تایلند، مسلمانان . تایلند (سابقاً سیام) کشوری است به مساحت 000 ، 514 کیلومتر مربع در جنوبشرقی آسیا. جمعیت آن در 1379ش/ 2000، 947 ، 606 ، 60 تن بوده، حکومت آن پادشاهی و پایتختش بانکوک است ( ) کتاب سال جهان اروپا 2001 ( ، ج 2، ص 3827، 3836). بیش از بیست گروه قومی در تایلند زندگی میکنند که در این میان تاییها اکثریت دارند. زبان رسمی تایلند، تایی است. حدود 90% از جمعیت آن پیرو آیین بودایی تراوادا هستند و بنابر آمارهای رسمی فقط 4% از جمعیت آن مسلماناند ( ) اسلام و گروههای اسلامی ( ، ص 241؛ ) دایرةالمعارف جهان اسلام آکسفورد ( ، ذیل «تایلند»؛ کتانی، ص 172)، ولی شمار واقعی آنان باید بیش از 8 % باشد.در گذشته ناحیة جنوبی تایلند امروزی، جزو آن نبود. مردم این منطقه در اواسط سدة نهم/ پانزدهم، مانند اکثر مالایاییها، اسلام آوردند (کتانی، ص 172). از اوایل سدة یازدهم / هفدهم اسلام در تایلند اهمیت ویژهای یافت. این اهمیت از هنگامی شروع شد که دو برادر به نامهای شیخ احمد قمی و شیخ سعید از ایران به آیوتهایا ، پایتخت سیام، وارد شدند و به دادوستد پرداختند و بتدریج شیخ احمد به دربار تایلند راه یافت (فدایی، ص 72). در دورة نارای کبیر (1067ـ1099/ 1656ـ 1688) اسلام بسرعت در تایلند نفوذ کرد. وی هرچند نسبت به تبلیغات دینی فرستادگان پادشاهان و رهبران اسلامی سوماترا و هندوستان محدودیت قایل میشد، با پیشنهاد سفیر هندوستان برای احداث مسجدی در آیوتهایا موافقت کرد و حتی از آن حمایتِ مالی نمود (همانجا). در 1181/1767 حکومت تایلند تا حد پایینِ سلطاننشین لیگور (نام کنونی: ناخون سی تامارات ) را گرفت؛ بدین ترتیب سلطاننشینهای اسلامی جایاس (نام کنونی: چایا)، گراهی (نام کنونی: سورات ـ تهانی ) و لیگور به پادشاهی تایی منضم شد. آنگاه تاییها فتوحات خود را به سوی جنوب گستردند و سلطاننشینهای پاتالونگ ، سونگخلا و ساتون را گرفتند. در سدة سیزدهم/ نوزدهم رقابت بر سر تصرف شبهجزیرة مالایا بین تایلند و بریتانیا آغاز شد. در 1248/ 1832 تاییها سلطاننشین اسلامی پاتانی * را تسخیر کردند و دولت بریتانیا این پیروزی را در 1327/ 1909 به رسمیت شناخت. تایلند در ابتدای تصرف مناطق اسلامی، اجازه میداد که سلطانهای مسلمان همان سرزمینها، آنجا را اداره کنند، اما در 1320/ 1902 حاکمان مسلمان خلع شدند و ادارة آنجا بهدست تاییها افتاد (کتانی، ص 172). مسلمانان در برابر حکومت تایلند مقاومت کردند. تا دهة 1340 ش/ 1960 عواملی مانند کوتاهی کردن دولت تایلند در توسعة این منطقه، حضور نداشتن مسلمانان ملایوتبار در مقامهای حکومتی، افزایش دستاندازی بوداییان تایلندی به سرزمینهای جنوب کشور و درخواست مسلمانان برای آنکه هویت قومی و مذهبیشان بیشتر شناخته شود، موجب افزایش بحران در روابط مسلمانان و حکومت شد. از دهة 1370ش/1990 جنبش مقاومت مسلمانان معتدلتر شده است، ولی تقاضای خودمختاری و حقوق برابر همچنان باقی است. سازمان کنفرانس اسلامی و کنفرانس وزرای امور خارجة کشورهای اسلامی نیز از حق خودمختاری مسلمانان ملایوتبار جنوب پشتیبانی کردهاند، اما جداییطلبی آنان را به رسمیت نشناختهاند (مهدن ، ص130ـ131؛ برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به پاتانی).مسلمانان در سراسر تایلند وجود دارند، اما در سه ناحیه متمرکزند: در جنوب از مرز مالزی تا تنگة کرا ، در شمال در ناحیة چیانگرای، و در بانکوک (کتانی، ص 172). حدود سه چهارم از مسلمانان تایلند مالاییزباناند و در ناحیة جنوبی و عمدتاً در استانهای ناراتیوات ، پاتانی ، ساتون و یالا متمرکز شدهاند، به نحوی که حدود 85% از جمعیت این استانها مسلماناند (رجوع کنید به پاتانی؛ اسکوپین، ص 26؛ ) دایرةالمعارف جهان اسلام آکسفورد ( ، همانجا). مسلمانان در استانهای سونگ خلا، ترانگ و کرابی نیز اکثریت دارند (کتانی، ص 173). مسلمانان تایلند به دو گروه مالایایی و غیرمالایایی تقسیم میشوند (اسکوپین، ص 25). غیرمالایاییها، که مسلمانان تاییتبار را نیز دربرمیگیرند، از مالایاییها ناهمگونترند. از این دسته، مسلمانان ایرانی و هندی و چام * (از اقوام کامبوجی) به صورت گروههای مهاجر کوچک در سدة یازدهم / هفدهم به آیوتهایا آمدند. مسلمانان هندی، اندونزیایی، چام و چینی (قبیلة هوئی) در سدة سیزدهم/ نوزدهم در مرکز و شمال تایلند اقامت گزیدند. بیشتر مسلمانان تایی در این نواحی بودایینشین، مالایاییهایی بودند که به اجبار از جنوبیترین ایالتهای تایلند در آنجا اسکان داده شدند ( ) مردمان مسلمان ( ، ذیل Thais" " ). اکثر مسلمانان بانکوک از نسل همین مهاجران مالایاییاند که بعداً با سایر مسلمانان مهاجر درآمیختند (کتانی، ص 172). امروزه بسیاری از اینان با وجود آگاهی از میراث قومی متمایز و حفظ سنّتهای دینی خود، به زبان تایی گفتگو میکنند و حتی با تاییهای بودایی ازدواج میکنند و بسیاری از هنجارهای فرهنگ تایی را جذب کردهاند، به نحوی که بجز دین، از همه لحاظ میتوان آنان را تایی پنداشت (اسکوپین، ص 25ـ26). چامها در بانکوک و سواحل شرقی تایلند متمرکزند، هرچند که در برخی نواحی شمالی، شمالشرقی و مرکزی نیز زندگی میکنند. آنان پس از آنکه تایلند بخش غربی کامبوج را در قرن هجدهم فتح کرد، راهی تایلند شدند. از دهة 1350ش/1970 با مهاجرت دستهجمعی آوارگان کامبوج، شمار چامها افزایش یافته است (کتانی، همانجا؛ د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل «تایلند»). بسیاری از نومسلمانان تایی در شمالشرقی و شمال تایلند زندگی میکنند. مسلمانان چینی در چیانگمای و چیانگرای و لمپهون/ لامپون ، هر سه از استانهای شمالی، از نسل مهاجران ایالت یونّان چیناند که به هنگام شکست قیام 1292/1875 به تایلند پناه آوردند. در این مناطق جوامع کوچکی از مسلمانان هندی و پاکستانی نیز حضور دارند ( ) دایرةالمعارف جهان اسلام آکسفورد ( ، همانجا؛ کتانی، ص 172ـ173). مسلمانان ایرانیتبار و عربتبار در تجارت و ادارة امور مسلمانان جایگاه ویژهای دارند و با حکومت دارای روابط نزدیکی هستند ( د. اسلام ، همانجا).مسلمانان تایلند، مانند دیگر مسلمانان آسیای جنوبشرقی، عمدتاً سنّی شافعی و برخی دیگر (از جمله چینیهای شمال) حنفیمذهباند، اما اخلاف ایرانیان و اندکی از هندیان آنجا شیعة دوازده امامیاند. از دیرباز در بانکوک نسبت به شیعه گرایش وجود داشته است. بنابر گزارشهایی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و بویژه در سالهای پایانی دهة 1360ش/1980 و اوایل دهة 1370ش/1990 بیش از صد تن از مسلمانان ایالتهای جنوبی تایلند به تشیع گرویدند (مهدن، ص160ـ161، 174؛ د.اسلام ، همانجا؛ «نگاهی به وضعیت فرهنگی ـ تبلیغی تایلند»، ص 5؛ برای مطالعة بیشتر در بارة پیشینة اقلیت پرنفوذ شیعه در تایلند رجوع کنید به قمی * ، شیخاحمد). در بخش شمالی و مرکزی تایلند، شریعت در دعاوی حقوقی رسمی نقش اندکی دارد و مسلمانان عملاً تابع فرآیندهای قضایی غیردینیاند ( ) مردمان مسلمان ( ، همانجا). بهطور سنّتی باورها و رسوم اسلامی، هم در میان مسلمانان مالایایی و هم مسلمانان تایی با باورهای هندویی و بودایی و جاندارپنداری و باورهای رایج مردمی، از جمله اعتقاد به طلسم و تعویذ، آمیخته است ( ) دایرةالمعارف جهان اسلام آکسفورد ( ، همانجا).در آغاز سدة چهاردهم/ بیستم جنبش اصلاحطلبی اسلامی که از افکار محمد عبده (1261ـ1323/ 1849ـ 1905)، دانشمند اصلاحطلب مصری، متأثر بود، به تایلند و بویژه به بانکوک راه یافت و بر مسلمانان فرهیخته اثر گذاشت. احمد وهاب ــ که مدتها در مکه محصّل علوم دینی و از افکار سلفیّه متأثر بود و با اندیشههای محمد عبده و رشیدرضا آشنایی داشـت ــ در اندونـزی در قالـب جـنبش محمدیـه به فعالیـت پرداخت و در 1305ش/ 1926، بهسبب مخالفت با سیاستهای استعماری هلند، به بانکوک تبعید شد. وی پس از تسلط بر زبان تایی، شروع به نشر افکار خود کرد و موفق به جذب پیروان بسیاری شد و نخستین کانون اصلاح اسلامی به نام انصارالسّنه را بنیاد نهاد. کانون با انتشار ماهنامهای به نشر افکار وهاب، بویژه در میان فرهیختگان مسلمان بانکوک، پرداخت. از طریق پیروان وهاب، جنبش اصلاحطلبی اسلامی بر مسلمانان تأثیر ماندگار گذاشت. یکی از کسانی که از تعلیمات وهاب تأثیر پذیرفت، ابراهیم قریشی بود که در فاصلة دهة 1330 تا 1360ش/ 1950ـ1980 درگیر جنبش اصلاحطلبی شد و رسالههای مؤثری در امور دینی و فرهنگ و تاریخ اسلام نوشت. او قرآن کریم و صحیح بخاری و متون اسلامی دیگری را نیز به تایی برگرداند (اسکوپین، ص 26ـ27؛ ) دایرةالمعارف جهان اسلام آکسفورد ( ، همانجا).جنبش اصلاحطلبی موجب شکاف در جامعة مسلمانان تایلند شد: پایگاه اصلاحطلبان در شهرها و بویژه در میان فرهیختگان بود، اما اندیشههای سنّتی در روستاها و بویژه در جنوب نفوذ داشت. اصلاحطلبان بر اجتهاد و عقل، در برابر تقلید، تأکید میکردند و میکوشیدند تا سنن و شعایر اسلامی را از باورهایی که شرکآلود میدانستند، تصفیه کنند. آنان اسلام عوام را به نحوی که در میان دیگر مسلمانان آسیای جنوبشرقی رواج داشت، مشهودترین نمونة جمود یا انحطاط سنّت اسلامی ناشی از درک نادرستِ باورهای اصیل اسلامی میدانستند.از دید آنها اسلام عوام مملو از آموزههای اصالت روح بومیان روستایی و سنن هندویی و بودایی بود. با موفقیت جنبش اصلاحطلبی ــ که با افزایش سطح آموزش و سواد و شهرنشینی و توسعة اقتصادی همراه بود ــ از نفوذ اشکال سنّتی اسلام در مناطق روستایی تا حد زیادی کاسته شد (اسکوپین، ص 27ـ 28).اخیراً با ظهور جنبشهای احیای اسلام در خاورمیانه و جاهای دیگر، برخی از مسلمانان تایلند، بویژه جوانترها، در قالب جنبشهای «دکوه» (از دعوة عربی) که در مالزی و اندونزی نیز نفوذ کرده است، به فعالیتهای اسلامی روی آوردهاند. بسیاری از رهبران دکوه ــ همانند ابراهیم قریشی که از برقراری مجدد ارزشها و نهادهای اسلامی در دورة عرفیشدن شتابان جامعه حمایت کرده بود ــ اصلاحطلب بوده و جنبش خود را غیرسیاسی دانستهاند. بسیاری از مقامات حکومتی، این جنبش را تفرقهانگیز میدانند و میکوشند که بر جهتگیری آن، از طریق رهبران برجستة اسلامی، نظارت داشته باشند ( ) دایرةالمعارف جهان اسلام آکسفورد ( ، ) مردمان مسلمان ( ، همانجاها).حکومت تایلند، بر امور مسلمانان از طریق سه کمیته نظارت میکند: 1) کمیتة مسجد، که وظایف آن در مجموعه قوانین نسبتاً مفصّلی (قوانین مساجد در 1326ش/1947، 1334ش/ 1955 و مقررات 1327 و 1328ش/ 1948 و 1949) مشخص شده است ( د. اسلام ، همانجا). مساجد ثبت شده کمیتهای دارند که مهمترین مسئولیت آن نظارت بر امور مسجد، مانند برگزاری مراسم اسلامی، و حفظ اموال آن است. ریاست کمیته را امام مسجد به عهده دارد. حکومت به مساجد ثبت نشده کمک مالی نمیکند. از بیش از سه هزار مسجد موجود اکثر آنها ثبت شدهاند. 2) کمیتة اسلامی استان، که در تمامی استانها وجود دارد. این کمیتهها علاوه بر نظارت بر امور مساجد، به عنوان مشاور و رابط مسلمان با مقامات عالیرتبة استان بویژه استاندار عمل میکنند. عزل و نصب اعضای کمیتة مساجد از اختیارات این کمیته است. 3) کمیتة مرکزی مسلمانان، که در بانکوک قرار دارد. ریاست این کمیته را چولامونتری (شیخالاسلام) بر عهده دارد. شیخالاسلام مشاور پادشاه در امور اسلامی و بالاترین مقام رسمی و دینی مسلمانان است. پادشاه با مشورت وزیر کشور، شیخالاسلام را به صورت مادامالعمر منصوب میکند و تنها پادشاه میتواند او را برکنار کند. این کمیته تحت نظارت مشترک ادارة امور حکومتِ محلیِ وزارت کشور و ادارة امور دینیِ وزارت آموزش قرار دارد و در موارد لازم، طرف مشورت آنها قرار میگیرد؛ همچنین مسئول نظارت بر مساجد، کمیتههای استانی و تخصیص بودجة آنهاست ( د. اسلام ، همانجا؛ «نگاهی به وضعیت فرهنگی ـ تبلیغی تایلند»، ص 13ـ14).منابع: احمد فدایی، «مسلمانان تایلند»، مشکوة ، ش 46 (بهار 1374)؛ علی کتانی، اقلیتهای مسلمان در جهان امروز ، ترجمة محمدحسین آریا، تهران 1368ش؛ فرد ر. فون درمهدن، دو دنیای اسلام: روابط جنوبشرقی آسیا و خاورمیانه ، ترجمة محمود اسماعیلنیا، تهران 1378 ش؛ «نگاهی به وضعیت فرهنگی ـ تبلیغی تایلند»، طلایه ، ش8 (1373 ش)؛EI 2 , s.v. "Thailand" (by M.B. Hooker); The Europa world year book 2001 , London 2001, s.v. "Thailand"; Islam and Islamic groups: a world wide reference guide , ed. Farzana Shaikh, London 1992; Muslim peoples: a world ethnographic survey , ed. Richard V. Weekes, Westport, Connecticut 1984, s.v. "Thais" (by Raymond Scupin); The Oxford encyclopedia of the modern Islamic world , ed. John L. Esposito, New York 1995, s.v. "Thailand" (by Raymond Scupin); Raymond Scupin, "The Social significance of the H ¤ajj for Thai muslims", The Muslim world , LXXII, no.1 (Jan. 1982).