بعلبک

معرف

شهر کوچکی‌ در مرکز لبنان‌
متن
بَعْلَبَک‌ ، شهر کوچکی‌ در مرکز لبنان‌. در ارتفاع‌ 1150متری‌ سطح‌ دریا و در کنار دشت‌ مرتفع‌ بقاع‌ * قرار گرفته‌، و در پیرامون‌ آن‌ باغهایی‌ هست‌ که‌ از چشمة‌ پرآب‌ رأس‌العین‌ آبیاری‌ می‌شوند. این‌ چشمه‌ از دامنة‌ سلسله‌ جبال‌ لبنان‌ شرقی‌ سرچشمه‌ می‌گیرد که‌ طراوت‌ آب‌ و هوا و زیبایی‌ گیاهان‌ آن‌ مورد ستایش‌ نویسندگان‌ و شعرای‌ عرب‌ بوده‌ است‌، و آنان‌ همیشه‌ «غوطة‌» آن‌ را ستوده‌ و یادآور «غوطة‌» دمشق‌ ] =باغستانهای‌ اطراف‌ آن‌ [ دانسته‌اند. دربارة‌ وجه‌ اشتقاق‌ این‌نام‌، که‌ کلمة‌ سامی‌ «بَعل‌» در آن‌ دیده‌ می‌شود، فرضیات‌ مختلفی‌ هست‌ که‌ هیچیک‌ قانع‌کننده‌ نیست‌.بعلبک‌، خصوصاً به‌ سبب‌ ویرانه‌های‌ آثار باستانیش‌، شهرت‌ یافته‌ و محققاً از زمانهای‌ بسیار دور محل‌ سکونت‌ بوده‌ است‌. شکوفایی‌ آن‌ بویژه‌ در دورانی‌ بوده‌ که‌ نام‌ یونانی‌ هلیوپولیس‌ به‌ آن‌ داده‌ شده‌، و رواج‌ آیین‌ پرستش‌ خدایان‌ سه‌ گانة‌ هِلیوپولیت‌ (زئوس‌، آفرودیت‌ و هِرِمس‌ که‌ تجسم‌ خدایان‌ سوری‌ بودند) در آنجا سبب‌ برپا کردن‌ پرستشگاههای‌ باشکوهی‌ گردیده‌ که‌ در قرون‌ وسطی‌ آن‌ را مولود قدرت‌ سلیمان‌ می‌دانسته‌اند. حتی‌ امروزه‌، مجموعة‌ باشکوه‌ بناهای‌ اصلی‌ با دو معبد عظیم‌ و دو حیاط‌ با دروازه‌های‌ مجلل‌ و حصاری‌ که‌ بر پایه‌های‌ یکپارچه‌ استوار است‌، اعجاب‌انگیز است‌. در دورة‌ اسلامی‌، این‌ بناها به‌ قلعة‌ مستحکمی‌ تبدیل‌ شدند. ] ازینرو گاه‌ در منابع‌ جغرافیایی‌ و تاریخی‌ آن‌ را «قلعة‌ بعلبک‌» نامیده‌اند [ . هیئت‌ باستان‌شناسی‌ آلمانی‌ در 1318ـ1322/ 1900ـ1904 نقشة‌ قلعه‌ را ترسیم‌ کردند، اما بعد از آن‌ تاریخ‌، بعضی‌ از عناصر و اجزای‌ آن‌ قلعه‌ را فدای‌ بازسازی‌ وضع‌ قدیمی‌ قلعه‌ کردند یا با گمانه‌زنیهای‌ جدید از میان‌ بردند.بعلبک‌، که‌ مشرف‌ بر نواحی‌ و برجادة‌ اصلی‌ دمشق‌ به‌ حِمص‌ است‌، به‌ سبب‌ اهمیت‌ نظامی‌ و غیرنظامی‌ خود، خصوصاً بعداز اینکه‌ مسیحیت‌ ضربة‌ کشنده‌ای‌ بر پیکر معابد پررونق‌ آن‌ وارد آورد و مسلمانان‌ بعداز تسلط‌ بر شهر دژ آن‌ را به‌ قلعه‌ و کرسی‌نشین‌ حاکم‌ محلی‌ تبدیل‌ کردند، تاریخ‌ پرماجرایی‌ داشته‌ است‌. در سال‌16، بعداز فتح‌ دمشق‌ و اندکی‌ قبل‌ از فتح‌ حمص‌، مسلمانان‌ به‌ فرماندهی‌ ابوعبیده‌ بعلبک‌ را، به‌ موجب‌ معاهده‌ای‌ که‌ بلاذری‌ نقل‌ کرده‌، به‌ تصرف‌ درآوردند و در زمان‌ امویان‌ این‌ شهر بخشی‌ از جُند * دمشق‌ شد و سپس‌ جزو قلمرو دولت‌ عباسیان‌ گردید تا اینکه‌ خلیفة‌ فاطمی‌ المعز در 361 حاکمی‌ برآن‌ منصوب‌ کرد. بعلبک‌ مدت‌ کوتاهی‌ در 363 به‌ تصرف‌ امپراتور روم‌ شرقی‌ ژان‌ ] اول‌ [ تِزیمیسِکس‌ ، و بعد در 416 به‌ تصرف‌ صالح‌بن‌مِرداس‌، امیر حلب‌، درآمد و بالاخره‌ در 468، به‌ دست‌ تُتُشْ سلجوقی‌ و پسرانش‌ افتاد. هنگام‌ جنگهای‌ داخلیِ دوران‌ بوریان‌ ] اتابکان‌ دمشق‌ [ بترتیب‌، به‌ دست‌ امیر گُمُشتکین‌، بوری‌ و پسرش‌ محمّد و بالاخره‌ به‌ دست‌ معین‌الدین‌ اُنُر مشهور افتاد. ] نورالدّین‌ محمود [ زنگی‌ موقتاً شهر را از چنگ‌ او درآورد، اما او نیز به‌ نوبة‌ خود آن‌ را به‌ نجم‌الدین‌ ایوب‌ پدر صلاح‌الدّین‌ وانهاد. نورالدّین‌ محمود در 549 موفق‌ شد که‌ دوباره‌ شهر را تصرف‌ کند و حصارهای‌ آن‌ را، که‌ بر اثر زلزلة‌ وحشتناک‌ 565 ویران‌ شده‌ بود، از نو بنا کند. صلاح‌الدّین‌ به‌نوبة‌ خود، در 570 قلعه‌ ] بعلبک‌ [ را از چنگ‌ جانشینان‌ ارباب‌ سابق‌ خود بیرون‌ آورد و آن‌ را متوالیاً به‌ اطرافیان‌ یا خویشان‌، خصوصاً به‌ نوة‌ برادر خود الملک‌الامجد بهرامشاه‌، به‌ اقطاع‌ داد، که‌ وی‌ از 578 تا 627 آن‌ را حفظ‌ کرد. در این‌ سال‌، الملک‌ الاشرف‌ موسی‌، حاکم‌ دمشق‌، آن‌ را به‌ تصرف‌ درآورد. سپس‌ چندتن‌ از ایوبیان‌ برسر تصرف‌ آن‌ کشمکش‌ داشتند تا آنگاه‌ که‌ مغولان‌ برآن‌ استیلا یافتند و سرانجام‌ در 658 به‌ دست‌ ممالیک‌ مصر افتاد. بعلبک‌ به‌ فرمانروایی‌ ممالیک‌، به‌ حاکم‌نشین‌ منطقه‌ای‌ در سومین‌ بخش‌ مرز شمالی‌ ایالت‌ دمشق‌ تبدیل‌ شد؛ و حاکم‌ آن‌ که‌ تنها بربخشی‌ از بقاع‌ تسلط‌ داشت‌، وابسته‌ به‌ «نایب‌ * » سوریه‌ بود و از طرف‌ او منصوب‌ می‌شد. به‌ نظر می‌رسد که‌ از این‌ زمان‌ اهمیت‌ شهر کاهش‌ یافته‌ باشد، چه‌ از آن‌ پس‌ خطوط‌ اصلی‌ راه‌ چاپاری‌ قلمرو ممالیک‌، یعنی‌ راههای‌ دمشق‌ به‌ حمص‌ و دمشق‌ به‌ طرابلس‌، دیگر از بعلبک‌ نمی‌گذشت‌ بلکه‌ از جاده‌ قَلَمون‌ عبور می‌کرد؛ و این‌، راهی‌ است‌ که‌ بعدها در عصر جدید مسیر جاده‌های‌ تجاری‌ شد. بعلبک‌ در922، با سایر قسمتهای‌ سوریه‌، به‌ تسلط‌ عثمانیها درآمد و به‌ دست‌ حکمرانان‌ کوچک‌ محلی‌ و خصوصاً بنوحَرفوش‌ افتاد تا اینکه‌ در 1190 دولت‌ عثمانی‌ سازمان‌ اداری‌ منظمی‌ در آنجا برقرار کرد. امروز بعلبک‌ با چندهزار جمعیت‌ ] بیش‌ از 000 ، 25نفر رجوع کنید به مرهج‌، ج‌2، ص‌450 [ حاکم‌نشین‌ ناحیة‌ بقاع‌ شمالی‌ است‌ و هیچگونه‌ فعالیتی‌ جز جهانگردی‌ در آن‌ دیده‌ نمی‌شود.بعلبک‌ در دوران‌ فرمانروایی‌ بوریان‌، زنگیان‌ و ایوبیان‌ موضوع‌ جنگهای‌ متعددی‌ بود، زیرا استیلای‌ بر آن‌ شرط‌ لازم‌ برای‌ نظارت‌ و تسلط‌ بر سوریة‌ جنوبی‌ بود. این‌ واقعیت‌ نشان‌ می‌دهد که‌ آنچه‌ در دورة‌ اسلامی‌ در این‌ شهر بنا شده‌، بیشتر به‌ منظور بهبود بخشیدن‌ به‌ نظام‌ دفاعی‌ شهر بوده‌ است‌ که‌ عمده‌ترین‌ آن‌ پر کردن‌ فضای‌ خالی‌ بین‌ پایه‌های‌ دو معبد قدیمی‌ در ضلع‌ جنوبِ غربی‌ بوده‌ است‌. در آنجا چهار دوره‌ عملیات‌ ساختمانی‌ مشاهده‌ شده‌ است‌. اقدام‌ عمده‌ در دورة‌ دوم‌، آن‌ بود که‌ ورودی‌ ضلعِ غربی‌ را رها کردند و ورودی‌ دیگری‌ با برج‌ و بارو در ضلعِ جنوبی‌ شهر گشودند. این‌ انتقال‌ ممکن‌ است‌ یا در زمان‌ فرمانروایی‌ محمدبن‌ بوری‌ انجام‌ گرفته‌ باشد که‌ به‌طور مؤثری‌ از بعلبک‌ دفاع‌ کرد، و یا در زمان‌ نورالدین‌ زنگی‌ که‌، به‌ گواهی‌ کتیبه‌ها و اسناد، برای‌ ترمیم‌ قلعه‌ بسیار کوشیده‌ است‌. در زمان‌ حکومت‌ بهرامشاه‌، برجهای‌ جدید دروازة‌ جنوبی‌ را تقویت‌ کردند. و بالاخره‌ عصر قلاوون‌، با تحقق‌ سبک‌ پیشرفته‌تر معماری‌، مشخص‌ می‌شود، خصوصاً با برجِ عظیمی‌ که‌ در زاویة‌ جنوبِ غربی‌ معبد کوچک‌ ساخته‌ شده‌ و برجی‌ که‌ پیرامون‌ دروازة‌ جنوبی‌ قدیمی‌ کشیده‌ شده‌ است‌. کتیبه‌هایی‌ که‌ پابه‌ پای‌ آثار به‌ دست‌ آمده‌ از تحقیقات‌ باستان‌شناسی‌ بررسی‌ شده‌اند، به‌ ما امکان‌ می‌دهند که‌ تاریخ‌ عناصر مختلف‌ معماری‌ مجموعه‌ای‌ راکه‌ باید جزو جالبترین‌ بقایای‌ معماری‌ نظامی‌ اسلامی‌ در سوریة‌ جنوبی‌ دانست‌، با اطمینان‌ معین‌ کنیم‌.مسجد کوچک‌ رأس‌العین‌، و مسجد بزرگ‌شهر متعلق‌ به‌ همین‌ دوران‌ است‌. مسجد بزرگ‌شهر با مصالحی‌ که‌ از تخریب‌ ساختمان‌ دیگری‌ به‌ دست‌ آمده‌ در نزدیکی‌ قلعه‌ بنا شده‌ است‌ و دارای‌ شبستانی‌ با چهار رواق‌ و مناره‌ای‌ عظیم‌ است‌. فرمانهای‌ ممالیک‌ در هر دو مسجد به‌ صورت‌ کتیبه‌ نگاشته‌ شده‌ است‌. در منابع‌ قدیمی‌ که‌ وصف‌ بعلبک‌ آمده‌، از بناهای‌ دیگری‌ از قبیل‌ مدرسه‌ها، رباطها، آسایشگاهها، و دیرها و دارالحدیثها نام‌برده‌ شده‌ که‌ اکنون‌ کاملاً از بین‌ رفته‌اند.منابع‌: ابن‌شداد، الاعلاق‌ الخطیرة‌ فی‌ ذکر امراءالشام‌ والجزیرة‌ ، نسخة‌خطی‌ لیدن‌، ش‌800  ، 85 پ‌ ـ 88 پ‌؛ BGA  ، فهرستها؛ احمدبن‌ یحیی‌ بلاذری‌، فتوح‌البلدان‌ ، چاپ‌ دخویه‌، لیدن‌ 1866، ص‌129ـ130؛ ] عفیف‌ بطرس‌ مرهج‌، اعرف‌ لبنان‌: موسوعة‌ المدن‌ و القری‌ اللبنانیة‌ ، بیروت‌1985 [ ؛ یاقوت‌ حموی‌، معجم‌البلدان‌ ، چاپ‌ ووستنفلد، لایپزیگ‌ 1866ـ1873، ذیل‌ واژه‌؛D. C. Dennett, Conversion and the poll tax , Cambridge, Mass. 1950, 55-64; R. Dussaud, Topographie historique de la Syrie , Paris 1927, 397, 403-404; M. Gaudefroy- Demombynes, La Syrie ب l'إpoque des Mamelouks, Paris 1923, 70-73, 181; Hist.Or.Chr., index; G. Le Strange, Palestine under the Moslems , London 1890, 295-298; August Friedrish von Pauly, Paulys Real-Encyclopجdie der classischen Altertumswissenschaft, ed. G. Wissowa, W. Kroll, and Mittelhause, Stuttgart 1894-1970, Munich 1973-1974, s.vv. "Heliopolis", "Heliopolitanus".(برای‌ دورة‌ باستان‌؛ نیز رجوع کنید به مقالات‌ R. Dussaud و H. Seyrig که‌ عمدتاً در نشریة‌ Syria منتشر شده‌ است‌)؛J. Sauvaget, "Notes sur quelques inscriptions arabes de Baalbekk et de Tripoli", Bulletin du Musإe de Beyrouth, VII-VIII, (1949), 7-11; M. Sobernheim, Centenario... Amari, Palermo 1910, II, 152-163; Th. Wiegand, Baalbek, Ergebnisse der Ausgrabungen und Untersuchungen in den Jahren 1898 bis 1905 , Berlin-Leipzig 1921-1925, vol.  ; G. Wiet, "Notes d'إpigraphie syro-musulmane", in Syria , (1925), 150 ff.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 3
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده