بقعة شیخصفیالدّین اردبیلی ، مجموعهای از آرامگاههای بزرگان، مشایخ و سلاطینصفوی و فضاهایآیینی و عبادی در اردبیل. سابقة بخشهایی از این بنا به دورة خودشیخ صفیالدین (650ـ735)، عارف نامی ایرانی، و فرزندان وی، شیخ صدرالدین موسی و خواجه علی سیاهپوش، میرسد. به نوشتة منابع، منزل و خانقاه شیخ صفی در همین مکانبود، و بنابر وصیّت خود او، جنازهاش را در اتاقی جنب خلوتخانه و باغچه و حوضخانه دفن کردند و بر قبر ویبنایی ساختند (ابنبزّاز، ص 986، 988). از آن پس اینمکان اهمیّت و قداست یافت و شماری از مشایخ و محارم خاندان صفوی و نیز شاهاسماعیل اول (حک :907ـ930) و گروهی از قربانیان جنگهای شیروان و چالدران در جوارمرقد شیخ دفن شدند. از زمان شاهطهماسب اول (حک : 930ـ984)، ساختمان بقعه توسعه یافت و محل امن و بست ( رجوع کنید به بست و بستنشینی * ) نیز به حساب آمد که برای ورود به آن، مراحل و مراتب هفتگانة طریقتی درنظر گرفته شد. مجموعة آرامگاه شیخ صفیالدین اردبیلی از اجزا و عناصر معماری ویژهای تشکیل یافته است:1) سر در ورودی. ورودی بقعه در جبهة شرقی میدان عالیقاپو قرار دارد که درِ دو لنگة چوبی آن بهحیاط بزرگ باز میشود. در مقابل این سردر، در جانب غربی همین میدان، سردر اصلی بقعه به نام عالیقاپو قرار داشته است که در دوران شاهعباس دوم (حک : 1052ـ1077) بهدست یوسف شاهبن ملک صفیا ساخته شده بود. بهاستناد کتیبة معرّق بدنة این سردر، که در انبار بقعه نگهداری میشود، کاشیکاری آن را اسماعیلبن نقّاش اردبیلی در 1057 انجام داده است. این سردر در 1321 ش بکلی برچیده شد (رضازادة اردبیلی، ص 660؛ صفری، ج 2، ص 202ـ203).2) حیاط بزرگ. در مدخل غربی بقعه، حیاطی مشجّر و مستطیلی به ابعاد حدود 93*5ر26 متر قرار دارد که در واقع حائلی است بین در ورودی و هستة مرکزی مجموعه. در دو جناح آن دو حوض سنگی هست که احتمالاً یادگار دورة صفوی است. دیوارهای آجری این حیاط، که روی ازارة سنگی بنا شدهاند، طاقچهها و طاقنماهایی دارند.3) راهروِ میانی یا صحن کوچک. در ضلع شرقی حیاط مشجّر بزرگ، سردر و دری کوچک، که با گچ و آجر رسمیبندی شده، به راهروی به ابعاد 50ر14*70ر5 متر باز میشود.این سردر از آنِ دورة قاجار است که بهجای سردر قدیمتردورة صفوی ساخته شده است. رواقها و طاقنماهای دیوارهای جانبی این صحن با گچبریهای زیبایی قاببندی و پشت بغلهاو لچکیهای آن با کاشیهای معرّق پوشیده شده است. درقسمت جنوبی این راهرو دری تعبیه شده که به چلهخانة جدید راه دارد.4) چلهخانة جدید (قربانگاه). این بنا که احتمالاً قدیمترین عنصر مجموعه است، بیشتر از دیگر بخشها آسیب دیده و در حال حاضر حیاطی متروک و مربع شکل است که در جبهة غربی آن، حجرههایی با نمای آجری و طاق قوسی وجود دارد. در شمال غربی چلّهخانه و در یکی از حجرات که سقف آن ریخته است، بقایای پلکانی آجری به چشم میخورد که بهطبقة فوقانی راه میبرد، ازینرو به نظر میرسد که چلّهخانه درگذشته طبقة فوقانی نیز داشته است. با توجه به نام و ترکیب ظاهری این بنا میتوان آن را بخشی از خانقاه خود شیخ صفی دانست که بهمراسم آیینی و چلهنشینی و بیتوتة دراویش اختصاص داشته است (صفری، ج 2، ص 218). اطلاق نام قربانگاه به این مکان نیز از آنجاست که این محل بعد از دورة صفویه و پس از ویرانی به صورت قربانگاه در آمد؛ چنانکه اطلاق واژة جدید به این فضا نیز از آنروست که چلهخانة قدیمتری هم وجود داشته که امروز بهصورت حجرههایی دو طبقه در جبهة شمال غربی صحن اصلی واقع شده است.5) مدخل صحن اصلی یا سردر عباسی. این سردر که در عرضِ شرقی راهروِ میانی واقع شده، از نوک با مقرنسهای بر روی هم تزیین شده و در پایانِ قسمت کاشیکاری شدة آن و محلّ اتصال به درگاهِ سنگی، بر کتیبهای کاشیکاری، نام شاه عباس و تاریخ 1036 نقش بسته است.6) صحن اصلی یا حیاط داخلی. این صحن، که بهنام حیاط قندیلخانه نیز شناخته میشود، محوطهای است مستطیل شکل به ابعاد بالغ بر 5ر30*16 متر که با تخته سنگهای صاف و صیقلی مفروش است و در مرکز آن یک حوض سنگی کمعمق گلبرگی شکل با دوازده تَرک (شاید به نشانة دوازده فرقة قزلباش و یا دوازده امام شیعیان) تعبیه شده است. در گذشته یک حلقه چاه آب نیز در کنار این حوض وجود داشته که آب آن را تأمین میکرده (همان، ج2، ص218ـ219)، اما اکنون روی این چاه را پوشاندهاند.ضلع غربی حیاط که سردر عباسی در آن قرار دارد، یک دیوار سراسری و طاقنمادار آجری است که با کاشیهای معرّق تزیین شده است. این دیوار در قسمت شمالی به حجرات کوچک دو طبقه با سقف کوتاه ختم میشود که احتمالاً محل چلّهخانة قدیم بوده است. پنجرههای مشبّک کاشی، بهشیوة گرهچینی، نور لازم را بهداخل اطاقها میرساند.7) جنّتسرا. در ضلع شمالی صحن اصلی، ایوانی با در بزرگ چوبی اُرسی مشبّک قرار دارد. در شمال این ایوان، که به مثابة شاهنشین است، درِ ارسی دیگری تعبیه شده که به ساختمانی گنبددار و هشتضلعی موسوم به جنّتسرا باز میشود. بر دیوارههای شمالی و غربی جنّتسرا درهایی برای راهیابی به اطاقهای مجاور نصب کردهاند (رضازادة اردبیلی، ص 658). دربارة ساختار نخستین این بنا و تحولات و نیز کاربرد آن اطلاع دقیقی در دست نیست. برخی پنداشتهاند که این بنا از همان ابتدای ساخت (احتمالاً 943ـ947) گنبدی داشته (همانجا؛ صفری، ج 2، ص 283) و محل سماع درویشان بوده است، اما اولئاریوس که مشاهدات خود را از این بقعه در دورة صفویه بدقت نقل کرده، از گنبد جنّتسرا سخنی نگفته است؛ چنانکه دلاواله (ص 370) نیز که در همان دوره بقعة شیخ صفی را دیده، جنّتسرا را مسجدی بیسقف خوانده است. ظاهراً جنّتسرا پس از آنکه شاه عباس اشیای گرانبها و کتابهای کتابخانة سلطنتی را به بقعه اهدا کرده، بهصورت کتابخانه درآمده است (صفری، ج 2، ص 246، 284). احتمالاً در اوایل قرن سیزدهم سقفی مسطّح با شانزده ستون چوبی بر روی پایههای حجّاری شده برای جنّتسرا ساخته شده است (رضازادة اردبیلی، همانجا؛ ترابی طباطبائی، ج 2، ص 140). سقف دورة قاجاری نیز چند دهة قبل بکلّی ویران شده و در سالهای اخیر گنبدی آجری به شیوة سنّتی بر فراز آن ساختهاند که بزرگترین گنبد مجموعه بهشمار میآید.8) دارالحدیث یا طاق متولّی. طاق متولی در ضلع جنوبی صحن اصلی، قرینه و روبروی جنتسرا، واقع شده و مشتمل است بر درِ اُرسی مشبک بزرگ، ایوانی با طاق ضربی، و دو اتاق کوچک در دو سوی ایوان. مقابر برخی از بزرگان صفوی نیز در دو سوی این بنا بهچشم میخورد. نمای بیرونی دارالحدیث با کاشی معرّق تزیین شده و در پیشانی بنا احادیثی از پیامبر اکرمصلّیاللّهوعلیهوآلهوسلّم بهخط نسخ نقش بسته و وسط لچکیهای درهای ورودی کوچک، در چهار لوحه عبارت «یا صفیاللّه» دو بار بهصورت متقارن تکرار شده است. احتمالاً این مجموعه در اواخر دورة صفوی برای اقامت متولیان آستانه و برپایی جلسات درس و بحث ساخته شده است.9) نمای بیرونی قندیلخانه. قندیلخانه، در جبهة شرقی صحن اصلی، بنایی الحاقی است که بعد از ایجاد آرامگاهها و چینیخانه و جنتسرا و، بهاحتمال زیاد، در زمان شاهطهماسب اول برای اتصال بناهای منفرد به یکدیگر ساخته شده است. قسمت فوقانی نمای خارجی بنا با مقرنسهای قطاربندی و نقوش و کتیبههایی حاوی آیات قرآن در کاشی معرّق تزیین شده است. دیوار آجری قندیلخانه ازارة سنگی پیش آمدة سکّومانندی دارد. بالای ازاره دو ردیف پنجرة چوبی پنجتایی نصب شده که با فولاد مشبّک مسدود شده است. دور پنجرهها با کاشیهای معرّق حاوی نقوش اسلیمی و گل و بته تزیین شده و بر بالای پنجرههای پایینی نورگیرهایی از کاشی مشبک و کتیبهایبه خط ثلث بهصورت قاببندی وجود دارد. در ردیف پایین در فاصلة بین دو پنجره فرمانی از شاهطهماسب اول با خط نستعلیق بر سنگ مرمری به ابعاد 31ر1*15ر1 متر کندهکاری شده که لزوم اجتناب ساکنان اردبیل از معاصی و مناهی و مراعات حرمت آستانه و نیز چگونگی آداب و مناسک زیارت را یادآوری میکند.10) درگاه ورودی قندیلخانه. در جبهة شمالی نمای قندیلخانه، طاق و سردر ورودی قندیلخانه واقع شدهاست. نمای این طاقِ بلند و جناغی تماماً با کاشی معرّق و کتیبههای مختلف تزیین شده است. قوس طاق از نوع قوسهای چهار مرکزی است و به دو ستون باریک مرمرین سفید با سرستونهای مقرنسدار تکیه دارد. دو طرف درگاه دو نشیمن از سنگهای آذرین خاکستری، که سنگ شالودة درگاه نیز بهشمار میآید، تعبیه شده است. پوشش ازارة درگاه نیز از سنگهای مرمر سفید است. درِ ورودی و پنجرة مشبک بالای آن درون طاق قرار دارد. پیرامون درگاه با کاشی معرّق و کتیبههایی با خط ثلث زینت یافته است. در بالاترین قسمت کتیبه حدیث «انا مدینة العلم و علیٌ بابها» نقش بسته است. در حاشیة مستطیل طاق، کتیبهای حاوی عبارات صوفیانه و القاب و درجات و مقامات شیخ صفی دور تا دور چرخیده است.درِ چوبی کوچک و سادهای که جایگزین در نقرهای مشبّک شده (با تاریخ 1011 که در راهرو ورودی قندیلخانه نگهداری میشود)، بهراهروی با سقف گچبری و کاشیکاری باز میشود که در مسیر آن تا حیاط شهیدگاه، دو اتاق وجود دارد ( رجوع کنید به ادامة مقاله). در سمت چپ راهرو دری بهجانب پلکان مارپیچ هست که بهپشت بام میرسد. در سمت راست راهرو، دری از چوب گردو با پوشش ورقههای نقره و آب طلا و طرحی از گلهای شاهعباسی، به قندیلخانه راه دارد. نام سازندة در (امیراسدالله اردبیلی) و زرگر (محمدحسن زرگر) و تاریخ 1027 بر لوحی منقوش است.11) قندیلخانه یا دارالحُفّاظ. این قسمت که نمازخانه نیز نامیده میشود، محل قرائت و تفسیر قرآن بوده است(دباغ عبداللهی، ص 19). اطلاق نام قندیلخانه نیز بهدلیل قندیلهای نورانی آنجا بوده که روشنایی آستانه را تأمینمیکرده است. قندیل خانه تالاری است مستطیل شکل به ابعاد 5ر11*6 متر و دو فضای پیوسته در شمال و جنوب آن کهطاقی نیمگنبدی هر کدام را پوشش داده است. در 946 بهدستور شاهطهماسب اول، مقصود کاشانی فرشی برای قندیلخانهبا 33 میلیون گره بافت که بعد از گستردن بر زمین، نقش آنرا بر سقف گهوارهای قندیلخانه بهصورت مطلاّ تصویر کردند. این فرش که کی. ابوت انگلیسی در دورة قاجار آن را ازاردبیل خارج کرده، هماکنون در موزة ویکتوریا و آلبرت هال لندن به عنوان نفیسترین قالی دورة صفوی با نام «فرش اردبیل» نگهداری میشود. سقفی نیز که نقشة این فرش در آن تصویر شده بود، در زلزلة سال 1264 فروریخت (همان، ص 19ـ20؛ ترابی طباطبائی، ج 2، ص 169). سقف فعلی احتمالاً در دورة قاجار یا در 1314 ش، ساخته شده است. دو نیمگنبد جنوبی و شمالی تالار که با گچ ساخته شده و روی آنها با مقرنس ورنگ و روغن زینت یافته تا حدودی از سادگی سقف گچی فعلی کاسته است. طاق شاهنشین نیز در مقابل آرامگاه شیخ صفی به طاقی کوچکتر که تزیینات ناودانی (خیارهای) دارد و ازشیوههای معمول در بناهای قرون هشتم تا دهم بوده، ختم میشود. شاهنشین تالار که در انتهای جنوبی قندیلخانه واقع شده و بیش از شصت سانتیمتر از کف رواق بلندتر است، با دو پلة مرمری و یک در و نردهای نقرهای از قسمت اصلی تالار جدا میشود (ترابی طباطبائی، ج 2، ص 170؛ صفری، ج 2، ص 232). در سمت راست این نرده علامتی نصب شده که میگویند شاه اسماعیل صفوی در جنگ چالدران آن را در دست داشته است.تالار قندیلخانه در جبهة غربی و شرقی جمعاً دوازده طاقنمای (طارمی) قوسدار دارد که طاقنماهای همکف سیسانتیمتر از کف تالار بلندترند. بدنه و سقف این طاقنماها همچون دیگر اجزای تالار تماماً دارای گچبریها و نقاشیهای رنگ و روغنی است. بر بدنة جرز دیوارها در بالای ازاره، یک کتیبة گچبری به خط ثلث حاوی احادیث و آیات قرآنی و اسامی ائمة اطهار علیهمالسلام و شجرهنامة طریقتی شیخ صفی نقش بسته است. در تیزی جرزها ستونهایی تزیینی از سنگ مرمر نصب شده که صرفاً جنبة زینتی دارند. درهای اصلی قندیلخانه نیز از نوع درهای چوبی با نقاشی لاکی و روغنی است. قندیلخانه از طریق دو طاقنمای شرقی به چینیخانه راه پیدا میکند. در قسمت شاهنشین نیز دری به محوطة داخل آرامگاه شیخصفی و درهایی به آرامگاه شاه اسماعیل اول و محوطة حرمخانه باز میشود. قندیلخانه را باید فضای حدفاصل حلقههای منفرد مجموعه دانست که بهدستور شیخ صدرالدین موسی در حدود 745ـ 765 ساخته شده است (رضازادة اردبیلی، ص 654)؛ گرچه برخی، بهدلیل نصب فرمان طهماسب اول بر نمای بیرونی قندیلخانه ( رجوع کنید به سطور پیشین)، بنای آن را به این شاه صفوی نسبت دادهاند (همان، ص 654ـ655؛ دباغ عبداللهی، ص 19).12) چینیخانه. از بناهای اولیة مجموعة شیخ صفی است که احتمالاً قبل از احداث جنتسرا و قندیلخانه، و حتی شاید همزمان با گنبد اللّه اللّه ( رجوع کنید به ادامة مقاله) ساخته شده باشد (رضازادة اردبیلی، ص 651؛ قس صفری، ج 2، ص 48، که بنای چینیخانه را در 1057 نوشته است). این محل که بهطور کاملاً نامتقارن به قندیلخانه راه پیدا میکند، در ابتدا محل اجتماع درویشان یا تالار مراسم (جمعخانه) بوده است. در دوران شاهعباس اول (حک : 996 ـ 1038) با ایجاد تغییراتی در داخل آن، محل نگهداری کتب نفیس و اشیای قیمتی و چینیهای سلطنتی شد. این چینیها از نوع ظروف مشهور به مینگ و سلادون به سفارش شاه عباس اول به دست صنعتگران چینی ساخته شده و همگی مهر شاهی و عبارت «وقف آستانة شیخ صفی نمود بندة شاه ولایت عباس» را دارند. بخشی از این گنجینهها صرف لشکرکشیهای شاه طهماسب و نادرشاه شد، و در دورة دوم جنگهای ایران و روس در 1243/ 1828 پاسکویچ ، فرمانده سپاه روس، با اشارة گریبایدوف ، وزیر مختار روسیه، بخشی از این اشیا را به سنپطرزبورگ انتقال داد که هم اکنوندر موزة ارمیتاژ موجود است. اشغالگران روسی به دلیل مخالفت علما و بزرگان شهر با انتقال کتابها، با قید این شرطکه کتابها را پس از نسخهبرداری دوباره به اردبیل برگردانند، به امانت بهتفلیس بردند، اما کمی بعد آنها را نیز به کتابخانة سنپطرزبورگ انتقال دادند. بخشی از ظروف باقیماندة چینینیز همراه چند قطعه فرش و اندکی اسناد و کتب، در 1305 و 1314 ش به تهران منتقل و تحویل موزة ایران باستان شد. در سالهای اخیر با افتتاح موزة صفوی در محل چینیخانه، تعدادی از چینیها به محل اصلی خود انتقال یافت (دباغ عبداللهی، ص21؛ نفیسی، ج2، ص168؛ کیانفر، ص26؛ برای آگاهی بیشتر با این اشیا و سرگذشت آنها رجوع کنید به صفری، ج 2، ص 251ـ271).ورودیهای این مجموعه از یکی از چهار طاقنمایی است که بهصورت ایوانهای نیم گنبدی ساخته شدهاند. هر یک از ایوانها از پنج ضلع و هر ضلع از پنج گنجة عمیق با درهای منبّتکاری و خاتمکاری تشکیل شده، و ضلع پنجم پنجرهای با درگاهی عمیق دارد (رضازادة اردبیلی، ص 651). تالار چارگوش مرکزی نیز دارای گنبدی آجری با ساقة کوتاه (عرقچینیشکل) است.سرتاسر تالار بهانضمام ایوانها و طاقنماها و قفسهها یک ازارة بلند از نوع کاشیهای خشتی به رنگ زرد و سبز مغز پستهای دارد که شامل طرحهای بزرگ گوناگون و شماری قالبهای حاشیهدار است. در اینجا نیز همانند عالیقاپوی اصفهان، برروی سقفی کاذب از چوب و گچ که بهعنوان پوشش داخلی تالار ماهرانه با بدنة اصلی بنا تلفیق شده، محفظههای متعددی از ارتفاع سهمتری بدنة دیوار تا نزدیکیهای سقف بهصورت مقرنس گود با نقشهای گل و بته و شاخ و برگ، برای نگهداری اشیای قیمتی ساختهاند. شماری از این طاقچهها دارای طرح شیشههای گردنبلندی است که در دورة صفویه بسیار متداول بوده است. جبهههای پیشین این طاقچهها از جنس چوب است که روی آن نقشهای گل به رنگ طلا در متنی آبیرنگ ترسیم شده است. طرحهای آبی و طلاییرنگ بر تمام سطوح داخلی غلبه دارد و روی تمام عوامل معماری، مانند سه کنجها و پیلپوشها و قرنیز زیر گنبد، بهکار رفته است. پوشش داخلی، که در 1348 ش ریخته بود، در سالهای اخیر کاملاً مرمت شده است ( رجوع کنید به همان، ص 652)طرح خارجی چینیخانه هشتضلعی نامنظمی است که دو ضلع آن در میان عمارت مجاور پنهان شده است. جبهة سه ضلع از شش ضلع آشکار، برآمدگیهای پشت بند مانندِ نیمدایره بهارتفاع تقریباً هشتمتر دارد. ازارة بنا با قطعات بزرگ سنگهای آتشفشانی خاکستری تیرهرنگ تا ارتفاع 80ر1 متر پوشیده شده و با فرورفتگیهای طاقنما مانند، که قاب سنگی حجاری شده دارند، زینت یافته است. سادگی دیوارهای آجری که از ازاره تا بام امتداد یافته، در ارتفاع 5ر4 متری با یک کلاف چوبی که روی لبههای یک دسته از تیرهای چوبی قرار گرفته و حامل قسمت فوقانی دیوار است تا حدودی شکسته شده است. هر یک از جبهههای بدون پشتبند بنا، دو پنجره در بالا و پایین کلاف چوبی دارد. بالای مجموعه نیز با گنبد پوشیده شده است. در 1350تا1351 ش گنبد بیرونی بازسازی شده و فعلاً بیرون گنبد با ورقة محافظی از مس پوشانده میشود تا از ورود رطوبت جلوگیری شود (همان، ص 652ـ653).13) آرامگاه شاه اسماعیل. این آرامگاه که از شاهنشین قندیلخانه بهآن راه مییابند، اطاق کوچکی است بهابعاد 5ر2*5ر3 متر با پوشش گنبدی آجری مستقر بر روی چهار پیلپوش (سه کنج) و چهار قوس متقاطع که از لبة هر سه کنج به لبة سه کنج دیگر زده شده است؛ بهطوری که در منتهاالیه سقف، قوسها به ستارة هشتگوش مقعّری تبدیل میشوند. قسمت بالای دیوارها و سقف به شیوة ماهرانهای با گل و بته نقاشی و روی آنها با رنگهای مختلف و آب طلا تزیین شده است. دیوارها تا ارتفاع 69ر1 متر از کف آرامگاه با کاشیهای خشتی آبی لاجوردی که بر روی آنها با آبطلا نقشاندازی شده پوشش داده شده است. کاشیها دارای نوعی لعاب تلالؤدار است که با تابش نور جلوهای خاص پیدا میکند؛ این نوع کاشی نزد اهل فن بهکاشی «گازماگازی» مشهور است. کف اتاق دست کم با سه نوع کاشی به رنگهای مختلف فرش شده که نشاندهندة مرمّتهای عجولانة دورههای مختلف است.در نمای بیرونی آرامگاه برجی استوانهای به ارتفاع هشتمتر بنا شده که گنبد عرقچینی کوچکی بر رأس آنقرار گرفته است. روی گنبد و ساقة آن با کاشیهای معقلی بهرنگهای سفید و سیاه و زرد و فیروزهای در متن آجریو به شکلهای جناغی و شطرنجیهای لوزیشکل تزیین شده است. گرداگرد گلویی گنبد بر روی کاشی سفید بهخط ثلث درهم، نام ائمة اطهارعلیهمالسلام نقش بسته است. بالایگنبد پنجشمشیر، به نشانة پنج طایفهای که شاه اسماعیل را در رسیدن به سلطنت یاری کردند، نصب شده است (ترابی طباطبائی، ج 2، ص 179؛ قس صفری، ج 2، ص 238: طوق زرین و چهار شمشیر).صندوق چوبی نفیسی از خاتم و منبّت بر قبر شاه اسماعیل نهادهاند که گویا هدیة همایون شاه گورکانی است. تمام صندوق با یک غلاف درهم بافتة پیچ در پیچ از شکلهای هندسی گرهسازی شده است. سطوح جانبی آن با زههایی از چوب آبنوس به اشکال مختلف هندسی و ستارههای ده پر و نیمستاره تقسیمبندی شده و متن ستارهها با عاج مشبّک زینت یافته است. الواحی از عاج با اسلیمیهای مشبّک بر بدنة صندوق نصب شده و در داخل قابهای مستطیلشکل عباراتی به خط ثلث بریده و الصاق شده است. قطعات عاج مشبک بر روی ابریشم سرخرنگ جلوة زیبایی به این صندوق بخشیده است. در بعضی قسمتها نیز با فیروزههای خوشرنگ دانهنشانی کردهاند. نام سازندة این شاهکار هنری (استاد مقصود علی) در وسط ترنجی از عاج آمده است، ولی تاریخ ساخت آن مشخص نیست.بر روی سنگ سیاهرنگ مستطیلی که در ازارة دیوار شمالی نصب شده نقش دستی بزرگتر از دست معمولی، منسوببه علیعلیهالسلام، به چشم میخورد. همچنین نقش دست دیگری از ورقة نقره به در سمت چپ مقبره میخ شده است.14) گنبد اللّه اللّه. این گنبد که بر فراز آرامگاه برجی شیخصفی قرار گرفته و در واقع هستة مرکزی مجموعه به شمار میرود، به دست صدرالدین موسی ساخته شده است (صفری، ج 2، ص 238ـ 239). نمای بیرونی آن برج آجری استوانهای شکلی است بهارتفاع 5ر17 یا 18 متر و محیط 22 متر که بر روی قاعدة سنگی هشتضلعی قرار گرفته و به گنبدی کمخیز و عرقچینیشکل در بالا ختم میشود. بر روی بدنة برج با کاشی معقلی فیروزهای رنگ کلمة جلالة اللّه تکرار شده و بدین سبب آن را گنبد اللّهاللّه نامیدهاند. تزیینات ساقه و خود گنبد نیز با همان کاشی فیروزهای رنگ در متن آجر و بهشکل لوزیهای مکرّر اجرا شده است. در محل اتصال برج به ساقة گنبد کتیبهای از آیات قرآنی به خط ثلث با کاشی معرّق سفید در متن لاجوردی، به چشم میخورد.این برج دو نمای ورودی در شمال و جنوب دارد؛ نمای شمالی با احداث قندیلخانه و اتصال با آن تقریباً گم شدهاست، اما قاب کاشی دور آن هنوز از بیرون به چشم میخورد؛ نمای جنوبی که به «قبلة قاپوسی» (درِ قبله) مشهور است ورو به صحن مقابر دارد، زمانی ورودی اصلی آرامگاه بودهکه پس از احداث قندیلخانه در دورة شاهطهماسب، متروک شده است. شاید برج آرامگاه شیخصفی همانند برجهای آرامگاهی قرنهای هشتم و نهم فاقد گنبد بوده یا گنبدی مخروطیشکل (رُک) داشته که در دورة صفوی به گنبد فعلی تغییر شکل داده است.قبر شیخ در وسط محوطة هشتضلعی، درون آرامگاه،با صندوق چوبی منبّت و خاتمکاری نفیسی پوشیده شدهکه در گذشته مرصع به جواهرات بوده است. در حاشیة بالای سطوح جانبی آن، کتیبة مفصّلی بهخط ثلث حکاکی شدهاست که حاوی عباراتی، از جمله نام صاحب آرامگاه، است.بر جبهة شمالی بدنة صندوق نیز لوحهای از نقره وجود داردکه در آن نام بانی مرقد، العبد موسوی الصفوی، در عباراتیآمده است.دیوارهای درون آرامگاه تا محل اتّصال آنها به گنبدهمه گچکاری شده و بر روی آن پردههایی از جنس کرباس با نقوش اسلیمی و گل و بته به سبک نقاشیهای دورة صفوی تزیین و به دیوارها میخکوب شده است. زیر گنبد یکترنج تزیینی بزرگ از گچبری رنگآمیزی شده قرار داردکه با نقوش روی پارچة دیوارها هماهنگ است. گویا قندیلبا ارزشی از طلا و نقره در سقف آرامگاه نصب بوده که در حال حاضر اثری از آن بر جا نیست. ازارة آرامگاه تا ارتفاع 54ر2 متر در حالحاضر تختهکوبی شده و مشخص نیست که اینپوشش در چه زمانی صورت گرفته است، اما ظاهراً از مرمتهای دورة قاجاری است. دو درِ نقرهای با کتیبههای مذهّب درشمال و جنوب آرامگاه قرار دارد. در جنوب قبر شیخ، مزارشیخحیدر (پدر شاه اسماعیل اول) با صندوقچهای چوبی و منبتکاری شده قرار گرفته و دو قبر دیگر در محوطة آرامگاه و جبهة شمالی قبر شیخ واقع شده است. قبری که به در شمالی نزدیکتر است گور شیخ ابراهیم، مشهور به شیخ شاه، نوادة شیخ و قبر مجاور آرامگاه شیخ از آنِ صدرالدّین موسی فرزند و جانشین اوست.15) حرمخانه. در ضلع شرقی شاهنشین قندیل خانه، یک در نقرهای به راهروی با سقف کوتاه باز میشود که کف آن با کاشیهای خشتی دورة صفوی فرش شده است. در طرفین راهرو دو قبر با سنگ مرمر وجود دارد. این راهرو از سمت شرقی به اتاقی مربع شکل با طاقی کوتاه میرسد که کاربرد آن مشخص نیست و قبری نیز در آنجا به چشم نمیخورد. در ضلع جنوبی این اتاق دری نسبتاً کوتاه از چوب گردو که به شیوة لاکی با گل و پیچک و آبطلا تزیین شده به راهروی کوتاه باز میشود و راه به حرمخانه میبرد.حرمخانه فضایی است مربع شکل به اضلاع ده متر که یک گنبد سادة آجری نیمکره آن را پوشش داده است. این گنبد در 1336 ش بر جای گنبد اصلی و بهتقلید از آن ساخته شده است. عکسهای زاره در 1315/1897 گنبد اصلی را سالم و پابرجا نشان میدهد. کاشیکاری و اجزای تزیینی گنبد اولیه بازسازی نشده و فقط زیر گنبد و دیوارهای حرمخانه با گچ اندود شده و حتی کتیبة ساقة داخلی گنبد هم که فقط بخش کمی از آن پابرجاست، همچنان باقی مانده است. نام حرمخانه شاید به آن دلیل باشد که نخست همسر شیخ صفی در آنجا دفن شده است؛ گرچه بعدها تعدادی از مردان خاندان صفوی نیز در مجاورت وی مدفون گردیدهاند. در حال حاضر تعداد ده قبر در حرمخانه موجود است که به محارم و بزرگان خاندان صفوی تعلق دارد. بهنوشتة برخی منابع، شیخ صفی ده سال پیش از وفاتش این بنا را برای دفن همسر و دخترش و نیز همسر شیخ زاهد گیلانی درنظر گرفت و در ساختمان آن نیز نظارت داشت (رضازاده اردبیلی، ص 647ـ 648).16) شهیدگاه. محوطهای که امروزه در مشرق و شمال بنای چینیخانه واقع شده به حیاط و گورستان شهیدگاهمعروف است. شهیدگاه در زمان صفویه فضای وسیعتریداشته است، ولی در حالحاضر قسمتی از آن زیر خانههاو مدرسة جدیدالاحداث شمال جنتسرا رفته است. در کاوشهای باستانشناسی چند سال قبل، در جبهة غربی و جنوبی بیرون از مجموعه، قبور متعددی پیدا شد که به نظر میرسید در ادامة گورستان شهیدگاه باشند. شهیدگاه در اصل گورستان عمومی مجاور آستانه بوده اما در 915، پس از غلبة شاهاسماعیل اول بر فرخ یسار شیروان شاه، اجساد سرداران شیخحیدر که در جنگهای شیروان کشته شده بودند به این مکان منتقل و مدفون شد (میراحمدی، ص50؛ صفری، ج 2، ص 280)منابع : ابنبزاز، صفوةالصّفا ، چاپ غلامرضا طباطبائی مجد، تبریز 1373 ش؛ جمال ترابی طباطبائی، آثار باستانی آذربایجان ، ج2 : آثار و ابنیة تاریخی شهرستانهای اردبیل، ارسباران، خلخال، سراب، مشکینشهر، مغان ، تبریز 1355ش؛ علیرضا دباغ عبداللهی، «بقعة شیخ صفیالدین اردبیلی»، ایرانشناسی ، سال 1، ش9ـ10 (شهریور 1371)؛ پیترو دلاواله، سفرنامة پیترو دلاواله: قسمت مربوط بهایران ، ترجمة شعاعالدین شفا، تهران 1348ش؛ مجتبی رضازاده اردبیلی، «مقبرة شیخ صفیالدین اردبیلی»، در مجموعة مقالات کنگرة تاریخ معماری و شهرسازی ایران ، ج2، تهران 1374ش؛ بابا صفری، اردبیل در گذرگاه تاریخ ، اردبیل1370ـ1371ش؛ جمشید کیانفر، «تاراج یا امانت!: سرگذشت ذخایر کتابخانة شیخصفی»، نشر دانش ، سال 13، ش 6 (مهر و آبان 1372)؛ مریم میراحمدی، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در عصر صفوی ، تهران 1371 ش؛ سعید نفیسی، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دورة معاصر ، تهران 1361 ش.