تاجیکستان ، کشوری در جنوب شرقی آسیای مرکزی. سابقاً با عنوان جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بود و در 1370 ش/ 1991 به استقلال رسید. جمهوری تاجیکستان از شمال و مغرب با ازبکستان، از شمالشرقی با قرقیزستان، از مشرق با جمهوری خلق چین و از جنوب با افغانستان همسایه است. مساحت آن 100 ، 143 کیلومترمربع است.در 1368 ش/ 1989 جمعیت تاجیکستان 603 ، 092 ، 5 تن بوده است، مشتمل بر 3ر62% تاجیک، 5ر23% ازبک، 6ر7% روس و 4ر1% تاتار. تخمین زده شده که در 1379 ش/2000 جمعیت آن 000 ، 200 ، 6 تن بوده است. از نظر شهرنشینی، تاجیکستان در میان جمهوریهای شوروی سابق در مرتبة آخر قرار داشت؛ در 1377 ش/ 1998 نیز فقط 33% مردم شهرنشین بودند. ترکیب جمعیت کشور باتوجه به آثار جنگ داخلی و خروج دستهجمعی روسها و بسیاری دیگر از اروپاییتبارهای تاجیکستان تا حد زیادی دگرگون شد و شمار تاجیکها به حدود 70%، ازبکها 25% و روسها به 7ر2% از کل جمعیت تاجیکستان رسید ( ) کتاب سال جهان اروپا 2001 ( ، ج 2، ص 3791، 3800؛ ) دایرةالمعارف اینکارتا ( ، ذیل مادّه). بیشترینتراکم جمعیت در درهها و مناطق پست شمالی و غربی تاجیکستان دیده میشود. پایتخت و پرجمعیتترین شهر تاجیکستان دوشنبه * است. خُجَند * ، کولاب، قُرغانتپه، اوراتپه و پَنجکَند/ پنجیکت * از شهرهای مهم تاجیکستاناند (همانجاها؛ برنامة توسعة سازمان ملل متحد ، ص 9، 15). تاجیکها در سراسر کشور پراکندهاند، ازبکها بیشتر در خجند و محدودهای میان کولاب و قرغانتپه و حصار و تورسونزاده و شهر توس ساکناند و روسها عمدتاً در دوشنبه و خجند زندگی میکنند (مختاری، ص 47). حدود 97% از مردم، مسلمان و بیشتر آنها حنفی مذهباند. حدود 5% از جمعیت تاجیکستان شیعة اسماعیلیاند که عمدتاً در بدخشان زندگی میکنند. روسها نیز عمدتاً مسیحی و ارتدوکساند. در تاجیکستان تصوف نفوذ اندکی دارد؛ طریقت نقشبندیه تا اندازهای در میان اهل سنّت نفوذ دارد. زبان رسمی کشور تاجیکی است ( ) دایرةالمعارف اینکارتا ( ، همانجا؛ ) کتاب سال جهان اروپا 2001 ( ، ج 2، ص 3791، 3806؛ بنیگسن و ویمبوش، ص196).از نظر اداری تاجیکستان به چهار ولایت تقسیم میشود: سُغد به مرکزیت خجند، خَتلان به مرکزیت قرغانتپه، نواحی تابع مرکز به مرکزیت دوشنبه و ولایت خودمختار بدخشان کوهی به مرکزیت خاروغ (منتظمی، ص 1؛ برنامة توسعة سازمان ملل متحد، ص 14).تاجیکستان کشوری کوهستانی و زلزلهخیز است. 93% از خاک آن را رشتهکوههای مرتفع تینشان و پامیر و آلای دربرگرفته که غیرقابل کشت و سکونت است. تقریباً نیمی از مساحت تاجیکستان در ارتفاعی بیش از سه هزار متر قرار دارد. بلندترین قلة کشور، اسماعیل سامانی (سابقاً به نام کمونیسم، ارتفاع: 495 ، 7 متر) است که با قلة لنین (ارتفاع: 134 ، 7 متر) در بخش شمالی ارتفاعات پامیر قرار دارد. بزرگترین یخچال طبیعی تاجیکستان، فِدْچِنْکو، 7ر651 کیلومترمربع مساحت دارد. مساحت عمومی یخچالهای کشور حدود 000 ، 85کیلومترمربع است. در میان کوههای تاجیکستان وادیهای حاصلخیز حصار، وَخش، کافرنهان پایین، سرخآب و یخ/ یاغسو قرار دارد. ارتفاع کوههای پامیر غربی در بدخشان بیش از شش هزار متر و ارتفاع بخش شرقی آن از 700 ، 3 تا 200 ، 4 متر است. تنها مناطق وسیع و پست، بخش تاجیکستانی درة فَرغانه در شمال و درههای گرم و خشک حصار و وادی وخش در جنوبغربی است. جلگة رود وخش پستترین نقطة کشور است و تنها پانصد متر بالاتر از سطح دریای آزاد قرار دارد (نور نظروف، ص 20؛ د. تاجیکی ، ج 7، ص 394ـ 395).در تاجیکستان زمستانها بسیار سرد و تابستانها گرم و مرطوب است. میانگین دما در منطقة پست خجند در دی ْ9ر0- و در تیر ْ4ر27 و گاه بیشتر از آن است. بارش در درههای این منطقه اندک است و به 150 تا 250 میلیمتر در سال میرسد. در مناطق کوهستانی دمای هوا در زمستان حتی به کمتر از ْ45- میرسد. در منطقة مرغاب در کوهستانهای جنوبشرقی بدخشان، میانگین دما در دی ْ6ر19- است. در مناطق کوهستانی باران بسیار اندک است و بندرت به شصت تا هشتاد میلیمتر در سال میرسد. برف و یخبندان شدید در برخی مناطق کوهستانی چند ماه ارتباط زمینی اهالی را با بقیة کشور قطع میکند. بیشترین میزان بارش در جنوبغربی کشور رخ میدهد که به سیصد تا هفتصد میلیمتر در سال میرسد ( ) کتاب سال جهان اروپا 2001 ( ، ج 2، ص 3791؛ د. تاجیکی ، ج 7، ص 395).در تاجیکستان رودهای بسیاری وجود دارد که عمدتاً به سه رود اصلی، سیردریا و زرافشان در شمال و آمودریا در جنوب، میریزند. از نظر ذخایر آبی تاجیکستان بسیار غنی است و در آسیای مرکزی در جایگاه اول قرار دارد که این امر به اهمیت اقتصادی و راهبردی تاجیکستان میافزاید. از رودهای اصلی کشور برای آبیاری بسیار استفاده میشود ( د. تاجیکی ، همانجا).در تاجیکستان 300 ، 1 «کول» (دریاچه)، مجموعاً با مساحتی حدود 705 کیلومترمربع، وجود دارد که اغلب در پامیر و رشتهکوههای حصار و آلای واقع شدهاند. مرتفعترین کول، آبشور است و بزرگترین کول، قراکول است که در پامیر شرقی در ارتفاع 914 ، 3 متری قرار دارد. کولهای مشهوری مانند سَریز و یاشیلکول بر اثر زلزله و انسداد مسیر رود به وجود آمدهاند. اسکندرکول و کولهای مرغزار و کول کلان در کوهستانهای زرافشان و حصار قرار دارند و از مکانهای جهانگردیِ مشهورند (همانجا؛ نور نظروف، ص 20ـ21).اقتصاد تاجیکستان در دورة شوروی، متمرکز و دولتی بود و اساساً مسکو آن را هدایت میکرد. در میان جمهوریهای شوروی سابق چه پیش از استقلال و چه پس از آن، تاجیکستان فقیرترین جمهوری بوده است. تاجیکستان شدیداً به نظام اقتصادی شوروی وابسته بود و پس از فروپاشی شوروی و نظام تجاری آن در 1370 ش/ 1991 و شروع جنگ داخلی در 1371 ش/ 1992، واحدهای تولیدی و صنعتی و کشاورزی آن بشدت آسیب دید و از فعالیت آنها تا حد زیادی کاسته شد. درنتیجة جنگهای داخلی سطح زندگی مردم بسیار پایین آمد، به نحوی که در اوایل 1379 ش/2000 حدود 80% از مردم در فقر بهسر میبردند (منتظمی، ص 37؛ ) دایرةالمعارف کلمبیا ( ، ذیل مادّه).فقط 7% از خاک تاجیکستان قابل کشت است و این مناطق عمدتاً به بخشهایی از شمال و جنوبغربی کشور محدود میشود؛ با وجود این، اقتصاد تاجیکستان مبتنی بر کشاورزی است و بنابر آمار 1377 ش/ 1998 حدود 65% از نیروی کار در این بخش شاغل بودهاند. پنبه محصول اصلی است که در 1370 ش/1991، پیش از جنگهای داخلی، تولید آن به نهصد هزار تُن رسید. محصولات مهم دیگر گندم و جو و میوه، از جمله انگور، و انواع سبزی است. دولت تاجیکستان از 1375 ش/ 1996 اجرای طرحهای خصوصیسازی مزارع اشتراکی و دولتی را آغاز کرده است. دامپروری و پرورش کرم ابریشم نیز در آنجا رونق دارد ( ) کتاب سال جهان اروپا 2001 ( ، ج 2، ص 3798ـ3799؛ منتظمی، ص 41ـ42).در تاجیکستان صنایع سنگین کمی وجود دارد و صنایع عمدة آن به استخراج معادن، تولید آلومینیوم در تورسونزاده، تولید نیرو، تولید کود ازت در وخش و دیگر موادشیمیایی بویژه در کارخانة شیمیایی یاوان محدود میشود. صنایع سبک نیز عمدتاً شامل تولید مواد غذایی، کارخانههای پنبهپاککنی و ابریشمریسی و تولید منسوجات و قالی و سیمان است. مهمترین صنعت تاجیکستان تولید آلومینیوم است که ظرفیت تولید آن پیش از جنگهای داخلی به پانصد هزار تن در سال میرسید (نیکولایوا، ص 186؛ منتظمی، ص 44، 47؛ ) کتاب سال جهان اروپا 2001 ( ، ج 2، ص 3798؛ ) دایرةالمعارف کلمبیا ( ، همانجا). تاجیکستان ذخایر معدنی مهمی شامل طلا، نقره، آنتیموان، آلومینیوم، آهن، سرب، جیوه و قلع دارد. همچنین در این کشور معادن نمک، اورانیوم، روی، تنگستن و ذخایری از زغالسنگ و نفت و گازطبیعی وجود دارد. بااینحال، عوارض کوهستانی و نامناسب بودن راهها استخراج معادن را دشوار میکند. کوههای پرشیب و رودهای متعدد موجب توانمندی تاجیکستان در تولید برق آبی شده است. نیروگاه راغون که بزرگترین نیروگاه آبی آسیای مرکزی است، و سد نارَک که یکی از مرتفعترین سدهای جهان با ارتفاع سیصد متر است، با نیروگاه بزرگ آن در تاجیکستان قرار دارند. تاجیکستان در بخش انرژی بشدت به واردات نفت و گاز وابسته است، به گونهای که در 1377 ش/ 1998 واردات سوخت و انرژی آن 4ر35% از ارزش واردات آن را شامل میشد. از دیگر واردات عمدة آن، مواد غذایی و ماشینآلات است. صادرات اصلی تاجیکستان، آلومینیوم و نیروی برق و پنبه و منسوجات است. شرکای اصلی تجاری آن پس از استقلال، ازبکستان و روسیه بودهاند ( ) کتاب سال جهان اروپا 2001 ( ، ج 2، ص 3798ـ3799، 3802ـ 3803؛ منتظمی، ص 43ـ44). در اردیبهشت 1374/ مه 1995 تاجیکستان واحد پول خود، روبل تاجیکی، را منتشر کرد. با کاستهشدن متوالیِ ارزش روبل تاجیکی، تاجیکستان برای تقویت نظام مالی و بانکی خود در مهر 1379/ اکتبر 2000 پول جدیدی به نام «سامانی» را جانشین پول پیشین کرد ( ) کتاب سال جهان اروپا 2001 ( ، ج2، ص 3796، 3801؛ ) گاهشمار سیاسی آسیای مرکزی، جنوبی و شرقی ( ، ص 289، 293).پیشینه. اسلاف تاجیکان کنونی، که اقوامی ایرانیتبار و رمهدارانی کوچرو بودند، بین 1500 تا 1000 ق م عمدتاً بین دو رود آمودریا و سیردریا ساکن شدند. از 700 تا 300 ق م سکاها به آنان هجوم میآوردند. در دورة کوروش کبیر (سدة ششم پیش از میلاد) تاجیکستان کنونی ضمیمة پادشاهی هخامنشیان شد. شاهان ایرانی بر باکتریا/ باختر که شامل جنوب تاجیکستان و افغانستان میشد، و سغد که جنوب ازبکستان و بخش غربی تاجیکستان را دربرمیگرفت، حکومت میکردند. در سدة چهارم پیش از میلاد اسکندر مقدونی با تصرف قلمرو هخامنشیان، بر تاجیکستان کنونی نیز سلطه یافت (غفوروف، ج 1، ص 99، 138ـ146). پس از اسکندر، سلوکیان و در فاصلة سالهای 300 تا 140 ق م دولت یونانی باختر، تاجیکستان را در تصرف داشتند. دولت یونانی باختر را سکاها سرنگون کردند. پس از مدتی «یوئهچی»ها (یا تخارها)، سکاها را از باختر راندند. یکی از قبایل یوئهچی به نام کوشان در 27 ق م امپراتوری کوشان را تأسیس کرد که در اواخر سدة سوم میلادی رو به ضعف نهاد (غفوروف، ج1، ص 151، 160، 165؛ افشار سیستانی، ص 84 ـ 85). در اواخر سدة چهارم میلادی باختر و تخارستان از قلمرو دولت کوشانی به تصرف ساسانیان درآمد. در نیمههای سدة ششم میلادی اقوام ترک بیابانگرد بتدریج به آسیای مرکزی آمدند و با ساسانیان درگیر شدند. در این زمان سرزمینهای کنونی تاجیکستان جنوبی و ازبکستان و ترکمنستان در تصرف ایران و نواحی شمالی در دست ترکها بود.مسلمانان حدوداً از سال پنجاه تا اوایل دهة 130 مهمترین ولایات این منطقه را فتح کردند و اسلام بتدریج در میان مردم نفوذ یافت (غفوروف، ج 1، ص 231ـ233، 304ـ337، 477؛ افشار سیستانی، ص 85). در فاصلة 261 تا 389 تاجیکستان بخشی از قلمرو سامانیان بود تا اینکه ترکان قراخانی با تصرف بخارا * سامانیان را سرنگون کردند و بر آسیای مرکزی مسلط شدند. در نیمة دوم سدة پنجم ترکان سلجوقی با هجوم به آسیای مرکزی، قراخانیان را خراجگزار خود کردند. سلطان محمد خوارزمشاه در 609 قراخانیان را سرنگون کرد. با ورود مغولان به آسیای مرکزی از 617 تا 619 دولت خوارزمشاهیان فروپاشید. از آن پس تا 150 سال بعد قبایل مختلفی، از جمله جغتاییها، بر آسیای مرکزی مسلط بودند تا اینکه تیمور در 771 دولت مستقل خود را در این منطقه بنا نهاد و از جمله تاجیکستان کنونی را به تصرف درآورد (غفوروف، ج 1، ص 526، 537، 611، 630، 637، 645، 699، 706، 708، 749، 755). دولت تیموریان در اوایل سدة دهم با حملة ازبکهای شیبانی از میان رفت. در 1007 ازبکهای اشترخانی جای شیبانیان را گرفتند. در 1153 نادرشاه بخارا را تصرف کرد و اشترخانیان تا 1160 که نادرشاه کشته شد، خراجگزار ایران بودند. در 1153 محمد رحیمبی، ابوالفیضخان اشترخانی را به قتل رساند و پایهگذار سلسلة مَنْغیت در بخارا شد. بخشهای مرکزی و جنوبی تاجیکستان کنونی جزئی از امارت بخارا و بخشهای شمالی آن عمدتاً در تصرف امارت خوقند بود (همان، ج 2، ص 803 ـ804، 865 ـ866، 899، 901ـ902).در 1283/ 1866 روسها خجند و اوراتپه و قلعه ناو و در 1285/ 1868 بخش علیایرود زرافشان از جمله پنجکند را گرفتند، در 1286/ 1869 امیر بخارا حصار و کولاب را به قلمرو خود ضمیمه کرد؛ بدینترتیب، شمال تاجیکستان به روسیة تزاری و جنوب آن به امارت بخارا ملحق شد (همان، ج 2، ص 991، 995، 1001). در 1309/ 1892 واحدهای روسی وارد پامیرشرقی شدند. در 1313/ 1895 هیئت مشترک انگلستان و روسیه مرز آسیای مرکزی را، از جمله در پامیر، تعیین کردند. در 1334/ 1916 مردم آسیای مرکزی، از جمله اهالی خجند و دیگر بخشهای تاجیکستان شمالی، به سبب فرمان تزار روسیه برای سربازگیری، بر او شوریدند (نیکولایوا، ص 18، 23؛ غفوروف، ج 2، ص 1012).در رجب 1336/ آوریل 1918 شمال تاجیکستان بخشی از جمهوری خودمختار شوروی ترکستان گردید. با اینحال باسماچیان * در بخشهای مختلف منطقه، از جمله در تاجیکستان شمالی، در برابر نیروهای شوروی مقاومت کردند و تا بهمن 1300/ فوریة 1921 نیروهای شوروی موفق به تصرف کامل بخارای شرقی و از جمله دوشنبه نشدند (احمد رشید، ص 167ـ 168؛ نیکولایوا، ص 29، 31، 49؛ ابوالحسن شیرازی، ص 85). در مهر 1303/ اکتبر 1924 در نتیجة مرزبندیهای ملی در آسیای مرکزی، جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبکستان تأسیس شد. جمهوری خودمختار شوروی سوسیالیستی تاجیکستان ــ که شامل دوازده ناحیه از جمهوری خودمختار ترکستان و پنج ولایت بخارای شرقی (پس از سرنگونی امیربخارا در محرّم 1339/ سپتامبر 1920، جمهوری خلق بخارا نام گرفته بود) میشد ــ در درون جمهوری شوروی سوسیالیستی ازبکستان قرار داشت. در دی 1304/ ژانویة 1925 ولایت پامیر ــ که بعداً ولایت خودمختار بدخشان کوهی نامگذاری شد ــ به عنوان بخشی از جمهوری خودمختار تاجیکستان ایجاد شد. قیام باسماچیان تا 1305ش/ 1926 با شدت تمام در قلمرو تاجیکستان کنونی ادامه یافت. در 24 مهر 1308/ شانزدهم اکتبر 1929 جمهوری شوروی سوسیالیستی تاجیکستان با الحاق ولایت خجند، که پیش از آن بخشی از ازبکستان بود، رسماً ایجاد شد (نیکولایوا، ص 92ـ93، 141ـ151؛ ) کتاب سال جهان اروپا 2001 ( ، ج 2، ص 3791).در دورة شوروی مزارع تاجیکستان اشتراکی شد و صنایع سبک و سنگین گوناگونی بویژه پس از جنگ جهانی دوم در آنجا ایجاد گردید، ولی سطح زندگی مردم پایین باقی ماند (رجوع کنید به نیکولایوا، ص 155ـ177، 180ـ187)، به گونهای که در 1368 ش/ 1989، 7ر25% مردم تاجیکستان بیکار بودند. در این دوره مبارزه با مذهب منجر به تعطیلی بیشتر مساجد و مدارس دینی گردید. از 1306ش/ 1927 تغییر تدریجی خط از فارسی به الفبای لاتینی آغاز شد تا اینکه در 1308ش/ 1929 خط لاتینی رسمیت یافت و در 1319 ش/1940 الفبای سیریلی جای آن را گرفت (احمد رشید، ص 170ـ171؛ ) گاهشمار سیاسی آسیای مرکزی، جنوبی و شرقی ( ، ص 286ـ287).در دهة اول حکومت شوروی (دهة 1300 ش/1930) بسیاری از کسانی که از حاکمیت شوروی بر تاجیکستان ناراضی بودند یا در قیام باسماچیان مبارزة مسلحانه کرده بودند، راهی شمال افغانستان شدند. در فاصلة 1306 تا 1310 ش/ 1927 تا 1931 استالین، با متهم کردن رهبران حزب کمونیست تاجیکستان به ملیگرایی و خیانت ــ که آن را ناشی از تماس این رهبران با بریتانیا میدانست ــ بسیاری از آنان را برکنار کرد و تا 1314 ش/ 1935، 66% از رهبران برجستة حزب که در اواخر دهة 1300ش/ 1930 به مقامات حزبی رسیده بودند، برکنار شدند. در محاکمات 1316 ش/ 1937، رئیسجمهور و دبیر شورای مرکزی و رئیس کنگرة خلق از حزب کمونیست تاجیکستان اخراج و با چند رهبر دیگر اعدام شدند. در دورة سرکوبهای دهة 1310 ش/1930 تقریباً تمامی مقامات تاجیک در حکومت تاجیکستان جای خود را به روسها دادند (نیکولایوا، ص 227ـ231).در دورة شوروی قدرت در دست خجندیها و متحدان کولابی آنها بود. از دهة 1350 ش/1970 بتدریج باورهای اسلامی در میان مردم تاجیکستان رشد یافت، از جمله در 1357 ش/ 1978 شورشی بر ضد روسها به پا شد که سیزده هزار تن در آن شرکت داشتند و پس از حملة شوروی به افغانستان در 1358 ش/ 1979، شماری از مردم تاجیکستان به علت مخالفت با این حمله بازداشت شدند ( ) گاهشمار سیاسی آسیای مرکزی، جنوبی و شرقی ( ، ص 287).با روی کارآمدن گورباچف در 1364 ش/ 1985، در تاجیکستان همانند دیگر جمهوریهای شوروی، مبارزه با فساد آغاز شد. درنتیجة این سیاست رحمان نبیاف که از 1361 ش/ 1982 دبیر اول حزب کمونیست تاجیکستان بود، به فساد مالی و خویش و قوم بازی متهم شد و جای خود را به قهار محکموف داد. در این دوره بتدریج از شدت سانسور کاسته و آزادی بیان بویژه در مطبوعات بیشتر شد. در 1368 ش/ 1989 تاجیکی، زبان رسمی اعلام گردید ( ) کتاب سال جهان اروپا 2001 ( ، ج 2، ص 3791).در بهمن 1368/ فوریة 1990 به دنبال شایعاتی مبنی بر اسکان آوارگان ارمنی در شهر دوشنبه، مردم اعتراض کردند و درنتیجة درگیری آنان و نیروهای پلیس عدهای زخمی یا کشته شدند. مردم در تظاهرات خود خواستار اصلاحات اقتصادی و سیاسی، بازگشایی مساجد و احیای فرهنگ ملی خود بودند. به دنبال این درگیریها، فعالیت حزب رستاخیز و حزب دموکراتیک تاجیکستان * و حزب نهضت اسلامی * غیرقانونی اعلام شد. در آبان 1369/ نوامبر 1990 محکموف به ریاست جمهوری برگزیده شد. در نهم شهریور 1369/ 31 اوت 1990 محکموف که با کودتای نظامیان بر ضد گورباچف مخالفت نکرده بود، به دنبال تظاهرات گستردة مردم مجبور به استعفا شد (همانجا؛ احمد رشید، ص 173). در هجدهم شهریور/ نهم سپتامبر شورای عالی تاجیکستان به استقلال تاجیکستان رأی داد. اصلانوف، رئیس شورای عالی و کفیل ریاست جمهوری، فعالیت حزب کمونیست را ممنوع و دارایی آن را ملی کرد، اما شورایعالی ــ که اکثر نمایندگان آن کمونیست بودند ــ اصلانوف را برکنار و نبیاف را جانشین وی کرد و ممنوعیت فعالیت حزب کمونیست را لغو نمود. در چهاردهم مهر/ ششم اکتبر شورای عالی درنتیجة فشار مخالفان، فعالیت حزب کمونیست را به حال تعلیق درآورد و فعالیت حزب نهضت اسلامی را آزاد اعلام کرد. نبیاف بلافاصله پس از آن از کفالت ریاست جمهوری استعفا کرد تا زمینة برگزاری انتخابات فراهم شود. انتخابات ریاست جمهوری سرانجام در سوم آذر 1370/ 24 نوامبر 1991 برگزار و نبیاف با 57% آرا رئیسجمهور شد. رقیب اصلی وی، دولت خدانظروف که از پشتیبانی احزاب اصلی مخالف کمونیستهای پیشین برخوردار بود، 34% آرا را بهدست آورد، هرچند که مخالفان صحت برگزاری انتخابات را رد کردند. در ماه بعد تاجیکستان به عضویت جامعة کشورهای مستقل مشترکالمنافع درآمد ( ) کتاب سال جهان اروپا 2001 ( ، همانجا؛ احمد رشید، ص 173ـ 175؛ هیرو، ص 203).نبیاف باردیگر در چهاردهم دی1370/ چهارم ژانویة 1992 به حزب کمونیست تاجیکستان اجازة فعالیت داد. در اسفند 1370/ مارس 1992 در دوشنبه در اعتراض به برکناری نوجوانف، از اهالی بدخشان، از وزارت کشور تظاهرات ضدحکومتی آغاز شد. در فروردین 1371/ آوریل 1992 به دنبال دستگیری مقصود اکراماف، شهردار دوشنبه که اجازة نصب مجسمة فردوسی به جای لنین را داده بود، تظاهرات مردم شدت بیشتری گرفت. مخالفان حکومتی تقریباً دو ماه در مرکز دوشنبه ماندند. حکومت نیز با آوردن هواداران خود از کولاب و خجند ــ که از دورة شوروی حامی حزب کمونیست بودند ــ تظاهراتی در دوشنبه ترتیب داد. پس از 51 روز از شروع تظاهرات و کشته شدن حدود 150 تن، مذاکرات مخالفان با نبیاف به نتیجه رسید و حکومت مصالحة ملی در 21 اردیبهشت 1371/ یازدهم مه 1992 تشکیل شد که از 24 وزیر آن هشت وزیر از احزاب مخالف بودند. پس از این مصالحه درگیری در دوشنبه خاتمه یافت (احمد رشید، ص 175؛ هیرو، ص 207ـ 208؛ ) کتاب سال جهان اروپا 2001 ( ، ج 2، ص 3792)، ولی در همان ماه نیروهای کولابی طرفدار کمونیسم ضمن مخالفت با حکومت مصالحة ملی و خلع سلاح خود، با هواداران احزاب اسلامی و دموکراتیک در آن منطقه درگیر شدند.در اوایل خرداد 1371/ اواخر مه 1992 شبهنظامیان جبهة خلق تاجیک به فرماندهی سنگک صفروف ــ که پس از 23 سال زندان به جرم اعمال جنایی، آزاد شده بود ــ از کولاب به قرغانتپه، پایگاه اصلی احزاب اسلامی و دموکراتیک، حمله کردند. کولابیها ادعا میکردند که مخالفان از گروههای اسلامی افغانستان، بویژه حزب اسلامی گلبدین حکمتیار، اسلحه میگیرند و در پایگاههای این حزب آموزش میبینند. اتحاد دموکراتیک ـ اسلامی نیز ادعا میکرد که نیروهای نظامی روسیه مستقر در تاجیکستان شبه نظامیان طرفدار حکومت را مسلح میکنند. در اوایل شهریور 1371/ اواخر اوت 1992 شبهنظامیان کولابی صدها تن را در قرغانتپه کشتند. تظاهرکنندگان مخالف حکومت با ورود به کاخ ریاست جمهوری 35 تن از مقامات را گروگان گرفتند. درنتیجة فشار مخالفان، نبیاف در شانزدهم شهریور/ هفتم سپتامبر مجبور به استعفا گردید و اکبرشاه اسکندراف، رئیس شورای عالی، کفالت ریاست جمهوری را عهدهدار شد و عبدالملک عبداللّه جانف از خجند را به نخستوزیری برگزید. در پنجم مهر/ 27 سپتامبر کولابیها با تصرف قرغانتپه موجب فرار هزاران تن (تا نیمة نوامبر 000 ، 126 تن) به دوشنبه شدند (احمد رشید، ص180؛ هیرو، ص 211ـ212؛ ) کتاب سال جهان اروپا 2001 ( ، همانجا).اسکندراف که در پایان دادن به جنگ داخلی شکست خورده بود مجبور شد برگزاری نشست شورایعالی را در خجند بپذیرد؛ ازینرو در نوزدهم آبان 1371/ دهم نوامبر 1992 به همراه دولت خود استعفا کرد. نشست فوقالعادة دو هفتهای شورایعالی، که کمونیستها در آن بیشترین سهم را داشتند، امامعلی رحمانف از کولاب را به ریاست کشور و عبدالملک عبداللّه جانف را به نخستوزیری برگزید. در حکومتجدید، وابستگان به احزاب اسلامی و دموکراتیک مناصب خود را از دست دادند و بیشتر وزرای جدید نیز کولابی بودند. شورای عالی همچنین با ادغام کولاب و قرغانتپه ولایت جدید ختلان را ایجاد کرد تا اطمینان یابد که جنوب کشور را نیروهای کولابی طرفدار کمونیسم اداره میکنند ( ) گاهشمار سیاسی آسیای مرکزی، جنوبی و شرقی ( ، ص 288).در آذر 1371/ دسامبر 1992 نیروهای وفادار به حکومت جدید و شبهنظامیان کولابی ـ حصاری، دوشنبه را تصرف کردند و صدها تن از شبهنظامیان هوادار گروههای اسلامی و دموکراتیک را کشتند و در پایتخت و جنوب کشور بویژه نسبت به مردم غَرم (از پایگاههای اصلی نیروهای اسلامی و دموکراتیک) و بدخشان، قساوت زیادی به خرج دادند. در همین ماه به درخواست امامعلی رحمانف نیروهای ارتش روسیه و ازبکستان وارد تاجیکستان شدند و در سرکوب نیروهای مخالف به حکومت تاجیکستان کمک کردند. تا اسفند 1372/ مارس 1993 حکومت اختیار بخش اعظم کشور و از جمله غرم را بهدست گرفت. در نتیجة این درگیریها حدود پنجاه هزار تن کشته شدند؛ هرچند که برخی، شمار کشتگان جنگ داخلی را تا صد هزار تن برآورد کردهاند. شمار زیادی از روسها و غیربومیان، تاجیکستان را ترک کردند و در داخل کشور حدود هشتصد هزار تن جابجا شدند که این بزرگترین جابجایی جمعیت در آسیای مرکزی از زمان اشتراکی کردن اراضی در دهة 1310 ش/1930 بود. ضمناً چند شهر و شمار زیادی روستا و کشتزار و کارخانه بکلی تخریب شد (احمد رشید، ص 180ـ181؛ هیرو، ص 214؛ ) کتاب سال جهان اروپا 2001 ( ، همانجا).در آذر و دی 1371/ دسامبر 1992 و ژانویة 1993، حدود شصت هزار تن در پی حملات کولابیها به افغانستان گریختند، از جمله قاضی اکبر تورجانزاده بالاترین مقام مذهبی تاجیکستان که حکومت، او را به تلاش برای برقراری دولتی اسلامی متهم کرده بود. در بهمن 1371/ فوریة 1993 فتحاللّه شریفزاده به جای وی مفتی تاجیکستان شد که او نیز در دی 1374/ ژانویة 1996 به دست افراد ناشناسی کشته شد (احمد رشید، ص 182؛ ) کتاب سال جهان اروپا 2001 ( ، ج2، ص3792).جنگ داخلی تاجیکستان در اوایل 1372 ش/ 1993 تا حد زیادی آرام شد، ولی درگیریها با شدت کمتری تا چند سال بعد ادامه یافت. در خرداد 1372/ ژوئن 1993 دیوان عالی رسماً فعالیت حزب نهضت اسلامی تاجیکستان، سازمان لعل بدخشان، سازمان رستاخیز و حزب دموکراتیک تاجیکستان را غیرقانونی اعلام کرد و عملاً تنها حزب کمونیست تاجیکستان را قانونی دانست. در آذر 1372/ دسامبر 1993 در نتیجة اختلاف کولابیها و خجندیها، عبداللّه جانف از نخستوزیری استعفا کرد. مذاکرات صلح میان حکومت و مخالفانش از فروردین 1373/ آوریل 1994 در مسکو تحت نظارت سازمان ملل و در حضور نمایندگانی از جمهوری اسلامی ایران، پاکستان، روسیه و ایالات متحدة امریکا آغاز شد ( ) گاهشمار سیاسی آسیای مرکزی، جنوبی و شرقی ( ، ص 289؛ برای مطالعة بیشتر دربارة جنگ داخلی و روند برقراری صلح رجوع کنید به ) تاجیکستان: مشکلات استقلال ( ، جاهای متعدد).در انتخابات ریاست جمهوری در پانزدهم آبان 1373/ ششم نوامبر 1994، رحمانف با 58% آرا بر تنها رقیب خود عبداللّه جانف، که 35% آرا را کسب کرد، پیروز شد. در همین انتخابات 90% رأی دهندگان قانون اساسی جدید را تأیید کردند ( ) کتاب سال جهان اروپا 2001 ( ، ج 2، ص 3793).پس از مذاکرات طولانی نمایندگان حکومت با مخالفان آن، در مسکو و کابل و آلماآتا و عشقآباد و بیشکک و مشهد و بویژه در تهران، سرانجام سیدعبداللّه نوری رهبر حزب نهضت اسلامی و امامعلی رحمانف سازشنامة عمومی استقرار صلح و سازگاری ملی را در پنجم مرداد 1376/ 27 ژوئن 1997 در مسکو امضا کردند و رسماً به جنگ داخلی پنجساله پایان دادند. به دنبال آن شبهنظامیان مخالف حکومت عفو شدند و به آنها اجازة بازگشت به کشور داده شد. بسیاری از این شبهنظامیان بنابر سازشنامة صلح در ارتش تاجیکستان ادغام شدند. ضمناً در شورای مصالحة ملی که در نتیجة پیمان صلح بهوجود آمد، و هریک از طرفین سیزده کرسی به دست آوردند و 30% از مناصب حکومتی در سطح ملی و منطقهای به مخالفان داده شد ( ) کتاب سال جهان اروپا 2001 ( ، ج 2، ص 3794ـ 3795؛ ) گاهشمار سیاسی آسیای مرکزی، جنوبی و شرقی ( ، ص 290ـ291).در اوایل آبان 1377/ نوامبر 1998 نیروهای فرمانده شورشی ارتش، محمود خدای بِردیاف، به خجند حمله کردند و پنج روز نبرد شدید میان نیروهای او و سربازان حکومتی درگرفت. پس از سرکوبی تهاجم، خدای بردیاف به ازبکستان گریخت. رحمانف، چند تن از جمله عبداللّه جانف نخستوزیر سابق، و دوستوف معاون پیشین رئیسجمهور، را از محرکان این واقعه اعلام کرد. وی همچنین اسلام کریموف، رئیسجمهور ازبکستان، را به دست داشتن در این توطئه متهم کرد. این وقایع به تیرگی روابط دو کشور انجامید ( ) گاهشمار سیاسی آسیای مرکزی، جنوبی و شرقی ( ، ص 291).در اواخر 1378 ش/ 1999 مجلس عالی به طرحهای رحمانف مبنی بر اصلاحاتی در قانون اساسی رأی داد. این اصلاحات که شامل تمدید دورة ریاست جمهوری از پنج به هفت سال و قانونی کردن احزاب سیاسی و مذهبی میشد، در همهپرسی چهارم مهر 1378/ 26 سپتامبر 1999 به تأیید مردم رسید. در انتخابات ریاست جمهوری در پانزدهم آبان 1378/ ششم نوامبر 1999، رحمانف در رقابت با تنها رقیبش، دولت عثمان، به پیروزی دست یافت ( ) کتاب سال جهان اروپا 2001 ( ، ج 2، ص 3796؛ ) گاهشمار سیاسی آسیای مرکزی، جنوبی و شرقی ( ، ص 292).منابع: حبیباللّه ابوالحسن شیرازی، ملّیتهای آسیای میانه ، تهران 1370 ش؛ ایرج افشار سیستانی، «مقدمهای بر شناخت قوم تاجیک»، در تاجیکان در مسیر تاریخ ، چاپ میرزا شکورزاده، تهران 1373 ش؛ آلکساندر بنیگسن واندرز ویمبوش، صوفیان و کمیسرها: تصوف در اتحاد شوروی ، ترجمة افسانه منفرد، تهران 1378ش؛ باباجان غفوروف، تاجیکان ، دوشنبه 1377 ش؛ مجید مختاری، «منازعات داخلی در تاجیکستان». پایاننامة کارشناسی ارشد مطالعات منطقهای، دانشکدة روابط بینالملل وزارت امورخارجه، تهران 1379 ش؛ رویا منتظمی، تاجیکستان ، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1374 ش؛ لاریسا نیکولایوا، تاجیکستان: تحولات سیاسی ـ اجتماعی در یکصد سال اخیر ، تهران 1380 ش؛Ahmed Rashid, The resurgence of Central Asia: Islam or nationalism?, Karachi 1995; The Columbia encyclopedia , 6th ed. , New York 2001. [On- line]. Available: WWW . bartleby. com./65/ta/ Tajikist. html, s.v. "Tajikistan"; Encarta encyclopedia, [On-line]. Available: http://encarta. msn. com. [July 2001], s.v. "Tajikistan"; Ensiklopediya ¦yi Sa ¦vetii Ta ¦jik , Dushanbe 1978-1988; The Europa world yearbook 2001 , London 2001, s.v. "Tajikestan"; Dilip Hiro, Between Marx and Muhammad: the changing face of Central Asia , London 1994; Mahmud Nur Nazarov, Tajikeston , Dushanbe 1998; A Political chronology of Central, South and East Asia , ed. Ian Preston, London: Europa Publications, 2001; Tajikistan : the trials of independence , ed. Mohammad - Reza Djalili, Frإdإric Grare and Shirin Akiner, Surrey : Curzon, 1998; United Nation Development Programme, Human development report 1999 , New York 1999.