تَبَرُّج ، واژهای قرآنی به معنای خودنمایی زنان و اینکه زیبایی و زینتشان را آشکار کنند. ریشة این واژه، برج ، در عربی در دو معنای اصلی بهکار میرود: «بروز و ظهور»، و «ملجأ و مکان بلند»؛ تبرّج از معنای نخست گرفته شده است و بروج (برجهای فلکی و برج و باروهای شهر) به معنای دوم راجع است (ابنفارس، ج 1، ص 238). راغباصفهانی (ص 41) برج را به معنای قصر دانسته و بروج آسمانی را نیز برگرفته از همین معنا برمیشمارد؛ او معتقد است که تبرّج از تعبیر «الثوب المُبَرّج» (لباس زیبایی که صور بروج آسمانی بر آن نقش بسته) گرفته شده، بدینگونه که اظهار زیبایی بدان تشبیه شده است. لغویان متقدم باتوجه به معنای بروز و ظهور، تبرّج زن را به معنای اظهار زیبایی (دست و صورت) وی دانستهاند (ابندرید، ج 1، ص 265؛ ازهری، ج 11، ص 56، ذیل «برج»؛ فراهیدی، ج 6، ص 115، ذیل «برج»).معنای اصطلاحی تبرّج برگرفته از آیة 33 سورة احزاب است: «وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُنَّ وَ لاتَبرَّجْنَ تَبَرُّجالجاهلیّةِ الاُولی'...» (و در خانههای خود بمانید و به شیوة جاهلیت پیشین تبرّج نکنید؛ برای مورد دیگری از کاربرد این کلمه در قرآن رجوع کنید به نور: 60). این آیه خطاب به همسران پیامبر است، اما در تفاسیر همة زنان را مشمول این حکم دانستهاند (ابنکثیر، ج 3، ص 796؛ قرطبی، ج 7، جزء 14، ص 179؛ سابق، ج 2، ص 190). گذشته از این، بنا بر دیگر شواهد قرآنی، بویژه آیة 35 سورة احزاب که هم مردان هم زنان مسلمان و مؤمن مورد خطاباند و از آنجا که مردان مسلمان نیز ملزم به رعایت حدود شرعیاند، تبرّج منحصر به زنان نمیتواند باشد (رجوع کنید به طباطبائی، ج 16، ص 313).در قرآن کریم، خودنمایی زنان نهی شده و به نمونههایی از آن ــ که میتوان آنها را از موارد تبرّج بهشمار آورد ــ اشاره شده است، از جمله: سخن گفتن تحریکآمیز (احزاب: 32)، نمایان ساختن زیورهایی که ظاهر نیستند، و کوبیدن پا بر زمین هنگام راه رفتن به قصد جلبتوجه (نور: 31). در احادیث نیز به دیگر مصداقهای تبرّج اشاره شده و بر نهی از آنها تأکید شده است، از جمله پوشیدن لباسهای بدننما و تشبه به مردان، استعمال بیش از اندازة بوی خوش و جز اینها که موجب جلبتوجه مردان میشود. بیش از همه سه روایت معروف از قَتاده، مجاهد و مقاتل نقل شدهاست که در هریک تبرّج در جاهلیت * به نوعی خودنمایی آشکار به قصد دلربایی از مردان تفسیر شده است (ابنکثیر، ج 3، ص 797؛ سیوطی، ج 5، ص 197؛ سابق، ج 2، ص190ـ 192).بنا بر آیات و احادیث، فقها تبرّج را حرام شمردهاند، به این معنا که هرگونه عملی که زن به منظور خودنمایی، جلوهگری، جلبتوجه مردان بیگانه و تأثیر در دل آنان انجام دهد مصداق تبرّجِ نهیشدة قرآنی است؛ هرچند که نمونهها و مصادیق آن غالباً به تناسب عادات و فرهنگ دستخوش تغییر است (مصطفوی، ذیل «برج»؛ سابق، ج2، ص190ـ192؛ زحیلی، ج 9، ص 6852؛ سُلَمی، ص30ـ33).با توجه به مصادیق قرآنی و حدیثی تبرّج میتوان دریافت که این واژه تنها ناظر به پوشش ظاهری نیستبلکه بیش از آن رفتار و منش غیرمتین (در برابر عفاف) مورد نظر است؛ بدینسان تبرّج معنایی عامتر از حجاب * و ستر * دارد (برای آگاهی از نسبت میان این سه اصطلاح و تعریفها رجوع کنید به طوسی، ج 7، ص 461؛ طبرسی، ج 7، ص 242؛ شوکانی، ج 4، ص 278؛ سلمی، ص 28ـ29). همچنین باید متذکر شد که حدود حجاب نه از نفی تبرّج بهدست میآید و نه احتراز از تبرّج بهتنهایی ــ اگرچه از نظر اخلاقی قطعاً ممدوح و در مواردی ضروری است ــ موجب استغنای زنان مسلمان از حجاب است.منابع: علاوه برقرآن؛ ابندرید، کتاب جمهرةاللغة ، چاپ رمزی منیر بعلبکی، بیروت 1987ـ 1988؛ ابنفارس، معجم مقاییساللغة ، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قم 1404؛ ابنکثیر، تفسیرالقرآن العظیم ، چاپ علی شیری، بیروت: داراحیاء التراث العربی، ] بیتا. [ ؛ محمدبناحمد ازهری، تهذیب اللغة ، ج 11، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ] بیتا. [ ؛ حسینبن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن ، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران ?] 1332 ش [ ؛ وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامیوادلّته ، دمشق 1418/ 1997؛ سید سابق، فقه السنة ، بیروت 1407/1987؛ عبیدبن عبدالعزیز سلمی، التبرّج والاحتساب علیه ، ] بیجا [ 1407/1987؛ عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، الدرّ المنثور فیالتفسیر بالمأثور ، بیروت: دارالمعرفه، ] بیتا. [ ؛ محمدبن علی شوکانی، فتح القدیر ، بیروت ] بیتا. [ ؛ طباطبائی؛ طبرسی؛ طوسی؛ خلیلبن احمد فراهیدی، کتابالعین ، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم 1405؛ محمدبناحمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن ، ج 7، جزء 14، قاهره 1387/1967، چاپ افست تهران 1364 ش؛ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم ، ج 1، تهران 1416.