تأویل الحدیث ، اصطلاحی در علوم حدیث. مراد از این اصطلاح روی گرداندن از ظاهر حدیث به معنایی غیرظاهر، و نیز به معنای حل تعارض احادیثی است که از نظر لفظی با یکدیگر اختلاف دارند. در قرآن کریم سه بار عبارت «تأویل الاحادیث» به کار رفته است (یوسف: 6 ، 21، 101). ولی این تعبیر با اصطلاح رایج در علوم حدیث تفاوت دارد.برخی احادیث، همانند برخی آیات قرآن کریم، متشابهاند (ابنبابویه، ج1، ص290؛ اربلی، ج 3، ص 84) و یکی از اقسام حدیث متشابه، حدیث مؤوَّل (در مقابل مُجمل و ظاهر) است، یعنی حدیثی که به واسطة شاهد عقلی یا نقلی برخلاف ظاهر حمل میشود (مامقانی، ج 1، ص 284، 316ـ317 ؛ مدیرشانهچی، ص 74). به عبارت دیگر، در بعضی از احادیث نمیتوان معنای ظاهری را پذیرفت و قرینة قطعی وجود دارد که مراد گوینده خلاف ظاهر حدیث بوده است. این قرینه ممکن است نصوص قرآن و احادیث دیگر یا دلیل عقلی قطعی یا عرف متشرعان باشد. گاهی نیز یک حدیث به جهت برخی مصالح، به اجمال یا با الفاظ مجازی و کنایی و از این قبیل صادر شده است. به نظر عالمان و فقیهان، این احادیث را، جز به ضرورت و وجود شواهد قطعی، نباید رد کرد بلکه، در صورت امکان، باید به تأویل آنها پرداخت، این تأویل نیز نباید خلاف حکمت تشریع و کلام شارع یا اجماع امت باشد یا موجب ابطال احادیث صحیح دیگر شود (برزنجی، ج 1، ص 228؛ طحاوی، ج 1، مقدمة ارنؤوط، ص 3ـ4). تأویل حدیث ــ و به تعبیر دیگر تأویل الفاظ، خواه قرآنی و خواه حدیثی ــ در کتابهای اصول فقه نیز کاربرد دارد و عالمان اصول در بارة تأویلپذیری الفاظ و ضوابط تأویل، از جوانب گوناگون بحث کردهاند (برای اطلاع تفصیلی رجوع کنید به شاکر، ص 267ـ 308).فقیهان و اصولیان و محدّثان گاهی اصطلاح تأویلالحدیث را به معنای حل تعارض احادیثِ دارای اختلاف به کار میبرند، چون هر یک از احادیث متعارض قرینهای میشود که از ظاهر روایت دیگر دست برداشته، آن را توجیه کرده احتمال مرجوح و غیرظاهر آن را بپذیریم (نافذ حسین حماد، ص 7 ؛ ابوزهو، ص 471). کسانی چون شافعی در اختلاف الحدیث ، ابنقُتَیبه در تأویل مختلف الحدیث ، ابنفُورَک در مشکلالحدیث و بیانه و طحاوی در شرح مشکل الا´ثار به تأویل احادیث متعارض پرداختهاند (رجوع کنید به صالح، ص 112؛ عتر، ص 341). شیخ طوسی (1413، ج 1، ص 53ـ54؛ 1363 ش، ج 1، ص 4) نیز تأویل را در این معنی به کار برده است، اما سیدمرتضی علمالهدی (ج 1، ص 31ـ32،340ـ341) تأویل حدیث را به معنای فهم غرض اصلی حدیث دانسته و برای تأویل حدیث به شرح حدیث و نقل الفاظ غریب آن پرداخته است. از این دیدگاه در تمام کتابهای غریبالحدیث به تأویل حدیث پرداخته شده است.منابع: علاوه بر قرآن؛ ابنبابویه، عیون اخبارالرضا ، ] تهران [ 1378؛ محمد محمدابوزهو، الحدیث و المحدثون، او، عنایة الامة الاسلامیة بالسنة النبویة ، قاهره 1378؛ علیبن عیسی اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمة ، چاپ هاشم رسولی محلاتی، بیروت 1401/ 1981؛ عبداللطیف برزنجی، التعارض والترجیح بین الادلة الشرعیة ، بیروت 1417؛ محمدکاظم شاکر، روشهای تأویل قرآن: معناشناسی و روششناسی تأویل در سه حوزة روایی، باطنی و اصولی ، قم 1376 ش؛ صبحی صالح، علومالحدیث ، بیروت 1388/ 1969؛ احمدبن محمد طحاوی، شرح مشکل الا´ثار ، چاپ شعیب ارنؤوط، ج 1، بیروت 1408/1987؛ محمدبن حسن طوسی، الاستبصار ، چاپ حسن موسوی خرسان، نجف 1375ـ1376/ 1956ـ 1957، چاپ افست تهران 1363ش؛ همو، تهذیب الاحکام ، چاپ محمدجواد فقیه و یوسف بقاعی، بیروت 1413/ 1992؛ نورالدین عتر، منهجالنقد فیعلوم الحدیث ، دمشق 1401/ 1981؛ علیبن حسین علمالهدی، امالی المرتضی: غررالفوائد و دررالقلائد ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره 1373/1954، چاپ افست تهران ] بیتا. [ ؛ عبداللّه مامقانی، مقباس الهدایة فی علم الدرایة ، چاپ محمدرضا مامقانی، قم 1411ـ1414؛ کاظم مدیرشانهچی، درایة الحدیث ، مشهد 1356ش؛ نافذ حسین حماد، مختلف الحدیث بین الفقهاء و المحدثین ، بیروت 1414.