بَشاگِرد (نیز بَشاکِرد)، دهستان کوهستانی تقریباً مستطیل شکلی در مشرق میناب و شمال جاسک. بشاگرد از مغرب به دهستان رودان و باریکة ساحلی معروف به بیابان، از مشرق به فَنّوج در بلوچستان، از شمال به مَنُوجان و از جنوب به دامنة غربی دشتهای ساحلی بلوچستان محدود میشود. این دهستان حدود 000 ، 10 کیلومتر مربع وسعت دارد. از بلندیهای عمدة آن کوه بشاگَرد است که در مسیر شرق ـ جنوب شرقی در فاصلة حدود 150 کیلومتری از رشتهکوههای مارز تا رود رَپْچ در شرق ادامه دارد. نام بشاگرد غالباً به منطقة وسیعی اطلاق میشود که از مَنوجان در شمال تا رَمِشک در مشرق ادامه دارد.بشاگرد احتمالاً جمع بشگرد (یا بشکرد) ـنام دیگر همان منطقهـ است. برهان قاطع (ذیل «بشگرد») بشگرد را «شکارگاه» معنی میکند. شوارتز (ص245) اشتقاق این نام را از «باس» که به گفتة مقدسی (ص52، 461، 466، 473) نام محلی در شمال شرقی آن بوده است، محتمل میداند. این نکته نیز شایان ذکر است که «بَش» در زبان بلوچی به معنای «باران تابستانی» است که از ویژگیهای هوای متغیر این ناحیه محسوب میشود. نزول بش برای محصول خرما بلا، ولی برای گلههای گوسفند و بز نعمتی آسمانی است. کشت خرما و پرورش دام فعالیتهای اصلی اقتصادی این دهستان به شمار میرود.پستی و بلندی زمین و اوضاع طبیعی بشاگرد شبیه مُکران در شرق آن است. تمامی دهستان کوهستانی است. بلندترین قله سلسلهکوههای بشاگرد، کوهِ کوران، به ارتفاع 360 ، 2 متر است. سلسله کوههای بسیاری که با در نظر گرفتن ارتفاع نسبتاً کم آنها صعبالعبورند، از دشتهای بلند سربرآوردهاند. هریسن این کوهها را «تشتکوار یا ناودیسی» وصف میکند و میگوید که «بدنة فشرده آنها زیر تودهای از تخته سنگهای شنی تیز و زاویهداری قرار گرفته که در ماسه و خاک پراکندهاند» (ص2). رنگ غالب دراین کوهها زیتونیخاکستری مات است که سنگهایی با رنگهای دیگر بهطور پراکنده در آن نفوذ کرده است. ارتفاع تختها یا تختانها در امتداد مسیر رودخانه از حدود 360 متر در جنوب، یعنی سمت غربی دهستان، آغاز و تا 350 ، 1 متر در شمال افزایش مییابد. اطلاعات مربوط به گیاهان و جانوران منطقه را میتوان در اثر گابریل یافت. شکار در قرن گذشته فراوان بود، ولی اکنون نسل آنها منقرض شده است. آبادیهای منطقه معدود است و فقط در بستر باریک رودخانهها یافت میشود.دربارة تاریخ دهستان بشاگرد اطلاع چندانی در دست نیست. نام بشاگرد در آثار جغرافینویسان متقدم دیده نمیشود، گواینکه عموماً آن را نام دیگری از کوه قُفْص شمردهاند (مثلاً توماشک ، ص184). فسائی (ج2، ص180ـ181) بشاگرد را جزو استان فارس به حساب آورده است. فلویر ، نخستین سیاح غربی که در 1293/1876 از جاسک به انگوران/ انگهُران (در محل اَنگوُهران)، سردشت، شهر باوِک (شهر بابک)، جَغدان (جُغدان)، دَرْپَهْن و سِندِرک (سَندِرک) سفر کرده، اولین شرح دست اول از این دهستان را به دست داده است. وی در آنجا رئیسعلی نامی را در رأس امور دهستان یافته که با میریوسف نامی که بر جاسک در جنوب آن حکومت میکرد روابطی نزدیک داشته است (ص152). قبل از 1291/1874 دهستان «در واقع مستقل» بود (کرزن ، ج2، ص258). به گفتة فلویر منطقه به شش «ولایت» تقسیم شده بود و همه از سیفاللهخان که در قلعة مرکزی انگهران را در تصرف داشت اطاعت میکردند. در 1291/1874، سیفاللهخان در مقام خونخواهی، به سنت محترم دیرینی پشت پا زد و مرتکب عمل شنیع قتل مهمانی شد، و این واقعه موجب دخالت حکومت کرمان گردید. پساز محاصرهای که یک سال طول کشید، سیفاللهخان به تبعید رفت و منطقه را، رئیسعلی (خویشاوند مقتول) سپرد (ص196). فلویر قلعة نیمهمخروبه را بنای عظیم مثلت شکلی با ابعاد 160 در 50 متر وصف میکند که بر روی تپهای قرار داشته است. او به وجود نخلستانهای بسیار وسیع و کشتزارهای گندم و ذرت و باغات انار و محصولات دیگر اشاره میکند (ص246). او در سر راه خود به گلهای مرکب از حدود سه هزار رأس گوسفند و بز، از جمله نژادی که کرک تولید میکند و در بازار بندرعباس به بهای خوبی به فروش میرسید، برخورد کرد (ص247).پنجاه سال بعد، گابریل و همسر او از همان محلها، به استثنای شهر باوِک، بازدید و علاوه بر آن از مسیر مستقیم «دَرپَهن» به انگهران نیز دیدن کردند. گابریل (ص235) از برکتخان نامی که در بیابان و بشاگرد صاحب نفوذ بوده، نام میبرد. هنگامی که بلوچها در 1307ش به مقابله با رضاشاه برخاستند، برکتخان به تهران برده شد و فرزند او عبداللهخان به سرحد گریخت (جهانبانی، ص19، 47، از میربرکتخان نامی از بیابان یاد میکند که دویست تفنگچی و هزار خانوار را تحت فرمان داشت). ظاهراً برکت هنگام بازدید گابریل به منطقه برگشته بودهاست. در 1311ش، هریسن از راه جاسک به گِراهون رفت و در 1316ش نیز به شمال انگهران تا شاهکهان در آن سوی مرتفعات غربی سلسله جبال مارز سفر کرد. در آن زمان انگهران از صد کلبة حصیری تشکیل شده بود و جمعیت دهستان به هشتهزار خانوار تخمین زده میشد ( ) ایران ( ، ص392).در سال 1335ش، گرشویچ زبانشناس سه ماه در این دهستان به سر برد و علاوه بر نقاطی که سیاحان نامبرده از آنها دیدن کرده بودند، به منطقه بیورِک (بیوَرْج) در شمال غرب انگهران سفر کرد. در این زمان انگُهران اقامتگاه شاهوردیخان، از نبیرههای اللهوردیخان، پدر سیفاللهخان، بود. شهرت سیفاللهخان به عنوان «مهمانکش» هنوز در خاطرهها زنده بوده است. قلعة انگهران نیز ویرانهای بیش نبود. گرشویچ جزئیات جالبی از جمله شرح کلبههای مدور مخصوص را آورده است (ص218).منابع: محمدحسینبنخلف برهان، برهان قاطع ، چاپ محمدمعین، تهران 1361ش؛ امانالله جهانبانی، عملیات قشون در بلوچستان از مرداد تا بهمن 1307ش ، تهران 1336ش؛ حسنبنحسن فسائی، فارسنامة ناصری ، تهران 1312ـ 1313/1895ـ1896؛ مسعود کیهان، جغرافیای مفصل ایران ، تهران 1310ـ1311ش، ج1، ص57، ج2، ص250؛ محمدبن احمد مقدسی، احسنالتقاسیم فی معرفة الاقالیم ، چاپ دخویه، لیدن 1877؛G. N. Curzon, Persia and the Persian question ,London 1892; E. A. Floyer, Unexplored Baluchistan , London 1882; A.Gabriel Im Weltfernen Orient, Berlin and Munich 1929; I. Gershevitch, "Travels in Bashkardia," Journal of the Royal Central Asiatic Society , 46 (1959), 213-224; J.V. Harrison, "Coastal Makran," Geographical journal, 197/1 (1941), 1-17; Persia , Geographical Handbook Series , Naval Intelligence Division, London 1945, 102-104, 342-391;P.Schwarz, Iran im Mittelalter nach den arabischenGeographen, Leipzig1896-1935; W.Tomaschek, ``Zur historischen Topographie von Persien, I," Sb. der Kخnigl. Akademie der Wissenschaften, Phil-hist. CI.102, 1883, 145-231.تکمله: منطقة بشاگرد از نظر ارتباط با حکومت مرکزی، درگذشته پیوسته مورد تهدید و تردید حکومت و محل جنگ و گریز بسیار در طول تاریخ گمنام خود بوده است (حسینیابری، 1375ش، ج1، ص41؛ همو، 1369ش، ص124ـ147).قدیمترین آمار، جمعیت دهستان بشاگرد را 700 ، 6 تن و تعداد روستاها را 108 پارچه ذکر کرده است (رزمآرا، ج8، ص49). بررسی و مطالعة گروه پژوهشی دانشگاه اصفهان نشان میدهد که جمعیت منطقه در 1372ش حدود 000 ، 75 تن بود (کمیتة امداد امام خمینی، ج2، ص217). جمعیت 000 ، 70 نفری منطقه در 1365ش در 960 واحد روستایی سکونت داشتند (حسینی ابری، 1369ش، ص3) که بدون جامعة شهری، زندگی میکردند. در حال حاضر، براساس طرحهای جمعآوردن روستاهای پراکنده در حال تبدیل به 450 روستا است که طرح نهایی مجموع روستاهای منطقه را به 150 خواهد رساند. رشد جمعیت در این ناحیه بیش از سهونیم درصد است.بشاگردیان اغلب پوستی تیره دارند. آنان را از نژاد سیاهان آناریاکویی ، یا غیر آریایی و بومی منطقه از جمله مردم ایلام و سومر (فیلد، ص141،150ـ151) دانستهاند. میتوان گفت که دو عامل مهاجرت و تجارت شرایط نژادی این منطقه را به وجود آورده است. تنوع در نژاد، در گویش اهالی بشاگرد تأثیرگذارده است ( رجوع کنید به بشکردی * ). بشاگردیان مسلمان و شیعة اثنیعشریاند و ارادت خاصی به حضرت علی و حضرت سیدالشهدا علیهماالسلام و اصحاب ایشان دارند (حسینی ابری، 1369ش، ص10). وجود نقاط بسیاری از جمله سیت در منطقة گافر و شهباز دارگان درجَگدان که به گذرگاه حضرت علی علیهالسلام مشهورند و جاگیر ] = وسیع؟ [ بودن حسینیهها و انگشتشمار بودن مساجد خود درخور اهمیت است.پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مسئولان منطقه، بویژه کمیتة امداد امامخمینی و جهادسازندگی، در جهت مهار آبها و توسعة اراضی قابلکشت و تنوع بخشیدن به الگوی کشت منطقه کوشیدهاند و به کامیابیهایی دست یافتهاند. الگوی کشت سنتی منطقه عبارت است از: خرما، مرکبات، گندم و باقلا و تاحدودی اقلام خوراکی از قبیل ذرت، سیر، پیاز و بعضی سبزیجات، اما کشاورزی منطقه کفاف خوراک اهالی را، حتی برای مدت ششماه نمیدهد و مشکل اصلی برای ایجاد مزارع در منطقه، شیب تند و سیلابیبودن بارندگیهاست.دامداریِ محدود منطقه نیز شامل نگهداری چند رأس بز و بندرت پرورش گاو شیری و الاغ برای حملونقل درون منطقه است. تنها صنعت دستی در بشاگرد حصیرباقی است.از فراگیرترین اقدامات و مشاغل بعد از پیروزی انقلاب، مهار کردن آب و خاک، کشاورزی و باغداری، خدمات مختلف ساختمانی، حملونقل، داد و ستد و قالیبافی است.مراکز درمانی مورد نیاز نیز در نیمة دهة 1360ش، کمکم، به منطقه راه یافت که فعالیت عمدة آنها رسیدگی به فوریتهای پزشکی، واکسیناسیون نوزادان و مبارزه با بیماریهای ناشی از عقبماندگی بهداشتی بوده است.منابع: سیدحسن حسینی ابری، بشاگرد: گذری برجهات محرومیت منطقه ، اصفهان 1369ش؛ همو، پژوهشی در زمینة فعالیتهای محرومیتزدایی کمیتة امداد امام خمینی (ره) در منطقة بشاگرد، ج1، تهران 1375ش؛ حسینعلی رزمآرا، فرهنگ جغرافیائی ایران (آبادیها) ، ج8 : استان هشتم (کرمان و مکران) ، تهران 1355ش؛ هنری فیلد، مردمشناسی ایران ، ترجمة عبدالله فریار، تهران 1343ش؛ کمیتة امداد امام خمینی، بررسی اثرات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فعالیت کمیتة امداد امام خمینی (ره) در منطقة بشاگرد ، ج2: در خمینیشهر بشاگرد ، اصفهان 1372ش.