تاجالملک ابوالغنائم مرزبانبن خسرو فیروز، از رجال و وزرای ملکشاه سلجوقی (حک : 465ـ 485). تاریخ دقیق تولد وی معلوم نیست؛ بهگفتة ابناثیر (ج 10، ص 216) وی هنگام مرگ 47سال داشته، ازینرو احتمالاً در حدود 438 به دنیا آمده است. او از وزیرزادگان فارس و مدتی خزانهدار و جمعدار اموال ساوْتَکین، از امرای متنفذ دورة سلجوقی، بود. ساوتکین به دلیل شایستگی تاجالملک، او را به ملکشاه سلجوقی معرفی کرد و ملکشاه سرپرستی فرزندان خود را به وی سپرد. تاجالملک سپس خزانهدار سلطان شد و امور حرمشاهی و قصرهای سلطنتی را نیز به عهده گرفت و علاوه بر آن، رسیدگی به وضع لشکریان برخی ولایات و سرانجام ریاست دیوان طغرا و انشا نیز به او سپرده شد (بنداری، ص70ـ71؛ حسینی، ص 67). وی، به سبب نفوذش بر سلطان، در صدد تغییر اوضاع کشور برآمد و نظم و ترتیبی را که نظامالملک طوسی، وزیر ملکشاه سلجوقی، بنا نهاده بود، بر هم زد. تاجالملک در عین نزدیک شدن به ملکشاه، به خواجه نظامالملک نیز تقرب میجست و به وی احترام میگذاشت (بنداری، ص 71)، اما در واقع در اندیشة تضعیف قدرت وی بود؛ از جمله او را متهم کرد که سالانه سیصد هزار دینار برای مخارج فقها و صوفیان و قاریان میپردازد (حسینی، همانجا). بتدریج ملکشاه نسبتبه خواجهنظامالملک بدگمان شد تا آنجا که به توسط تاجالملک به او نامه فرستاد و او را به عزل از مقام وزارت، بهدلیل تسلط وی بر امور کشور و تقسیم شهرها بین فرزندانش، تهدید کرد (حسینی، ص 69؛ ابناثیر، ج 10، ص 205؛ بنداری، ص 72). پس از کشته شدن خواجه نظامالملک بهامر حسن صباح و با صلاحدید تاجالملک در دهم رمضان 485 به دست یکی از اسماعیلیان، تاجالملک به وزارت رسید (ابنجوزی، ج 16، ص 305؛ ابناثیر، ج 10، ص 204، 210؛ بنداری، همانجا؛ حسینی، ص 67؛ خواندمیر، ص 166)، ولی با مرگ ملکشاه در شانزدهم شوال همان سال، وزارت کوتاه مدت وی نیز به پایان رسید (ابناثیر، ج 10، ص 210؛ بنداری، همانجا؛ ابنخلّکان، ج 5، ص 288). ترکانخاتون * ، همسر ملکشاه، و تاجالملک ــ که رئیس دیوان وی بود ــ محمود، پسر خردسال ترکان خاتون، را در اصفهان بر تخت نشاندند و بهخزانة شهر دستیافتند و برای جلب حمایت امرا، مخفیانه مبالغی صرف کردند (ابناثیر، ج 10، ص 211؛ ظهیری نیشابوری، ص 34؛ بنداری، ص 93). در جنگ نیروهای ترکان خاتون و سپاهیان برکیارق * پسر دیگر ملکشاه، در نزدیکی بروجرد، نیروهای ترکان خاتون شکست خوردند و تاجالملک به اسارت درآمد. برکیارق ــ که از کاردانی تاجالملک آگاه بود ــ میخواست وزارت را به او بسپارد. تاجالملک نیز با پرداخت یکصد هزار دینار خواست برخی از بزرگان نظامیه (طرفداران نظامالملک طوسی) را از انتقامجویی منصرف کند، اما این بخشش در همة آنان کارگر نیفتاد و تاجالملک در ذیحجة 485 به طرز فجیعی کشته شد (ابنجوزی، ج 16، ص 314؛ قس ابناثیر، ج 10، ص 216).بهگفتة بنداری اصفهانی، تاجالملک «مردی خوشلهجه و زبانآور و ثروتمند بود» (ص70). در بیشتر منابع، خردمندی و تدبیر و قابلیتهای او ستوده شده است (رجوع کنید به ظهیری نیشابوری، ص 32ـ33؛ ابناثیر، همانجا؛ راوندی، ص 133). وی برای شیخ ابواسحاق شیرازی (مدرس مدرسة نظامیة بغداد) مرقدی بنا کرد و در جوار آن مدرسهای به نام تاجیه * ساخت (ابنجوزی، ج 16، ص 313؛ ابناثیر، همانجا؛ بنداری، ص 256؛ خواندمیر، ص 168).منابع: ابناثیر، الکامل فی التاریخ ، بیروت 1399ـ1402/ 1979ـ1982؛ ابنجوزی، المنتظم فی تاریخالملوک و الامم ، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت 1412/1992؛ ابنخلّکان؛ فتحبن علی بنداری، تاریخ سلسلة سلجوقی، زبدةالنصرة و نخبة العصرة ، ترجمه محمدحسین جلیلی، تهران 1356ش؛ علیبن ناصر حسینی، کتاب اخبار الدّولة السلجوقیّة ، چاپ محمد اقبال، بیروت 1404/1984؛ غیاثالدینبن همامالدین خواندمیر، دستورالوزراء ، چاپ سعید نفیسی، تهران 1317ش؛ محمدبن علی راوندی، راحةالصّدور و آیةالسّرور در تاریخ آلسلجوق ، به سعی و تصحیح محمد اقبال بانضمام حواشی و فهارس با تصحیحات لازم مجتبی مینوی، تهران 1364ش؛ ظهیرالدین ظهیری نیشابوری، سلجوقنامه ، تهران 1332ش.