برهانالدین، قاضی احمد ، شاعر و دانشمند مشرق آسیای صغیر که بترتیب به مناصب قضا، وزارت، اتابکی و سلطنت رسید. در 3 رمضان 745 در قیصریّه (کایْسری/قیصری کنونی) بهدنیا آمد. پدرش، شمسالدین محمد، از اخلاف طایفة سالور از اُغُزها، که در اصل در خوارزم سکونت داشتند، و سومین عضو خاندان بود که نسل اندر نسل به مقام قضا منصوب شده بودند. برهانالدین علوم معمول زمان را نخست نزد پدر فرا گرفت و سپس برای تکمیل تحصیلات به مصر و دمشق و حلب رفت و در 766 به زادگاه خویش بازگشت. در 21 سالگی چنان رضایت خاطر حاکم آن دیار، امیرغیاثالدین اِرِتنا ، را جلب کرد که او را (به جای شمسالدین محمد که یک سال قبل از آن درگذشته بود) به منصب قضا برگزید و دختر خویش را به همسری او در آورد. با این حال، برهانالدین مخفیانه در شورش بیگها، که به مرگ ارتنا انجامید، شرکت کرد (767). در عهد امیران نالایق خاندان ارتنا، برهانالدین به وزارت و اتابکی رسید، تا اینکه در 783 خود را همراه با حقوق معمول امارت (ضرب سکه و ذکر نام خویش در خطبة نماز جمعه)، سلطان سرزمینهای تابع خاندان ارتنا خواند ( رجوع کنید به د. ا. ترک ، ذیل «قاضی برهان الدین») و در سیواس اقامت کرد.دوران هجده سالة امارت او در معارضه با بیگهای شورشی و جنگ با همسایگان نیرومندی نظیر قَرَهمانیان و عثمانیان گذشت. وی، که بسیار متهور و شجاع بود، باوجود آگاهی از برتری نیروهای مصری به جنگ آنها رفت و شکست خورد (789)؛ ولی دیری نگذشت که برای مقابله با آققوینلوها، که از مشرق پیشروی میکردند، از ممالیک مصر مدد جست، و سپس در کنار آققوینلوها با بیگهای (امیران) شورشی آماسیه و ارزنجان به نبرد پرداخت. با صدور حکم اعدام شیخ مؤیَّد، حاکم شورشی قیصریّه، خشم قرایولوک عثمان بیگ، از خاندان آققوینلو، را بر خود برانگیخت. برهانالدین در برخوردی خصمانه با خان آق قوینلو در قرابِل درگذشت، ولی به گفتة سعدالدین، مرگ او در کوههای خَرپُوت روی داد که از برابر نیروهای سلطان بایزید اول عثمانی بدانجا گریخته بود. شرحهایی که با انگیزههای دیگر نوشته شده است (ابنعربشاه، شیلدبرگر ) حاکی از آن است که برهانالدین به دست قرایولوک افتاد و در ذیقعدة 800 اعدام شد. در منابع، تاریخهای دیگری نیز دیده میشود، اما بر سنگ قبر برهانالدین در سیواس، تاریخی به چشم نمیخورد. پسر او، محمد چلبی (متوفی 793)، و دخترش، حبیبه سلجوق خاتون (متوفی 850)، در سیواس به خاک سپرده شدهاند. حبیبه بدین سبب سلجوق خاتون نامیده شد که جدّة پدرش، از جانب پدری، نوة کیکاووس دوم، سلطان سلجوقی روم، بوده است (برکم ، ج 3، ص 50(برهانالدین در طول زندگی ناآرام خود، که پیوسته صرف آشوبهای مداوم ناشی از سیاست و جنگ میشد، باز هم مجال و آرامش درونی کافی داشت تا فعالانه به دانشپژوهی و شاعری بپردازد. آثار فقهی او (به زبان عربی) عبارتاند از: ترجیح التوضیح (شعبان 799) و اکسیر السعادات فی اسرار العبادات ، که هماکنون نیز نزد علما معتبر است. دیوان برهانالدین، مشتمل بر بیش از 00 ، 15 غزل (بدون ترتیب الفبایی معمول و فاقد بیت مَخْلَص)، بیست رباعی، 119 «تویوغ » ] = دوبیتی [ به گویش ترکی شرقی، و برخی ابیات پراکنده، که از دیگر آثار او بمراتب مهمتر است. اشعار او دارای اوزان عروضی است، اما از سکتههایی که بروز آنها در دورههای بعد امکان نداشت خالی نیست. در تویوغها، پارههایی با وزن عروضی در کنار پارههایی قرار گرفته که دارای وزن هجاییاند. برهانالدین شاعر عشق ناسوتی است و اشارات عرفانی کمتر در آثارش یافت میشود. در غزل، از نظر مضمون و فنون بلاغی، از سنتهای شعر غنایی فارسی پیروی کرده است. هر چند به معنای واقعی شاعر است، تذکرهنویسان به این عنوان به او توجه ننمودهاند (تنها در آثار برخی از مورخان به اختصار اشاراتی راجع بهاو دیده میشود که در آنها ضمناً گفته شده که اشعاری به عربی و فارسی سروده است، رجوع کنید به گیب، ج 1، ص 208) شعر او در سنت شاعری آذربایجان یا عثمانیان تأثیری بر جای نگذاشته است.منابع : خلیل ادهم، دول اسلامیه ، استانبول 1928، ص 384ـ 388؛ عزیزبن اردشیر استرابادی، بزم و رزم ، بر مقدمه یازیلان ] = یازان ؟ [ محمد فؤاد کوپریلی، استانبول 1928؛ احمد توحید، «قاضی برهانالدین احمد»، تاریخ عثمانی انجمنی مجموعه سی ، ج 5، (1330/ 1911ـ 1912)، ص 106ـ109، 178ـ182، 234ـ241، 296ـ307، 347ـ357، ج 6، (1331/ 1912ـ1913)، ص 405ـ409، 468ـ 478؛ محمدطاهر، عثمانلی مؤلفلری ، ج 1، استانبول 1333، ص 396؛ محمد فؤاد کوپریلی و شهابالدین سلیمان، ینی عثمانلی تاریخ ادبیاتی ، ج 1، استانبول 1914ـ1913/ 1332، ص 169ـ173؛M. van Berchem, Corpus Iscriptionum Arabicarum , III, 50; A. Bombaci, Storia della Letteratura Turca , Milan 1956, 293 f; E. J. W. Gibb, Ottoman Poetry , I , 204-224(بر مبنای الدرر الکامنة فی اعیان المائة الثامنة از ابنحجر عسقلانی، حیدرآباد 1348ـ1350/1929ـ1932) وVI (texts), 16-20; H. H. Giesecke, Das Werk des Aziz ibn Arde ir Asterabadi , Leipzig 1940;و (به روایت F. Babinger در GOW ، ص 5) احتمالاً مطابق با تاریخالقاضی برهانالدین السیواسی ، در 4 ج، از عبدالعزیز بغدادی (حاجی خلیفه، ش 2273)؛I A , s.vv. "Eretna" (by I .Hakki Uzunµar l ), "Kad Bدrhaneddin" (by Mirza Bala); A. Krymskiy, Istoria Turciyi i yeya literatur , I, Moscow 1916, 270-279; idem, Istoriya Turecc n ta yiyi p s ' ¨ menstva , II/2, Kiev 1927; H.Meziog § lu, kad Burhaneddin, in Aray , no. 9, 1957, 4-5,(مقالهای مردم پسند که در آن آغاز و پایان نسخة خطی لندن به صورت ملخصی، همراه با نمونههایی از متن به حروف لاتین، چاپ شده است)؛S. Rymkiewiczowa, Twئrczos ¨ c ¨ Burhanaddina (na tle epokri i jego dzialalnos ¨ ci) , Warsaw, doctoral thesis 1949 (unpublished).ارجاع به برهانالدین جسته و گریخته در منابع تاریخی دیده میشود:نیز رجوع کنید به مقالات فوقالذکر احمد توحید و میرزابالا. نیز رجوع کنید به احمدبنمحمد برهانالدین، قاضی برهانالدین دیوانی ، ج 1، استانبول 1944 (سواد نسخة منحصر به فرد موزة بریتانیا، بخش شرق شناسی، ش 4126، از سال 796: نسخهای عالی که احتمالاً برای شخص سلطان شاعر نوشته شده، و در حاشیة آن تصحیحاتی بهعمل آمده است که تصور میرود بهدست خود وی صورت گرفته باشد)؛ همو، قاضی برهانالدین غزل و رباعیاتندن بیر قسمی و تویوغلاری ، استانبول 1922 (ناکافی : قس محمد فؤادکوپریلی، ، ترکیات مجموعهسی ، ج 2 و بابینگر در GOW ، ص 4)؛Muharrem Ergin, "Kad Burhaneddin Divan دzerinde bir gramer denemesi", Tدrk Dili ve Edebiyat Dergisi , v/3, Istanbul 1951, 287-327; P. Melioranskij, Otr vki iz divana Achmeda Burhan ed-Dina Sivasskogo. Vostoc § n ye Zametki , SPb. 1895, 131-152; A. Nihad Tarlan, "Kadi Burhaneddin' de tasavvuf", Tدrk Dili ve Edebiyat Dergisi, VIII, I stanbul 1958, 8-15.