تاریخ شاهی ، کتابی به فارسی در بارة دوران حکومت سلسلة قراختائیان کرمان در سدة هفتم. ناصرالدین منشی (ص 5 ـ 6)، مؤلف تاریخ شاهی را خواجهشهابالدین ابوسعید معرفی کرده و گفته است که وی آن را در بارة حکومت جانشینان بُراق حاجب، مؤسس سلسلة قراختائیان کرمان (حک : 619ـ 632)، نوشته است. قزوینی (ج 2، ص 20) نیز همین نظر را پذیرفته است، اما محمدابراهیم خبیصی، محرر کتاب سلجوقیان و غز در کرمان تألیف افضلالدین کرمانی به اشتباه ناصرالدین منشی را مؤلف تاریخ شاهی دانسته است (افضلالدین کرمانی، ص 2).تاریخ شاهی گویا فقط وقایع تا اواخر عهد پادشاه خاتون (693ـ694) را دربرداشته و قبل از انقراض ایشان تألیف شده است (ناصرالدین منشیکرمانی، ص 6؛ قزوینی، همانجا؛ تاریخ شاهی ، مقدمة باستانیپاریزی، ص دهم). کتابی که اکنون با نام تاریخ شاهی قراختائیان در دست است بر اساس نسخهای منحصر به فرد از تاریخ شاهی تصحیح و منتشر شده است. اما از آنجا که این نسخه فاقد عنوان و نام مؤلف است، نمیتوانآن را بقطع همان تاریخ شاهی خواجه شهابالدین ابوسعید دانست. این نسخه که با خط نستعلیق نگاشته شده، بدون نام ناسخ در کتابخانة ملی موجود است (مقدمة باستانیپاریزی، ص دوازدهم).تاریخ شاهی مشتمل بر فصول متعددی است و در دو بخش تنظیم شده است. مباحث بخش اول عبارت است از: سیاست مدن، اخلاق و خصال پادشاهان و وزیران، لزوم دبیر و وزیر و آداب خدمتگزاری، همچنین رسالهای کوتاه از خواجه نصیرالدین طوسی در آیین کشورداری و ترجمة فصلی از جاویدان خرد ابوعلی احمدبنمحمد مسکویه از عربی به فارسی. بخش دوم کتاب در بارة تاریخ کرمان است و مؤلف ضمن شرح رویدادهای سلطنت قُتلُغ ترکان، به اهتمام او در امور وقفی و ذکر موقوفاتش پرداخته است. آخرین فصل کتاب که ناتمام مانده، با وقایع 668 به پایان رسیده است (رجوع کنید به ص 287)، با اینحال، در ضمن کتاب از برخی حوادث سالهای 673ـ 676 و 678 نیز یاد شده است (برای نمونه رجوع کنید به ص 131، 234ـ 235، 239، 252، 286). احتمالاً مؤلف از روزگار سلطنت قتلغ ترکان نگارش کتاب را آغاز کرده و آن را در حدود 690 (همان، ص 22، 92ـ93) یا در اواخر حکومت پادشاه خاتون (ناصرالدین منشیکرمانی، همانجا) به پایان رسانده است. گفتنی است که نویسنده در آغاز بخش دوم، آن را «مجلد سیّم» کتاب معرفی کرده است ( تاریخ شاهی ، ص 92). همچنین ترجمة فصلی از جاویدان خرد را پایان دیباچة یک مجلد به شمار آورده است (همان، ص 32). بنابراین دو جلد اول این کتاب ــ که شاید راجع به براق حاجب و رکنالدینبن براق و قطبالدین مجد بوده ــ و بخش راجع به اواخر حکومت قتلغ ترکان و احتمالاً وقایع مربوط به دورة جانشینش، جلالالدین سیورغتمش (حک : 681ـ693) و پادشاه خاتون هنوز پیدا نشده است.نقل روایتهای بسیار از منابع گوناگون در بخش نخست کتاب نشاندهندة دسترسی نویسنده به کتابهایی چون بدایعالازمان افضلالدین کرمانی و تاریخ جهانگشای جوینی است (رجوع کنید به همان، ص 52، 67، مقدمة باستانیپاریزی، ص چهاردهم). ناصرالدین منشی کتاب سمط العلی للحضرة العلیا را به عنوان ذیل تاریخ شاهی تألیف کرد و وقایع را تا 716 ادامه داد (ص 6ـ7، مقدمة اقبال، ص ز).نثر تاریخ شاهی به دور از تکلف و عبارات پیچیده و همراه با تمثیلهای شعری است. تاریخ شاهی با تصحیح ومقدمة محمدابراهیم باستانی پاریزی در 1355ش در تهران چاپ شده است.منابع: احمدبنحامد افضلالدین کرمانی، تاریخ کرمان: سلجوقیان و غز در کرمان ، ] تحریر [ محمدابراهیم خبیصی، چاپ باستانیپاریزی، تهران 1343ش؛ تاریخ شاهی قراختائیان ، از مؤلفی ناشناخته در قرن هفتم، چاپ محمدابراهیم باستانیپاریزی، تهران 1355ش؛ محمد قزوینی، یادداشتهای قزوینی ، چاپ ایرج افشار، تهران 1363ش؛ ناصرالدین منشیکرمانی، سمطالعُلی' للحضرةالعلیا ، چاپ عباس اقبال، تهران 1362ش.