بشیربن سَعد بن ثَعْلَبه، ابونعمان، صحابی انصاری خَزْرَجی. مادرش انیسه دختر خلیقةبن عَدی، همسرش عُمرة بنت رواحه است. فرزندان او نعمان و اُبَیَّه بودند. بشیر یکی از معدود با سوادان زمان جاهلیت بود. او در پیمان عَقَبه (در سال دوازدهم بعثت) و تمام غزوهها، از جمله بدر، احد، و خندق شرکت داشت (ابنسعد، ج3، ص531). در شعبانِ هفتم هجرت، پیامبر اکرم صلیاللّهعلیهوآلهوسلّم او را فرنانده قشونی سینفری کرد و برای جنگ بهسوی طایفة بنی مُرّه، که در اطراف فَدَک ساکن بودند، فرستاد. در این جنگ سپاهیان او منهزم و فراری شدند و خودش نیز مجروح شد و او را برای مداوا به فدک بردند و بشیر پس از چند روز درنگ در خانة شخصی یهودی به مدینه بازگشت (واقدی، ج2، ص723). در شوال همان سال، در منطقهای به نام یُمن و جُبار، میان فدک و وادِی القُری'، گروهی از بنیغَطَفان با عُیَیْنةبن حُصَین فَزاریبرای حمله به مسلمانان، اجتماع کرده بودند. بشیر به دستور پیامبر با سیصد تن مأمور نبرد با آنان شد، او گروهی را کشتو منهزم کرد و با غنایم و اسیران نزد پیامبر بازگشت (همان،ج2، ص727ـ728؛ بیهقی، ج4، ص301). در ذیقعدة همان سال، پیامبر با اصحاب خود برای ادای مناسک عمره بهسوی مکه حرکت کردند، و سلاحهای جنگی خود را جلوتر از کاروان فرستادند و بشیر را سرپرست محافظان اسلحه کردند (واقدی، ج2، ص732).بشیر از کسانی است که در روز سقیفه به نفع مهاجران وارد میدان شد، و از روی حسادت به سعدبن عُباده، در امر انتخاب او به خلافت کارشکنی کرد و به نفع ابوبکر سخن گفت. او نخستین کسی بود که از طایفة خزرج با ابوبکر بیعت کرد (طبری، ج2، ص243).ابنقتیبه (ج1، ص8) نام اولین کس را قیسبن سعد ذکر کرده است اما با توجه به تاریخ طبری (ج2، ص 243)، کامل ابناثیر (ج2، ص 230)، شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید (ج2، ص39، 53، ج 6، ص 9،18) و اُسُدالغابة (ج1، ص195)، این شخص بشیربن سعد است و قیسبن سعد از پدر خود حمایت میکرد و سخنان او را به گوش انصار میرسانید (طبری، ج2، ص241).ابنابیالحدید (ج6، ص 12) از کتاب سقیفة جوهری روایت میکند: که پس از آنکه حضرت علی علیهالسلام را با زُبیر و گروهی از بنی هاشم برای بیعت با ابوبکر به مسجد آوردند، و حضرت علی علیهالسّلام در بیان اولویت خود در خلافت سخن گفت، بشیربن سعد گفت: یاعلی، اگر انصار این سخنان را پیش از بیعت با ابوبکر شنیده بودند، همه با تو بیعت میکردند و هیچکس با تو مخالفت نمیکرد، اما کار از کار گذشته است و آنان بیعت کردهاند (نیز رجوع کنید به ابنقتیبه، ج1، ص13). وقتی ابوبکر تصمیم داشت که از سعدبن عباده بیعت بگیرد، بشیر به او سفارش کرد که از این کار چشمپوشی کند وگرنه به ضرر خود او تمام خواهد شد (طبری، ج2، ص244؛ ابنابیالحدید، ج6، ص10).در سپاهی ابوبکر، به فرماندهی خالدبن ولید برای فتح عَین التَّمْر (محلی نزدیک شهر انبار در مغرب کوفه) در سال دوازدهم فرستاد، بشیر شرکت داشت و در عین التمر کشته شد (واقدی، ج1، ص165؛ ابنسعد، ج3، ص 532؛ طوسی، ص27ـ28؛ ابناثیر، اسدالغابه ، همانجا) یا به روایتی، بهمرگ طبیعی درگذشت و در کنار عُمَیر دفن شد (ابناثیر، الکامل ، ج2، ص395). ابننعمان و جابربن عبدالله به صورت مسند، عُروة و شَعبه به طور ارسال از او روایت کردهاند (ابناثیر، اسدالغابه ، همانجا).منابع: ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغة ، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره1385ـ1387/1965ـ1967؛ ابناثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة ، بیروت ] بیتا. [ ؛ همو، الکامل فی التاریخ ، بیروت 1399ـ 1402/1979ـ1982؛ ابنسعد، الطبقات الکبری ، بیروت 1405/1985؛ ابنقتیبه، الامامة و السیاسة ، مصر1388، چاپ افست قم؛ احمدبن حسین بیهقی، دلائل النبوة ، چاپ عبدالمعطی قلعجی، بیروت1405؛ محمدبن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک ، بیروت1408؛ محمدبن حسن طوسی، رجال الطوسی ، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم1415؛ محمدبن عمر واقدی، کتاب المغازی لِلواقدی ، چاپ مارسدن جونس، لندن1966.