بُرهانالدینقُطبِعالَم ، ابومحمد عبداللهبنناصرالدین محمود (محمد)بنجلالالدین مخدومِ جهانیان، مشهور به «قطب عالم» و «ثانی مخدوم جهانیان»، از مشایخ نامی طریقة سهروردیه * و سر سلسلة سادات بخاریّه گُجَرات (خویشگی، گ 508). در 14 رجب 790 در اُچَّه (که امروزه در بهاولپور واقع است) متولد شد و در 8 ذیحجة 857 در بَتَوَه (حسینی اردستانی، گ 329 پ؛ الغخانی، ج 1، ص 140، س 7؛ یا باتَوَه : خویشگی، همانجا)، روستایی در ده کیلومتری جنوب احمدآباد، درگذشت (مادة تاریخ وفاتش را عبدالحق دهلوی در اَخبار الاَخیار ، ص 157، عبارت «مَطلَع یَوم التَرویَه» = 857 آورده، ولی خویشگی، مؤلف متأخرتر، سال 856 را ضبط کرده است). در سبب سفر وی به گجرات و زمان آن، روایات متعارضی نقل شدهاست (برای مثال رجوع کنید به علاّ می؛ خویشگی؛ شاهنوازخان). به گفتة علی محمدخان، برهانالدین که در ده سالگی یتیم شده بود، نزد عموی پدرش، شاه راجُو قَتّال (متوفی 827؛ غلام سرور، ص 733) پرورش یافت و سپس به اشارة او برای تبلیغ اسلام به گجرات رفت. در 802 به پَتَن وارد شد و سلطان مظفّر شاه اول، یکی از مریدان جدّش، او را بگرمی پذیرفت. برهانالدین قطب عالم علوم مرسوم را نزد علیشیر گجراتی آموخت و مردی علاّ مه شد. پس از تأسیس شهر احمدآباد (813)، نخست در اَساول (قدیم) و سپس تا پایان عمر در بتوه سکنی گزید (برای پیران خرقة او رجوع کنید به لکهنوی، 1371، ج 3، ص 97). یکی از مشایخ برجستة او شیخ احمد کَهتّو (متوفی 849) بود.قطب عالم و نیز خلفا و مریدان و بالاخص فرزند او، شاه عالم، برای پرورش و تعالی روحی مردم گجرات خدمات برجستهای کرده و در میان آنان از شهرت و محبوبیتی عظیم برخوردار بودهاند و مردم به آنها ایمانی وافر داشتهاند ( رجوع کنید به جهانگیر، ص 208 و بعد؛ ترجمة انگلیسی، ج 1، ص 421 و بعد)؛ بر احمد شاهیان، پادشاهان گجرات ( رجوع کنید به اسکندربن محمد، ص 185، س 12) و نیز فرمانروایان مغول از جهانگیر (حک : 1014ـ1037) به بعد نفوذ بسیار داشتهاند، و شاهان این خاندان عطا و هبة فراوان نثار آنان میکردند، و برخی شخصاً به زیارت مزارات آنان در احمدآباد میرفتند. شاهجهان (حک : 1037ـ 1068) یکی از آنان را که به صدر کل مشهور بود «منصبدار» کرد و پسرش صدرالصدور نیز از جانب اورنگ زیب (حک : 1068ـ 1118) به همین منصب مفتخر شد (قانع، ج 2، ص 31؛ ساقی، ص 166، 347). پس از مرگ قطب عالم، بزرگان دربار احمد شاهی مقبرة باشکوهی برایش بنا کردند که رو به ویرانی است ( رجوع کنید به بُرگس، ج 1، ص 60 و بعد؛ و برای مقبرة شاه عالم رجوع کنید به همان، ج 2، ص 15 به بعد، لوحهها). بهشهادت علی محمدخان، در زمان او (1176) این مقبره را بسیار زیارت میکردهاند (برای نمونة زبانی که قطب عالم بدان سخن میگفته است رجوع کنید به اسکندربن محمد، ص 254؛ نیز رجوع کنید به علی محمدخان، ص 28؛ الغخانی، ج 1، ص 236، که یکی از کرامات او را که بر سر زبانها بوده، بتفصیل شرح داده است).منابع: اسکندربنمحمد، مرآت سکندری ، بمبئی 1308، ص 52 به بعد، 46 (نیز رجوع کنید به ص 126، 285)، 142، 323 و بعد و جاهای متعدد؛ عبدالله محمدبن عمر الغخانی، ظفرالواله بمظفر واله ، چاپ راس، لندن 1910ـ 1928، فهرست، ذیل «برهانالدین» و «بتوه»؛ جهانگیر، امپراتور هند، توزک جهانگیری ، علیگره 1864؛ میرعلیاکبر حسینی اردستانی، محفل الاصفیاء ؛ خافی خان، منتخب التواریخ ، ج 1، ص 548؛ عبیدالله خویشگی، معارج الولایة ، نسخه خطی کتابخانة دانشگاه پنجاب، مجموعة آذر؛ دارا شکوه بابری، سفینة الاولیاء ، لکهنو 1876، ص 117؛ ساقی، مآثر عالمگیری ، سلسلة آثار هندی؛ شاهنوازخان، مآثر الامراء ، ج 3، ص 447 و بعد (با مضمونی مبهم در ص 448، س 13، نیز رجوع کنید به شوشتری، مجالس المؤمنین ، تهران 1299، ص 64)؛ عبدالحق بن سیفالدین عبدالحق دهلوی، اخبار الاخیار ، دهلی 1309؛ ابوالفضلبن مبارک علاّ می، آیین اکبری ، چاپ بلوخمان، کلکته 1867ـ1877، ج 2، ص 221؛ علی محمد خان، مرآت احمدی: خاتمه ، کلکته 1930، ص 27ـ35، 39ـ60 (زندگانی، فرزندان، جانشینان، موقوفات و غیره)؛ مفتی غلام سرور، خزینة الاصفیاء ، لاهور 1284، ص 737؛ محمد غوثی ماندوی، اذکار ابرار (اردو)، آگره 1326، ص 1477؛ محمد قاسم فرشته، گلشن ابراهیمی ، بمبئی 1832، ج 2، ص 379، 390، 424؛ علیشیر قانع، تحفة الاکرام ، دهلی 1304، ج 1، ص 16 به بعد، نیز رجوع کنید به ج 2، ص 30؛ عبدالحیبن عبدالحلیم لکهنوی، نزهةالخواطر ، حیدرآباد 1371، ج 3، ص 96؛ همو، یاد ایام ، (اردو)، علیگره 1337، ص 52؛Abu’l-Fad ¤ l ، Alla ¦ m ¦ , A ' ¦ in-e Akbar ¦ , vol. II, Eng. Tr. Jarrett, 372; J.Burgess, Muhammadan architecture of Ahmadabad , London 1900; Jaha ¦ ng ¦ r, Emperor of Hindustan, The Tu ¦ zuk- i-Jaha ¦ ng ¦ r ¦ , or, Memoirs of Jaha ¦ ng ¦ r . ¦ tr, Alexander Rogers, ed. Henry Beveridge, London 1909-1914.