بُرَیده ، مرکز کنونی بخش القصیم در عربستان سعودی. برکرانة چپ وادیالرُّمَه و در مغرب محلی که وادی به شنزار نَفُوذالسِّر میپیوندد، واقع شده است. شهر بر فراز یکی از رشته تپههای شنی نَفوذ بریدة، 25 کیلومتری شمال شهر عُنَیْزه، یعنی رقیب دیرینش بر کرانة دیگر «وادی»، قرار دارد. در جلگههای پَستِ رسوبی پراکنده میان تپههای شنی نفوذ بریدة، باغها ودهکدههایی هست که مجموعاً خُبُوب (جمع خَبّ) خوانده میشوند. این تکّه زمینهای حاصلخیز، بر اثر سیلابهای وادی پدید آمدهاند و از همین منبع است که آبی فراوان برای آبیاری این زمینها فراهم میآید.ارتفاع شهر از سطح دریا، در فرودگاه 610 متر است. در شمال و غرب شهر، چراگاههایی خرّم و معدنی بزرگ از نمک مرغوب وجود دارد که در گذشته موجب شده بود شهر به صورت بازاری معروف برای معاملات اسب و شتر و حتی گاو درآید. وجود دام و محصولات کشاورزی و آب فراوانی که از خُبوب به دست میآمد، و نیز قرار گرفتن بر سر راه بصره ـ مدینه، شهر را به یکی از مهمترین مراکز بازرگانی عربستان تبدیل کرد. سکنة شهر که آمیزهای از قبایل اسکان یافتة حَرْب، عَنزَه، مُطَیْر، عُتَیبه و بنی تمیم بود، در سراسر دنیای عرب به سوداگری مشغول بودند و بریدیهای منتسب به اتحادّیة قبیلهای عُقَیل، از قاهره تا بمبئی، به عنوان رَمهدار و کاروانسالار شهرت داشتند.چگونگی پیدایش شهر بدرستی معلوم نیست. یاقوت از بریده به عنوان آبشخوری از آنِ بنوضَبینه از قبیلة عَبسْ نام برده است. جغرافیدانان مسلمان معاصر چون خانْجی و ابنبُلَیْهِد همین نام را منشأ نام فعلی شهر دانستهاند. اما در درست بودن این انتساب، بدون شواهد بیشتر و تنها بدین دلیل، جای تردید است. تاریخ بنای شهر در هیچ منبع معتبری ذکر نشده است، اما بنابر روایتهای محلّی و نیز گفتة جهانگردان غربی، قرن دهم احتمالی معقول به نظر میرسد. کاسکل تاریخ بنای شهر را 950 نوشته اما منبع خود را ذکر نکرده است. ابنبِشْر، تاریخنویس برجستة عربستان مرکزی امروزی، نام این شهر را نخستین بار به عنوان قدرتی سیاسی ذکر کرده است، و به آن در باب جنگ میان بُرَیده و عُنیزه در 1107، اشارة مختصری میکند.قسمت اعظم تاریخ محلی بریده دربرگیرندة سرگذشت چهار خاندان و مشارکت مستقل یا انفرادی آنان بهصورت حاکمان ولایتی در امور سیاسی عربستان مرکزی است. نخستین خاندان، آلالدُّرَیبی (یا شاید البُریدی، رجوع کنید به ابنلَعْبون، ص 22) از عشیرة عَناقِر، از قبیلة بنوتمیم بود. نیای ایشان رشیدالدریبی، بهقول کورانسس ، بنیانگذار شهر بریده بوده است. دربارة این خاندان تنها میدانیم که با آل عُلَیّان، از عشیرة عناقر، یعنی عموزادگان خود، به جنگی خانمانسوز دست زدند. نبرد طولانی با عنیزه، آلالدریبی را ناچار کرد که در 1182 از آلسعود درخواست کمک نظامی کنند. با این کار شهر بریده پس از اندکی به سعودیان وابسته شد، آل علیّان قدرت را در دست گرفت، و بخشالقصیم صحنة نبردی طولانی میان آل رشید از جبل شَتِّر و آلسعود گردید.آل عُلیّان از 1189 تا1280، گاه به عنوان کارگزاران آل سعود و گاه در سایة حمایت اشغالگران ترک و مصریِ حجاز، بر بریده حکومت کردند. چون بر ایشان اعتمادینبود، جَلْویبن تُرکی آلسعود از 1265 تا 1270 به حکومت القصیم، خاندان مُهَنّا از طایفة آلأباالخَیْل متعلق به قبیلة عنزه، از 1280 تا 1326 به حکومت شهر بریده منصوب شدند.آلعلیّان و آلاباالخیل خدمت به آلسعود را بر مطامع خود نسبت به قدرت محلی، مقدم نداشتند. به همین جهت در اثنای جنگ درازی که میان آلسعود و آلرشید در گرفته بود، ریاکارانه به هر دو ارباب خود به طور مساوی خدمت میکردند.چون سرانجام در 1326، آلسعود القصیم را به چنگ آوردند، عبداللهبن جَلوی از آلسعود را، که فرزند حاکم پیشین و مردی مخوف بود، به حکومت القصیم در بریده گماردند تا دسیسههای محلی را در این ناحیة سوقالجیشی یکباره از میان بردارد. جانشینان عبدالله، ابتدا پسر عمش، عبدالعزیزبن مساعد آل سعود حاکم بعدی حائل، و سپس عبداللهبن عبدالعزیزبن مساعد، حاکم بعدی ایالت شمالی، بودند.وجود اغتشاش در سالهای پیش از تحکیم پایههای سلطنت ملک عبدالعزیز آل سعود، سبب کاهش پیشرفت و گسترش تجارت شهر بریده شد. پس از آن هم فتح الحَسا و حجاز که دسترسی نامحدود عربستان مرکزی را به بندرهای دو سوی ساحل تأمین میکرد، موجب کاستی داد و ستد بازرگانی در القصیم شد. از 1333 ش، تخریب معروفترین آثار شهر، یعنی باروهای آن و قلعة آلمهنّا، و نیز احداث ساختمانهای نوبنیاد دولتی، مدارس، و بیمارستانهای جدید، چهرة خشن شهر را تغییر داده است. اینک، تنها میدان بزرگ بازار الجَرَده و دکانهای خیابانهای تنگ و پر پیچ و خم ناحیة غربی یاد آور آن مرکز بزرگ بازرگانی در گذشته است. جمعیت نسبتاً ثابت شهر، حدود 25 تا 30 هزارتن است که تقریباً نیمی از آنان در روستاهای خبوب سکونت دارند.منابع : ابنبشر، عنوان المجد ، مکه 1349؛ ابنبلیهد، صحیح الاخبار ، قاهره 1951ـ1953؛ ابنلعبون، تاریخ ، مکه 1357؛ محمد امین خانجی، منجم العمران ، قاهره 1907؛ یاقوت حموی، معجم البلدان ، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873؛M. v. Oppenheim, E. Brخunlich, and W. Caskel, Die Beduinen , Leipzig and Wiesbaden 1939-1952; Philby, Arabia of the Wahhabis , London 1928.