بَلاوَل لاهوری بن سید عثمانبن عیسی، از مشایخ قادریه و از عالمان حنفی شبه قاره در قرن دهم و یازدهم.برخی نام او را بلال و نام پدر او را عبدالله ضبط کردهاند (حسنی، ج5، ص95). اسلاف وی همراه با همایون، پادشاه هند (937ـ962)، از هرات به هند رفتند و در شیخوپوره، تقریباً بیست کیلومتری لاهور، اقامت گزیدند و از پادشاه «جاگیر» (تیول) دریافت کردند. وی در حدود 976 در شیخوپوره متولد شد. در هفت سالگی، جدش او را برای کسب علم به لاهور فرستاد. پس از فراگیری دانشهای ظاهری و دیدار با شیخ شمسالدین قادری لاهوری، دست ارادت به او داد و به دستور وی در حجرهای در محلة ابواسحاق، سالها خلوت گزید و به عبادت پرداخت تا در طریقت به کمال رسید و از پیر خود خرقة ارادت و خلافت گرفت (سرور لاهوری، ج1، ص161ـ162؛ عالم فقری، ص216ـ218، 223).بلاول در پارسایی زبانزد بود و کرامات فراوانی به او نسبت دادهاند. وی علاوه بر اشتغالات صوفیانه، به وعظ میپرداخت. برخی از ارادتمندان بلاول مدرسهای بنیان نهادند که او در آنجا مشغول تدریس شد؛ همچنین خانقاه و لنگری برای وی ساختند. داراشکوه، شاهزادة فرهیخته، محضر او را دریافته و از او ستایش کرده است. شاه جهان نیز بارها در محضر او حاضر شده بود (حسنی، همانجا؛ داراشکوه بابری، ص199؛ عالم فقری، ص218ـ223). درِ خانقاه او به روی همگان گشوده بود و جمع بسیاری در آنجا نان دو وقته میخوردند. بلاول، برخلاف بسیاری از مشایخ، لباس فاخر به تن میکرد و در مطبخ او از اسباب بسیار استفاده میشد. وی به کارگشایی درماندگان نیز میپرداخت. هر روز در فاصلة نماز ظهر و عصر، دو منشی که ملازم خاص او بودند برای نیازمندان سفارشنامههایی به پادشاه یا امرای وقت مینوشتند که برلوح آنها عبارت «اللّه بس، باقی هوس» نوشته شده بود. پادشاهان و امرا به این سفارشنامهها ترتیب اثر میدادند و حاجت آنان را روا میکردند (سرورلاهوری، ج1، ص161ـ163؛ عالم فقری، ص219، 225). بلاول لاهوری در 28 شعبان 1046 در هفتاد سالگی در گذشت و بیرون دروازة دهلی به خاک سپرده شد (داراشکوه بابری، همانجا؛ عالم فقری، ص225). مفتی غلام سرورلاهوری (ج1، ص163) در قطعه شعری به فارسی تاریخ وفات بلاول را به نظم در آورده، و یکی از مریدان بلاول نیز کتاب محبوب الواصلین را در ذکر احوال وی تألیف کرده است (سرورلاهوری،ص161). در این اواخر اثر دیگری نیز به نام تذکرة شاه بلاول قادری نوشتة میان اخلاق احمد تألیف شده است (عالم فقری، ص223، پانویس1). داراشکوه سلسلة ارادت و تعلّم وی را تا عبدالقادر گیلانی برشمرده است (ص193، 198ـ199).منابع: عبدالحی حسنی، نزهةالخواطر و بهجة المسامع والنواظر ، حیدرآباد دکن 1382ـ1410/1962ـ1989؛ داراشکوه بابری، سفینة الاولیا ، کانپور 1318؛ غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیاء ، لکهنو 1290؛ عالم فقری، گلزار صوفیاء ، لاهور 1985.