بِطائنی ، ابوالحسن علیبن ابیحمزه، از اصحاب و راویان امام صادق و امام کاظم علیهماالسلام و از سران واقفیه * . پدرش ابوحمزه سالم از مردم کوفه بود که با انصار پیوند ولاء * داشت (نجاشی، ش656؛ طوسی، 1380، ص242، 353؛ خوئی، ج11، ص215). نسبت او، بطائنی، مشعر بدان است که او یا پدرانش به بافتن آستریِ لباس (بِطانه) یا خرید و فروش آن اشتغال داشتهاند (سمعانی، ج2، ص257؛ مامقانی، ج1، ص290). بطائنی عصاکشِ ابوبصیر * یحییبن ابیالقاسم (متوفی 150) بود و از او احادیث بسیار روایت کرده است (نجاشی، همانجا)، چنانکه از 545 حدیث که در کتب اربعة شیعه از بطائنی نقل شده، 325 مورد آن، خصوصاً مباحث قرآنی، به روایت از ابوبصیر است. نجاشی (همانجا) او را مصنّف چند کتاب در تفسیر و فقه میداند و شیخ طوسی در رجال (ص353)، وی را صاحب «کتاب * » و در فهرست (ص96)، صاحب «اصل * » معرفی میکند. بطائنی گذشته از امامصادق و امامکاظم و امامرضا علیهمالسلام و ابوبصیر، از حدود پانزده تن از راویان بزرگ شیعه، مثل ابانبن تَغْلِب و معاویةبن عمّار و محمّدبن مُسْلم نقل حدیث کرده است و بیش از چهل نفر، از جمله محمدبن ابیعمیر و یونسبن عبدالرحمان و حسنبن محبوب و جعفربن بشیر، روایات او را نقل کردهاند (خوئی، ج11، ص487ـ500). بنا بر برخی روایات، بطائنی را امامکاظم علیهالسلام تأیید کرده، و وی در شمار نمایندگانِ مالی آن حضرت بوده است؛ اگرچه برخی خلاف این را نقل کردهاند. کشّی (ص405، 493)، بطائنی و چند تن دیگر را نام میبرد که به دلیل دربند بودنِ امام کاظم علیهالسلام اموال زیادی از پرداختهای مالی شیعیان نزد ایشان گرد آمده بود. در نتیجه بعد از اطلاع از شهادت آن حضرت، با انگیزة تصرف این داراییها منکر وفات آن حضرت شدند و او را آخرین امامی معرفی کردند که غیبت گزیده است و مذهب وقف از اینجا آغاز شد ( رجوع کنید به واقفیّه). پیوستن بطائنی به مدعیان وقف و پیشگام بودن او در این ماجرا را همه به اتفاق ذکر کردهاند. معاصران او و نیز علمای رجال چون ابنغضائری (بهنقل خوئی، ج11، ص214ـ223)، نجاشی (همانجا)، طوسی (1398، ص42ـ44)، علامه حلّی (ص231ـ 232) و ابنداود حلّی (ص259) و محققان بعدی، از او با عناوین رئیس واقفیه و پایهگذار وقف و یکی از ارکانِ وقف و نخستین کسی که این نظریه را مطرح کرد، یاد کرده و غالباً به انگیزة مالاندوزیِ او و همراهانش اشاره کردهاند. طبق روایات، امام رضا علیهالسلام با او و همفکرانش مناظره کرده است. بطائنی در حدود 200 درگذشته است.دربارة وثاقت و قبول روایات بطائنی، با توجه به انکار امامتِ حضرترضا علیهالسلام چند نظریه وجود دارد: بنابه نقل کشّی (ص403)، علیبنحسنبن فضّال، او را «کذّاب و متهم» خوانده است. بیشتر رجالیان و فقها مثل سیّدمرتضی علمالهدی و ابنغضائری و صاحب مدارک و علامة حلّی معتقد به ضعف او بوده و در استدلالاتِ فقهی به روایات وی عمل نکردهاند، استثنائاً علامه حلّی در برخی موارد به روایت او استناد کرده است (ص96؛ کلباسی، ص134ـ135). معرفی او به عنوان واقفی، در رجال نجاشی، کشّی و علامة حلّی و دیگر کتب، نشانة تأیید نظر معتقدان به ضعف بطائنی است. در مقابل، کسانی با استناد به مطالبی، مانند عملِ اصحاب به احادیث او ( رجوع کنید به طوسی، 1403، ج1، ص381) و نقل حدیث از او توسط محدثانی مانند ابنابیعمیر و بَزَنْطی که جز از ثقات روایت نمیکردهاند، و نیز صاحب «اصل» بودنِ او و روایات منقول در ستایش وی، او را توثیق کردهاند (مامقانی، ج2، ص262؛ خوئی، ج11، ص225ـ226). برخی، از جمله کلباسی، صاحب سماءالمقال ، وثاقت او را به دوران قبل از وفات امام کاظم علیهالسلام و ضعف او را به دورة بعد، که مذهب وقف را پایهگذاری کرده، نسبت میدهند و عقیدة متأخر او را نشانة عدمعدالت پیشین نمیدانند (ص151ـ153). محدث نوری (ج3، ص623ـ625) معتقد است که بزرگانِ اصحاب، روایات بطائنی را، جز در مسائل راجع بهمذهب وقف، تلقی به قبول کرده و او را در اینگونه مسائل، ثقه میدانستهاند (این نکته را از تعبیر شیخطوسی در عدةالاصول (ج1، ص380ـ381) میتوان دریافت). بنابر نظریة اخیر، حتی در دوران وقف نیز از او استماع حدیث میشده است، ولی به این مطلب ـ با توجه به نهی شدید حضرت رضا علیهالسلام از همنشینی با واقفیه ـ نمیتوان اعتماد کرد ( رجوع کنید به واقفیّه). در نتیجه، اگر استماع روایات او پیش از وفات امام کاظم علیهالسلام بوده باشد، در شمار احادیث صحیح، و در غیر این صورت، موثّق خواهد بود؛ هر چند ابنفضّال، بدو نسبتِ کذب داده است.حسن فرزند بطائنی نیز از چهرههای سرشناسِ واقفیه بوده و در کتب رجال در ضعف او کمتر تردید شده است (از جمله: مامقانی، ج1، ص290). کشّی (ص552) از ابنفضال نقل کرده است که وی از این شخص با عنوان کذّاب و «ملعون» یاد کرده و علیرغم استماع روایات بسیار و کتابت یک دورة کاملِ تفسیر قرآن از او، نقل حتی یک حدیث را از وی روا نمیدانسته است (عین همین مطلب را کشّی، ص404، از ابنفضّال دربارة علیبن ابیحمزه نیز نقل کرده است، ولی چون تولد ابنفضال، به ظنّ قوی، بعد از مرگ بطائنی بوده، این سخن نباید درست باشد). بطائنیِ پسر، کتابهایی نیز نوشته بوده و در کتب اربعة شیعه در حدود پنجاه حدیث از طریق او نقل شده است. در عرف محدّثان شیعه هر گاه کلمة بطائنی به تنهایی استعمال شود، مراد پدر است. همنامِ علیبن ابیحمزة بطائنی در میان اصحاب ائمّه علیهمالسلام، علیبن ابیحمزة ثمالی * است که از ثقات است و احیاناً در صورت عدمذکر نسبت نامش با بطائنی خلط میشود. محدثان از جمله کاظمی در هدایة المحدّثین (ص211) برای تشخیص این دو تن راههایی ذکر کردهاند.منابع: ابنداود حلّی، کتاب الرجال ، چاپ محمدصادق آلبحرالعلوم، نجف 1392/1972، چاپ افست قم ] بیتا. [ ؛ ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث ، بیروت 1403/1983؛ عبدالکریمبن محمد سمعانی، الانساب ، ج2، چاپ عبدالرحمنبن یحیی معلمی یمانی، حیدرآباد دکن 1383/ 1963؛ محمدبن حسن طوسی، رجال الطوسی ، نجف 1380/ 1961؛ همو، عُدَّة الاصول ، ج1، چاپ محمدمهدی نجف، قم 1403/ 1983؛ همو، الفهرست ، چاپ محمدصادق آلبحرالعلوم، نجف 1356/ 1937، چاپ افست قم 1351ش؛ همو، کتاب الغیبة ، تهران ] تاریخ مقدمه 1398 [ ؛ حسنبن یوسف علامه حِلّی، رجال العلامة الحِلّی ، نجف 1381/ 1961، چاپ افست قم 1402؛ محمدامینبن محمدعلی کاظمی، هدایة المحدّثین ، چاپ مهدی رجائی، قم 1405؛ محمدبن عمر کشّی، اختیار معرفة الرجال ، ] تلخیص [ محمدبن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد 1348ش؛ ابوالهدی کلباسی، سماء المقال فی تحقیق علم الرجال ، چاپ محمدعلی روضاتی اصفهانی، قم 1332ش؛ عبدالله مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال ، چاپ سنگی نجف 1349ـ 1352؛ احمدبن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهرب رجال النجاشی ، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم 1407؛ حسینبن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل ، چاپ سنگی تهران 1318ـ1321، چاپ افست تهران 1382ـ1383.