بل، گرترود مارگریت لوسین ، بانوی جهانگرد، سیاستمدار، باستانشناس و نویسندة انگلیسی. در چهارده ژوئیة 1868 در واشنگتن هال، دورهام، به دنیا آمد (بل، 1363ش، مقدمة راس، ص5؛ ) فرهنگ زندگینامهای وبستر ( ، ذیل مادّه). پدر وی سرهیوبل بود (بل، 1363ش، مقدمة آربری، ص12). در کودکی مادرش را از دست داد ( ایرانیکا ، ذیل مادّه). در 1885 به کالج لیدی مارگارت هال در آکسفورد وارد و دو سال بعد با رتبة نخست در رشتة تاریخ فارغالتحصیل شد (بل، 1363ش، مقدمة راس، همانجا). در بهار 1309/ 1892 که شیوع وبا در تهران در اوج خود بود (بل، 1363ش، مقدمة راس، ص7)، بل همراه خانوادة دایی ناتنی خود سرفرانک لاسلز ، وزیرمختار انگلیس در تهران، به ایران آمد (بل، 1363ش، ص48ـ54، مقدمة راس، ص5) و بلافاصله به تکمیل آموختههای خود در زبان فارسی پرداخت که پیشتر در انگلستان الفبا و مقدمات آن را همراه اطلاعاتی در تاریخ ادبیات ایران از استادان خود، استانلی و استرانگ، فراگرفته بود (بل، 1363ش، مقدمة راس، ص6؛ طاهری، ص324). در ایران آموزگار او، شیخحسن نامی بود که فردریش روزن (1856ـ 1935) نیز نزد او فارسی آموخته بود ( ایرانیکا ، همانجا)و بل بارها علاقه و احترام خود را به این مرد فرهیختهبیان داشته است (1363ش، ص74ـ80). پس از اقامتی کوتاه در ایران، گرترود بل به اروپا بازگشت و بین 1893ـ1899 به آلمان، ایتالیا، سوئیس و فرانسه سفر کرد ( د.ا.د.ترک ، ذیلماده). در اوایل قرن چهاردهم/ در آستانة سدة بیستم، ویبه جهان عرب علاقهمند شد و در 1317/1899 به بیتالمقدس رفت و به آموختن زبان عربی پرداخت (همانجا) و بر آنتسلط کامل یافت. در ربیعالاول 1318/ ژوئن 1900، بلبه سوریه و جبل دروز سفر کرد و در فاصلة 1902ـ1903به هند، جاوه، برمه، چین، ژاپن و آمریکا رفت. در 1323/1905 باردیگر به خاورمیانه بازگشت و پس از سیاحتی در فلسطینو سوریه از مسیر انطاکیه و اسکندرون راهی آناطولی شد.در این سفر دربارة کلیساهای بازمانده از دورة روم شرقی پژوهشهای باستانشناسانهای انجام داد. در 1327/ 1909از حلب به سوی جنوب رفت و پس از دیدار از قصر اُخَیْضِردر غرب فرات، باردیگر مطالعات خود را دربارة کلیساهای باستانی خاورمیانه، بویژه کلیساهای نسطوری، پیگرفت (همانجا). در 1331/1913 در سفری دشوار و خطرناک به صحرای نجد وارد شد و تا منطقة حایل پیش رفت (بل، 1971، مقدمة خیاط، صه) و با سران عشایر منطقه مذاکراتی کرد ( د. ا. د. ترک ، همانجا)، اما اکتشافات باستانشناسی وی ناتمام ماند ( ایرانیکا ، همانجا).با آغاز جنگ اول جهانی، بل فعالانه به سود انگلستانوارد عرصة پرآشوب سیاست خاورمیانه شد. نخست، مدتیدر جبهة غرب در بولونی پرستاری کرد ( د. ا. د. ترک ،همانجا)، سپس در محرم 1334/ نوامبر 1915، با دعوتدیوید هوگارت برای همکاری با «دفتر اطلاعات عرب» درقاهره (بل، 1363ش، مقدمة آربری، ص13)، فصل جدیدی در فعالیتهای او آغاز شد. در 19 ربیعالاول 1334/26 ژانویة1916 به ستاد کل پرسیکاکس در بصره پیوست و همراه او در 1335/ 1917 به بغداد رفت (بل، 1971، مقدمة خیاط، همانجا؛ همو، 1363ش، مقدمة آربری، همانجا؛ عقیقی، ج2، ص95). وی همکاری خود را با جانشینان کاکس، هنری دابْس (بل، 1363ش، مقدمة آربری، همانجا) و آرنولد ویلسن ( بریتانیکا ، ذیل ماده)، در سمت منشیگری سیاسی ادامه داد ( ) فرهنگ زندگینامهای وبستر ( ، همانجا) و در 1919 به کنفرانس صلح پاریس اعزام شد. در بازگشت به بغداد به پیروی از سیاستانگلستان، جنبشهای ملی بینالنهرین را با هدف تجزیةعثمانی حمایت کرد و در به قدرت رسیدن شاخةابنرشید خاندان هاشمیان و شخص فیصل (حک: 1340ـ1352) درعراق بسیار مؤثر بود (ادموندز، ص417؛ ) فرهنگ زندگینامهای وبستر ( ؛ بریتانیکا، همانجاها)، تا جایی که وی به درجة سرهنگی رسید (لوتسکی، ص356) و نام گرترود بل مانند لورنس با تشکیل دولتی عربی قرین شد و از او به عنوان«خالق» (بل، 1363ش، مقدمة آربری، ص12ـ13) و «خاتون»و «ملکة بیتاج» عراق (زرکلی، ج2، ص115؛ عقیقی، همانجا) یاد کردند.پس از تشکیل دولت عراق و فروکشکردن نسبی تب و تابهای سیاسی در منطقه، بل باردیگر به علایق پیشین خودروی آورد و بویژه باستانشناسی را زمینة اصلی فعالیتخود قرار داد (بل، 1363ش، مقدمة آربری، ص13). اوکه در 1337/ 1918 تلاش خود را بر بنیانگذاری موزهایملی در بغداد آغاز کرده بود، در 1305ش/ 1926 با تکمیلکار بنای موزه، در آن استقرار یافت ( ایرانیکا ، همانجا). اودر مقام مسئول ادارة باستانشناسی عراق، بسیاری از پژوهشگران از آن جمله هرتسفلد و ادوارد چیرا را در جستجوهایشان که به کشفیات باستانشناسی مهمی منجر شد، یاری رساند (ادموندز، ص181، 312ـ313). وی اصرار داشت که اشیای کشف شده، در عراق باقی بماند و بدینترتیب موزة ملی عراق صاحب مجموعة گرانبهایی از آثار باستانشناسی شد ( بریتانیکا ، همانجا).گرترودبل در 21 تیر 1305/ 12 ژوئیة 1926، در بغداد درگذشت (زرکلی؛ بل، 1971، مقدمة خیاط؛ بریتانیکا ، همانجاها) و با اینکه آثار ضعف و بیماری از مدتها پیش در او آشکار شده بود (ادموندز، ص147)، برخی مرگ او را قتل به دلایل سیاسی و بعضی خودکشی قلمداد کردند ( د. ا. د. ترک ، همانجا). جنازة بل در گورستان مسیحیان بغداد به خاک سپرده شد (بل، 1971، مقدمة خیاط، همانجا).از گرترودبل آثار با ارزشی برجا مانده است. نخستین اثر او کتاب کمحجم اما زیبای ) سفرنامه، تصویرهایی از ایران، شرح مسافرت ( است که در 1310ـ1311/ 1893 نوشت و یادگار سفر وی به ایران و تأثیری است که این سرزمین بر وی نهاد. گرچه نویسنده خود ارزش ادبی چندانی برای این یادداشتها قائل نبود (بل، 1363ش، مقدمة راس، ص5) و تنها به شرط آن که نامش بر پشت جلد نباشد با انتشار آن در 1312/ 1894 موافقت کرد (طاهری، ص326)، این اثر با استقبال روبرو شد (بل، 1363ش، مقدمة راس، ص7) و سالها بعد (1307ش/ 1928) با مقدمة سودمند دنیس راس با عنوان کوتاهتر ) تصویرهایی از ایران ( و در 1326ش/ 1947 با مقدمة آرتور آربری به چاپ رسید (همان، مقدمة آربری،همانجا). این کتاب در 1363ش با ترجمة فارسی بزرگمهر ریاحی در تهران منتشر شد ( رجوع کنید به منابع). اثر دیگر او ترجمة گزیدهای از غزلیات حافظ است. وی با مطالعة ترجمة جوستین هانتلی مَکارتی در 1893، به اشعار حافظ و ترجمة آن ترغیب شد و پس از آشنایی عمیقتر با زبان فارسی و مشورت با استاد خود، آرتور استرانگ، کارش را آغاز کرد. این ترجمه که در 1897 منتشر شد (بل، 1363ش، مقدمة راس، ص7؛ بریتانیکا ، همانجا) هنوز پس از گذشت سالها و ترجمههای متعدد از اشعار حافظ، به لحن و روح شعر خواجه نزدیکتر و یکی از زیباترین برگردانهای انگلیسی غزلیات حافظ است (طاهری، ص323ـ329؛ غنی این ترجمه را با متن اصلی مطابقت کرده است، ج5، ص205ـ 318). با وجود لطف ادبی، توضیحات و حواشی بل، بویژه در مسائل مذهبی، خالیاز اشکال نیست (طاهری، ص327، 347)؛ گرچه به گفتة راس مقدمة او بر این اثر، با اطلاعات مهمی دربارة تاریخ آلمظفر هنوز اهمیت تاریخی بسزایی دارد (طاهری، ص291). ) اشعاری از دیوان حافظ ( در چاپ نخست، ترجمة سیغزل و در چاپ بعدی ترجمة 43 غزل را در برداشت.این کتاب در 1340 و 1365ش در تهران با خط خوش و مصور به چاپ رسید (رادفر، ص267، 306، 308). ) اشعاری از دیوان حافظ ( آخرین یادگار «بخش زندگی ایرانی» وی است (بل، 1363ش، مقدمة آربری، همانجا). در 1325/ 1907 اولیناثر پرفروش او ) بیابان و کشتزار ( منتشر شد که حاوی اطلاعات تاریخی، جغرافیایی و قومشناسی گرانبهایی دربارة سوریه است (بل، 1971، مقدمة خیاط، همانجا). در 1906ـ 1907 یادداشتهای سفر وی به آناطولی در مجموعهایاز ششمقاله با عنوان «در یادداشتهایی دربارة سفری ازطریق کلیکیه و لِکائونیا» در ) مجلة باستانشناسی ( پاریس به چاپ رسید ( د. ا. د. ترک ، همانجا). در 1327/1909 پس از دیدار از قصر اُخیضر در چهل کیلومتری کربلا ( دانشنامة ایران و اسلام ، ذیل «اخیضر»)، مهمترین اثرباستانشناسی خود را با عنوان ) کاخ و مسجد اخیضر ( نوشت که در 1333/ 1914 منتشر شد ( ) فرهنگ زندگینامهای وبستر ( ، همانجا). در همان سالِ دیدار از اخیضر (1909) همراه سرویلیام رَمزی به کاوشهای باستانشناسی در آسیای صغیر پرداخت که شرح آن در اثر حجیم و مصوّر ) هزار و یک کلیسا ( آمده است که با امضای او و سر رمزی منتشر شد ( ایرانیکا ؛ د. ا. د. ترک ، همانجاها). اثر دیگری از او نیزدر 1329/ 1911 منتشر شد ( ) فرهنگ زندگینامهای وبستر ( ، همانجا). در 1335/ 1917 ) عرب بینالنهرین ( و در 1300ش/ 1921 گزارش رسمی او از اوضاع اداری و مؤسسات مدنی عراق و شرح رویدادهای مهمی که به تشکیل دولت عراق منجر شد و نویسنده شخصاً شاهد و صاحب نقشی کلیدی در آن بود، با عنوان ) بررسی مؤسسات مدنی بینالنهرین ( در ده فصل منتشر شد. شش فصل این اثر در 1328ش/ 1949 در بیروت به عربی ترجمه و چاپ شد و آخرین ترجمة عربی آن همراه با توضیحات جعفر خیاط در 1350ش/ 1971 به چاپ رسید (بل، 1971، مقدمة خیاط، صج، د؛ رجوع کنید به منابع).پس از مرگ بل، مادرخواندة او قسمتی از نامههایبسیار وی را که به سبب لحن دلپذیر و صمیمانه و آگاهیهای بسیار دربارة خاورمیانه شهرت داشت، در دوجلد (1308و 1326ش/ 1927 و 1947) منتشر کرد (بل، 1363ش، مقدمة راس، ص8؛ بریتانیکا ؛ ایرانیکا ؛ د.ا.د.ترک ، همانجاها).در 1364ش/ 1985 فهرست مجموعة عکسهای او از سفرهایش در ترکیه، شامات، عراق و ایران از سوی بخش باستانشناسی دانشگاه نیوکاسل با عنوان ) فهرست بایگانی عکسهای گرترودبل ( منتشر شد ( آینده ، ص549). اینعکسها جزو مجموعة کتابها و مدارک اوست که خواهرش لیدیالسا ریچموند به دانشگاه کینگز نیوکاسل اهدا کردهبود (طاهری، ص325؛ د. ا. د. ترک ، همانجا)، و همو) نامههای نخستین ( بل را در 1937 در لندن به چاپ رساند ( ایرانیکا ، همانجا).تا همین اواخر شرح حال مدوّنی از این زن جسور و با ذوق جز زندگینامهای کوتاه نوشتة راس و آربری ( رجوع کنید به منابع) دردست نبود، اما در 1956، 1958 و 1961 کتابهایی دربارة زندگی او منتشر شد ( ایرانیکا ، همانجا).منابع: آینده ، سال 18، ش7ـ12 (مهر ـ اسفند 1371)؛ سیسیل جی ادموندز، کردها، ترکها، عربها ، ترجمة ابراهیم یونسی، تهران 1367ش؛ گرترود بل، تصویرهائی از ایران ، ترجمة بزرگمهر ریاحی، تهران 1363ش؛ همو، فصول من تاریخ العراق القریب ، ترجمه و حواشی جعفر خیاط، ] بیجا [ 1971؛ دانشنامة ایران و اسلام ، زیرنظر احسان یارشاطر، تهران 1354ـ1370ش، ذیل «اخیضر» (از لوئی ماسینیون)؛ ابوالقاسم رادفر، حافظپژوهان و حافظپژوهشی ، تهران 1368ش؛ خیرالدین زرکلی، الاعلام ، بیروت 1986؛ ابوالقاسم طاهری، سیر فرهنگ ایران در بریتانیا، یا، تاریخ دویست سالة مطالعات ایرانی ، تهران 1352ش؛ نجیب عقیقی، المستشرقون ، قاهره 1980ـ1981؛ قاسم غنی، یادداشتهای دکتر قاسم غنی ، چاپ سیروس غنی، تهران 1367ش؛ ولادیمیر لوتسکی، تاریخ عرب در قرون جدید ، ترجمة پرویز بابایی، تهران 1349ش؛Encyclopaedia Iranica , s.v. “Bell, Gertrude” (by G. Michael Wickens); The New Encyclopaedia Britannica , Chicago 1985, Micropaedia , s.v.”Bell, Gertrude"; TDVIA , s.v. “Bell, Gertrude Lowthian” (by Semavi Eyice); Webster’s biographical dictionary , Springfield 1980.