بغدادینقشبندی، داودبنسلیمانبنبرجیس، ادیب، دانشمند و متصوّفقرنسیزدهم. در 1231 (کحاله، ج4، ص136؛ عواد، ج1، ص438) و بهقولیدر 1222 (اسماعیلبغدادی، ج1، ستون363) در بغداد متولد شدهو گویا از ساداتموسویبودهاست. بهحجاز و شامو موصلسفر کرد و نزدیکدهسالدر مکهاقامتگزید (کحاله، همانجا؛ زرکلی، ج2، ص332). بغدادیحنفیمذهببود (کحاله، همانجا)، اما سهمذهبدیگر سنیرا نیز میستود؛ و ازینرو برخیویرا شافعیپنداشتهاند (زرکلی، همانجا). در طریقت، از خلفایشیخخالد نقشبندیِ * شهرزوریبهشمار میآمد (اسماعیلبغدادی، همانجا). در روزگار وی، خصوصاً در دوراناقامتشدر مکه، وهابیّتروبهپیشرفتبود و او برایمقابلهبا آن، آثار متعددیپدید آوردهو در آنها از وهابیان، بهعنوانکسانیکهریختنخونو ربودناموالمسلمانانرا مباحمیشمارند، یاد کرده(داود بغدادی، المنحةالوهبیة، ص2) و از معتقداتآنان، در نهیاز توسلبهپیامبرانو اولیا و منعاز طلبشفاعتاز آنانو انکار حیاتبرزخیانتقاد کرده؛ و با استفادهاز آیاتو احادیثو اقوالصحابهو فقیهانسنیو حتیکسانیمانند ابنتیمیهو ابنقَیِّم، کهاز مهمترینرهبرانفکریوهابیاناند، دلایلیبر رد آنانآوردهاست؛ چنانکهدر اثباتحیاتبرزخی، از امّسلمهیاد میکند کهبههنگامشهادتامامحسینعلیهالسلام، حضرتپیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّمرا با سر و روییخاکآلود و اندوهناکبهخوابدید (همان، ص18ـ19، بهنقلاز حاکم، بیهقی، سیوطیو خطیب). همچنینبهسخنگفتنامامحسینعلیهالسلامپساز شهادتاشارهمیکند (همان، ص34). در رد وهابیانهند نیز کهتحتتأثیر نجدیان، خود را مجتهد، و از تقلید از امامانچهارگانهبینیاز میدانستهاند، اثر مستقلیپدید آوردهو در آغاز آن، مناقبچهار امامو خصوصاً ابوحنیفهرا بتفصیلآوردهو حدیثرسولاکرمصلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم (لو کانالعلمُ فِیالثریا لَتناَولَهرجالٌ مِنْ فارْسٍ) را کهبهگفتةاو در صحیحینآمده، بر ابوحنیفهمنطبقدانستهاست(همو، اشدالجهاد، ص13). در مباحثدیگر نیز ضمنرد نظر وهابیاندربارةلازمنبودنتقلید از یکیاز چهار امام، شیوةآنانرا کهتکفیر مردماسترد میکند (همان، ص29) و نظریةآنانرا در بارةاینکهنذر کردنبهنامخدا، اگر بهقصد ایصالثواببرایانبیا و اولیا باشد، کفر و شرکاست، و نیز نظر آنانرا در نفیتقدیسپیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّمو نفیزیارتو تبرکجستنبهاولیا و توسل، باطلمیشمارد (همان، 39ـ43). ویدر رمضان1299 در 68سالگیدر بغداد درگذشت(کحاله، همانجا).آثار بغدادی. 1) اشدّ الجهاد فی ابطالدعویالاجتهاد ، کهدر 1293 تألیفشده(همان، ص44) و همراهالمنحةالوهبیةدر بمبئیو استانبولبهچاپرسیدهاست. شیخعبداللطیفنجدیبغدادی(1283ـ1363) ردیهایبرآننوشتهکهچاپهمشدهاست(زرکلی، همانجا؛ عواد، همانجا)؛ 2) المنحةالوهبیةفیردّالوهابیة، بمبئی1305 (عواد، همانجا)، استانبول1394؛ 3) صلحالاخوانفیالرد علیمنقالعلیالمسلمینبالشرکو الکفران، در رد وهابیان(اسماعیلبغدادی، همانجا). شاید ایناثر همانباشد کهکورکیسعواد (همانجا) از آنبهنامصلحالاخوانمناهلالایمانو بیانالدینالقیِّمفیتبرئةابنتیمیةو ابنقیمیاد کردهو در 1306 در بمبئیچاپشدهاست؛ 4) نحتحدید الباطلو بردهبالادلةالذابةعنصاحبالبردة، کهگویا در دفاعاز محمدبنسعید بوصیری(608ـ691) سرایندةقصیدةبرده* در ستایشرسولاکرمصلّیاللّهعلیهوآلهوسلّماست؛ 5) مناقبالمذاهبالاربعة، در ستایشچهار مذهباهلسنت؛ 6) دوحةالتوحید ، در علمکلام؛ 7) رسالهدر اثباتمسلمانیپدر و مادر رسولاکرمصلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم(مراد از مسلمانی، پیرویاز دینحنیف، و نفیاتهامکفر و بتپرستیاست)، کهشاید همانروضالصفا فیبعضمناقبوالدالمصطفیباشد کهنسخةخطیآندر دانشگاهریاضموجود است؛ 8) الفوائد الجلیةفینظمالرسالةالوضعیة؛ 9) تشطیرالبردة، کهظاهراً تضمینقصیدةبُردهاست؛ 10) مُسَلّیالواجد ، در تضمینمرثیةشیخخالد نقشبندی؛ 11) رسالهدر رد ابوالثناء محمود آلوسیکهدر 1306 همراهصلحالاخواندر بمبئیبهچاپرسید و موجبشهرتمؤلفشد (اسماعیلبغدادی؛ عواد؛ زرکلی، همانجاها).منابع: اسماعیلبغدادی، هدیةالعارفین، ج1، در حاجیخلیفه، کشفالظنون، ج5، بیروت1410/1990؛ داودبنسلیمانبغدادی، المنحةالوهبیةفیردالوهابیة؛ و یلیها کتاباشد الجهاد فیابطالدعویالاجتهاد ، استانبول1394/1974؛ خیرالدینزرکلی، الاعلام، بیروت1986؛ کورکیسعواد، معجمالمؤلفینالعراقیین، بغداد 1969؛ عمررضا کحاله، معجمالمؤلفین، بیروت] تاریخمقدمه1376[.