تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران ، کتابی در بارة وقایع اواخر دورة قاجار، تألیف محمدتقی بهار * . این اثر، اولین کتابی است که در بارة احزاب سیاسی ایران و سهم آنها در جریانات سیاسی آن زمان نوشته شده است. بهار قصد خود را از نگارش این کتاب، آگاه کردن جوانان از وقایع و حوادث گذشتة کشور ذکر کرده و گفته است که برای تحقق این هدف مقالاتی با عنوان «تاریخ مختصر احزاب سیاسی» در روزنامة مهر ایران انتشار داده است (ج 1، مقدمه، ص یه). این مقالات ــ که جلد دوم کتاب وی را تشکیل میدهد ــ از اسفند 1320 تا مرداد 1321 در روزنامة مذکور چاپ میشد و بعدها مهرداد بهار * ، پسرمحمدتقی بهار، آنها را گردآوری و در 1363ش منتشر کرد (بهار، ج 2، یادداشت مهرداد بهار، ص 5 ـ6). مطالب این کتاب وقایع سالهای 1302 تا 1304ش را در بر میگیرد که دارای ضعفها و احتمالاً بعضی اشتباهات است، از جمله در همین جلد (ص 31) نوشته شده است که مجلس پنجم را مشیرالدوله باز کرد، در حالی که در آن وقت سردارسپه، رئیسالوزرا بود. مهرداد بهار در بارة این جلد نوشته است که پدرش مطالب آن را پس از شهریور 1320 هر روز با شتاب مینوشت و برای چاپ به روزنامة مهر ایران میداد و مطالب آن بر اساس خاطراتش بود، حال آنکه حافظهاش ضعیف شده بود (همان، ج 2، ص 5). در 1321 و 1322ش بهار سلسله مقالاتی در روزنامة نوبهار ــ که خود صاحب امتیاز آن بود ــ چاپ کرد. این مقالات در 1323ش به صورت کتاب انتشار یافت (همان، ج 2، یادداشت مهرداد بهار، ص 6) که جلد اول تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران به شمار میآید. مطالب این جلد با نظری اجمالی به آغاز مشروطیت و پادشاهی احمدشاه قاجار شروع میشود و تا پایان مجلس چهارم در 1302ش ادامه دارد.هر دو جلد کتاب از نظر وقایع دورة مشروطه اهمیت دارند. چون بهار از دورة سوم تا پنجم وکیل مجلس شورای ملی و نیز عضو حزب دموکرات بوده، از وقایع داخل مجلس و خارج از آن که در جای دیگری منعکس نشده، اطلاعات بسیار مفیدی آورده و کوشیده است تا با انصاف و درایت مطالب را بیان کند.منابع بهار، نسخة خطی تاریخ احمد شهریور و بعضی یادداشتهایی بوده که از روزنامه و مذاکرات مجلس تهیه میکرده است. مشاهدات شخصیاش از حوادث و شنیدههایش را نیز ثبت مینموده است، که البته این نوع منابع گاه دقیق نیستند (رجوع کنید به ج 1، مقدمه، ص یو، 38ـ39)؛ ازینرو مطالب دو جلد کتاب یکدست نیست. به هر حال، مشاهدات بهار و توصیفات وی خواندنی است؛ از جمله وصف وی از استقبال مردم از ولیعهد (محمدحسنمیرزا) در مراسمی که بهمناسبت فوت محمدعلیشاه برگزار شده بود، و بیاعتنایی مردم به سردارسپه (رجوع کنید به همان، ج 2، ص 88 ـ89).پس از انتشار مقالات بهار در مهر ایران ، عدهای از او انتقاد کردند و رنجیدند، بااینکه وی ملاحظة اشخاص و معاصران را بسیار میکرده و برخی مطالب را سربسته میگفته است، مثلاً در بارة قرارداد 1919 نوشته است که «اسرار تاریخی» در اینباره زیاد است و باید ناگفته بماند (همان، ج 1، ص 29، نیز رجوع کنید به ص 30، 300). لحن بهار در جلد دوم به طورکلی تلختر است ولی همچنان پردهپوشی کرده (همان، ج 2، ص 88)، شاید هم احتیاط میکرده است.بهار چون اهل سیاست و روزنامهنگاری، و در تحلیل سیاسی قدرتمند بوده، تنها به ذکر وقایع نپرداخته و تفسیرهای ارزندهای نیز به دست داده است و اکنون که دسترسی به اسناد آن دوره مقدورتر شده، صحت بسیاری از گفتههای او را میتوان اثبات کرد. وی با شخصیتهای سیاسی معاصر خود آشنا بوده و در کتابش به خلقیات و نقش برخی از آنان پرداخته است و تاریخ او از این لحاظ بسیار غنی و قابل اعتماد است. وی سیدضیاءالدین طباطبائی را از نزدیک میشناخته است و شاید تحلیل بهار از شخصیت و علل شکست او بعد از کودتا، بهترین تحلیل باشد (همان، ج 1، ص 94).اهمیت اصلی تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران ، بخصوص جلد اول آن، تحلیل و تفسیر دقیق بهار از عملکرد احزاب سیاسی در مجلس است؛ وی بتفصیل موضع و مرام هرکدام و تغییر جهت یا از بینرفتن آنها را تا جایی که مقدور بوده نگاشته است (همان، ج 1، ص 21، 130، 161). بدون توضیحات بهار و بخصوص توجه او به سهم احزاب، بسیاری از وقایع آن زمان مفهوم نبود؛ اما وی با اینکه از اعضای فعال حزب دموکرات بوده، گزارشهایش از مجلس سوم و مهاجرت اندک است و برای پژوهش در این خصوص منبع مهمی به شمار نمیرود (اتحادیه، ص 8).اهمیت دیگر این کتاب، شناختی است که از عقاید سیاسی بهار و نظریات او در بارة وقایع به دست میدهد (مثلاً برای عقیدة او در بارة لنین و گشوده شدن باب مراوده با روسها رجوع کنید به همان، ج 1، ص 29، 41، 45؛ در بارة نظر او راجع به حکومت ایران رجوع کنید به همان، ج 1، ص 36). بهار به سوسیالیسم عقیده داشت و عضو حزب دموکرات بود و روزنامة نوبهار را منتشر میکرد که ناشر افکار حزب بود. بهطورکلی لحن بهار در روزنامه تندتر از کتاب اوست.دیگر ویژگی ارزشمند این کتاب، توجه بهار به نقش روزنامهها و روزنامهنگاران در رهبری افکار، ارتباط با احزاب و اهمیت آنها در صحنة سیاسی آن زمان است، چنانکه قتل بعضی از روزنامهنگاران، مانند میرزادة عشقی و فرخییزدی، را بسیار پراحساس نقل کرده و در عین حال از ذکر ضعفهای روزنامهنگاران غافل نمانده است (همان، ج 1، ص 224). او همچنین از توطئه ترور خودش توسط اکثریت مجلس پنجم، به هنگام تقدیم مادّة واحدة «انقراض سلطنت قاجاریه» و واگذاری حکومت موقت به رضاخان پهلوی رئیسالوزرا، گزارش مبسوطی داده است. در این حادثه، که بهار در مجلس به نمایندگی از اقلیت در مخالفت با این اقدام مجلس سخنرانی کرده بود، مأموران، روزنامهنگاری به نام حاج واعظ قزوینی را که شباهتی با بهار داشت و برای تماشای «جلسة تاریخی» به مجلس رفته بود، به اشتباه به جای او کشتند (همان، ج 2، ص 283ـ304).بهار از آنجا که ادیب و شاعر بوده سبک نگارشش در مطالب سیاسی جالب توجه و ویژه است. نثر وی در این کتاب بسیار استوار و رساست، اگرچه گاه از واژههای بیگانة رایج در آن زمان، مانند «مانور» و «راپورت» و «فرونت»، نیز استفاده کرده است.منابع: منصوره اتحادیه، احزاب سیاسی در مجلس سوم ، تهران 1371ش؛ محمدتقی بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران ، تهران 1323ـ1363ش.