تاجوره (انگلیسی : تجورا فرانسوی : تاجورا ایتالیایی : تاگورا )

معرف

بندری‌ کوچک‌ در خلیجی‌ به‌ همین‌ نام‌ در جمهوری‌ جیبوتی‌، و مقرّ «دردرِ » (سلطانِ) تاجوره‌، یکی‌ از رؤسای‌ سنّتی‌ عَفَر
متن
تاجوره‌ (انگلیسی‌: تجورا ، فرانسوی‌: تاجورا ، ایتالیایی‌: تاگورا )، بندری‌ کوچک‌ در خلیجی‌ به‌ همین‌ نام‌ در جمهوری‌ جیبوتی‌، و مقرّ «دردرِ » (سلطانِ) تاجوره‌، یکی‌ از رؤسای‌ سنّتی‌ عَفَر.نام‌ عربی‌ تاجوره‌ تلفظ‌ نادرست‌ نام‌ محل‌ در گویش‌ عفری‌ ساکنان‌ آن‌، یعنی‌ تاگورّی‌ ، است‌. تاگورّی‌ از ریشة‌ تاگور ، جمع‌ تاگرا (به‌ معنای‌ دلو چرمی‌)، است‌. از این‌ قرار «تاگور له‌ عیله‌» به‌ معنای‌ «جای‌ پرآب‌» است‌. درواقع‌ تاجوره‌ واحه‌ است‌.استقرارگاه‌ تاجوره‌ در مکان‌ زیبایی‌ است‌ که‌ از سمت‌ مغرب‌ به‌ نخلستانی‌ محدود می‌شود. کوهستان‌ گودا بر این‌ مکان‌ مسلط‌ است‌ و دشتی‌ ــ که‌ «وادی‌»هایی‌ (بستر رودخانه‌های‌ فصلی‌) در سراسر آن‌ امتداد دارد ــ این‌ دو را از هم‌ جدا می‌کند. استقرارگاه‌ از خانه‌های‌ سفید یک‌ طبقه‌، با مصالح‌ سخت‌، و کلبه‌هایی‌ با مصالح‌ گیاهی‌ ــ که‌ در وسط‌ خانه‌ها پراکنده‌اند ــ تشکیل‌ یافته‌ است‌.اسلام‌ در این‌ سرزمین‌، تاریخی‌ طولانی‌ دارد و با وجود بی‌رونقی‌، سخت‌ ریشه‌دار است‌. به‌ هرحال‌، امروزه‌ اسلام‌ تا حدودی‌ احیا شده‌ و عرفهای‌ غیراسلامی‌ رو به‌ زوال‌ نهاده‌ است‌. تاجوره‌ به‌ طور سنّتی‌ «شهر هفت‌ مسجد» خوانده‌ شده‌ است‌ که‌ علت‌ آن‌ اهمیت‌ عدد هفت‌ طبق‌ معتقدات‌ مردم‌ منطقه‌ است‌؛ درواقع‌ شهر نُه‌ مسجد دارد (تقریباً همگی‌ با مناره‌های‌ کوتاه‌ و چهارگوش‌) که‌ از آن‌ جمله‌اند مسجد خوروجب‌ ، مسجد جامع‌، و مسجد عیدی‌ که‌ در 1366 ش‌/ 1987 جای‌ خود را به‌ فرودگاه‌ داد. شهر یک‌ قاضی‌ دارد، و ظاهراً در آن‌ از صوفیگری‌ خبری‌ نیست‌. اولیای‌ مورد احترام‌ منطقه‌ عبارت‌اند از شیخ‌ گُندالرحمان‌ ] = جندالرّحمان‌ ؟ [ ، شیخ‌ ابازید ، که‌ به‌ ابویزید بِسطامی‌ نیز مشهور است‌، و شیخ‌ محمدابراهیم‌ الزربن‌ .سلطان‌نشین‌ تاجوره‌ که‌ «قلمرو ] مطیع‌ [ دردرِ تاجوره‌» ( تاگورّی‌ دردریه‌ ضدّر ) خوانده‌ می‌شود، تنها حیطة‌ سلطة‌ عفر است‌ که‌ در درون‌ مرزهای‌ جمهوری‌ جیبوتی‌ قرار گرفته‌ است‌. این‌ سلطان‌نشین‌ بخشی‌ از ساحل‌ شمالی‌ خلیجی‌ به‌ همین‌ نام‌ را دربرمی‌گیرد و با سلطان‌نشینهای‌ عفر، رحیتو (که‌ به‌ زیان‌ تاجوره‌، آباد شده‌ است‌) در شمال‌ و مشرق‌، اوسا در شمال‌ و مغرب‌ و گوباعاد در جنوب‌غربی‌، هم‌مرز است‌.تألیف‌ تاریخ‌ کامل‌ و پیوستة‌ تاجوره‌ و سلطان‌نشین‌ آن‌ بسیار مشکل‌ است‌. ظاهراً نخستین‌بار در نوشته‌های‌ ادریسی‌ از این‌ شهر ذکری‌ به‌ میان‌ آمده‌ و در قدیمترین‌ نقشه‌های‌ پرتغالیها محل‌ آن‌ مشخص‌ شده‌ است‌. سیاحان‌ مسلمان‌ و اروپایی‌ هم‌ بارها از آن‌ نام‌ برده‌اند.اَدعَلیها (از عشایر عفر ساکن‌ در منطقه‌) اصل‌ خویش‌ را به‌ ظهور معجزه‌آسای‌ حضلماحس‌ «کسی‌ که‌ صبحگاه‌، در تماس‌ با (یعنی‌ «روی‌»، «زیر»، «کنار» و غیره‌) درخت‌ بود»، می‌رسانند، درختی‌ که‌ در سی‌ کیلومتری‌ شمال‌ تاجوره‌ بر چاههای‌ عدیلو سایه‌ افکنده‌ بود. این‌ شخص‌ که‌ به‌ طور سنّتی‌ عرب‌تبار تلقی‌ شده‌ است‌، در این‌ محل‌ مستقر گشت‌ و همانجا ازدواج‌ کرد. مردم‌ اَدعَلی‌ از نسل‌ پسر دوم‌ او، اداعل‌ ، هستند. محاسبه‌ از راه‌ بررسی‌ انساب‌، این‌ امکان‌ را می‌دهد که‌ واقعه‌ را به‌ پایان‌ قرن‌ هشتم‌/ چهاردهم‌ نسبت‌ بدهیم‌. در واقع‌ می‌دانیم‌ که‌ در حدود همین‌ تاریخ‌ بخشی‌ از ادعلی‌ در ویعیمه‌ علیا صاحب‌ قدرت‌ بود و چندی‌ بعد قدرت‌ خود را تا تاجوره‌ گسترش‌ داد و در حوالی‌ 1008ـ1009/ 1600 گروه‌ دیگری‌ از عفر را که‌ انکالا نام‌ داشت‌، از آنجا بیرون‌ راند.مناسبات‌ سلطان‌نشین‌ تاجوره‌ با فرانسه‌ به‌ 1117/ 1705 بازمی‌گردد. در این‌ سال‌ برتون‌ ها در راه‌ مخا ، بر اثر اشتباه‌ در جهت‌یابی‌، از خلیج‌ تاگورا/ تجوره‌ سردرآوردند و با سلطان‌ محمدبن‌ دینی‌ تماس‌ برقرار کردند. در قرن‌ بعد پس‌ از نخستین‌ رقابت‌ فرانسه‌ و انگلیس‌ بر سر سواحل‌ عربی‌ خلیج‌فارس‌، انگلستان‌ عدن‌ را اشغال‌ کرد، فرانسه‌ نیز در صدد دست‌اندازی‌ به‌ سواحل‌ افریقا برآمد. در دهم‌ رمضان‌ 1278/ یازدهم‌ مارس‌ 1862 سلطانهای‌ تاجوره‌ و رحیتو و گوباعاد با پذیرفتن‌ عهدنامه‌ای‌، به‌ مالکیت‌ فرانسه‌ بر لنگرگاه‌ اوبوک‌ / ابوک‌ (اوبوکی‌ ، در عفر: حایّو ) گردن‌ نهادند، اما تا 1301/ 1884 تصرف‌ واقعی‌ صورت‌ نگرفت‌. در این‌ هنگام‌ لئونس‌ لاگارد ، فرماندار جدید اوبوک‌، دو قرارداد قیمومت‌ امضا کرد؛ در پانزدهم‌ شوال‌/ نهم‌ اوت‌ با سلطان‌ گوباعاد، و در سی‌ام‌ ذیقعده‌/ 21 سپتامبر با احمدبن‌ محمد، سلطان‌ تاجوره‌. در 1314/ 1896 قلمروهای‌ عفری‌ ضمیمة‌ سومالی‌ شد و مستعمرة‌ جدیدی‌ به‌ وجود آمد که‌ به‌ اشتباه‌، ساحل‌ سومالی‌ فرانسه‌ خوانده‌ شد.در 1328 ش‌/ 1949، تاجوره‌ مرکز ایالتیِ یکی‌ از تقسیمات‌ اداری‌ با مساحت‌ 000 ، 13 کیلومتر مربع‌ ــ که‌ امروزه‌ یکی‌ از پنج‌ بخش‌ جمهوری‌ جیبوتی‌ است‌ ــ شد. از قرن‌ سیزدهم‌/ نوزدهم‌ تا هنگام‌ استقلال‌ (1356 ش‌/ 1977)، جمعیت‌ تاجوره‌ ــ که‌ همواره‌ تخمین‌ آن‌ مشکل‌ بوده‌ ــ کمابیش‌ حدود 000 ، 3 تن‌ بوده‌ و در 1376 ش‌/ 1997 احتمالاً به‌ 000 ، 10 تن‌ (و کل‌ بخش‌ به‌ 000 ، 70 تن‌) رسیده‌ بوده‌ است‌. به‌ هر صورت‌، تاجوره‌ مهمترین‌ شهر در ساحل‌ شمالی‌ خلیج‌ است‌ و از اوبوک‌ و منطقة‌ عفر جیبوتی‌ پیشی‌ گرفته‌ است‌.تاجوره‌ همواره‌ از این‌ موقعیت‌ که‌ مرکز ترانزیت‌ بوده‌، سود برده‌ است‌. جانب‌ خشکی‌ تاجوره‌، محل‌ تجمع‌ کوچ‌نشینان‌ و مبادلة‌ کالاهای‌ ایشان‌ است‌ و کاروانهای‌ عازم‌ شوآ از آنجا حرکت‌ می‌کنند و بدانجا بازمی‌گردند، ازینرو تاجوره‌ سالها سرپل‌ منطقه‌ برای‌ دادوستد برده‌ بود. این‌ تجارت‌ تا بعد از جنگ‌ جهانی‌ اول‌ همچنان‌ پررونق‌ ماند و خصوصاً نیاز بازار جدّه‌ را برمی‌آورد. در نتیجة‌ انتقاد جراید در 1301ش‌/ 1922 و فرمان‌ لغو بردگی‌ ــ که‌ راسِ ] رئیس‌ [ تافاری‌ برای‌ تسهیل‌ ورود حبشه‌ به‌ جامعة‌ ملل‌ (1302ش‌/1923) صادر کرد ــ این‌ منبع‌ عایدی‌ اهالی‌ تاجوره‌، ابتدا نقصان‌ یافت‌ و سرانجام‌ از بین‌ رفت‌.تاجوره‌ در جانب‌ دریا، بندر متصل‌ به‌ جیبوتی‌ (با حمل‌ونقلی‌ اغلب‌ غیرقابل‌ اطمینان‌) و نیز محل‌ ارتباط‌ با بنادر سواحل‌ عربی‌ و افریقایی‌ دریای‌ سرخ‌ است‌. عملیات‌ ساخت‌ قایق‌ را مهاجران‌ یمنی‌ انجام‌ می‌دهند. در حال‌ حاضر ممرّ معاش‌ مردم‌، ماهیگیری‌ در سواحل‌ و دادوستدهای‌ گوناگون‌ (از جمله‌ تجارت‌ قات‌ * ) و خدمت‌ به‌ مقامات‌ محلی‌ مختلف‌ است‌.دردر ــ که‌ عنوان‌ او، که‌ بغلط‌ «سلطان‌» ترجمه‌ می‌شود، از واژة‌ فارسی‌ سردار گرفته‌ شده‌ است‌ ــ وزیری‌ دارد که‌ بانویتا خوانده‌ می‌شود. این‌ دو مقام‌، میان‌ دو قبیلة‌ بورهانتو و دینیته‌ نوبتی‌ است‌؛ هنگامی‌که‌ دردر از قبیلة‌ بورهانتو است‌، بانویتا از قبیلة‌ دینیته‌ است‌، و بعکس‌. زمانی‌ دردر بر قلمرو وسیعی‌ حکومت‌ می‌راند، اما امروزه‌ قدرتش‌ بسیار تقلیل‌ یافته‌ است‌ و تنها بر محدودة‌ ملک‌ شخصی‌ خویش‌ ریاست‌ دارد.منابع‌:Ahmed Dini Ahmed, "Un fait social ـ afar: la f â Üma", Pount ) Djibouti ), III (1967), 31-36; N. de Calliةres, "L'abolition de l'esclavage ب Tadjourah", L'Illustration , no. 2543 (1 March 1890); M. Chailley, Notes sur les ـ Afar de la region de Tadjoura , Paris 1980; D. Morin, Le Ginnili , Paris 1991; idem, Des paroles douces comme la soie , Paris 1995; Aramis Houmed Soule, "Le sultanat de Tadjourah", Pount , XVII (1987), 3-11.برای‌ صورت‌ کامل‌ منابع‌ رجوع کنید به د.اسلام‌ ، چاپ‌ دوم‌، ذیل‌ مادّه‌.
نظر شما
مولفان
گروه
جغرافیا ,
رده موضوعی
جلد 6
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده