بسطام ، بخش و شهری در شهرستان شاهرود، در شمال شرقی استان سمنان.1)بخش بسطام. در شمال شهرستان شاهرود، در استان سمنان در دامنههای جنوبی، منتهیالیه شرقی قسمتِ دوم رشته کوههای البرز در ایالت قدیمی قومس * (کومش، سمنان)، در درة گستردهای قرار دارد. از شمال به شهرستانهای گنبد قابوس و گرگان، از مشرق به بخش میامی (در شرق شهرستان شاهرود)، از جنوب به بخش مرکزی (حومه) شهرستان شاهرود و از مغرب به شهرستان دامغان محدود است. مشتمل بر دهستانهای خرقان و کلاتههای غربی و سه شهر به نامهای بسطام و کلاته خیج و مُجَن (در36 کیلومتری مغرب شهر بسطام) است. رشته کوه البرز با جهت جنوب غربی ـ شمال شرقی در آن امتداد دارد. کوه منفرد بسطام در قسمت جنوبی (مرتفعترین قله:773 ، 1 متر)، سیاهکوه در مشرق (مرتفعترین قله:135 ، 2متر)، زرین کمر در شمال (مرتفعترین قله: 730 ، 1 متر) و شاهوار در شمال غربی آن (مرتفعترین قله: 945 ، 3متر) واقع است. گردنة زیبای خوشییلاق با جنگلهای تُنُک در مسیر راه بسطام ـ گنبد قابوس در حدود 75 کیلومتری شمال شرقی شهر بسطام قرار گرفته است. رود بسطام از کوههای شمال غربی سرچشمه گرفته به سوی مشرق جریان مییابد و پس از پیوستن رودهای نگارمَن از شمال غرب و مجن از مغرب، و چند شعبة دیگر به آن،از ده امیریه به بعد، به جنوب شرقی منحرف شده با جهت شمالی ـ جنوبی در مغرب شهر بسطام، به نام رودبار،جریان مییابد و از مشرق شهر شاهرود به سوی کویر میرود. قنات شهریاری در کنار رود با جهت شمالی ـ جنوبی جریان دارد. بخش بسطام دارای مرغزارهای طبیعی (چمن) به نامهای چهارباغ یا فرحزاد و سلطان میدان است. از گیا در آن کتیرا، خاکشیر و شیرینبیان میروید؛ از درختان، توت و از درختچهها، اقاقیا و گز در آن یافت میشود. آبادیهای آن در دشت و دامنة کوهستان قرار گرفته است. اراضی آن با حدود86 رشته قنات و چشمه و 356 چاه عمیق و جویهای موسمی آبیاری میشود. محصول عمدهاش گندم، جو، حبوبات (بویژه لوبیای چشم بلبلی)، سیبزمینی (سیبزمینی مجن معروف است)، چغندرقند و گوجهفرنگی است. بسطام دارای باغهای سیب، انگور، زردآلو، گیلاس و آلبالو است و برخی از محصولات آن صادر میشود. دامداری آن (گاو و گوسفند و بز) عمدتاً در کلاته خیج اهمیت دارد. از خشکبار، قیسی، بُلبلی (زردآلوی خشک شده با هسته ـ رشیدالدین فضلالله طبیب ] 645ـ718 [ از بلبلی نام برده است، 1367، ص202) و برگه و توت خشک دارد. از صنایع دستی، قالیبافی و گلیمبافی و جاجیمبافی و بافت کَتِ پشمی (نوعی پارچه) در کلاته خیج برای چوخادوزی دارد. در بخش بسطام، نزدیک شهر مجن، کارخانة سیمان احداث شده است. آبادیهای بخش بسطام از طریق شاهرود به راه اصلی دامغان ـ شاهرود ـ سبزوار میپیوندند، و راه شاهرود ـ گنبد قابوس از آن میگذرد. مرکز بسطام به شهرهای کلاته خیج و مجن، با جادة خاکی از طریق ابرسیج در شمال به شهر گرگان (استرآباد)، متصل است. ناصرالدین شاه در 1300 از این جاده از استرآباد به بسطام رفت (ص49). خط راه آهن تهران ـ مشهد در مشرق شهر شاهرود ایستگاهی به نام بسطام دارد و جادهای آن را از مشرق کوه بسطام به کلاته پیوند میدهد. بخش بسطام، طبق قانون تقسیمات کشوری، در 1316ش با بخشهای میامی و بیارجمند در شهرستان شاهرود تشکیل شد؛ در 1324ش، دهستانهای بیارجمند، بسطام و خوارتوران (خارطوران) به دو بخش، به نامهای بسطام و بیارجمند، تبدیل و تابع شهرستان شاهرود شد. در 1329ش، دهستان پشت بسطام در بخش قلعهنو قرار داشت (رزمآرا، ص63). در 1335ش، بسطام به عنوان بخش، سرشماری شده و در فهرست تقسیمات کشور ایران، در 1355ش، بخش بسطام با دهستانهای بسطام و کلاته غربی به مرکزیت شهر بسطام تابع شهرستان شاهرود شد. در فهرست واحدهای تقسیمات کشوری، تا پایان شهریور 1365ش، بخش بسطام با دهستانهای کلاتههای غربی و بسطام تابع شهرستان شاهرود بود و در تقسیمات کشوری در1371ش، بخش بسطام با دهستانهای بسطام و قلعهنو خرقان، تابع شهرستان شاهرود شد. بسطام دارای آثار باستانی و تاریخی است، از جمله بقعة شیخ ابوالحسن خرقانی که در قلعهنو خرقان، در حدود 22 کیلومتری شمال شرقی شهر شاهرود، قرار گرفته است. در دِه قَطری، در دوازده کیلومتری شمال قلعهنو خرقان، بقعة امامزاده قطری قرار دارد. بسطام معادن ذغال سنگ و خاک رُس دارد و منطقهای زلزلهخیز است؛ از جمله زمین لرزة 18 شعبان 242 آن (امبرسز و ملویل، ص132) معروف است. در شمال و جنوب بسطام دو گُسلة راندگی زلزلهخیز بروشنی مشاهده میشود. همه ساله عدة بیشماری ایرانی و خارجی از شهرهای خرقان و بسطام دیدن میکنند.2) شهر بسطام (بَستام) . مرکز بخش بسطام (جمعیت طبق نتایج آمارگیری1370ش، 272 ، 7تن)، شهر قدیمی و تاریخی ایران، در جنوب بخش بسطام در شش کیلومتری شمال شهر شاهرود، در دشت فلاتی شکلی در ارتفاع 420 ، 1 متری، در دامنة کوههای مشرف به شهر قرار گرفته است. ارتفاعات رشته کوه البرز در پانزده کیلومتری مغرب شهر امتداد دارد. دمای آن گاهی در تابستان به 35 درجه و در زمستان به 15 درجه سانتیگراد میرسد. میانگین بارش سالانة آن تقریباً 120 میلیمتر است. کوه منفرد بسطام در حدود سه کیلومتری جنوب شرقی شهر (امروز با گسترش شهر در مشرق آن) واقع است. زمینهای پیرامون شهر در مشرق تا شعاع سه کیلومتر و در مغرب تا شعاع هشت کیلومتر و در شمال تا شعاع دو کیلومتر قابل کشت است. تعدادی قنات در پیرامون شهر، و ویرانههای برج و باروی قلعة قدیمی (شهر قدیمی) در مشرق شهر بسطام دیده میشود. بسطام دارای یک مسجد جامع، نُه مسجد و هشت حسینیه و یک امامزاده است.آبادی قدیمی بدشت * در جانب جنوب شرقی آن است. راه اصلی شاهرود ـ گنبد قابوس از مشرق آن میگذرد. شهر بسطام از طریق شاهرود به راهآهن تهران ـ مشهد متصل است. تپة باستانی چخماق در دو کیلومتری شمال شهر واقع است. از آثار باستانی و تاریخی شهر بسطام، که به صورت مجموعه است، آرامگاه بایزید بسطامی در مرکز شهر (با کتیبة بالای درِ ورودی از 702؛ اعتمادالسلطنه، 1362ـ1363ش، ج1، ص69ـ70)، صومعة بایزید در مغرب آرامگاه بایزید و مسجد بایزید (از514)، بقعة امامزاده محمد نزدیک مزار بایزید، منار بسطام (به ارتفاع 25ذرع) در کنار مسجد متصل به مسجد امروزی، دالان ورودی صحن امامزاده محمد، مسجد جامع بسطام در جنوب مزار (با تاریخ سر درِ آن 1324)، برج 24 متری کاشانة بسطام متصل به آن، و آرامگاه شاهزادة افغانی نزدیک مزار بایزید شایان ذکر است. بنابر مطالب مطلع الشمس (ج1، ص75)، در دورة ناصرالدین شاه، یکی از بزرگان افغانی در آنجا به خاک سپرده شده است. زاویة نزدیک مزار، در 1335ش، زواری از داخل و خارج داشت که چند روزی در آن ساکن میشدند. پیرامون شهر نیز آثار باستانی دارد، از جمله در مشرقِ رودی موسمی که از مغرب اراضی شهر میگذرد؛ درست در جایی که ابودلف از کاخهای آنجا سخن میگوید (ص87). از 1350 تا 1354ش، هیئت حفاری باستانشناسی ژاپن، به سرپرستی ماسودا، در تپة چخماق (یا چخماقی)، هشت کیلومتری شمال شاهرود ] دو کیلومتری شمال شهر بسطام [ ، به حفاری پرداخت و آثاری از دورة اسلامی در دو تپة شمالی و جنوبی، و در تپههای شرقی و غربی آثاری از دورههای نئولیتیک و کالگولیتیک به دست آورد و قدمت تپهها را به حدود هزارة ششم پیش از میلاد رساند (شریعتزاده، ص18). مردان بزرگ بسطام یا منسوب به آن عبارتاند از: بایزید بسطامی * صوفی و زاهد مشهور؛ عمربن محمد بسطامی * محدّث و صوفی قرن ششم؛ عبدالرحمانبنمحمد بسطامی * کاتب و مورّخ قرن نهم؛ علاءالدین مصنفّک * متکلم و فقیه حنفی قرن نهم؛ ابومحمد بایزید * بسطامی فقیه و عارف امامی قرن دهم؛ علیبن طیفور بسطامی * مورخ و ادیب قرن یازدهم؛ هدایت اللّه بسطامی * فقیه امامی قرن سیزدهم.پیشینه . بَسطام یا بُستام، منطقه و شهری قدیمی در ولایت قومس در اقلیم چهارم بوده است. شهر بسطام در ابتدای سرزمین خراسان قرار داشت که از بسطام آغاز میشد و تا غزنی، که حدود دویست فرسنگ بود، ادامه مییافت (حافظ ابرو، ص4). منطقة بسطام قدیمی است و ظاهراً از دورة هخامنشیان، در آنجا مردم زندگی میکردهاند. در 334قم، اسکندر در یورش به ایران (حکیم، ص210؛ پیرنیا، ج2، ص1637، 1640) پس از اینکه مدتی در شهر صد دروازه (دامغان) بهسر برد، لشکریان خود را سه قسمت کرد و دستور حرکت به سوی جرجان داد. او با قسمت اعظم لشکریان خود که سبک اسلحه بودند به راه افتاد و پس از مدتی ماندن در بسطام از معابر سخت گذشت و وارد جرجان شد و قسمت دیگری از لشکریان خود را از دامغان، احتمالاً از سوی چشمه علی و کیاسر، به طبرستان فرستاد؛ به بقیة قشون نیز دستور داد که به دنبال او بروند. احتمالاً اسکندر، برای رسیدن به جرجان، جادهای به طول تقریباً 136 کیلومتر انتخاب کرده بود که به احتمال زیاد از مسیر بسطام و قلعة نوخرقان و گردنة خوش ییلاق میگذشت. معابر سختی که اسکندر از آن گذشته ظاهراً گردنة خوش ییلاق امروزی است که در مسیر جادة مذکور قرار دارد. لشکریان سوار و پیادهنظام اسکندر برای رفتن به جرجان به آب و مراتع و دام نیاز داشتهاند و چمن بسطام با گوسفندان و جویبارهای خود آن را برمیآورده است. بنای شهر ] یا دز شهر [ را در دورة ساسانی به پیروز وِستهم، که در زمان خسرو دوم پس از شکست بهرام چوبین حاکم ولایات خراسان کومش (=قومس) و گرگان و طبرستان شده بود، نسبت میدهند (مارکوارت، ص71). ظاهراً شهر، پیش از دورة ساسانیان دستکم به صورت آبادی بوده است. بسطام از شهرهایی است که گاهی به قریه (ده) و زمانی به شهرک و شهر تبدیل شده است و گاهی آن را ولایت و زمانی ایالت نامیدهاند و به نامهای صحرای بسطام و چمن بسطام و قصبة طیبه نیز در کتابها آمده است. ابودلف، هنگامی که از بسطام دیدن میکرد، شنید که آنجا کاخهایی از دورة ساسانیان دارد. به نوشتة وی (ص87)، در تپهای مقابل رود بسطام، قصر گستردهای با دیوارهای بلند و ساختمانهای بسیار و قصرهای کوچک هست که گویند از بناهای شاپور ذوالاکتاف است.بسطام راهی به جاجرم و شمال خراسان داشت و با جادة دیگری به جوین (اسفراین) و شهرهای دیگر خراسان و از طریق جاجرم با سرحد شمالی خراسان و سواحل اترک ] و شهرهای دیگر [ میپیوست (بارتولد، ص141). دامغان با ری و ماد (بعدها جبال، عراق عجم) و بینالنهرین در ارتباط بود. بنابراین، شهر در مسیر جادة مشرق به مغرب قرار داشت که امروزه جادة ابریشم خوانده میشود و جایگاه بسطام، با آب فراوان و چمنزارهای پیرامون آن، نشاندهندة این است که آبادی بسطام باید بسیار قدیمتر از دورة ساسانیان باشد.در340، اصطخری و در367، ابنحوقل از پر میوه بودن بسطام مطالبی آوردهاند. اصطخری (ص211) بسطام را از سمنان کوچکتر و ابنحوقل (ص380) آن را آبادتر از دامغان میداند، هر دو فاصلة بسطام تا جرجان را دو مرحله نوشتهاند که درست به نظر نمیرسد (اصطخری، ص217؛ ابنحوقل، ص385). در372، «بسطام شهریست بر دامنة کوه، به حدود گرگان پیوسته، جایی بسیار نعمت» ( حدود العالم ، ص146).در 375، در فاصلة یک روز راه بسطام جایگاهی ] زاویهای [ بود که برخی در آن مجاور شده بودند و گور بایزید بسطامی در بیرون شهر بود ] امروز آرامگاه در مرکز شهر قرار گرفته است [ . جمعیت بسطام اندک بود و باغهای بسیار و میوة نیکو داشت، روستایش دلگشا و جامع آن زیبا و همچون دژی در میان بازار بود و آب روان داشت (مقدسی، ص367ـ368).در341، ابودلف از بسطام گذشته است و به نوشتة او (ص87) در آن هنگام، بسطام قریة بزرگی بود که به شهر کوچکی میمانست، واردات آن مشک و عنبر و کافور بود و سیبی بسیار خوب داشت که آن را بسطامی میگفتند. در اواخر قرن پنجم، بسطام از مراکز تصوف شمرده میشد و سَهْلَکی شیخ صوفیه در آنجا مقیم بود. به نوشتة ابناثیر (ج8، ص132) در475، روزی او شنید که ابواسحاق ] امام ابواسحاق ابراهیمبن علیبن یوسف (393ـ476) [ به بسطام میآید. سواره به سوی او شتافت و چون او را دید خودش را از چهارپا به زیر انداخت و دست شیخ ابواسحاق را بوسید.در558، بسطام در دست سلجوقیان بود. به نوشتة ابناثیر (ج9، ص82) در آن سال مؤیدآیآبه ] متوفی569، از غلامان سلطان سنجر [ فرمانروای نیشابور، به بلاد قومس رفت و بسطام و دامغان را تصرف کرد. ظاهراً در جنبش اسماعیلیه در قرن ششم، پیروان آنان در دامغان و ظاهراً در بسطام نیز قلعه داشتند، زیرا به نوشتة راوندی (ص337) در581 «صلاحالدین از شام به در موصل آمد و از اتابک اجازه خواست تا ملاحده را از قزوین و بسطام و دامغان بردارد.»به نوشتة یاقوت (ج1، ص623). نزدیکیهای حملة مغول، بسطام شهری بزرگ در قومس، و بر جادهای به سوی نیشابور بود، پس از دامغان در دو مرحله قرار داشت. در دورة سربداران، بسطام مدتی در تصرف آنان بود، زیرا در اواخر دولت آل کرت، در766، خواجه علی مؤید سبزواری، که آخرینِ سربداران بود، از بسطام تا فرهادجرد (فرهادگِرد) را تصرف کرد (میرخواند، ص812؛ اسفزاری، بخش2، ص379). ابنبطوطه (ج1، ص443) در سفر خود به بسطام (در اوایل قرن هشتم)، در زاویة شیخ بایزید منزل کرده بود.به نوشتة حمدالله مستوفی «بسطام از اقلیم چهارم است. شهری کوچک است و هوای معتدل دارد و از مزارات اکابر، مزار سلطان العارفین ابویزید طیفوربن عیسی سروشان آنجاست، حاصلش میوه و غلة فراوان است.» (ص161). از بسطام راهی به خوارزم، از طریق جرجان و دهستان، و راهی به نیشابور میرفت (همان، ص176). در808، کلاویخو بسطام را شهری بزرگ خوانده است (ص182). در بیان اختلاف الغبیگ (متوفی853) با پسرش میرزاعبداللطیف، میرخواند، بسطام را به عنوان ولایت ضبط کرده است (ص1179). در 865، بسطام و شاهرود جزو خراسان شمرده میشد. در رسالة فلکیه، نام بسطام و شاهرود جزو اسامی بلادی که به دارالعزّ خراسان منسوب بوده آمده است (مازندرانی، ص154).در 9 جمادیالاولی1057، شاه عباس دوم «بعد از ورود به قصبة طیبة بسطام، چون آن بلدة مینونظام به کثرت میاه و وفور ازهار اشتهار داشت، در آن مکان رحل اقامت افکندند.» (وحید قزوینی، ص97).در 1248، بسطام قریب هزار خانه داشته و چند «قریه معموره» مضافات آن بوده و چمنزاری داشته که سه فرسنگ دور آن بوده است (شیروانی، ص143). در1283، از شاهرود به استرآباد و بجنورد و نردین جاده ] بوده [ است (حکیمالممالک، ص88). در همین زمان، بسطام قلعهای است که اسماعیل میرزا پسر خاقان فتحعلیشاه ساخته بود، و اهالی بسطام متجاوز از پانصد خانوار بودهاند که همگی در درون قلعه منزل داشتهاند. ارگی هم در شمال قلعه در درون قلعه ساخته شده بود و دور قلعه نیز خندق داشت (ناصرالدین قاجار، ص55؛ اعتمادالسلطنه، 1362ـ1363ش، ج1، ص68). ارگ قدیمی، حاکمنشین بود و جمعیت بسطام کمتر از شاهرود بود (حکیم الممالک، ص89). در همین زمان، اعتمادالسلطنه (1367ش، ج1، ص352)، بسطام را با شاهرود، «ناحیه» و گاهی بسطام را با شاهرود «ایالت» ضبط کرده است. در آن زمان، بسطام چهار محله و پنج باب حمام، هفت مسجد و هشت آسیا داشت (اعتمادالسلطنه، 1362ـ 1363ش، ج1، ص69). تغییر مسیر جادة سمنان به مشهد و گذشتن آن از شاهرود، بتدریج به اهمیت اقتصادی بسطام آسیب رساند اما جادههایی که بسطام را به شمال میرساند جایگاه آن را اندکی حفظ کرد.منابع: ابناثیر، الکامل فی التاریخ ، بیروت1405/1985؛ابنبطوطه، سفرنامة ابنبطوطه (رحلة ابنبطوطه) ، ترجمة محمدعلی موحد، تهران 1361ش؛ ابنحوقل، صورةالارض ، چاپ کرامرس، لیدن1967؛ مسعربن مهلهل ابودلف خزرجی، الرسالة الثانیه ، قاهره1970؛ معینالدین محمد اسفزاری، روضات الجنات فی اوصاف مدینة هرات ، چاپ محمد کاظم امام، تهران1338ـ1339ش؛ اسکندر منشی، تاریخ عالم آرای عباسی ، تهران1350ش؛ ابراهیمبن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک ، چاپ دخویه، لیدن1967؛ محمدحسنبن علی اعتمادالسلطنه، مرآةالبلدان ، چاپ عبدالحسین نوایی و میرهاشم محدث، تهران 1367ـ1368ش؛ همو، مطلع الشمس ، چاپ سنگی تهران 1300ـ1302، چاپ تیمور برهان لیمودهی، چاپ افست تهران 1362ـ 1363ش؛ عباس اقبال آشتیانی، تاریخ مغول: از حملة چنگیز تا تشکیل دولت تیموری ، تهران1364ش؛ نیکلاس امبرسز و چارلز پ.ملویل، تاریخ زمین لرزههای ایران ، ترجمة ابوالحسن رده، تهران 1370ش؛ واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، تذکرة جغرافیای تاریخی ایران ، ترجمة حمزه سردادور، تهران1358ش؛ حسن پیرنیا، ایران باستان، یا، تاریخ مفصل ایران قدیم ، تهران1369ش؛ عبداللهبن لطفالله حافظ ابرو، جغرافیای حافظ ابرو ، چاپ مایل هروی، تهران 1349ش؛ حدود العالم من المشرق الی المغرب ، چاپ منوچهر ستوده، تهران1340ش؛ محمدتقیحکیم، گنج دانش: جغرافیای تاریخی شهرهای ایران ، چاپ محمدعلی صوتی و جمشید کیانفر، تهران 1366ش؛ علینقیبن اسمعیل حکیم الممالک، روزنامة سفر خراسان ، تهران1356ش؛ حمداللهبن ابیبکر حمدالله مستوفی، کتاب نزهة القلوب ، چاپ گیلسترنج، تهران1362ش؛ احمدبن محمد خوافی، مجمل فصیحی ، چاپ محمود فرخ، مشهد 1339ـ1341ش؛دایرةالمعارف فارسی ، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، تهران 1345ـ1374ش؛ محمدبن علی راوندی، کتاب راحة الصّدور و آیة السّرور در تاریخ آلسلجوق ، چاپ محمد اقبال، تهران1333ش؛ حسینعلی رزمآرا، فرهنگ جغرافیائی ایران (آبادیها) ، ج3: استان دوم (مازندران) ، تهران1355ش؛ رشیدالدین فضلالله، تاریخ مبارک غازانی: داستان غازانخان ، چاپ کارل یان، لندن1358/1940؛ همو، مکاتبات رشیدی ، لاهور 1367/1947؛ سازمان برنامه و بودجه استان سمنان، راهبردهای توسعه منطقه شاهرود: جمعبندی میانکار نتایج برنامهریزی توسعه ، سمنان1375ش؛ همو، سیمای منطقه شاهرود: ویژگیهای محیطی، اجتماعی و اقتصادی ، سمنان 1375ش؛ سازمان برنامه و بودجه استان سمنان. گروه مطالعاتی هامون، مطالعات جامع توسعه اجتماعی ـ اقتصادی استان سمنان، گزارش مقدماتی: هواشناسی و اقلیم ، سمنان ] بیتا. [ ؛ علیاصغر شریعتزاده، فرهنگ مردم شاهرود ، تهران 1371ش؛ زینالعابدینبن اسکندر شیروانی، بستان السیاحه، یا، سیاحتنامه ، تهران1315؛ محمدبن جریر طبری، تاریخ الرسل و الملوک ، چاپ دخویه، لیدن1879ـ1897، چاپ افست تهران ] بیتا. [ ؛ عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین ، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران1353ش؛ محمدبن ابراهیم عطار، تذکرة الاولیاء ، چاپ محمد استعلامی، تهران1346ش؛ فضلاللهبن روزبهان، مهماننامه بخارا ، تهران1341ش؛ عبداللهبن محمد کاشانی، تاریخ اولجایتو ، چاپ مهین همبلی، تهران1348ش؛ روی گنزاله دو کلاویخو، سفرنامه کلاویخو ، ترجمة مسعود رجبنیا، تهران 1344ش؛ مسعود کیهان، جغرافیای مفصل ایران ، تهران 1310ـ1311ش؛ ابوالحسنبن محمد امین گلستانه، مجمل التواریخ ، چاپ مدرس رضوی، تهران 1356ش؛ عبداللهبن محمد مازندرانی، رسالة فلکیه ، چاپ والتر هینتس، ویسبادن، 1331/ 1952؛ محمدبناحمد مقدسی، کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم ، چاپ دخویه، لیدن1967؛ محمد صادق موسوی اصفهانی، تاریخ گیتیگشا ، با مقدمة سعید نفیسی، تهران1363ش؛ محمدبن خاوند شاه میرخواند، روضة الصفا ، تهذیب و تلخیص عباس زریاب، تهران 1373ش؛ ناصرالدین قاجار، شاه ایران، سفرنامة دوم خراسان ، تهران 1363ش؛ محمدبناحمد نسوی، سیرت جلالالدین مینکبرنی ، چاپ مجتبی مینوی، تهران 1365ش؛ زینالعابدین عبدالمؤمن نویدی، تکملة الاخبار: تاریخ صفویه از آغاز تا 978 هجری قمری ، چاپ عبدالحسین نوایی، تهران1369ش؛ محمدطاهربن حسین وحید قزوینی، عباسنامه، یا، شرح زندگانی 22 ساله شاه عباس ثانی ( 1052ـ 1073 )، چاپ ابراهیم دهگان، اراک 1329ش؛ یاقوت حموی، معجم البلدان ، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873، چاپ افست تهران 1965؛J. Marquart, Era ns § ahr nach der Geographi , Berlin 1901.