تاجُه (عربی: وادی تاجه، انگلیسی: تاگوس )، همراه رودهای ابرو / اِبرُه، دویره و گواذالکیویر (الوادیالکبیر)، یکی از بزرگترین رودهای شبهجزیرة ایبری است. از رشتهکوه سیرانیای کوئنکا در آراگون سرچشمه میگیرد، در مسیری بیش از 000 ، 1 کیلومتر از دشت کاستیلیان (قشتلیون) و استرماذورا عبور کرده وارد پرتغال میشود و از خلیج لیسبون به اقیانوس اطلس میریزد. ] 751 کیلومتر مسیر آن در اسپانیا و 255 کیلومتر در پرتغال جریان دارد ( دائرةالمعارف الاسلامیة ، ج 4، ص 454، پانویس1) [ .جغرافیدانان مسلمان بویژه در متون راجع به شهرهای طُلَیطُله (تولدو)، طَلَبیره (تالاورا)، شَنتَرین (سانتارم) و اشبونه (لیسبون) به این رود اشاره کردهاند؛ بیشتر آنان از پلی متعلق به زمانهای قدیم نام میبرند که در طلیطله در بخش پایین این رود قرار داشته و احتمالاً همان پل آلکانتارا (القنطره) است. ] حمداللّه مستوفی (ص 213) این رود را از لحاظ بزرگی مانند دجله ذکر کرده است. حِمیَری (ص 127) تاجه را از رودهای مشهور جهان، که از وسط شهر طلیطله میگذرد، ذکر کرده و به پل مستحکم و عظیمی بر روی آن در نزدیک طلیطله اشاره کرده است [ . ادریسی (ج 2، ص 551) از آسیابهایی در مسیر این رود و نیز از دستگاهی یاد میکند که مخصوص هدایت آب به درون یک آبراه بوده است. ] او از شهر تاجه نیز در این منطقه نام برده است (ج 1، ص 205) [ .با فتوحات مسلمانان در قرن اول، تاجه در محدودة «دارالاسلام» قرار گرفت. به مدت دو قرن، مشخصة سرزمینهای اطراف این رود، استقرار قبایل متعدد بربر در نواحی کوهستانی سراسر مناطق علیا و وسطای آن (مَصموده، نَفْزَه، هَوّاره، مِکناسه و غیره) بود. در پایان این دوره، قلمروی که عملاً در تصرف مسلمانانبود، حدوداً از محل رشتهکوههای ناهمواری آغاز میشد که تاجه را از حوضه دویره جدا میکرد. اما احتمالاً در مقابل خود وادیتاجه ــ جاییکه در مرزهای میانیوپایینی برای دفاع از قلمرو مسلمانان، یعنی شنترین، القنطره، نفزه و بویژه طلبیره و طلیطله، ردیفی از دژ بنا شده بود ــ جمعیت متراکم ثابتی وجود نداشته است. مکانهای دیگری ــ که اخیراً در حفاریهای باستانشناسان کشف شده است ــ وجود این ردیف دژها را تأیید میکند؛ برای مثال، شهر واسکوس (نفزة متون عربی؟) که از طلبیرة رینه چندان دور نیست و ویرانههایش بیش از شش هکتار وسعت دارد و دیوار عظیمی از سنگِ تراشداده آن را محصور کرده است. اما استحکاماتی نیز در مناطق روستایی مسیر تاجه (کاستروس ، الیجه / آلیخا، اسپجل و غیره) وجود دارد که معماری آنها از تصرف احتمالی بربرها خبر میدهد.در نواحی شمالیتر، میان تاجه و رشته کوهها، مکانهای مرتفعی مانند کوریا بر سرزمینی اشراف داشتند که در آنجا عدة اندکی از قبایل بربر احتمالاً نیمه بدوی در فضای نسبتاً وسیعی پراکنده بودند. در مقابل تصویری که لوی ـ پرووانسال در ) تاریخ اسپانیای مسلمان ( از مرزهایی که از قرطبه بر آنها نظارت میشد و وضع اداری خوبی داشت، ترسیم میکند، تاریخنویسان جدیدی همچون ادواردو مانثانو تصویری از زندگی بربرها یا جمعیت بومی پیش روی قرار میدهند که مدتها خارج از سلطة شاهان آستوریاس ـ لئون و امیران قرطبه بودهاند. این قلمروهای نسبتاً مستقل از قدرت مرکزی، عملاً تحت حاکمیت خاندانهای محلی بودند. قرطبه حکومت این خاندانها را ــ که اغلب بربرهایی از ذوالنونیان و بنو رزین بودند ــ صرفاً به رسمیت میشناخت اما به طور رسمی تفویض نمیکرد.طلیطله تا زمانی که خلیفة اموی عبدالرحمان سوم (الناصر) تصمیم گرفت که فعالیتهای خود را به مکانی نزدیکتر به مراکز عملیات در شهر مدینة سالم انتقال دهد، پایتخت مرز مرکزی بود. اما پس از اینکه آلفونسو ششم قشتالهای (کاستیلی) در 478/1085 طلیطله را تصرف کرد، درنهایت، دستیابی به تاجه مواضع مسلمانان و مسیحیان را تثبیت کرد؛ بخش غربی رودخانه در قلمرو اسلام ماند. در پرتغال جدید و استرماذورا، شنترین مسلمان در مقابل لیریا ی مسیحی قرار گرفت و کوریا با شلمنقه (سالامانکا) روبرو شد، با وجود این هریک لشکرهایی در ساحل دیگر رود داشتند؛ از سوی دیگر، بخش بالای رود در طلیطله بعد از نیم قرن مبارزة شدید برای تسلط بر مسیر تاجه یا دفاع از آن، این بار حقیقتاً مسلمانان را از مسیحیان جدا ساخت. پیروزی مسیحیان در لاسناواس د تولوسا (رجوع کنید به العِقاب * ) در 609/1212 حاکی از غلبة نهایی پادشاهیهای مسیحی بر مسیر رود، گشوده شدن دروازههای اندلس بر لشکریان آنها و تثبیت مرز در نواحی جنوبی شبه جزیرة ایبری است.منابع: ] محمدبنمحمد ادریسی، کتاب نزهةالمشتاق فی اختراق الا´فاق ، قاهره: مکتبة الثقافة الدینیّة، بیتا.؛ حمداللّه مستوفی، نزهةالقلوب ؛ محمدبنعبداللّه حمیری، کتاب الرّوض المعطار فی خبر الاقطار ، چاپ احسان عباس، بیروت 1984؛ دائرةالمعارف الاسلامیة ، بیروت: دارالفکر، ? 1933 [ ؛J. Gautier-Dalchإ, "Islam et chrإtientإ en Espagne au XII e siةcle", in Hespإris , XLVII (1959), 183-217; P. Guichard, Structures sociales `` orientales '' et `` occidenta '' lesdans l'Espagne musulmane , Paris 1977; R. Izquierdo Benito, Ciudad hispanomusulmana `` vascos '' , Madrid 1994; E. Lإvi-Provenµal, Histoire de l'Espagne musulmane , new ed., Leiden-Paris 1950-1953; E. Manzano Moreno, La frontera de al-Andalus en إpoca de los Omeyas , CSIC Madrid 1991; S. Martinez Lillo, "Arquitectura militar de ؤmbito rural de la Marca Media (al-t ¢h ¢ag ¢h ¢r al-awsat ¤). Antecedentes y evoluciئn", in Boletصn de arqueologصa medieval, IV (1990), 135-171; J. Vallvإ Bermejo, La divisiئn territorial de la Espan ¬a musulmana , CSIC Madrid 1986.