بُکَیْربن اَعْیَن ، ابوجَهم بکیربن اعینبن سُنْسُن الشیبانیالکوفی، از مشهورترین اصحاب امامباقر و امامصادق علیهماالسلام. خاندان او، آلاعین، از نخستین و مهمترین خانوادههای شیعی در کوفه و شماری از فرزندانش نیز، تا زمان غیبت کبرای امام عصر عجّلاللّه تعالیفرجهالشریف (قرن چهارم) در فقه و حدیث سرآمد بودند که نامدارترین آنها عبداللهبن بکیر و ابوغالب احمدبن محمد زُراریاند. این مقاله بهمعرفی بکیر و خاندان او جز عبدالله و ابوغالب میپردازد.به نوشتة زراری (ص 26ـ27)، عبدالملکبن اَعْیَن اولین فرد این خاندان بود که بههدایت صالحبن میثم، صحابی امامباقر و امامصادق علیهماالسلام، شیعه شد و سپس حمرانبن اعین بهتشویق ابوخالد کابلی، از ثقات امام سجاد علیهالسلام، مذهب تشیع اختیار کرد. زراری (ص21) این نکته را نیز نقل کرده که اُمّالاَسود دختر اعین نخستین کس از این خاندان بوده که، از طریق ابوخالد کابلی، بهمذهب شیعی گرویده است.هر چند بکیر را در شمار صحابیان امام سجاد علیهالسلام نیاوردهاند، احادیث منقول از او نشان میدهد که زمان آن امام را نیز درک کرده است (طوسی، 1356، ص74؛ خوئی، ج 3، ص 359 براساس مطلب طوسی). بنابر احصای خوئی (ج 3، ص 360، احادیث منقول از بکیر در کتب اربعة حدیثی شیعه به 125 میرسد که جز چهار حدیث (کلینی، ج 1، ص 93، 109، 438) بقیه فقهیاند. امام صادق علیهالسلام او را بعد از وفاتش تکریم کرده و به همنشینی وی در آخرت با پیامبر صلّیاللّهعلیهو آلهوسلّم و امیرمؤمنان علیهالسلام اشاره کرده است. بحرالعلوم (ج1، ص256) پس از نقل این روایت آن را صحیح و معتبر دانسته است (کشّی، ص181؛ علاّ مه حلّی، ص 28؛ قهپائی، ج 1، ص279؛ ابنطاووس، ص 58؛ امین، ج 3، ص 599 ـ 600).بکیر از اصحاب امامباقر (ابنندیم، ص 276) و امام صادق علیهماالسلام است (امین، همانجا) که بدون واسطه و گاه بهواسطة برادرش، زرارةبن اَعین * ، حدیث نقل کرده است و شمار زیادی از محدثان، از جمله عبداللهبن بکیر، اَبانبن عثمان، جَمیلبن دَراج، حَریزبن عبدالله، عبدالرحمانبن حجاج، علیبن رِئاب و عمربن اُذَینَه (خوئی، ج 3، ص 360ـ361؛ کاظمی، ص 26؛ مازندرانی حائری، ج 2، ص 175) از او حدیث نقل کردهاند. در اسناد برخی از احادیث نامهای کسانی چون ابنابیعَمیر آمده که از بکیر نقل حدیث کردهاند، در حالی که از نظر زمانی بین آنها فاصلة زیادی وجود دارد. برخی رجالشناسان این اسناد را تصحیح و مورد اشتباه را روشن کردهاند ( رجوع کنید به خوئی، ج 3، ص 362؛ تستری، ج 2، ص 386).فرزندان بکیر به بکیریون و وُلدجهم و بیش از همه به زُراری (منسوب به زرارةبن اعین، برادر بکیر) معروفاند (موحد ابطحی، ص 185؛ زراری، ص 11؛ بحرالعلوم، ج 1، ص 242) و نسبت اخیر بهنوشتة ابوغالب (همانجا)، به این جهت بوده که مادر حسنبن جهمبن بکیر نوادة زرارةبن اعین بود. گویا ذکر همین نسبت در توقیعات امام هادی علیهالسلام برای سلیمان بن جهم در رواج آن (زراری) تأثیر جدی داشته است (بحرالعلوم، ج 1، ص 228ـ229). در برخی منابع، به هنگام ذکر نام افراد این خاندان، گاه بهاشتباه (احتمالاً به سهو کاتبان) بهجای «زراری» کلمة «رازی» نوشته شده است (مامقانی، ج 1، بخش 2، ص 271 و 323؛ ج 2، بخش 1، ص 291؛ ج 3، بخش 1، ص 122).بهترین و قدیمترین زندگینامة فرزندان بکیر در رسالهای مندرج است که ابوغالب، بهقصد اجازة روایت کتب خود و خاندانش و آنچه از کتب گذشتگان نزدش بوده، برای نوادة خود، ابوطاهر محمدبن عبیداللهبناحمد شیبانی زراری، نوشته است.برخی از اخلاف بکیر که از نظر حدیثی و فقهی شناخته شدهاند، از این قرارند: 1) عبدالحمیدبن بکیر، از اصحاب امام صادق و امامکاظم علیهماالسلام، که بیواسطه و گاه بهواسطة عبدالملک و محمدبن مسلم، حدیث نقل کرده است و گروهی از محدثان، از جمله محمدبن ابیعمیر، صَفوانبن یحیی، حسنبن محبوب و یونسبن عبدالرحمان، از او نقل حدیث کردهاند؛ 2) عمربن بکیر، صحابی امام صادق علیهالسلام؛ 3) عبدالاعلی بن بکیر، راوی حدیث از امام صادق علیهالسلام که در اسناد احادیث زیادی بین او و عمویش عبدالاعلیبن اعین خلط شده است (موحد ابطحی، ص 133)؛ 4) زیدبن بکیر و جهمبن بکیر که طوسی (1380، ص 109)، نجاشی (ص 222)، ابنداوود حلّی (ص57)، قهپائی (همانجا) و امین (همانجا) آنها را در زمرة اولاد بکیر نام بردهاند؛ 5) حسین و محمد و علی، فرزندان عبدالحمیدبن بکیر و از راویان حدیث (نجاشی، همانجا)، هر چند زراری (ص 24) این سه برادر را فرزندان عبداللهبن بکیر خوانده است؛ 6) حسنبن جهمبن بکیر، از اصحاب و راویان امامکاظم و امامرضا علیهماالسلام و از محدثان ثقه (زراری، ص 8) که با واسطه از محدثانی چون بکیربن اعین، حمادبن عثمان، عبداللهبن بکیر و فضیلبن یسار حدیث نقل کرده است و محدثان دیگری، چون احمدبن محمدبن عیسی، حسنبن علیبن فضال، علیبن اسباط، محمدبن اسماعیل و محمدبن عبدالحمید از او نقل حدیث کردهاند (خوئی، ج4، ص295). شمار احادیث نقل شده از او، که غالباً فقهی است، به 123 میرسد (همانجا)؛ 7) حسینبن جهمبن بکیر، از اصحاب امامکاظم و امامرضا علیهماالسلام که در بعضی کتب رجال، او و حسنبن جهم را خلط کردهاند (مامقانی، ج 1، بخش 2، ص 323)؛ 8) علیبن جهمبن بکیر، از اصحاب و راویان امامکاظم علیهالسلام. موحد ابطحی (ص 193) محمد را نیز از فرزندان جهم نام برده است. البته برای محمد نیز فرزندی بهنام علی ذکر شده است (همانجا)؛ 9) محمدبنحسنبنجهمبن بکیر، که بتردید در طبقة اصحاب امامکاظم و امامرضا علیهماالسلام قرار دارد و چند حدیث نیز از او نقل شده است (همان، ص198)؛ 10) سلیمانبن حسنبن جهمبن بکیر، از مشایخ شیعه، معروف بهزراری (زراری، ص 11)، که ازطریق مادر با آلطاهر نسبت داشت و بدینجهت همراه آنان به نیشابور رفت و پس از بازگشت آلطاهر از خراسان به کوفه برگشت. محل سکونت او در کوفه سالها بهعنوان محلة شیعهنشین آلزراره معروف بود (همان، ص 12ـ13)؛ 11) محمدبن سلیمان، معروف بهابوطاهر زراری (237ـ301)، از ثقات اصحاب حدیث که با امامحسن عسکری علیهالسلام مکاتبه داشته و کتاب الا´داب والمواعظ و کتاب الدعاء ازآثار اوست. او واسطة انتقال کتب برخی از اصحاب ائمه بهنسلهای بعد بوده است (همان، ص34ـ37، شرح موحد ابطحی). بهنقل زراری (ص17) و شیخ طوسی (1398، ص 163ـ 164، 181ـ182)، وی مورد توجه حضرت امامعصر عجلاللّه تعالی فرجهالشریف نیز بوده و توقیعاتی برای او صادر شده است. نوادة ابوغالب، محمدبن عبیداللهبن احمد، نیز بهابوطاهر زراری معروف بوده و بعضاً در اسناد، احادیث او و محمدبن سلیمان را خلط کردهاند (مامقانی، ج3، بخش1، ص22)؛ 12) ابوالحسن علیبن سلیمان زراری، از محدثان و فقهای مورد توجه امام عصر عجلاللّهتعالیفرجه الشریف بوده و با آن حضرت پیوند و ارتباط داشته، و توقیعاتی نیز از جانب ایشان دریافت داشته است. کتاب النوادر از آثار اوست (خوئی، ج 12، ص 42ـ43؛ نجاشی، ص 261)؛ 13) جعفر فرزند دیگر سلیمان را نیز از اصحاب امام هادی علیهالسلام خواندهاند (طوسی، 1380، ص 412، پانویس 2؛ ابنحجر عسقلانی، ج 2، ص 115). از سه فرزند دیگر او، بهنامهای احمد و حسن و حسین، نیز در رسالة فی آلاعین زراری (ص 12، 14) یاد شده است.منابع: ابنحجر عسقلانی، لسانالمیزان ، بیروت 1390/1971؛ ابنداوود حلّی، کتابالرجال ، چاپ محمدصادق آلبحرالعلوم، نجف 1392/ 1972؛ ابنطاووس، التحریر الطاووسی ، المستخرج من کتاب حل الاشکال فی معرفة الرجال ، تألیف حسنبن زینالدین شهید ثانی، چاپ محمدحسن ترحینی، قم1368ش؛ ابنندیم، الفهرست ، چاپ رضا تجدد، تهران 1350ش؛ محسن امین، اعیانالشیعة ، چاپ حسن امین، بیروت 1403/1983؛ محمدمهدیبن مرتضی بحرالعلوم، رجالالسید بحرالعلوم : المعروف بالفوائدالرجالیة ، چاپ محمدصادق بحرالعلوم و حسین بحرالعلوم، تهران 1363ش؛ محمدتقی تستری، قاموسالرجال ، قم 1410؛ ابوالقاسم خوئی، معجم رجالالحدیث ، بیروت 1403/ 1983؛ احمدبن محمد زراری، رسالة فیآلاعین ، مع شرحها لمحمدعلی موحدابطحی، اصفهان 1399؛ محمدبن حسن طوسی، رجال الطوسی ، نجف 1380/1961؛ همو، الفهرست ، چاپ محمدصادق آلبحرالعلوم، نجف 1356/1937، چاپ افست قم 1351 ش؛ همو، کتاب الغیبة ، تهران ] تاریخ مقدمه 1398 [ ؛ حسنبن یوسف علاّ مه حلّی، رجال العلامة الحلّی ، نجف 1381/1961، چاپ افست قم 1402؛ عنایةالله قهپائی، مجمعالرجال ، چاپ ضیاءالدین علامة اصفهانی، اصفهان 1384ـ 1387، چاپ افست قم ] بیتا. [ ؛ محمدامینبن محمدعلی کاظمی، هدایة المحدثین الی طریقة المحمدین ، چاپ مهدی رجائی، قم 1405؛ محمدبن عمر کشّی، اختیار معرفةالرجال ، ] تلخیص [ محمدبن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد 1348ش؛ محمدبن یعقوب کلینی، الکافی ، چاپ علیاکبر غفاری، بیروت 1410؛ محمدبن اسماعیل مازندرانی حائری، منتهیالمقال فیاحوال الرجال ، قم 1416؛ عبدالله مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال ، چاپ سنگی نجف 1349ـ 1352؛ محمدعلی موحد ابطحی، تاریخ آلزرارة ، ] اصفهان، بیتا. [ ؛ احمدبن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفیالشیعة المشتهرب رجال النجاشی ، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم1407.