بِشْر ، به محل و میدان جنگی گفته شده است که در73، میان سُلَیم و تَغْلِب، دو قبیلة عرب، در مشرقِ شام رخ داد. در 12 خالدبن ولید نیز بر سر راهش از عراق به شام در این محل بر بنیتغلب تاخته بود (طبری، سلسلةاول، ص2068، 2072ـ2073). یاقوت (ج1، ص631) این مکان را بهصورت رشته تپههایی وصف کرده که از عُرض در نزدیکی تَدمُر (پالمیر) تا فرات امتداد دارند و همان جبلالبِشْری کنونیاند. اما آن جنگ، به نام نهری که در آن محل جاری است، جنگ رَحوب نیز خوانده شده است (همان، ج2، ص768ـ769).یومالبشر، به روزهایی اطلاق شده است که در زد و خوردهای متعدد این دو قبیله جنگ به اوج خود رسیده بود. در آن زمان، کشمکشها تا حدی خارج از دایرة رقابتهای قبیلهای میان قیس و کلب جریان داشت. آن دو از قبایل عربِ شمالی شمرده میشدند و علت ظاهری جنگ هم آن بود که بنیسُلیم به چراگاههای تغلب در جزیره تجاوز میکردند. صلح ناپایداری که برقرار شدهبود، براثر هجاهای اخطل، شاعر تغلبی مسیحی دربار خلفایاموی در دمشق گسیختهشد، زیرا جَحّافبنحُکَیم کهرئیس قبیلة سُلیم بود، از آن اهاجی برآشفت، سپس دستخطی مجعول فراهمکرد که او را مجازمیساخت صدقات تغلب و بَکر راتصاحب کند و به این بهانه، با هزار مرد جنگی از بنی سلیم به راه افتاد. تغلبیان در خیمهگاههای خود، که در ناحیة بشر قرار داشت، غافلگیر و دستخوش کشتار بنیسُلیم شدند. اخطل را که بهعلت قبای چرکینش، بردهای پنداشتهبودند، رهاکردند. اما پسرش به قتل رسید. بنیسلیم به بهانة آن که تغلبیان قبلاً زنان سلیم را از دم تیغ گذرانده بودند، به قتل عام زنان تغلب نیز دست زدند.جحّاف برای رهایی از خشم خلیفه، عبدالملک، ناچار شد به سرزمین روم بگریزد، اما چند سال بعد از آنجا بازگشت و چون پذیرفت که خونبهایی معادل 100 هزار درهم بهتغلبیان بپردازد، صلح بر قرار شد.منابع: ابناثیر، کتاب الکامل ، چاپ تورنبرگ، لیدن1851ـ1876، ج4، ص261ـ263؛ ابنقتیبه، کتاب الشعر و الشعراء ، چاپ دخویه، لیدن1900، ص303؛ علیبن حسین ابوالفرج اصفهانی، الاغانی ، بولاق1285، ج9، ص57ـ61؛ مَعْمربن المُثَنّی' ابوعبیدة، نقائض جریر و الفرزدق ، ج1، ص401ـ402، 507ـ509، 899ـ900؛ غیاثبن غوث اخطل، دیوان ، چاپ صالحانی، 1905، ص10 به بعد، 286؛ محمدبن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک ، چاپ دخویه... ] و دیگران [ ، لیدن1879ـ1901؛ یاقوت حموی، معجم البلدان ، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873؛Caetani, Chronografia Islamica , IV, 861. R. Dussaud, Topographie historique de la Syrie , Paris 1927, 252, 258, 314; Lammens, Le chantre des Omiades , Paris 1895, 140-143 (=JA, 1894); Wellhausen, Das arabische Reich, 129-130 (Eng. trans., 207-208).