ت

معرف

یکی‌ از همخوانها و چهارمین‌ حرف‌ از الفبای‌ فارسی‌ و سومین‌ حرف‌ از الفبای‌ عربی‌ و بیست‌ و دومین‌ حرف‌ در ترتیب‌ ابجدی‌، که‌ آن‌ را تِ، تا، تاء منقوط‌، تاء مثناة‌ فوقانی‌ (دو نقطه‌) و تای‌ قَرَشَتْ گفته‌اند
متن
ت‌ ، یکی‌ از همخوانها و چهارمین‌ حرف‌ از الفبای‌ فارسی‌ و سومین‌ حرف‌ از الفبای‌ عربی‌ و بیست‌ و دومین‌ حرف‌ در ترتیب‌ ابجدی‌، که‌ آن‌ را تِ، تا، تاء منقوط‌، تاء مثناة‌ فوقانی‌ (دو نقطه‌) و تای‌ قَرَشَتْ گفته‌اند. آن‌ را به‌ صورتهای‌ ت (در آغاز)، ت (در وسط‌)، ت‌ (در پایان‌)، ت‌ (جداگانه‌) و ة‌ می‌نویسند. در حساب‌ جمل‌ برابر چهارصد است‌. از لحاظ‌ آواشناسی‌، همخوانی‌ سخت‌، دندانی‌ ـ لثَوی‌، انسدادی‌ بی‌واک‌ است‌ (هایمن‌، ص‌ 375؛ فیروزآبادی‌، ج‌2، ص‌283). ابن‌سینا آن‌ را از حروف‌ مفرد می‌شمارد که‌ وجود و حدوثشان‌ در آنی‌ است‌ که‌ فاصل‌ میان‌ زمان‌ حبس‌ و زمان‌ رها کردن‌ است‌؛ از آن‌ رو که‌ در زمانِ حبسِ تام‌ ممکن‌ نیست‌ آوازی‌ پدید آید، زیرا آواز از هوا حادث‌ می‌شود و هوا در این‌ حال‌ به‌ سبب‌ حبس‌ ساکن‌ است‌ (ص‌ 64).در فارسی‌ ت‌ ضمیر دوم‌ شخص‌ مفرد است‌ که‌ به‌ اسم‌ و فعل‌ و ضمیر و حرف‌ می‌پیوندد و نوشتن‌ آن‌ احکامی‌ دارد (دهخدا، ذیل‌ مادّه‌). ابدالات‌ و دگرگونیهای‌ این‌ حرف‌ از دورة‌ باستان‌ تا نو بدین‌ترتیب‌ است‌ (رجوع کنید به هوبشمان‌، ص‌ 188ـ191):ت‌ در آغاز واژه‌، همه‌ جا مانده‌ است‌:باستان‌ میانه‌ نوtac ¡ tak/ ¡ xtan ¦ta تاختن‌ra- a q t g ¦ i r ¦r/ ta ¦ta تار/ تاریک‌tap ، ftan ¦ta تافتن‌ت‌ میانی‌ باستانی‌ نیز پس‌ از واجهای‌ s ، §s ، x و f در دوره‌های‌ بعد باقی‌ مانده‌ است‌:zasta/ dasta- dast دست‌ta- §vahis t §wahis بهشت‌bax-ta baxt بخت‌hapta haft هفت‌و نیز در واژه‌هایی‌ باقی‌ مانده‌ است‌ که‌ با حذف‌ واکه‌ای‌ از میان‌، حرف‌ صفیردار و حرف‌ ت‌ کنار هم‌ جای‌ گرفته‌اند:asa-tara astar استرت‌ باستانی‌ میان‌ دو واکه‌ در دورة‌ میانه‌ (از سدة‌ پنجم‌ میلادی‌) در نوشتن‌ مانده‌ ولی‌ در خواندن‌، مانند دورة‌ جدید، به‌ د بدل‌ شده‌ است‌:pitar- pidar ] ABytl [ پدرtar- ¦bra dar ¦bra ] bl'tl [ برادرت‌ باستانی‌ پس‌ از همخوان‌ ر در دورة‌ میانه‌ در نوشتن‌ ت‌ مانده‌ ولی‌ در خواندن‌ به‌ د بدل‌ شده‌ است‌:fravartin n ¦ i fraward ] æplwltyn [ فروردین‌zairita- zard ] æzlt [ زردra- q a §artaxs ¦r i §ardas ] yl §rts ß[ اردشیرت‌ باستانی‌ پس‌ از ن‌ ، در دورة‌ میانه‌ مانند دورة‌ جدید، به‌ د بدل‌ شده‌ است‌.dantan- n ¦danda دندان‌b r zant- buland بلندهنگامی‌ که‌ واکة‌ بعد از ت‌ باستانی‌ می‌افتد و ت‌ پیش‌ از همخوان‌ جای‌ می‌گیرد، اگر حرف‌ بعد از آن‌ §c ، §s یا s باشد، ادغام‌ پیش‌ می‌آید:pati-sanda- * passand پسندpati-sahva- * x ¦passo پاسخ‌در غیر این‌ صورت‌، این‌ ت‌ در فارسی‌ میانه‌ و نو (از سدة‌ پنجم‌ میلادی‌) به‌ ی‌ بدل‌ شده‌ است‌:pati-kara- pahikar ] ptkl [ پیکر- ¦ma ¡ pati- n ¦payma پیمان‌در تعریب‌، ت‌ بیشتر به‌ د ، ندرتاً به‌ ث‌ یا ج‌ و بسیار کم‌ به‌ ش‌ و ط‌ بدل‌ شده‌ است‌، مانند بُت‌ ( بدّ ، باتنگان‌ ( بادنجان‌ ، شبت‌ ( شوِد ، غارت‌ ( غارج‌ ، تستر ( شوشتر ، کُرته‌ ( قرطه‌ ، تنگه‌ ( طنجه‌ ، ترید ( ثرید .ة‌ عربی‌ غالباً در فارسی‌ به‌ ت‌ بدل‌ شده‌ است‌، مانند مراجعة‌ ( مراجعت‌ ، مصاحبة‌ ( مصاحبت‌ .گاه‌ « ة‌ » به‌ های‌ بیان‌ حرکت‌ بدل‌ شده‌ است‌، مانند قلعت‌ ( قلعه‌ ، اشارة‌ ( اشاره‌ .ت‌ مصادر عربی‌ باب‌ مفاعلة‌ در فارسی‌ حذف‌ شده‌ است‌، مانند مداراة‌ ( مدارا ، محاباة‌ ( محابا .در عربی‌، ت‌ به‌ صورت‌ حرف‌ جر برای‌ افادة‌ معنای‌ قَسَم‌ در آغاز نام‌ خدا می‌آید: تَاللّهِ، تَرَبِّ الکعبةِ. برخی‌ این‌ ت‌ را، که‌ متضمن‌ معنای‌ تعجب‌ نیز هست‌، بَدَل‌ از «واو» قسم‌ می‌دانند که‌ آن‌ نیز به‌ نوبة‌ خود بَدَل‌ از «باء» قَسَم‌ است‌. ت‌ در آخر اسم‌ به‌ معنای‌ حرف‌ خطاب‌ (اَنْتَ، اَنْتِ) وارد می‌شود، ولی‌ گاهی‌ بدون‌ افادة‌ این‌ معنا، در نقش‌ فاعلی‌ و فقط‌ به‌ صورت‌ مفرد مذکر می‌آید (اَرَأیتَکَ). در آخر فعل‌ نیز حرف‌ ت‌ ، به‌ دو صورت‌ دیده‌ می‌شود: ضمیر فاعلی‌ متحرک‌ (قُمتَ، قمتِ) و علامت‌ تأنیث‌ ساکن‌ (قامَتْ؛ رجوع کنید به ابن‌هشام‌، ج‌1، ص‌115ـ116).در عربی‌ فعلهایی‌ که‌ با حرف‌ «و» آغاز می‌شود (وَصَلَ، وَحَدَ،...)، در باب‌ افتعال‌ حرف‌ «و» آنها به‌ ت‌ بدل‌ می‌گردد (اتصال‌، اتحاد) و این‌ تبدیل‌ در برخی‌ از مشتقات‌ دیگر این‌ واژه‌ها نیز دیده‌ می‌شود (تُراث‌ ( وُراث‌، تِجاه‌ ( وِجاه‌، تَقْوی‌' ( وَقْوی‌'). تبدیل‌ س‌ به‌ ت‌ نیز بندرت‌ روی‌ داده‌ است‌، مانند طست‌ ( طسّ (رجوع کنید به فیروزآبادی‌، همانجا).منابع‌: ابن‌سینا، مخارج‌ الحروف‌، یا، اسباب‌ حدوث‌الحروف‌ ، دو روایت‌ از متن‌ رساله‌ با مقابله‌ و تصحیح‌ و ترجمه‌ از پرویز ناتل‌خانلری‌، تهران‌ 1348 ش‌؛ ابن‌هشام‌، جمال‌الدین‌بن‌ یوسف‌، مغنی‌اللبیب‌ ، چاپ‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، بی‌تا.؛ دهخدا؛ محمدبن‌ یعقوب‌ فیروزآبادی‌، بصائر ذوی‌ التمییز فی‌ لطائف‌ الکتاب‌ العزیز ، چاپ‌ محمدعلی‌ نجار، ج‌2، قاهره‌ 1406/ 1986؛ لاری‌ هایمن‌، نظام‌ آوایی‌زبان‌: نظریه‌ و تحلیل‌ ، ترجمة‌ یداللّه‌ ثمره‌، تهران‌ 1368 ش‌؛H. Hدbschmann, Persische Studien , Strassburg 1895; Josif M. Oranskij, Les langues iraniennes , tr. Joyce Blau, Paris 1977.در ترکی‌. این‌ حرف‌ در ترکی‌ عثمانی‌ تِ/ تْ و در ترکی‌ استانبولی‌ te نامیده‌ می‌شود. در الفبای‌ ترکی‌ عثمانی‌، که‌ همان‌ الفبای‌ فارسی‌ است‌، حرف‌ چهارم‌ (ردهاوس‌/ حاوص‌، 1978، ذیل‌ مادّه‌) و در الفبای‌ امروزی‌ ترکیه‌ حرف‌ بیست‌وچهارم‌ به‌شمار می‌آید (همو، 1984، ذیل‌ مادّه‌). در همة‌ زبانها و لهجه‌های‌ ترکی‌، در آغاز، وسط‌ و آخر واژه‌ قرار می‌گیرد: íta (سنگ‌) در ترکی‌ استانبولی‌، iz §tog (نُه‌) در قزاقی‌ و قره‌قالپاقی‌، iz h te (دریا) در نوغایی‌، i alt (شش‌) در ترکی‌ استانبولی‌، oltus (سی‌) در قرقیزی‌، دt §خg (پند) در ترکی‌ استانبولی‌، tخrt (چهار) در قزاقی‌ و بالکاری‌/ بالقاری‌ ( د. ترک‌ ، ذیل‌ مادّه‌).از نظر آوایی‌، ت‌ در ترکی‌ باستان‌ (کتیبه‌های‌ ینی‌سئی‌ و اورخون‌)، بسته‌ به‌ اینکه‌ با واکة‌ ستبر یا ظریف‌ همراه‌ بوده‌ باشد، دارای‌ دو صدا بوده‌ است‌، اما در ترکی‌ ] مفروض‌ [ مادر، و نیز در همة‌ زبانها و لهجه‌های‌ ترکی‌ امروز، فقط‌ دارای‌ یک‌ صداست‌ (همانجا).در رسم‌الخط‌ عثمانی‌، این‌ حرف‌، در برخی‌ حالتهای‌ صرفی‌، و گاهی‌ صرفاً به‌ سلیقة‌ نویسندگان‌ روزگاران‌ متفاوت‌، به‌ د/ ط‌ تبدیل‌ شده‌ است‌: تارْلا ( طَرلا (کشتزار)، بُلوت‌ ( بُلوط‌ (ابر)، بُلودَه‌ (به‌ ابر)، بُلودُن‌ (از آنِ ابر؛ ردهاوس‌، 1978، همانجا).در بعض‌ لهجه‌ها و زبانهای‌ ترکی‌، اِبدال‌ ت‌ به‌ د یا ی‌ دیده‌ می‌شود: iz h te ( deniz (ترکی‌ استانبولی‌)، atak * (پا) ( ayak (ترکی‌ استانبولی‌؛ د. ترک‌ ، همانجا).ت‌ در پاره‌ای‌ از افعال‌ ترکی‌ برای‌ متعدی‌ کردن‌، یا تعدیة‌ مضاعف‌، به‌ کار می‌رود: باغیرماق‌ ( rmak i §bag : فریاد زدن‌)، باغیرتْماق‌ ( mak + t + r i §bag : کسی‌ را وادار به‌ فریاد کردن‌/ فریاد کسی‌ را درآوردن‌)؛ اوقوماق‌ ( okumak : خواندن‌)، اوقوتماق‌ ( okutmak : کسی‌ را به‌ خواندن‌ وادار کردن‌؛ ردهاوس‌، 1978، همانجا).منابع‌:Sir James Redhouse, Redhouse Yeni Turkce-I ngilizce Sozluk=New Redhouse Turkish-English dictionary, Istanbul 1984; idem, A Turkish and English lexicon , Istanbul 1978; TA , s.v. " T ".
نظر شما
مولفان
گروه
ادبیات و زبان ها ,
رده موضوعی
جلد 6
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده