بُقْچه (بغچه)، مأخوذ از ترکی ( آنندراج ؛ غیاثالدین رامپوری؛ دهخدا، ذیل واژه)، پارچهای به شکل مربع یا مستطیل بیشتر به اندازة یک متر و نیم در یک متر و نیم برای بستن لباس و جامه.بقچة لباس در اندازههای مختلف و طرح و رنگهای متنوع، از قدیم در ایران رایج بوده است. معروفترین بقچهها، بقچههای «شال» مشهور به «ترمه * »، است. این بقچهها بیشتر از پشم بسیار لطیف، و با نقشهای گل (گلدار)، لچک و ترنج، بته * جقهای و مُحَرَّمات (در هند: مَحْرَمات) بافته میشود و گرانقیمت است. یکی از مصارف بقچههای ترمهای پیچیدن جامة حمام بوده است که در قدیم زنان ایرانی از آن استفاده میکردند. امروز نیز در مراسم عقدکنان از این نوع بقچه به صورت نوعی زیرانداز تزیینی برای نهادن آیینه، شمعدان، ظرفهای نقل و نبات و دیگر چیزها استفاده میشود. کرمان و یزد از کانونهای بافت این نوع بقچه است. سایر بقچهها، مانند بقچة سفر و بقچة نان، از پارچههای ارزان قیمت تهیه میشود و معمولاً نقش و نگاری در آنها به کار نمیرود. به جاست که به اصطلاح «دست بقچه» به معنی بقچة کوچکی که معمولاً زنان خانهدار به جای کیف یا ساک امروزی از آنها استفاده میکردهاند، نیز اشاره شود.بعلاوه، بقچه به واحد یا مقداری معین از نخ نیز گفته میشود. در داد و ستد نخ در ایران واحدهای کوچک و بزرگی رایج است که بترتیب ـ از کوچک به بزرگ ـ کلاف، بقچه و عدل نامیده میشود. به طور معمول، هر بقچه نخ دارای بیست کلاف است که بین چهار تا چهار و نیم کیلو وزن دارد. مشهورترین بقچههای نخ که برای «پود» فرش از آن استفاده میشود بقچة اصفهانی و بقچة کاشانی است.منابع : علیاکبر دهخدا، لغتنامه ، زیرنظر محمدمعین، تهران 1325ـ1359 ش؛ محمدپادشاهبنغلام محییالدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی ، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1363 ش؛ محمدبنجلالالدین غیاثالدین رامپوری، غیاثاللغات، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1337ـ 1338 ش.