با آنان است. در این میان ممکن است برخی از این کارها مستند دینی نداشته باشد، که طبعاً از این حیث مورد تأیید عالمان دینی نیست. با اینهمه، توصیة آنان به کنار گذاشتن اینگونه امور، از منظر پالایش و محفوظ نگاه داشتن دین از افزودهها و تحریفها بررسی میشود، نه از منظر مبارزه با شرک و بدعت (برای تفصیل رجوع کنید به سبحانی، 1416، ص 121ـ 128).در بارة تبرّک، علی احمدی کتاب التبرّک و محمدطاهربن عبدالقادر تبرّکالصحابة را نگاشتهاند و مجموعة اعمال و ادعیة مستخرج از آیات و احادیث در کتاب البرکة اثر محمدبن عبدالرحمان وصّابی (متوفی166) گرد آمده است.منابع: علاوه بر قرآن؛ ابنحجر عسقلانی؛ ابنحنبل، مسندالامام احمدبن حنبل ، ] قاهره [ 1313، چاپ افست بیروت ] بیتا. [ ؛ ابنکثیر، البدایة و النهایة ، ج 10، چاپ احمد ملحم و دیگران، بیروت 1407/ 1987؛ علی احمدی، التبرّک ، بیروت 1403/ 1983؛ محمدبن اسماعیل بخاری جعفی، صحیحالبخاری ، استانبول 1401/ 1981؛ محمدجواد بلاغی، الرّدّ علی الوهّابیّة ، چاپ محمدعلی حکیم، به ضمیمة تراثنا ، سال9، ش2ـ3 (ربیعالا´خر ـ رمضان 1414)؛ زمخشری؛ جعفر سبحانی، البدعة: مفهومها، حدّها و آثارها ، قم 1416؛ همو، فی ظل اصول الاسلام ، بقلم جعفرالهادی، قم 1414؛ همو، الوهّابیّة فیالمیزان ، تهران 1417؛ طباطبائی؛ نجمالدین طبسی، الوهابیة: دعاوی و ردود ، تهران 1420؛ طنطاویبن جوهری، الجواهر فی تفسیر القرآن الکریم ، ] بیروت، بیتا. [ ؛ محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر ، قاهره ] بیتا. [ ، چاپ افست تهران ] بیتا. [ ؛ جمالالدین قاسمی، تفسیر القاسمی، المسمی محاسن التأویل ، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، بیروت 1398/ 1978؛ احمدمصطفی مراغی، تفسیرالمراغی ، بیروت 1985؛ مسلمبن حجاج، صحیح مسلم ، استانبول 1401/ 1981؛ احمدبن محمد مقری، فتحالمتعال فی مدح النعال ، حیدرآباد دکن 1334؛ الموسوعة الفقهیّة ، ج10، کویت: وزارة الاوقاف والشئون الاسلامیّة، 1407/ 1986.