بطال عبدالله

معرف

جنگجوی‌ نامدار دورة‌ اموی‌ که‌ در چندین‌ لشکرکشی‌ به‌روم‌ شرقی‌ شرکت‌ داشت‌
متن
بَطّال‌، عبدالله‌ ،جنگجوی‌ نامدار دورة‌ اموی‌ که‌ در چندین‌ لشکرکشی‌ به‌روم‌ شرقی‌ شرکت‌ داشت‌. لقب‌ او به‌معنای‌ دلیر و پهلوان‌ است‌، اما مفهوم‌ تحقیرآمیزی‌ نیز دارد ( رجوع کنید به ابن‌حوقل‌، ص‌85). دربارة‌ او روایتی‌ تاریخی‌ و کوتاه‌، و روایتی‌ شبه‌تاریخی‌ و نیز داستان‌ عربی‌ پر ماجرا و عاشقانة‌ سیرة‌ ذی‌الهِمَّة‌ والبَطّال‌ و داستان‌ ترکی‌ سید بطال‌ پرداخته‌ شده‌ است‌.به‌  گفتة‌ وقایعنگاران‌ متقدم‌ اسلامی‌ (طبری‌ و یعقوبی‌)، پیش‌ از 109، که‌ مقارن‌ ایام‌ خلافت‌ هشام‌بن‌ عبدالملک‌ است‌، اثری‌ از او دیده‌ نمی‌شود. تئوفانس‌ ، مورخ‌ روم‌ شرقی‌، و دیونوسیوس‌ تل‌مَهره‌ ای‌، نویسندة‌ وقایعنامة‌ سریانی‌، فقط‌ سال‌ مرگ‌ او را (122) ذکر کرده‌اند. اما در روایتی‌ کهن‌ در ترجمة‌ بلعمی‌ از تاریخ‌ طبری‌ ، بطال‌ یار و همراه‌ مَسْلَمَة‌بن‌ عبدالملک‌ در سفر جنگی‌ معروفش‌ به‌قسطنطنیه‌ در 98 معرفی‌ شده‌ است‌ (بلعمی‌، ج‌2، ص‌902). به‌روایت‌ تاریخ‌، در 109 بطال‌ در رأس‌ جلوداران‌ سپاه‌ معاویة‌بن‌ هشام‌، گانگرا را در ایالت‌ پافلاگونیا فتح‌ کرد. در 113 در لشکرکشی‌ دیگری‌ شرکت‌ داشت‌ که‌ در آن‌ یکی‌ از جنگجویان‌ نامدار اموی‌ به‌نام‌ عبدالوهاب‌بن‌ بُخت‌ کشته‌ شد (ابن‌اثیر، ج‌4، ص‌214). در 114 یا 115، در جریان‌ تاخت‌ و تاز معاویة‌بن‌ هشام‌، حاکم‌ فریگیه‌ ، در ناحیة‌ اکروینون‌ ، بطال‌ یکی‌ از رهبران‌ روم‌ شرقی‌، به‌نام‌ کنستانتین‌ را شکست‌ داد و اسیر کرد. از این‌ پس‌ تا مرگ‌ او در 122، دیگر از وی‌ یاد نمی‌شود. در این‌ سال‌، سپاهیان‌ سلیمان‌بن‌ هشام‌ به‌چند ناحیه‌ در آناطولی‌ یورش‌ بردند. دستة‌ بطال‌ به‌فرماندهی‌ ملک‌بن‌ شَبیب‌ (شُعَیب‌)، حاکم‌ مَلَطیه‌، در نزدیکی‌ اکروینون‌، ناگهان‌ با تهاجم‌ امپراتور لئوی‌ سوم‌ و پسرش‌ کنستانتین‌ روبرو شدند. بطال‌ و ملک‌بن‌ شبیب‌ به‌قتل‌ رسیدند ( العیون‌ ، ج‌3، ص‌100) و بازماندگان‌ به‌سوی‌ جنوب‌ گریختند و به‌سلیمان‌ پیوستند. با اینهمه‌ تاریخ‌ مرگ‌ بطال‌ را در 121، 123 و یا حتی‌ در 113 ذکر کرده‌اند. براساس‌ گزارش‌ بلعمی‌ از سفر جنگی‌ مسلمه‌، بطال‌ مأموریت‌ یافت‌ که‌ یکی‌ از دروازه‌های‌ شهر را ] که‌ با موافقت‌ ملک‌الروم‌ باز گذاشته‌ بودند [ گشوده‌ نگه‌ دارد، تا مسلمه‌ به‌تنهایی‌ و سوار بر اسب‌ به‌شهر درآید، و اگر حادثه‌ای‌ برایش‌ رخ‌ داد بطال‌ به‌زور متوسل‌ شود (ج‌2، ص‌901). حتی‌ به‌روایت‌ کتاب‌ العیون‌ (سدة‌ پنجم‌ یا ششم‌) زمانی‌ که‌ مسلمه‌ به‌محاصرة‌ پایتخت‌ روم‌ شرقی‌ پرداخت‌، بطال‌ با او همراه‌ بود (ج‌3، ص‌28، 30). در این‌ کتاب‌، ذیل‌ حوادث‌ 115، روایتی‌ افسانه‌ای‌ از جنگ‌ یکتنة‌ بطال‌ نیز نقل‌ شده‌ است‌ (ج‌3، ص‌91). روایت‌ عامه‌پسند ابن‌عربی‌، عارف‌ بزرگ‌ اندلسی‌ (متوفی‌ 638)، دربارة‌ سفر جنگی‌ مسلمه‌ که‌ با گزارش‌ بلعمی‌ پیوستگی‌ دارد، نقش‌ بزرگی‌ به‌بطال‌ می‌دهد و او را فرمانده‌ نیروهای‌ جزیره‌ و شام‌ در سپاه‌ مسلمه‌ و سرکردة‌ طلایه‌داران‌ سپاه‌ او معرفی‌ می‌کند.در زندگینامة‌ مفصلی‌ که‌ اصل‌ آن‌ به‌ ابن‌عساکر (متوفی‌ 571) می‌رسد و روایتی‌ سوری‌ است‌ که‌ تاریخنگاران‌ گوناگون‌ از جمله‌ ابن‌اثیر، سبط‌ ابن‌جوزی‌، ابن‌شاکر کُتُبی‌، ابن‌فضل‌الله‌ عمری‌ و ابن‌کثیر آن‌ را کمابیش‌ کامل‌ نقل‌ کرده‌اند، پس‌ از اشارة‌ کوتاهی‌ به‌نقش‌ بطال‌ در لشکرکشی‌ مسلمه‌، حکایاتی‌ تخیلی‌ دربارة‌ او آمده‌ است‌.مؤلفان‌ نخستین‌ دربارة‌ اصل‌ و نسب‌ او چیزی‌ نمی‌گویند، اما به‌روایت‌ تاریخنگاران‌ متأخر، او از انطاکیه‌ (یا دمشق‌) برخاسته‌ و از موالی‌ بنی‌امیه‌ بوده‌ است‌؛ کنیه‌اش‌ گاهی‌ ابومحمد، گاهی‌ یحیی‌ و گاه‌ ابوالحصین‌ بوده‌ و پدرش‌ حصین‌ یا عمرو نام‌ داشته‌ است‌. اگرچه‌ تاریخنگاران‌ متقدم‌ اسلامی‌ اهمیت‌ چندانی‌ به‌بطال‌ نمی‌دهند، اما از دیرباز در روایات‌ عامیانة‌ داستانها و حکایات‌، دلاوریهای‌ او در جنگها ستایش‌ شده‌ است‌.بطال‌ در داستان‌ ترکی‌ سیدبطال‌ ، که‌ شرح‌ ماجراجوییهای‌ اوست‌، به‌قهرمانی‌ در دورة‌ عباسی‌ تغییر یافته‌ است‌. در این‌ داستان‌، او معاصر عمربن‌ عُبیدالله‌ اَلاَقطَع‌ (مقتول‌ در 249)، امیر مَلَطیه‌، شمرده‌ شده‌ است‌. در نیمة‌ اول‌ سدة‌ چهارم‌ او را از مسلمانان‌ نامداری‌ می‌دانستند که‌ اهالی‌ روم‌ شرقی‌ تصویرش‌ را در کنار تصویر عمربن‌ عبیدالله‌ الاقطع‌ در کلیساهایشان‌ آویخته‌ بودند (مسعودی‌، ج‌8، ص‌74).پس‌ از فتح‌ ملطیه‌ در 495، به‌دست‌ امیر دانشمند، ترکان‌ بطال‌ را به‌حماسه‌های‌ خود وارد کردند و قهرمانان‌ ملی‌ خود را از اخلاف‌ بطال‌ افسانه‌ای‌ شمردند. در این‌ روایت‌ ترکی‌، بطال‌ با گرفتن‌ نسب‌ علوی‌، مرتبه‌ای‌ والا یافته‌ و جعفر نامیده‌ شده‌ است‌. تاریخنگاران‌ ترک‌ از این‌ داستان‌ حماسی‌ به‌عنوان‌ منبع‌ تاریخی‌ استفاده‌ کرده‌ و غالباً اجزا و عناصر افسانه‌ را به‌جای‌ حقایق‌ تاریخی‌ گرفته‌اند، و حتی‌ برای‌ حوادث‌ آن‌ سنوات‌ تاریخی‌ قائل‌ شده‌اند؛ و لذا اولیا چلبی‌، بطال‌ را معاصر هارون‌الرشید به‌حساب‌ آورده‌ و خلافت‌ او را تا 248 ـ  سالی‌ که‌ به‌زعم‌ او هارون‌ قسطنطنیه‌ را محاصره‌ کرد  ـ ادامه‌ داده‌ است‌. همین‌ اشتباه‌ زمانی‌ در ترجمة‌ ترکی‌ تاریخ‌ طبری‌ وجود دارد که‌ مترجم‌ ناشناس‌ گزارشهایی‌ از روایت‌ حماسی‌ ترکی‌ را وارد آن‌ کرده‌ است‌.دو داستان‌ عربی‌ و ترکی‌ دربارة‌ بطال‌ ( رجوع کنید به سطور پیشین‌)، با وجود بستگی‌ با هم‌، از یکدیگر تأثیر نگرفته‌اند و احتمالاً هر دو از یک‌ روایت‌ عربی‌ گرفته‌ شده‌اند که‌ اثر مکتوبی‌ از آن‌ در دست‌ نیست‌، اما دو سند تاریخی‌ متعلق‌ به‌سدة‌ ششم‌ هجری‌ وجود آن‌ را تأیید می‌کنند ( رجوع کنید به کانار، 1926، ص‌116؛ همو، 1937، ص‌186). در داستان‌ ترکی‌، ترکان‌ پس‌ از گشودن‌ آناطولی‌، روایات‌ حماسی‌ محلی‌ را که‌ یادآور جنگهای‌ اعراب‌ و روم‌ شرقی‌ بود به‌خود نسبت‌ دادند و، با افزودن‌ عناصر ترکی‌ و مایه‌های‌ ایرانی‌، حماسة‌ آناطولیایی‌ را پدید آوردند. داستان‌ بطال‌ نخستین‌ نمونة‌ این‌ نوع‌ آثار است‌ که‌ از همان‌ آغاز با نفوذ عناصری‌ از فرهنگ‌ عامیانة‌ ترک‌، به‌صورت‌ داستانی‌ درآمده‌ که‌ در جهانی‌ خیالی‌ و آکنده‌ از دیوهای‌ آدمخوار و موجودات‌ خارق‌العاده‌ روی‌ می‌دهد. منظومه‌ای‌ از داستان‌ بطال‌ نیز در دست‌ است‌ که‌ به‌بقائی‌، معاصر سلطان‌مصطفای‌ سوم‌ (1171ـ 1187)، منسوب‌ است‌. نام‌ بطال‌ هنوز در بسیاری‌ از داستانهای‌ آناطولی‌، بویژه‌ در حکایات‌ اولیا و قدیسان‌ فرقه‌های‌ علوی‌ و بکتاشی‌ که‌ او را یکی‌ از پهلوانان‌ خود به‌شمار آورده‌اند، زنده‌ است‌.منابع‌: ابن‌اثیر، الکامل‌ فی‌التاریخ‌ ، بیروت‌ 1405/1985؛ ابن‌تغری‌بردی‌، النجوم‌ الزاهرة‌ فی‌ ملـوک‌ مصر والقاهـرة‌ ، قاهره‌ 1348ـ ، ج‌1، ص‌272، 274، 286؛ ابن‌حوقل‌، کتاب‌ صورة‌الارض‌ ، چاپ‌ کرامرس‌، لیدن‌ 1938ـ1939؛ ابن‌شاکر کتبی‌، عیون‌التواریخ‌ ، نسخة‌ عکسی‌ کتابخانة‌ ملی‌ فرانسه‌، ش‌1587، گ‌152پ‌ـ153ر، 177پ‌ـ179ر؛ ابن‌عربی‌، محاضرة‌الابرار و مسامرة‌الاخیار ، قاهره‌ 1906، ج‌2، ص‌223ـ233؛ ابن‌فضل‌الله‌ عمری‌، مسالک‌الابصار ، چاپ‌ تشنر، لایپزیگ‌1929، ص‌64ـ66؛ ] ابن‌کثیر، البدایة‌ والنهایة‌ ، بیروت‌1411/1990، ج‌9، ص‌331ـ334؛ محمدبن‌ محمد بلعمی‌، تاریخنامة‌ طبری‌ ، چاپ‌ محمد روشن‌، تهران‌1366ش‌ [ ؛ محمدبن‌ احمد ذهبی‌، تاریخ‌الاسلام‌ ، قاهره‌ 1367ـ1369، ج‌4، ص‌227، ج‌5، ص‌26؛ همو، کتاب‌ دُوَل‌الاسلام‌ ، حیدرآباد دکن‌1337، ج‌1، ص‌59؛ همو، کتاب‌العبر ، نسخة‌ خطی‌ کتابخانة‌ ملی‌ فرانسه‌، ش‌1584، گ‌36ر؛ سبط‌ ابن‌جوزی‌، مرآة‌الزمان‌ ، نسخة‌ خطی‌ کتابخانة‌ ملی‌ فرانسه‌، ش‌6132، گ‌126ر، 156ر، 160ر به‌بعد؛ سموال‌ مغربی‌، افحام‌الیهود ، درM. Schreiner, Monatsschrift fدr Gesch. u. Wiss. d. Jud ., N.F. VI (1898), 418;عبدالرحمان‌بن‌ ابی‌بکر سیوطی‌، تاریخ‌الخلفاء ، قاهره‌ 1305، ص‌96؛ محمدبن‌ جریر طبری‌، تاریخ‌الرسل‌ والملوک‌ ، چاپ‌ دخویه‌... ] و دیگران‌ [ ، لیدن‌ 1879ـ1901، سلسلة‌ دوم‌، ص‌1559، 1561، 1716؛ العیون‌ والحدائق‌ فی‌ اخبارالحقائق‌: من‌ خلافة‌الولیدبن‌ عبدالملک‌ الی‌' خلافة‌المعتصم‌ ، چاپ‌ دخویه‌، لیدن‌1869ـ1871، چاپ‌ افست‌ بغداد ] بی‌تا. [ ؛ احمدبن‌ یوسف‌ قرمانی‌، اخبارالدُوَل‌ ، در حاشیة‌ ابن‌اثیر، الکامل‌ فی‌ التاریخ‌ ، بولاق‌1290، ج‌4، ص‌214ـ218؛ علی‌بن‌حسین‌ مسعودی‌، مروج‌ الذّهب‌ و معادن‌الجوهر ، چاپ‌ باربیه‌ دمینار و پاوه‌ دکورتل‌، پاریس‌ 1861ـ1877؛ احمدبن‌ اسحاق‌ یعقوبی‌، تاریخ‌ ، چاپ‌ هوتسما، لیدن‌ 1883، ج‌2، ص‌395؛Tahir Alangu, "Bizans ve Tدrk Kahramanl  k Eposlar  n  n   k    دzerine", Tدrk Dili , II (1953), 541-557; E. W. Brooks, "The Arabs in Asia Minor", Journ. of Hell. Stud ., XCIII (1898), 194 ff., 198 ff.; M. Canard, "Delhemma, Sayyid Bat ¤ t ¤ a  l et `Omar al-No`ma  n", Byzantion , XII (1937), 183-188; idem, "Les expإditions des Arabes contre Constantinople dans l'histoire et dans la lإgende", JA , CCVIII (1926), 86 ff., 100 ff., 116 ff.; idem, "Un personnage de Roman Arabo-Byzantin", in Actes du IIإme Congrإs national des sciences historiques , Algiers 1932; Dionysius of Tell Mahrإ, Chronique de Denys de Tell Mahrإ , quatriةme partie ed. and trans. by J. Chabot, Paris 1895, under 1046/734-5, 25; Ethإ, Die Fahrten des Sajjid Batthہl , Leipzig 1871; F. Gabrieli, Il Califfato di Hisham , 1935, 87-91; H. Gregoire, "L'Epopإe byzantine et ses rapports avec l'إpopإe turque", Bull. CL. Lettres de l'ARB , XVII (1931), 463-481; I  A , s.v. "Bat ¤ t ¤ al" (by Pertev N. Boratov); G. Le Strange, The lands of the Eastern Caliphate , Cambridge 1930, 152; A. Lombard, Constantin V , 32; W. Ramsay, The historical geography of Asia Minor , 87, 322; Theophanes, A.M. 6231, ed. de Boor, 411; G. Weil, Geschichte der Chalifen , Mannheim- Stuttgart 1846-1882, I, 638-639.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 3
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده