بشیر شهاب ثانی

معرف

از امیران‌ خاندان‌ شهابی‌ (حاکمان‌ جبل‌ لبنان‌ در سده‌های‌ دوازدهم‌ و سیزدهم‌/ هجدهم‌ و نوزدهم‌)
متن
بَشیر شهاب‌ ثانی‌ ، از امیران‌ خاندان‌ شهابی‌ (حاکمان‌ جبل‌ لبنان‌ در سده‌های‌ دوازدهم‌ و سیزدهم‌/ هجدهم‌ و نوزدهم‌). بشیر در 1181/1767، در روستای‌ غَزیرِ منطقة‌ جبل‌ لبنان‌ به‌دنیا آمد، و پدر و مادرش‌ پنهانی‌ او را به‌آیین‌ مسیحیت‌ مارونی‌ غسل‌ تعمید دادند. در نوجوانی‌ پدرش‌، امیرقاسم‌، را از دست‌ داد و در شانزده‌ سالگی‌ به‌ دَیْرُالقَمَر، مرکز حکومت‌ شهابیان‌، رفت‌ و به‌خدمت‌ خویشاوند خود، یوسف‌ شهابی‌، که‌ امیر آنجا بود، درآمد. امیر یوسف‌ که‌ امیرِ ] سابق‌ [ شهابی‌ را کشته‌ بود، در 1202/1787 بشیر را مأمور مصادرة‌ اموال‌ او کرد. بشیر در این‌ مأموریت‌ با اَلْسِت‌ (بانو) شمس‌، همسر مقتول‌، آشنا شد و با او ازدواج‌ کرد و بدین‌ترتیب‌ برای‌ فعالیت‌ سیاسی‌ به‌ثروت‌ کافی‌ دست‌ یافت‌.در 1204/1789، امیریوسف‌ به‌سبب‌ فشارهای‌ احمد جزّارپاش‌ * ا، پاشای‌ ترک‌ صیدا، ناچار به‌کناره‌گیری‌ شد، زیرا امیرنشین‌ شهابی‌، بخشی‌ از قلمرو والی‌ صیدا بود. در همین‌ سال‌، به‌پیشنهاد شیخ‌قاسم‌ جُنبَلاط‌ و موافقت‌ امیریوسف‌، بشیر فرماندار ناحیة‌ جبل‌ لبنان‌ شد. شیخ‌ بشیر جُنبلاط‌، رئیس‌ طایفة‌ جنبلاطی‌، از بشیر حمایت‌ می‌کرد، اما رقابت‌ میان‌ امیران‌ شهابی‌ و دخالتهای‌ احمد جزّار پاشا، این‌ امیرنشین‌ را دچار آشفتگی‌ سیاسی‌ کرد؛ جزّار در 1209/1794، گروهی‌ از سران‌ لبنانی‌ را به‌شورش‌ تشویق‌ کرد و یکی‌ از فرزندان‌ امیریوسف‌ را نیز به‌ تحصیل‌ امارت‌ برانگیخت‌. از سوی‌ دیگر، به‌بشیر وعده‌ داد که‌ در برابر دریافت‌ مبلغ‌ هنگفتی‌ از او حمایت‌ کند. بشیر پس‌ از راضی‌ کردن‌ او، به‌تحکیم‌ اوضاع‌ داخلی‌ پرداخت‌. نخست‌، با همکاری‌ جنبلاطها و اَمَدها (یَزبَکیها)، رهبران‌ نَکَد را کشت‌، سپس‌ فرزندان‌ امیریوسف‌ را کور کرد و تحت‌ نظر قرار داد و حتی‌ آنان‌ را از ازدواج‌ باز داشت‌.در 1214/1799، ناپلئون‌ به‌مصر لشکر کشید و عَکّا را محاصره‌ کرد. او به‌بشیر استقلال‌ سرزمینش‌ را، که‌ به‌آن‌ کشور «دُروز» می‌گفت‌، وعده‌ داد و وی‌ را به‌پیوستن‌ به‌فرانسویان‌ تشویق‌ کرد. اما اختلاف‌ نظرِ سران‌ شهابی‌ دربارة‌ مقاومت‌ یا تسلیم‌ در برابر سپاه‌ فرانسه‌، بشیر را ناگزیر به‌ بیطرفی‌ کرد. پس‌ از عقب‌نشینی‌ فرانسویان‌ از عکّا، احمد جزّار، بشیر را، به‌سبب‌ همکاری‌ نکردن‌ در جنگ‌، برکنار کرد و فرزندان‌ امیریوسف‌ را به‌جای‌ او برگماشت‌. ناتوانی‌ امیران‌ جدید در پرداخت‌ مبالغ‌ مورد نظر احمد جزّار، سبب‌ شد تا بار دیگر بشیر به‌حکومت‌ جبل‌ باز گردد.در 1219/1804، احمد جزّار درگذشت‌ و به‌جای‌ او سلیمان‌پاشا، والی‌ شد. والی‌ جدید و کلیسا از بشیر حمایت‌ می‌کردند، حتی‌ پاپ‌ پی‌ هفتم‌ در نامه‌ای‌ از او برای‌ سیاست‌ تسامح‌ مذهبیش‌ تشکر کرد. او تا 1240/1824 دشمنان‌ و رقبای‌ سیاسی‌ خود را شکست‌ داد و حاکم‌ بلامنازع‌ امیرنشین‌ گردید. بشیر به‌یاری‌ جنبلاطها ( رجوع کنید به جنبلاط‌، خاندان‌)، رهبران‌ حزب‌ یَزبَکی‌ را به‌مهاجرت‌ به‌ سوی‌ وادی‌ تَیْم‌، عکّا و حَوْران‌ واداشت‌. با مرگ‌ سلیمان‌ پاشا (1235/1819)، عبدالله‌پاشا والی‌ صیدا شد. او نیز چون‌ احمد جزّار در امور داخلی‌ امیرنشین‌ دخالت‌ می‌کرد. بشیر نیز با تحمیل‌ مالیاتهای‌ گزاف‌، می‌کوشید تا والی‌ جدید را خشنود سازد. سرانجام‌، مردم‌ ناراضی‌، دست‌ به‌شورشهایی‌ زدند که‌ مشهورترین‌ آنها جنبش‌ «انطلیاس‌» و «لَحْفِد» بود.جنبش‌ انطلیاس‌، با تشویق‌ روحانیان‌ مارونی‌، بویژه‌ مطران‌ استفان‌، و با همنوایی‌ همة‌ مارونیان‌، در اعتراض‌ کلیسای‌ مارونی‌ به‌سیاست‌ مالیاتی‌ بشیر و کشتن‌ برادران‌ «باز»، از رهبران‌ مارونی‌ و قیم‌ فرزندان‌ امیریوسف‌، به‌وجود آمد. رهبران‌ حزب‌ یزبکی‌ و برخی‌ از امیران‌ شهابی‌ نیز از این‌ جنبش‌ پشتیبانی‌ کردند. رهبران‌ مخالفان‌ درشهر انطلیاس‌ گرد آمدند و دلیل‌ شورش‌ خود را برای‌ عبدالله‌پاشا توضیح‌ دادند. او از مردم‌ دلجویی‌ کرد و دستور داد که‌ همچون‌ گذشته‌ فقط‌ یک‌ مالیات‌ پرداخت‌ شود. اما بشیر که‌ نتوانست‌ مبلغ‌ درخواستی‌ عبدالله‌پاشا را به‌خزانة‌ وی‌ واریز کند، ناگزیر از امارت‌ کناره‌ گرفت‌. عبدالله‌پاشا حسن‌علی‌ و سلمان‌ سیداحمد را به‌امارت‌ شهابیان‌ برگزید و ناحیة‌ جبیل‌ را به‌یزبکیها واگذار کرد. امیران‌ جدید نیز که‌ نتوانستند وجوه‌ مقرر را پرداخت‌ کنند، از کار برکنار شدند و بشیر، که‌ با متحدش‌ شیخ‌ بشیر جنبلاط‌ به‌حوران‌ رفته‌ بود، به‌حکومت‌ بازگشت‌. او این‌ بار پرداخت‌ چهار برابرِ مبلغ‌ پیشین‌ را به‌عبدالله‌ پاشا متعهد شد. بار دیگر مردم‌ در روستای‌ لَحفد در منطقة‌ جبیل‌ شوریدند اما بشیر با همدستی‌ زمینداران‌ شورش‌ را سرکوب‌ کرد. سپس‌ به‌سبب‌ بروز جدال‌ میان‌ درویش‌ پاشا، حاکم‌ شام‌، و عبدالله‌پاشا، بشیر به‌حمایت‌ از عبدالله‌پاشا وارد جنگ‌ شد. باب‌ عالی‌ * نیز عبدالله‌پاشا و بشیر ثانی‌ را برکنار کرد و بشیر به‌ محمدعلی‌ پاشا، والی‌ مصر، پناهنده‌ شد.پس‌ از جنگِ والیان‌ شام‌ و صیدا، میان‌ بشیر ثانی‌ و شیخ‌ بشیر جنبلاط‌، بر سر قدرت‌، اختلاف‌ افتاد. نفوذ سیاسی‌ و مالی‌ شیخ‌ بشیر جنبلاط‌ همواره‌ مایة‌ نگرانی‌ بشیر ثانی‌ بود، و لذا او در 1237/1821، به‌یاری‌ پاشای‌ مصر، به‌لبنان‌ بازگشت‌ و برای‌ از پای‌ درآوردن‌ رقیب‌ خود (بشیر جنبلاط‌) منتظر فرصت‌ شد. او می‌خواست‌ با گرفتن‌ اموال‌ بشیر جنبلاط‌، وی‌ را تضعیف‌ کند، اما بشیر جنبلاط‌ نیز برای‌ جلب‌ رضایت‌ بشیر ثانی‌ و عبدالله‌پاشا مبلغ‌ گزافی‌ به‌آنان‌ پرداخت‌ که‌ البته‌ نتیجه‌ای‌ نداد. ازینرو، بشیر جنبلاط‌ تصمیم‌ به‌مقاومت‌ گرفت‌، و مخالفان‌ بشیر ثانی‌ نیز از او حمایت‌ کردند. بشیر ثانی‌، نیز از حمایت‌ کلیسای‌ مارونی‌، محمدعلی‌ پاشا * ، عبدالله‌پاشا و مخالفان‌ جنبلاط‌ برخوردار بود. میان‌ هر دو گروه‌ جنگی‌ درگرفت‌ که‌ به‌ شکست‌ جنبلاطها و فرار آنان‌ به‌حوران‌ انجامید. با اشارة‌ بشیر، عبداللّه‌ پاشا از والی‌ شام‌ خواست‌ تا شیخ‌ بشیر جنبلاط‌ و هم‌پیمانش‌، شیخ‌امین‌ عماد، را دستگیر کند. سرانجام‌ با پیگیری‌ او، جنبلاط‌ و امین‌ عماد را در عکّا به‌دار آویختند (1241/1825). بشیر ثانی‌ خانوادة‌ جنبلاط‌ را از مختاره‌، مرکز خاندان‌ جنبلاط‌، بیرون‌ راند و ساختمانها و حتی‌ مسجدی‌ را که‌ شیخ‌ بشیر بنا نهاده‌ بود، ویران‌، و املاک‌ آنان‌ را تصرف‌ کرد. او با کودتای‌ سیاسی‌ به‌ سود مارونیها، ادارة‌ این‌ مناطق‌ را، که‌ به‌طور سنتی‌ در دست‌ مسلمانان‌ دروزی‌ بود، به‌هم‌پیمانان‌ مسیحی‌ خود واگذار کرد.در 1254/1838، ابراهیم‌پاشا، فرزند محمدعلی‌پاشا (تشکیل‌دهندة‌ نخستین‌ دولت‌ مستقل‌ زیر نظر عثمانی‌ در مصر) با سپاهی‌ بیست‌ هزار نفری‌ به‌جنگ‌ دروزیان‌ * رفت‌. مسلمانان‌ «اقلیم‌البلان‌» و وادی‌ تیم‌ نیز به‌حمایت‌ دروزیان‌ شورش‌ کردند. بشیر به‌درخواست‌ ابراهیم‌پاشا پسرش‌، امیرخلیل‌، را به‌فرماندهی‌ نیروهای‌ مارونی‌ به‌کمک‌ او فرستاد که‌ در نتیجه‌ ابراهیم‌پاشا پیروز شد. کمک‌ بشیرثانی‌ در جنگ‌ با هموطنانش‌، زمینه‌ساز جنگهای‌ داخلیِ مارونی‌ ـ دروزی‌ (1256-1277/ 1840-1860) شد.در حدود 1247/1831، سران‌ کشورهای‌ اروپایی‌ که‌ در لندن‌ گرد آمده‌ بودند، خواهان‌ برکناری‌ محمدعلی‌ پاشا از حکومت‌ شام‌ شدند. دولتهای‌ اروپایی‌ با مخالفان‌ ابراهیم‌پاشا و بشیر در لبنان‌ تماس‌ گرفتند و آنان‌ را به‌قیام‌ بر حاکمیت‌ مصر در شام‌ برانگیختند. پایگاه‌ اصلی‌ این‌ انقلاب‌، مخالفان‌ بشیر بودند. مارونیها نخست‌ از ابراهیم‌ پاشا حمایت‌ می‌کردند، اما پس‌ از توافق‌ کلیسای‌ مارونی‌ با پیمان‌ انگلیس‌ ـ عثمانی‌، بر حاکم‌ مصری‌ شوریدند. سرانجام‌، با پیاده‌ شدن‌ نیروهای‌ هم‌پیمان‌ در ساحل‌ لبنان‌، به‌فرماندهی‌ انگلستان‌، فرمانده‌ انگلیسی‌ نزد بشیر رفت‌ تا ضرورت‌ جانبداری‌ از مواضع‌ دولت‌ عثمانی‌، و اطاعت‌ او از سلطان‌ عثمانی‌ را به‌او گوشزد کند. بشیر به‌گمان‌ حمایت‌ فرانسه‌ از محمدعلی‌ پاشا، در تصمیم‌گیری‌ درنگ‌ کرد و هنگامی‌ پیشنهاد آنان‌ را پذیرفت‌ که‌ دیر شده‌ بود. آدمیرال‌ (دریاسالار) انگلیسی‌ در بیروت‌، فرمان‌ عزلش‌ را به‌او ابلاغ‌ کرد که‌ به‌موجب‌ آن‌ بایست‌ به‌کشوری‌ دیگر، جز فرانسه‌ و مصر و شام‌، می‌رفت‌. او با ثروتی‌ انبوه‌، به‌جزیرة‌ مالت‌ رفت‌ و پس‌ از چند ماه‌ با اجازه‌ انگلیسیها در آسیای‌ صغیر ساکن‌ شد. به‌این‌ ترتیب‌، امارت‌ او در امیرنشین‌ جبل‌ لبنان‌، که‌ بیش‌ از نیم‌قرن‌ ادامه‌ داشت‌، به‌پایان‌ رسید (1256/1840). او در 1268/1851 درگذشت‌ و در کلیسای‌ کاتولیک‌ غَلَطه‌ در استانبول‌ دفن‌ شد. در 1326  ش‌/ 1946، پس‌ از استقلال‌ لبنان‌، دولت‌ جمهوری‌، بقایای‌ جسد او را به‌لبنان‌ باز گرداند و در آرامگاه‌ خانوادگیش‌، بیت‌الدین‌، به‌خاک‌ سپرد.منابع‌: عباس‌ ابوصالح‌، التاریخ‌ السیاسی‌ للامارة‌ الشهابیّة‌ فی‌ جبل‌ لبنان‌: 1697ـ1892م‌ ، بیروت‌ 1404/1984؛ سلیمان‌ ابوعزالدین‌، ابراهیم‌ باشا فی‌ سوریا ، بیروت‌ 1929؛ رستم‌باز، مذاکرات‌ رستم‌باز ، بیروت‌ 1955؛ یوسف‌ خطارحلو، العامیات‌ الشعبیة‌ فی‌ لبنان‌ ، بیروت‌ 1979؛ اسد رستم‌، بشیربین‌السلطان‌ و العزیز ، ج‌2، بیروت‌ 1956؛ طنوس‌ شدیاق‌، اخبارالاعیان‌ فی‌جبل‌لبنان‌ ، ج‌2، بیروت‌ 1970؛ حیدراحمد شهابی‌، کتاب‌ الغررالحسان‌ فی‌ تواریخ‌ حوادث‌ الازمان‌ ، چاپ‌ نعوم‌ مغبغب‌، مصر 1900؛ بطرس‌ صفیر، الامیر بشیرالشهابی‌ ، بیروت‌ ] بی‌تا. [ ؛ میخائیل‌ مشاقه‌، الجواب‌ علی‌ اقتراح‌ الاحباب‌ ، بیروت‌ 1956؛ عیسی‌ اسکندر معلوف‌، تاریخ‌ الامیر بشیرالشهابی‌ الکبیر ، زحله‌ 1914؛ علاوه‌ بر اسناد موجود درGreat Britain. Public Record Office. Foreign Office Michel Chebli, Une histoire du Liban ب l'إpoque des Emires (1635-1841) , Beirut 1955; EI 2 , s.v "Bash   r Shiha  b II" (by A. J. Rustum);GreatBritain. Public Record Office. Foreign Office, Correspondence relative to the affairs of the Levant 1835-1926, London; F. Iliya Harik, Politics and changes in a traditional society: Lebanon 1711-1835, Princeton, N.J.1968; Adil Ismail, Le Liban, documents diplomatiques et consulaires, Beirut 1975-, vols. 1-6.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 3
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده