بُستی، ابوالحسن علیبن محمدبن جعفر لَحیانی (لَحسانی)، از مشایخ صوفیة خراسان در قرن پنجم. در روستای بُست (پُشت) در نیشابور به دنیا آمد و در همانجا از دنیا رفت (فارسی، ص580 ؛ نجم رازی، 1365ش، ص631). وی مرید ابوعلی فارمدی (402ـ477) بود و خود نیز شاگردان و مریدانی تربیت کرد که از آن جمله ابوعبدالله محمدبنحمویه (449ـ 530) وابونصر طَریثیثی (متوفی537) را میتوان نام برد (جامی، ص413ـ414؛ فارسی، ص679؛ سمعانی، ج2، ص314).اطلاعات ما دربارة زندگی او اندک است؛ مهمترین چیزی که از آن اطلاع داریم نوشتن نصیحتنامه ای است به خواجه نظامالملک طوسی (متوفی485). در این نصیحتنامه ، که به درخواست خود خواجه نوشته شده، بستی بهاو اندرز داده است که در دنیا با یاد خدا و آخرت زندگی کند و به خلق خدا خدمت کند تا سعادتمند شود (نجمرازی، 1352ش، ص107؛ همو، 1365ش، ص631). نجمرازی * (570 ـ654) متن نصیحتنامه را در کتاب مرموزات اسدی در مرموزات داودی نقل کرده و گفته است که نظامالملک «از جملة جوابها و پندها این بپسندید» (1352ش، ص107).بعلاوه، آثار کوتاه دیگری نیز از بستی به جا مانده که در آن عقاید صوفیانة او به اختصار بیان شده است. یکی از این آثار جملاتی است به عربی که شیخ در ضمن آنها مراحل سیر نزولی روح را از مبدأ به عالم بشریت و گرفتار شدن در قعر عالم ترکیب و متّصف شدن به صفات حیوانی و شیطانی و سپس عروج به عالم بالا و رسیدن به مرتبه قِدَم و گذشتن از آن را ذکر کرده است. این جملات را نورالدین عبدالرحمان اسفراینی (639ـ717) به زبان عربی شرح کرده است (ص103ـ107).تنها رسالة کاملی که از بستی به دست آمده رسالة کوتاهی است به فارسی در تفسیر «لاالهالااللّه». در این رساله، سیر صعودی و بازگشت روح به مبدأ از طریق نردبان لاالهالااللّه شرح داده شده است (دانشگاه تهران. کتابخانة مرکزی، ج1، ص526؛ کتابخانة ملیایران، ج2، ص245). این رساله با رموزی که از لحاظ ادبی بهکار برده است، در تاریخ تصوّف ایرانی بسیار مهمّ است و از نشانههای اولین کوششهایِ مشایخ فارسیزبان در استفاده از زبان ادبی برای بیان مطالب تصوف نظری است.بستی همچنین سفری را که سالک در بازگشت به اللّه میکند و مراحلی که باید یکی پس از دیگری طی شود، در یک رباعی، که خود یکی از قدیمترین رباعیهای صوفیانه در زبان فارسی است و نخستین بار در سوانح احمد غزالی (متوفی 520) نقل شده، بیان کرده است: دیدیم نهادِ گیتی و اصل جهان / وز علّت و عال برگذشتیم آسان// وان نور سیه ز لانُقط برتر دان / زان نیز گذشتیم نه این ماند و نه آن.در این رباعی، که چکیدهای است از تصوف بستی، به مراحل بازگشت روح به زبان رمز اشاره شده است، از جمله مراحل نهفته در کلمة لاالهالااللّه در بیت دوم. در مصرع سوم «نور سیه» را حقیقتی بالاتر از «لانُقط» (=نکتة لا) دانسته است. عینالقضاة همدانی * (492ـ 525) این رباعی را در آثار خود نقل کرده و نجمالدین دایه (نجم رازی) نورسیاه را مظهر صفات جلال خداوند دانسته و احمد غزالی رسیدن به مرتبة نورسیاه را مقام اختفاء در کُنه الاّ مینامد و میگوید که گاه از آن به موی شدن در زلف معشوق تعبیر میکنند. ترکیب نور سیاه را بعدها مشایخ و نویسندگان ایرانی از جمله نجم رازی و نورالدین عبدالرحمان اسفراینی در آثار خود بهکار بردهاند (غزالی، ص20، 106ـ107؛ عینالقضاة، ص119؛نجمرازی، 1365ش، ص308؛ اسفراینی، ص71ـ72).منابع: عبدالرحمانبنمحمد اسفراینی، کاشفالاسرار ، بانضمام رساله پاسخی بهچند پرسش، ] و [ رساله در روش سلوک و خلوتنشینی ، چاپ هرمان لندلت، تهران 1358 ش؛ عبدالرحمانبن احمد جامی، نفحات الانس من حضرات القدس ، چاپ مهدی توحیدیپور، تهران ] تاریخ مقدمة 1336ش [ ؛ دانشگاه تهران. کتابخانة مرکزی، فهرست میکروفیلمهای کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران ، تألیف محمدتقی دانشپژوه، تهران 1348ـ1363ش؛ عبدالکریمبنمحمد سمعانی، التحبیر فیالمعجم الکبیر ، چاپ منیره ناجی سالم، بغداد 1395/1975؛ عبداللهبنمحمد عینالقضاة، تمهیدات ، چاپ عفیف عُسَیران، تهران ] 1341ش [ ؛ احمدبن محمد غزالی، سوانح ، چاپ نصرالله پورجوادی، تهران 1359ش؛ عبدالغافربناسماعیل فارسی، الحلقةالاولی منتاریخ نیسابور ، المنتخب من السیاق ، انتخاب ابراهیمبن محمد صریفینی، چاپ محمد کاظم محمودی، قم 1362ش؛ کتابخانة ملی ایران، فهرست نسخ خطی کتابخانة ملی ایران ، ج2، گردآوری عبدالله انوار، تهران 1347ش؛ عبداللهبنمحمد نجمرازی، مرصادالعباد ، چاپ محمدامین ریاحی، تهران 1365ش؛ همو، مرموزات اسدی در مرموزات داودی ، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران 1352ش.