بَلالبن حارث ، ابوعبدالرحمان بلالبنحارث مُزَنی، صحابی و محدث. از افراد قبیلة مُزَینه * بود که در منطقة کوهستانی اشعر، نزدیک مدینه، سکونت داشتند. چون وفات او را به سال 60 و در هشتاد سالگی ثبت کردهاند، احتمالاً در سال 20 پیش از هجرت متولد شده است. از رفت و آمدهای مکرّر او به مکه خبر دادهاند، و شاید همین رفت و آمدها و مراوده با مسلمانان سبب شده است که او جزو اولین کسانی باشد که در رجب سال پنجم همراه وَفْد مزینه با گروهی چهارصد نفری به حضور پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم رسیده و اسلام آوردهاند (ابناثیر، ج1، ص242؛ ابنسعد، ج1، قسم1، ص38؛ صَفَدی، ج10، ص277ـ278). بلالبن حارث گویا نزد افراد قبیلة خود محترم بوده و ازینرو در شرفیابی به حضور رسول خدا، به نمایندگی از آنها اظهار میدارد، نزد او اموالی است که جز او کسی صلاحیت حفظ و مراقبت آنها را ندارد؛ با اینهمه اگر لازمة اسلام آوردن مهاجرت باشد، میتواند اموال را بفروشد و پس از آن هجرت کند (مزّی، ج4، ص284؛ ابنعساکر، ج5، ص252؛ در قسمت اول عبارت منقول در کتب تاریخ صیغة مفرد «اِنَّ لی مالاً» و در قسمت دوم صیغة جمع به کار رفته است). اما پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم در پاسخ فرمودند: شما هر جا باشید، اگر تقوی را حفظ کنید، از پاداش اعمالتان نزد خدا چیزی کم نمیشود (ابنعساکر؛ مزّی، همانجاها)؛ سپس آنان را جزو مهاجران معرفی کردند و از آنها خواستند تا به سرزمین خود و بر سر اموالشان باز گردند (ابنسعد، همانجا).بلالبن حارث هشتاد حدیث از پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهو آلهو سلّم نقل کرده (نووی، ج1، ص136) که در کتب سنن و صحاح آورده شده است (ابنحجر عسقلانی،ج1، ص164؛ ابنحنبل، ج3، ص469). او همچنین از عبدالله * بن مسعود و عمربن خطاب (خلیفة دوم) حدیثشنیده و روایت کرده است. حارثبن بلال و عبدالرحمانبن عطیةبن دلاّف و علقمةبن وقّاص از وی نقل حدیث کردهاند (مزّی، ج4، ص283؛ ابناثیر، همانجا؛ ابنعبدالبِر، ج1، ص145).به نوشتة ابنعساکر (همانجا) حضرت رسول اکرم صلّیاللّه علیهوآلهوسلّم، طی نوشتهای (که متن آن نیز موجود است)، معادن قَبْلیّه در ساحل بحراحمر و زمینهای قابل کشتقدس را به بلالبن حارث بخشیدند (احمدی، ص476ـ477). همچنین سرزمین عقیق از جمله عطایای پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم به او بوده است (ابناثیر، همانجا). سمهودی عقیق را نام مشترکی برای دو موضع معرفی کرده: یکیعقیق اکبر در مسیر طائف به مدینه، دیگری عقیق اصغرواقع در سرزمین مزینه که بئرروُمة (حفیرةالمزینه) در آناست. او عقیده دارد که پیامبر اکرم همین عقیق اصغر را به بلالبن حارث بخشیدند، ولی اضافه میکند که چه بسا بخشش پیامبر شامل هر دو عقیق میشده و این تقسیم در زمان خلیفة دوم که بخشی از آن سرزمین را از بلال گرفت و به دیگران بخشید، صورت گرفته باشد (سمهودی، ج3، ص1040؛ احمدی، ص475ـ477).واقدی و دیگران از شرکت بلالبن حارث در اغلب غزوات صدر اسلام خبر دادهاند، از جمله در غزوه مُرَیْسیع (بنیمصطلق * ). چون پیامبر و یارانش در بازگشت از آن غزوه به سرزمین نقیع، واقع در منطقة سکونت قبیلة مزینه رسیدند، سر سبزی و مراتع بزرگ و به هم پیوسته و برکههای پر آب آن سرزمین نظر ایشان را جلب کرد و چون به آن حضرت گفته شد که برکهها در فصل تابستان خشک و کم آب میشود، دستور دادند چاه آبی در آن محل حفر کنند و بلالبن حارث مأمور حفاظت از آنجا شود تا چراگاه مرکبهای سپاهیان اسلام باشد (واقدی، ج2، ص425).بلالبن حارث در فتح مکه مأمور ابلاغ پیام پیامبراکرم صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم به قبیلة مزینه بود (همان،ج2، ص799؛ مزّی، ج4، ص284). علاوه بر آن، از پرچمداران سپاه مزینه در فتح مکه نیز بوده (واقدی، ج2، ص800؛ مزّی، همانجا) و به حضور او در جنگ دُوْمَةالجَنْدَل * نیز اشاره شده است. از او نقل کردهاند که اُکیدر، فرماندهکفار در این غزوه، را به اسارت درآورده است (واقدی،ج3، ص1029؛ ابنعساکر، ج5، ص251). به استنادقول واقدی (ج1، ص276)، بلالبن حارث علاوه بر شرکت در غزوات زمان پیامبر، در جنگ قادسیه * نیز حاضر بودهو طبری (ج3، ص410) نیز به حضور او در جنگ یرموک * اشاره کرده است.منابع: ابناثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة ، چاپ محمد ابراهیمبنا و محمد احمد عاشور، قاهره 1970ـ1973؛ ابنحجر عسقلانی،کتاب الاصابة فی تمییز الصحابة ، و بهامشه الاستیعاب فیمعرفة الاصحاب ، لاِبنعبدالبر، مصر 1328؛ ابنحنبل، مسندالامام احمدبن حنبل ، بیروت ] بیتا. [ ؛ ابنسعد، کتاب الطبقات الکبیر ،چاپ ادوارد سخو، لیدن 1321ـ1347/1904ـ1940؛ ابنعساکر، مختصرتاریخ دمشق، لاِبن منظور ، ج5، چاپ مأمون صاغرجی و احمد حمّامی، دمشق 1404/1984؛ علیاحمدی، مکاتیب الرسول ، ] بیجا [ ، 1363ش؛ علیبنعبدالله سمهودی، وفاءالوفا ، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، ج3، بیروت 1404/1984؛ خلیلبنایبک صفدی، کتاب الوافی بالوفیات ، ج10، چاپ جاکلین سوبله و علی عمارة، ویسبادن 1400/1980؛ محمدبنجریر طبری، تاریخ الطبری: تاریخ الاممو الملوک ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت ] 1382ـ1387/ 1962ـ1967 [ ؛ یوسفبن عبدالرحمان مُزّی، تهذیب الکمال فیاسماء الرجال ، بیروت 1403ـ1405/1983ـ1985؛ یحییبنشرف نووی، تهذیب الاسماء واللغات ، تهران ] بیتا. [ ؛ محمدبنعمرواقدی، کتاب المغازی لِلواقدی ، چاپ مارسدن جونس، لندن1966.