بَرَندَقِ خُجَندی ، امیر بهاءالدّین، از شاعران قرن هشتم و آغاز قرن نهم. در 757 متولد شد (صفا، ج 4، ص 267). دولتشاه سمرقندی او را «بخاری» (=اهل بخارا) دانسته است (ص 371) اما وی از خجند بود و مدتی نیز در سمرقند سکونت گزید (صفا، ج 4، ص 274، به نقل از کاشانی؛ خلیل، ص 94). در شعر، گاه «ابننصرت» و گاهی «برندق» تخلّص میکرد (صفا، ج 4، ص 266ـ267، به نقل از کاشانی). او به دربار تیمور گورکان (حک : 771ـ807) و برخی از فرزندان و نوادگان تیمور، بویژه امیر میرانشاه (مقتول در810)، شاهزاده عمر شیخ (متوفی 796) و پسرش بایقرا (حک : 817ـ 818) اختصاص داشته و آنان را در اشعار خود ستوده است؛ تا جایی که در برخی از تذکرهها، وی را ندیم و پروردة بایقرا معرفی کردهاند (دولتشاه سمرقندی، همانجا؛ صفی، ص 252؛ امیرعلیشیر نوائی، ص 19؛ آذر بیگدلی، ص 327(.برندق به بسیاری از بلاد هند سفر کرد چنانکه گفتهاند 25 سال در سفر بود (صفا، ج 4، ص 274؛ خلیل، همانجا)؛ اما آخرین سالهای عمرش را در سمرقند گذرانید و گویا در همان شهر درگذشت. سال وفات او را 815 (صبا، ص 106) یا 816 (خلیل، همانجا) ذکر کردهاند؛ اما ظاهراً در حدود سالهای 835 ـ 836 درگذشته است (صفا، ج 4، ص 273(برخلاف شاعران قرن هشتم و نهم، که غالباً غزلسرا و در تغزّل نکته سنج بودند، برندق قصیدهپرداز بود و به شاعران قرن ششم، بویژه خاقانی، توجّه داشت و برخی از قصاید وی را جواب گفت (همان، ج4، ص 265، 277ـ 278). قطعه را به شیوة انوری و غزل را به تقلید از شاعران قرون ششم و هفتم میسرود (همان، ج 4، ص 280) و با عصمت بخاری * مشاعره میکرد (دولتشاه سمرقندی، ص 373؛ صفی، همانجا؛ صبا، همانجا).به نوشتة امیرعلیشیر نوائی، معاصرانش او را به لفظ استادی خطاب میکردهاند (ص 19) که گویا به سبب مهارت و توانایی او در سخنوری و نیز کثرت و تنوّع آگاهیهای علمی و ادبی او بوده که اکتساب آن در روزگار وی و در میان شاعران استادِ آن عهد متداول بود. با اینهمه، دولتشاه ادای احترام معاصرانش را نسبت به وی از ] ترس ایشان از [ بدزبانی وتواناییش در هزل دانسته است (همانجا).با اینکه تذکرهنویسان او را در سرودن هزل و مطایبات ماهر خواندهاند (همان، ص 371؛ آذر بیگدلی، همانجا؛ صبا، همانجا) آن مقدار از اشعار او که در خلاصة الاشعار مذکور است، نشان میدهد که برندق شاعری مدحپیشه بوده است (صفا، ج 4، ص 275(.کلیات دیوان اشعار برندق در دسترس نیست، اما از مجموع آنچه نویسندة خلاصة الاشعار از وی نقل کرده و بیش از 800 ، 1 بیت (قصیده، قطعه، غزل) است، آگاهیهای نسبتاً مفیدی دربارة زندگانی و احوالش به دست میآید. کلام استادانه و معانی عالمانهای که در بیشتر اشعار او به چشم میخورد، بدان معناست که در جوانی در آموختن فنون ادب و دانشهای زمان خود میکوشید؛ در علوم مختلف صاحب اطّلاع بود، از طبّ بهره داشت و کتب عهد عتیق (=زبور) را به خطّ عبری میخواند و با زبان سریانی آشنایی داشت (همان، ج 4، ص 268)، و با اینکه در میان سنّیان حنفی میزیست، به بیان مناقب امام علی علیهالسلام گرایشهایی نشان داده است.منابع: لطفعلیبن آقاخان آذر بیگدلی، آتشکدة آذر ، چاپ سیدجعفر شهیدی، چاپ افست تهران 1337 ش؛ امیر علیشیر نوائی، تذکرة مجالس النفائس ، چاپ علیاصغر حکمت، تهران 1363 ش؛ علی ابراهیم خلیل، تذکرة صحف ابراهیم ، نسخة عکسی از نسخة خطی موجود در کتابخانة مرکزی دانشگاه تهران، ش 663؛ دولتشاه سمرقندی، تذکرةالشعراء ، چاپ ادوارد براون، لیدن 1900؛ محمد مظفر حسینبن محمد یوسفعلی صبا، تذکرة روز روشن ، چاپ محمدحسین رکنزادة آدمیت، تهران 1343 ش؛ ذبیحالله صفا، تاریخ ادبیات در ایران ، ج 4، تهران 1363 ش؛ فخرالدین علی صفی، لطائف الطوائف ، چاپ احمد گلچین معانی، تهران 1336 ش.