بروجردی ، حاج آقاحسین طباطبایی ، بزرگترین مرجع تقلید جهان تشیّع در عصر خود. در ۱۲۹۲ در بروجرد متولّد شد (رازی ، ج ۲، ص ۱۰؛ دوانی ، ص ۹۳). از خانوادة وی چهره های برجستة دیگری چون سیّدمهدی بحرالعلوم (متوفی ۱۲۱۲) نیز برخاسته اند. نسبش ، با سی واسطه ، به امام مجتبی علیه السلام می رسد (رازی ، ج ۲، ص ۹). جدّ پنجم او، سیّدمحمد طباطبائی از دانشمندان دینی و خواهرزادة علاّ مه محمد باقر مجلسی بود (جزائری ، ص ۱۷۵) که در نجف می زیست و در یکی از سفرهای خود به زادگاهش اصفهان ، به خواهش مردم بروجرد، مدتی در آن شهر اقامت کرد و مؤسس یکی از مهمترین خاندانهای علمی شیعه شد، و آرامگاه او در بروجرد معروف است (دوانی ، ص ۸۲،۸۴). سیّد علی ، پدر بروجردی که خود از علوم دینی بهره برده بود و با زراعت روزگار می گذرانید، فرزندش را به تحصیل علوم دینی گماشت (برای اطلاع دربارة اجداد و نسب آیت الله بروجردی رجوع کنید به علوی طباطبائی ، ص ۷۰۴ـ۷۰۸؛ علوی ، «خاندان و نسب ...»، ص ۳۴۳ـ۳۶۷). بروجردی پس از تحصیلات مقدماتی در بروجرد، در ۱۳۱۰ (رازی ، ج ۲، ص ۱۰؛ دوانی ، ص ۹۴) به اصفهان رفت و نزد علمای مبرّزی چون میرزا ابوالمعالی کلباسی ، محمدتقی مدرس ، سید محمد باقر دُرچه ای ، ملامحمد کاشانی معروف به آخوند کاشی و جهانگیرخان قشقایی به تحصیل رجال ، فقه ، اصول ، فلسفه و ریاضیات پرداخت و در فقه و اصول صاحبنظر و دارای مبنا شد؛ همچنین حوزة درسی تشکیل داد و شاگردانی تربیت کرد ( رجوع کنید به دوانی ، ص ۹۹؛ رازی ، همانجا). در ۱۳۲۰، راهی نجف شد و تا ۱۳۲۸ در مجالس درس شریعت اصفهانی ، سیّد محمدکاظم یزدی و بویژه آخوند خراسانی شرکت جُست . در این تاریخ ، با توجه به درخواستهای مکرّر پدر، به قصد آنکه دوباره به نجف باز گردد، راهی بروجرد شد؛ اما در ۱۳۲۹، مرگ پدر از یک سو و رحلت استادش ، آخوند خراسانی ـ که در تشویق و تکریم بروجردی می کوشید ـ از سوی دیگر، و نیز درخواست مردم ، سبب شد که وی در بروجرد به عنوان رهبر دینی بماند (دوانی ، ص ۱۰۱؛ علوی طباطبائی ،ص ۷۱۰ـ۷۱۱).آیت الله بروجردی در ۱۳۴۵ راهی عراق و از آنجا عازم حج شد و هنگام بازگشت ، هشت ماه در نجف توقف کرد. موقع ورود به ایران ، مأموران دولت وقت که از ملاقات او با علمای نجف بدگمان شده بودند، وی را بازداشت و به تهران منتقل کردند؛ اما آیت الله بروجردی پس از مدّتی آزاد شد (دربارة پیشینه و جزئیات این بازداشت رجوع کنید به سلطانی طباطبائی ، ص ۳۱ـ۳۳؛ علوی ، «آیت الله بروجردی ...»، ص ۳۳۳ـ۳۳۶)، و به مشهد رفت و سیزده ماه (یا هشت ماه ) در آنجا توقف کرد. در مراجعت از مشهد، به اصرار آیت الله حائری یزدی * مؤسس حوزة علمیة قم ، مدت کمی در قم اقامت کرد (دوانی ، ص ۱۰۴)، ولی به دلیل درخواستهای مکرّر مردم بروجرد یا به عللی دیگر، قم را به سوی بروجرد ترک گفت ( رجوع کنید به علوی ، «آیة الله بروجردی ...»، ص ۳۳۷ـ۳۳۸).وی به هنگام اقامت در بروجرد، یکی از مراجع تقلید محبوب و مورد احترام در غرب ایران بود و تا ۱۳۲۳ ش ، در بروجرد به فعالیتهای علمی و اجتماعی اشتغال داشت ( رجوع کنید به علوی «آیة الله بروجردی ...»، ص ۳۳۳ـ ۳۳۸). در همین سال ، بر اثر بیماری شدید، به بیمارستان فیروزآبادی تهران انتقال یافت . در این هنگام حوزة علمیة قم را سیّد صدرالدین صدر، سیّد محمدحجت کوه کمری و سید محمدتقی خوانساری ، اداره می کردند. آیت الله بروجردی با تقدّم سنی و جایگاه والای علمی و اعتبار و نفوذی که داشت ، می توانست حوزة علمیة قم را، که بر اثر فشارهای حکومت خصوصاً پس از فوت آیت الله حائری شدیداً تضعیف شده بود، سر و سامانی دوباره ببخشد؛ ازینرو در آذر ۱۳۲۳ در پی درخواست جدّی بزرگان حوزه ، تجّار و متدّینین قم و تهران ، با تکریم و احترام کم نظیری در قم اقامت گزید (سلطانی طباطبائی ، ص ۴۳؛ مبرقعی ، ص ۷۱؛ احمدی ، ص ۸۰؛ فاضل لنکرانی ، ص ۱۳۹؛ سبحانی ، ص ۱۸۲(.پس از وفات آیت الله سیدّ ابوالحسن اصفهانی * (۱۳۲۵ ش ) و آیت الله حاج آقا حسین قمی * (۱۳۲۶ ش ) در نجف ، آیت الله بروجردی ، تا زمان وفاتش در ۱۳۴۰ ش ، از بزرگترین مراجع تقلید در جهان تشیع بود (علوی طباطبائی ، ص ۷۱۳). نفوذ کم نظیر او در دوران مرجعیّت به گونه ای بود که دولت حاکم سعی می کرد با مخالفت وی روبرو نشود.فعالیت سیاسی و اجتماعی . با وجود ارتباط نزدیک بروجردی و آخوند خراسانی ، هنوز نشانه ای از مداخلة او در انقلاب مشروطیت به دست نیامده است . گویا بر اثر خاطرات ناگواری که از برخی رویدادهای مشروطیت داشت ، از دخالت مستقیم در اموری که به تعبیر خودش «آغاز و پایان آن روشن نبود»، پرهیز می کرد (سلطانی طباطبائی ، ص ۳۶؛ دوانی ، ص ۳۵۲). با اینهمه در برابر کارهای ضدّ دینی حکومت شاه سکوت نمی کرد، از همراهی با حرکتهای سیاسی ـ دینی در صورت لزوم دریغ نمی ورزید و از نفوذ دینی و اجتماعی خود بهره می جُست . برخی از فعالیتهای سیاسی وی عبارت است از: تهدید به خروج از بروجرد در اعتراض به فعالیت فرقة ضالّه (علوی ، ص ۳۲۸)؛ دفاع صریح و اظهار همراهی با آیت اللّه قمی بعد از شهریور ۱۳۲۰ (سلطانی طباطبائی ، ص ۵۴؛ علی صافی گلپایگانی ، ص ۱۱۶)؛ پیشگیری جدّی از حضور افراد ناباب و ضدّ دین در دستگاه اداری کشور (دوانی ، ص ۳۵۹ـ۳۶۰؛ سبحانی ، همانجا؛ واعظ زاده خراسانی ، ص ۲۳۱)؛ مخالفت قاطع با تغییر خطّ (فاضل لنکرانی ، ص ۱۵۳ـ۱۵۴)؛ مخالفت جدی با برخی اقدامات دولت که بعدها شاه در اشاره به همین مخالفت ، او را «مقام غیرمسئولِ» مانع اجرای برنامه های خود معرفی می کرد (سلطانی طباطبائی ، ص ۵۰)؛ تلاش برای رهانیدن آیت الله کاشانی از محاکمه در دادگاههای دوران پهلوی (فاضل لنکرانی ، ص ۱۵۵)؛ مخالفت با پیشنهاد نیابت سلطنت خواهر شاه (علی صافی گلپایگانی ، همانجا)؛ کمکِ مالی پنهانی به گروه فداییان اسلام (بُدَلا، ص ۹۸)؛ حمایت از دولت دکتر مصدق (واعظ زاده خراسانی ، ص ۲۲۶) و صدور بیانیه در اعتراض به اشغال فلسطین (همان ، ص ۲۳۸).در زمان مرجعیت بروجردی ، اقدامات مذهبی و اجتماعی فراوانی صورت گرفت ، از جمله : ساختن یا بازسازی چندین کتابخانه ، بیمارستان ، مسجد، مدرسه و مدرسة علمیّه در نواحی مختلف ایران و سایر کشورها، از جمله در عراق و آلمان (علوی طباطبائی ، ص ۷۲۱ـ۷۲۲)؛ انتشار برخی کتابهای دینی خصوصاً آثار مهم عالمان پیشین و کتابهای زیادی به زبان ساده برای تبلیغ مسائل مذهبی ؛ تأسیس دو نشریة ماهانه و سالانة دینی به ابتکار عدّه ای از مدرسان حوزه و با تأیید آیت الله بروجردی ؛ اعزام هیئتهای دینی به اروپا، ایالات متحده ، پاکستان ، عربستان سعودی و افریقا. همچنین حوزة علمیة قم ، که در ایام مرجعیت آیت الله حائری صرفاً تالی مناسبی برای حوزة نجف به شمار می رفت ، در زمان مرجعیت آیت الله بروجردی به صورت مهمترین مرکز روحانی و دینی جهان تشیع درآمد؛ و در سایة همین مرکزیت بود که این حوزه وسعت یافت و بسیاری از طلاب و علمای شیعه به آن جذب شدند، و شمار آنان از پنجهزار تن گذشت و حوزة نجف برای نخستین بار، از کمکهای مالی حوزة قم استفاده کرد.بروجردی با سازماندهی کارهای حوزه ، برگزاری جلسات امتحانی طلاّ ب ، تشویق طلاب درسخوان ، توصیة نگارش کتابهای ساده و درست دینی ، تلاش برای حفظ حیثیت روحانیان در قم و در سایر شهرها، در گرایش نسل جوان به علوم دینی سهم جدّی داشت (علوی طباطبائی ، ص ۷۲۰). او با احاطة کم نظیر بر علوم مختلف اسلامی و آگاهی از دانشهایی مثل نجوم و تاریخ ، و مطالعة کتابهای غیر دینی و اطلاع از روند علمی و فرهنگی جهان ، به زدودن پیرایه هایی که بر دین افزوده شده بود، همت گماشت . او در اعزام مبلغان مذهبی به داخل و خارج ، همة نکات لازم را رعایت می کرد و ازینرو از عوامل مؤثر علاقه مندی افراد به علوم دینی و روحانیت و نیز نفی تبلیغات ضد مذهبی بود که با سرعت و وسعت در آن روزگار انجام می گرفت .سهم آیت الله بروجردی در پیشبرد علوم دینی بسیار چشمگیر است . وی علاوه بر برگزاری جلسات منظم درسی و بررسی امور مذهبی ، در فقه و اصول و حدیث و رجال نیز تألیفاتی دارد.تعداد آثار علمی او، که به وسواس و احتیاط علمی شهرت داشت ، به چهل کتاب و رساله می رسد که از آن جمله است : جامع احادیث الشیعه ، که تدوین آن به یاری عده ای از شاگردان او، در زمان حیاتش آغاز شد و مجلدات نخستین آن ، به چاپ رسید و انتشار سایر مجلداتش بعداز درگذشت او ادامه یافت . این کتاب که کوششی است برای تدوین تمامی احادیث شیعه در یک مجموعه ، نشانة تخصص کم نظیر بروجردی در رجال و حدیث است ؛ مجموعه کتابهایی به نام تجرید الاسانید در رجال ؛ حاشیه بر کفایة الاصول ؛ الفقه الاستدلالی و ... (برای همة آثار رجوع کنید به استادی ، ص ۲۸۹ـ۳۰۳؛ واعظ زاده خراسانی ، ص ۲۰۷ـ۲۱۱).بسیاری از صاحبنظران وی را مبتکر روش جدیدی در علم رجال می دانند. با این روش ، که از راه بررسی مستقل سند احادیث انجام می شود، فاصلة زمانی سلسلة راویان ، تعداد روایات هرراوی ، جایگاه علمی و حدیثی او، میزان وثاقت ، استادان و شاگردان وی ، تعیین ، و در نتیجه تقسیم احادیث به مُرسَل و مُسنَد آسان می شود و ضمناً به تشخیص و تفکیک اسامیِ مشابه در سلسلة راویان در حدیث و کشف هرگونه تصحیف و تحریف و حذف واسطه ها در این زمینه کمک می کند. در این روش ، راویان حدیث از زمان صحابة پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم تا زمان آیت الله بروجردی به ۳۶ طبقه ، که هر یک مختصات خاص خود را دارد، طبقه بندی شده اند. وی در فقه و اصول نیز روشی خاص داشت ؛ او آگاهی از فتاوای فقهای اولیة مذاهب اسلامی و نظریات عالمان اهل سنت را در فهم معانی روایات و احادیث شیعی مؤثر می دانست ؛ زیرا از یک سو، عبارات کتب قدمای شیعه را، که حاوی مسائل القا شده از سوی امامان علیهم السلام اند، به منزلة احادیث مرسل می دانست و بر تفکیک آنها از مسائل تفریعی استنباطی در منابع فقهی تأکید داشت ، و از سوی دیگر معتقد بود که فقه اهل سنت در زمان امامان شیعه علیهم السلام حاکم و رایج بوده ، لذا آنان در فرصتهایی که می یافته اند، عمدتاً بر تبیین موارد اختلاف خود با فتاوای رایج روزگارشان تأکید می کرده اند (فاضل ، ص ۱۴ـ ۱۸). بروجردی به سیر تاریخی هر مسئله به استناد قراین ، توجه می کرد، از طرح مباحث کم ثمر و صرفاً ذهنی پرهیز می نمود و «تورّم » علم اصول را نمی پسندید (دربارة مسلک رجالی و فقهی او رجوع کنید به روحانی ، ص ۱۹ـ۲۰؛ فاضل ، ص ۱۸؛ سبحانی ، ص ۱۷۷ـ ۱۸۰؛ سلطانی طباطبائی ، ص ۴۱ـ۴۲؛ لطف الله صافی گلپایگانی ، ص ۱۱۹ـ۱۲۱؛ علوی ، «آیة الله بروجردی ...»، ص ۳۲۱ـ ۳۲۷؛ فاضل لنکرانی ، ص ۱۴۴ـ۱۴۶؛ واعظ زاده خراسانی ، ص ۲۱۴ـ۲۱۹). روش فقهی و حدیثی او نیز، که شاگردانش آن را پیگیری کردند، بر روشهای درسی حوزة نجف تأثیر گذاشت ( رجوع کنید به همانجاها). آیت الله بروجردی بر آن بود که مناسبات شیعه و سنی را بهبود بخشد و به همین دلیل ، با «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیة » همکاری نزدیک داشت . او با شیوخ دانشگاه الازهر ـ شیخ عبدالمجید سلیم و محمود شلتوت ـ مکاتبه می کرد (مکارم شیرازی ، ص ۲۶۹ـ۲۷۳) و درپی همین مناسبات بود که فتوای مشهور شیخ شلتوت مبنی بر شناسایی فقه مذهبِ جعفری به عنوان یکی از مذاهب اسلام و در ردیف مذاهب چهارگانة اهل سنت صادر شد ( رجوع کنید به تراست ، ص ۱۰، مقدمه ) و برخی از منابع مهم فقهی و تفسیری شیعه در مصر به چاپ رسید.دربارة ملکات اخلاقی و روش زندگی شخصی و نگرشهای اجتماعی و حساسیّت آیت الله بروجردی نسبت به جایگاه دین و دینداران و برخورد جدّی او با انحرافات مذهبی مطالب فراوانی نقل شده است ( رجوع کنید به مجلة حوزه ، سال ۸، ش ۱ـ۲). مراسم تشییع و عزاداری وی نیز، که در نوع خود کم نظیر بود، در کتابهای شرح حال وی گزارش شده است .
منابع : جعفر احمدی ، «مصاحبه با آیة الله سید جعفر احمدی » ، حوزه ، سال ۸، ش ۱ـ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰)؛ رضا استادی ، «آثار و تألیفات آیة الله بروجردی » ، حوزه ، سال ۸، ش ۱ـ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰)؛ بحثی دربارة مرجعیت و روحانیت ، تهران ۱۳۴۱ ش ؛ حسین بُدَلا، «مصاحبه با حجة الاسلام و المسلمین سید حسین بدلا»، حوزه ، سال ۸ ، ش ۱ـ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰)؛ عبدالله جزائری ، الاجازة الکبیرة ، چاپ محمد سمامی حائری ، قم ۱۴۰۹؛ عبدالهادی حائری ، «شرح حال آیة الله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی »، مسلمین ، ج ۱ (۱۳۳۰ ش )؛ کاظم حلفی ، السیدالبروجردی ، نجف ۱۹۶۱؛ علی دوانی ، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع آیت الله بروجردی ، تهران ۱۳۷۱ ش ؛ محمد رازی ، آثار الحجة ، قم ۱۳۳۲ ش ؛ مهدی روحانی ، «مصاحبه با استاد آیت الله حاج سیدمهدی روحانی » ، نور علم ، دورة ۳، ش ۵ (۱۳۶۷ ش )؛ جعفر سبحانی ، «مصاحبه با آیة الله جعفر سبحانی » ، حوزه ، سال ۸ ، ش ۱ـ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰)؛ محمد باقر سلطانی طباطبائی ، «مصاحبه با آیة الله سیدمحمد باقر سلطانی طباطبائی » ، حوزه ، سال ۸، ش ۱ـ۲ (فرودین ـ تیر ۱۳۷۰)؛ صالح شهرستانی ، «قم و جامعتها العلمیة الدینیة و سیدها المرجع الاکبر البروجردی »، العرفان ، ج ۶ (۱۹۶۸)، ص ۷۲۹ـ۷۶۰؛ علی صافی گلپایگانی ، «مصاحبه با آیة الله شیخ علی صافی گلپایگانی »، حوزه ، سال ۸، ش ۱ـ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰)؛ لطف الله صافی گلپایگانی ، «مصاحبه با آیة الله شیخ لطف الله صافی گلپایگانی »، حوزه ، سال ۸، ش ۱ـ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰)؛ جواد علوی ، «آیة الله بروجردی در بروجرد»، حوزه ، سال ۸ ، ش ۱ـ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰)؛ همو، «خاندان و نسب آیة الله بروجردی »، حوزه ، سال ۸، ش ۱ـ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰)؛ محمد حسین علوی بروجردی ، خاطرات زندگانی حضرت آیة الله العظمی آقای بروجردی ، تهران ۱۳۴۰ ش ؛ اسماعیل علوی طباطبائی ، «شرح حال آیت الله العظمی بروجردی »، در فهرست نسخه های خطی کتابخانة مسجد اعظم قم ، چاپ رضا استادی ، قم ۱۳۶۵ ش ؛ محمد فاضل ، «مصاحبه با استاد آیت الله حاج شیخ محمد فاضل »، نور علم ، دورة ۳، ش ۶ (۱۳۶۷ ش )؛ محمد فاضل لنکرانی ، «مصاحبه با آیة الله محمد فاضل لنکرانی »، حوزه ، سال ۸، ش ۱ـ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰)؛ مرتضی مبرقعی ، «مصاحبه با آیة الله سید مرتضی مبرقعی (فقیه )»، حوزه ، سال ۸ ، ش ۱ـ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰)؛ ناصر مکارم شیرازی ، «مزایا و خصایص اخلاقی آیة الله بروجردی »، حوزه ، سال ۸ ، ش ۱ـ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰)؛ محمد واعظ زاده خراسانی ، «مصاحبه با حجة الاسلام والمسلمین محمد واعظ زاده خراسانی »، حوزه ، سال ۸ ، ش ۱ـ۲ (فروردین ـ تیر ۱۳۷۰(؛R.W.Cottam, Nationalism in Iran , Pittsburgh ۱۹۶۷; A. K. S. Lambton,"A reconsideration of the position of the Marja`al-taqlid and the religious institution", Studia Islamica , XX (۱۹۶۴), ۱۱۵, ۱۳۵; Peer Mohamed Ebrahim Trust, Shiaism explained , Karachi ۱۹۷۲.