بُزکَشی ، نام یکی از بازیهای مردمی در رشتة سوارکاری، معمول در میان ترکان آسیای مرکزی ] و افغانستان [ . اصل و منشأ این بازی نامعلوم است و به احتمال زیاد، در آغاز، نمایش نمادین و تفریحیدامربایی بوده است.بزکشی دارای انواع متفاوتی است. موضوع اصلیِ مشترک میان تمام انواع این بازی، رقابت میان سوارکاران برای برگرفتن و حفظ کردن لاشة بز یا گوسالهای است که تازه سر بریدهاند. در شمال افغانستان، دست کم تا دستاندازی قوای شوروی بر آن، (1358ش/ 1979)، صدها سوارکار میتوانستند در یکی از انواع بازی بزکشی موسوم به «توده برآیی»، که در مراسم «تویی» (ختنه سوران و عروسی) معمول است، شرکت کنند. این شکل سنّتی بزکشی در صحرا بازی میشود و محدودیّت مکانی ندارد. هدف سوارکاران ربودن لاشه از روی زمین ] دایرة «برداشت» [ و بردن آن تا جایی دور از رقیبان است تا بتوان لاشه را بلامعارض بر زمین ] در دایرة «حلال» [ نهاد. یک دور این بازی ممکن استبین چند ثانیه تا چند دقیقه طول بکشد. پس از آنکه نتیجة بازی رسماً اعلام شد، به «چاپ انداز» (سوارکار)، که معمولاً اسبش به یکی از خوانین معروف محلّی تعلق دارد، «سالِم» (جایزه) میدهند. این جایزه سابقاً متاع ارزشمندی چون قالی، تفنگ یا جبّه بود، ولی امروزه معمولاً پول نقد است. در هنگام اهدای جایزه، دلقکی موسوم به «جُرچی» ] جارچی [ با شعر و سرود به مدح صاحب اسب میپردازد، سپس دور دیگری از بازی آغاز میشود. در این نوع بزکشی، یک روزه، بیش از چهل دورِ پیاپی بازی میشود. هر دور بازی برنده و جایزة خاص خود را دارد و احتمالاً به مجادله میانجامد، زیرا شرکت کنندگان غالباً در این باره که لاشه به دست دیگران نیفتاده و واقعاً بلامنازع به زمین نهاده شده، دچار اختلاف نظر میشوند.در نوعِ سنتیِ توده برآیی، گروههای رسمی و لباس متحدالشکل در کار نیست، ولی هر خانِ صاحب اسب معمولاً با عدهای از خویشاوندان و ملازمان که به «دوستان» معروفاند، همراهی میشود و اینها در جریان بازی به صورت گروهی غیررسمی عمل میکنند. غالباً در این بازی میان اسبداران و اطرافیان ایشان بر اینکه چه کسی بواقع برنده شده و از آن مهمتر، در چنین مواردی چه کسی باید داوری کند، جدال پیش میآید. علی القاعده «تویی والا» (میزبان یا برپاکنندة بزکشی) داور است، ولی اختلاف نظرها بسا که در عمل بالا بگیرد و سر رشتة کار از دست او خارج شود. خانهایی که اسبان و سواران خود را در بزکشی شرکت میدهند نه تنها در این بازی بلکه در زندگی روزمرّه نیز رقیب یکدیگرند، و از این لحاظ بزکشی جنبة سیاسی نیز دارد. کسی که بزکشی را اداره میکند باید بیرون از حیطة این بازی نیز از نظر سیاسی قدرتمند باشد؛ بر پاکردن این نمایش ِ نمادین نیز به نوبة خود بر قدرت او میافزاید. از این لحاظ بزرگترین برنده یا بازندة بازی خودِ میزبان است. بزکشیِ موفقیتآمیز اعتبار سیاسی او را دو چندان میکند و شکست او را در معرض تمسخر قرار میدهد.دولتهای افغانستان، جمهوریهای آسیای مرکزی و ایالت شینجیانگ در چین در چند دهة اخیر بازی بزکشی را از صورت بازی مردمی در آورده و گونههای مختلف آن را مرسوم کردهاند. مجموعهای از عناصرِ بدقت تعریف شده جایگزین بازی بیقاعدة توده برآیی شده است: حدود زمین بازی مشخّص و مدت بازی معیّن شده است، برای گروهها و داوران لباسهای متحدالشکل در نظر گرفتهاند و نحوة تعیین برنده معلوم گشته است. این شکل از بازی بزکشی را در افغانستان «قرهجای» (جای سیاه) میخوانند و این وجه تسمیه به دایرة رنگآمیزی شدهای اشاره دارد که برای برنده شدن در بازی، باید لاشه را در آن دایرهبر زمین نهاد. حکومتهای مختلف افغانستان از 1332ش تاکنون، مسابقات سالانة قرهجای را در کابل بر پا کردهاند. در دوران ظاهرشاه (تا1352ش) این مسابقات در روز تولّد پادشاه برگزار میشد. حکومتهای بعدی مسابقه را نخست در روز ] سازمان [ ملل متحد و سپس در سالروز انقلاب بلشویکی برگزار میکردند.هر حکومتی بزکشی را به همان صورتی به کار برده است که تویی والا در بافت سنّتی آن را به کار میبرد: یعنی نمایشی نمادین از توانایی اداره و برقراری نظم ضمن رویدادهایی که احتمال بروز برخورد در آنها زیاد است.منابع: ] آریانا دایرةالمعارف ، کابل 1328ـ 1348ش، ذیل «بزکشی» [ ؛G. W. Azoy, Buzkashi: game and power in Afghanistan , Philadelphia 1982; A. Balicki, "Buzkashi", Natural history , 87/2 (1978); L. Dupree, Afghanistan , Princeton, N. J. 1973, 218-221; idem, "Kessel's The Horsemen : the culture, the book, the movie," Fieldstaff reports (South Asia Series) 20/6 (1976).