برنجاسف (به فتح یا کسر سین )

معرف

نامی‌ قدیمی‌ برای‌ چند نوع‌ گیاه‌ از جنسِ آرتمیزیا و جنسهایی‌ نزدیک‌ به‌ آن‌(خانوادة‌ مرکّبان‌ )، که‌ پیشینیان‌ خواصی‌ درمانی‌ برای‌ آنها ذکر کرده‌اند
متن
بِرِنْجاسَف‌ (به‌ فتح‌ یا کسر سین‌)، نامی‌ قدیمی‌ برای‌ چند نوع‌ گیاه‌ از جنسِ آرتمیزیا و جنسهایی‌ نزدیک‌ به‌ آن‌(خانوادة‌ مرکّبان‌ )، که‌ پیشینیان‌ خواصی‌ درمانی‌ برای‌ آنها ذکر کرده‌اند.واژگان‌. برنجاسف‌ (نیز به‌ صورتِ بلنجاسف‌ در بعض‌ منابع‌) معرّبِ «برنجِ اَسْپ‌/اَسْبِ» فارسی‌ است‌ (ابن‌ مَیمون‌ ، تعلیقات‌ مایرهوف‌ ، ش‌63، ص‌35؛ شرح‌لکتاب‌دیاسقوریدوس‌ ، ج‌ 2، ترجمه‌ و شرح‌ دیتریش‌ ، ش‌ 107، ص‌ 466ـ469؛ نیز رجوع کنید به ابوریحان‌ بیرونی‌، ش‌ 146، ص‌ 106ـ 107 : برنجِ اَسْف‌ = «اَرُزّ الخَیل‌»). نامهای‌ دیگری‌ که‌ در بعض‌ مآخذ قدیم‌ دورة‌ اسلامی‌ برای‌ برنجاسف‌ یا گونه‌های‌ نزدیک‌ به‌ آن‌ یافت‌ می‌شود اینهاست‌ : اَرْطامیسیا / اَرْطاماسیا (و صورتهای‌ ممسوخ‌ دیگر)، معرّبِ آرتمیسیا ی‌ یونانی‌؛ شَواصِرا ، معرّبِ ¦ ra ¤ vas ¦ u § s ی‌ سُریانی‌ (ای‌. لُو ، ج‌ 1، ص‌ 384ـ385)؛ مِسْک‌ الجِنّ (ابن‌میمون‌، متن‌ عربی‌، ش‌ 63، ص‌ 10؛ در ابن‌ بیطار، ج‌ 3، ص‌ 73 : مسک‌ الجن‌ = شواصرا = «یکی‌ از انواع‌ بلنجاسف‌» = بُطْرُس‌ ] کذا؛ منظور، botrus/botrys یونانیِ مذکور در دیسقوریدوس‌ است‌ که‌ دانشمندان‌ آن‌ را کِنوپُدییُم‌ بُتریس‌ ، گیاهی‌ متفاوت‌ با انواع‌ آرتمیزیا و از خانوادة‌ دیگری‌، دانسته‌اند؛ رجوع کنید به ترجمة‌ انگلیسی‌ عُبَیثران‌ مفردات‌ دیسقوریدوس‌، ش‌ 130، ص‌ 360 [ )؛ شویلا (واژة‌ عربی‌ ؟ ابن‌ بیطار، ج‌ 3، ص‌ 73؛ انصاری‌ شیرازی‌، ص‌ 55 ـ 56؛ در انطاکی‌، ص‌ 311 : شویله‌ )؛ قَیْصوم‌ / قَیْسوم‌ ، واژة‌ عربی‌ (= گونه‌ای‌ برنجاسف‌ ؛ رجوع کنید به دنبالة‌ مقاله‌) عُبَیثران‌ (=قیصوم‌؛ ابن‌ میمون‌، همانجا)، معرّب‌ ممسوخ‌ آبُرتونُن‌ یونانی‌ ( رجوع کنید به دنبالة‌ مقاله‌). بومادران‌ * ، که‌ برخی‌ از حکمای‌ قدیم‌ فارسی‌نویس‌ (مثلاً، حکیم‌ مؤمن‌، ص‌ 149ـ150؛ عقیلی‌ علوی‌ شیرازی‌، ص‌ 213، 719ـ720) همچون‌ معادلِ فارسی‌ برنجاسف‌ و قیصوم‌ ذکر کرده‌اند، گیاه‌ دیگری‌ از همان‌ خانواده‌ است‌.گیاهشناسی‌. جنسِ آرتمیزیا در حدود دویست‌ نوع‌ دارد ـ از جمله‌، همین‌ انواع‌ برنجاسف‌، قیصوم‌، اَفْسَنْتین‌ * ، دِرْمَنِه‌ * ، و سبزی‌ خوشبوی‌ ترخون‌/ طرخون‌ * (د. پُدلِش‌ ] ص‌ 159ـ223 [ 64 نوع‌ و هشت‌ دورگة‌ آن‌ را در منطقة‌ گیاهْ جغرافیایی‌ فلورا ایرانیکا ] یعنی‌ ایران‌، افغانستان‌، بخشی‌ از غرب‌ پاکستان‌، شمال‌ عراق‌، جمهوریهای‌ آذربایجان‌ و ترکمنستان‌ [ وصف‌ کرده‌ است‌). از آن‌ میان‌، حکیم‌ یونانی‌ دیسقوریدوس‌ (قرن‌ اول‌ میلادی‌) چهار یا پنج‌ گونة‌ آن‌ را با خواص‌ درمانی‌ آنها ذکر کرده‌، که‌ کمابیش‌ به‌ بعض‌ منابع‌ دارو پزشکی‌ دورة‌ اسلامی‌ راه‌ یافته‌ است‌ : دو گونة‌ آرتمیزیا کامپستریس‌ و آ. وولگاریس‌ در ذیل‌ آرتمیسیا (ترجمة‌ قدیم‌ عربی‌ به‌نقل‌ ابن‌ بیطار، ذیل‌ برنجاسف‌، ج‌ 1، ص‌ 85ـ86؛ ترجمة‌ انگلیسی‌ مذکور، ش‌ 127، ص‌ 357)، گونة‌ دیگری‌، آرتمیزیا آبرُتانُم‌ ، در ذیلِ آبروتونُن‌ مذکور (در ترجمة‌ عربی‌ به‌نقل‌ ابن‌ بیطار، ذیل‌ قیصوم‌ ، ج‌ 4، ص‌ 41؛ ترجمة‌ انگلیسی‌، ش‌ 29، ص‌ 262)، و نوع‌ دیگری‌ در ذیلِ آمبروسیا (ترجمة‌ انگلیسی‌، ش‌ 129، ص‌ 360؛ در ترجمة‌ عربی‌، به‌ نقل‌ ابن‌ بیطار ] ج‌ 1، ص‌ 55ـ56 [ ، به‌ صورت‌ مغلوط‌ اَمْروسیا ؛ و به‌ صورتِ اَمْبُروشیا در شرح‌ لکتاب‌ دیاسقوریدوس‌ ، ج‌ 1، ش‌ 108، ص‌ 108)، که‌ احتمالاً آمبرُزیا ماریتیما ، گیاه‌ مشابهی‌ از خانوادة‌ مرکّبان‌ است‌ ( رجوع کنید به تعلیقات‌ ل‌. لُکلر بر ترجمة‌ فرانسوی‌ ابن‌ بیطار، ج‌ 1، ش‌ 147، ص‌ 134، زیرنویس‌؛ شرح‌ لکتاب‌ دیاسقوریدوس‌ ، ج‌ 2، ترجمه‌ و شرح‌ دیتریش‌، ش‌ 108، ص‌ 469).دیسقوریدوس‌ دو گونه‌ قیصوم‌ (= آبرُتونُن‌) تشخیص‌ داده‌ است‌ : نَر و ماده‌. دانشمندان‌ غربی‌ اتفاق‌ نظر دارند که‌ گونة‌ نر قیصوم‌، آرتمیزیا آبرُتونُمِ مذکور است‌، اما در بارة‌ گونة‌ مادة‌ آن‌ اختلاف‌ نظرِ بسیار وجود دارد ( رجوع کنید به تعلیقات‌ لکلر، ذیل‌ قیصوم‌ ، ج‌ 3، ص‌ 124ـ125؛ نیز رجوع کنید به حکیم‌ مؤمن‌، ص‌ 149، که‌ تفاوت‌ گیاهشناختی‌ برنجاسف‌ و قیصوم‌ را به‌ تشخیص‌ خود وصف‌ کرده‌ است‌).خواص‌ درمانی‌. خلاصه‌ای‌ از خواص‌ درمانی‌ که‌ دیسقوریدوس‌ برای‌ برنجاسف‌ و قیصوم‌ ذکر کرده‌ چنین‌ است‌: 1) برنجاسف‌ : گیاهی‌ است‌ درختچه‌ مانندْ شبیه‌ به‌ افسنتین‌... همة‌ گونه‌های‌ آن‌ «مسخّن‌» (گرم‌کننده‌) و «ملطّف‌» (نرم‌/ لطیف‌کننده‌)اند. نشستن‌ در آب‌ مطبوخِ آن‌، ادرار طمث‌، و اسقاط‌ جنین‌ و مشیمه‌ می‌کند؛ برای‌ درمان‌ آماسِ زهدان‌، خُرد کردن‌ سنگ‌ ] گُرده‌ و مثانه‌ [ و رفع‌ اِحتباسِ بول‌ ... سودمند است‌ ( رجوع کنید به ابن‌سینا، کتاب‌ دوم‌، ج‌ 1، ص‌ 267، که‌ می‌افزاید : برنجاسف‌ در درجة‌ اول‌ سرد و تر است‌؛ نَطول‌ ] = کُمپرس‌ گرم‌ [ و ضماد آن‌ برای‌ درمان‌ سردرد و ] استنشاق‌ آب‌ جوشاندة‌ [ آن‌ برای‌ رفع‌ زکام‌ و گرفتگی‌ بینی‌ سودمند است‌؛ نیز رجوع کنید به انطاکی‌، ص‌ 104، که‌ برنجاسف‌ را نوعی‌ از قیصوم‌ و نزدیک‌ به‌ افسنتین‌ دانسته‌ و، بالتّبَع‌، بعض‌ خواص‌ این‌ دو را جزو خواص‌ برنجاسف‌ آورده‌ است‌؛ نیز رجوع کنید به عقیلی‌ علوی‌ شیرازی‌، ص‌ 213ـ214). 2) قیصومِ «نَر» : خوردن‌ دانه‌های‌ آب‌ پَز یا خامِ کوبیدة‌ آن‌ برای‌ درمان‌ نَفَسْتنگی‌، پارگی‌ ماهیچه‌ها، عِرق‌ النَّسا (= سیاتیک‌)، عُسر البول‌ و احتباس‌ الطمث‌ سودمند است‌؛ خوردن‌ آن‌ با یک‌ نوشابه‌، پادزهر سمهای‌ کُشنده‌ بویژه‌ زهر رُتیل‌ و عقرب‌ است‌؛ گسترش‌ یا تدخین‌ برگهای‌ آن‌ در اتاق‌ حشرات‌ و دیگر جانوران‌ موذی‌ را می‌راند؛ ضماد آن‌ با بِهِ (= سَفَرجَلِ) پخته‌ یا نان‌ ] بر پشت‌ چشم‌ [ آماسهای‌ گرم‌ چشم‌ را درمان‌ می‌کند. در بارة‌ قیصوم‌، ابن‌ سینا (کتاب‌ دوم‌، ج‌ 1، ص‌ 424) مطالب‌ تازة‌ بیشتری‌ دارد، مثلاً : طبع‌ آن‌ در درجة‌ اول‌ گرم‌ و در درجة‌ سوم‌ خشک‌ است‌؛ ضماد سوختة‌ آن‌، بویژه‌ با روغن‌ کرچک‌ یا زیتون‌، داء الثعلب‌ را درمان‌ می‌کند؛ پُختة‌ آن‌ با بعض‌ روغنهای‌ «مسخّن‌» برای‌ رویاندنِ موی‌ ریش‌ سودمند است‌؛ طبیخِ آن‌ سنگ‌ گُرده‌ و مثانه‌ را خُرد می‌کند؛ ضماد با طبیخِ آن‌ محلّل‌ آماسهای‌ بلغمی‌ و آماسهای‌ سفت‌ و سخت‌ است‌ (نیز رجوع کنید به هروی‌، ص‌ 251ـ252؛ برای‌ ترجمة‌ عربی‌ گفته‌های‌ جالینوس‌ ] قرن‌ دوم‌ میلادی‌ [ دربارة‌ قیصوم‌ رجوع کنید به رازی‌، ج‌ 21، بخش‌ 1، ش‌ 636، ص‌ 271ـ273).منابع‌: ابن‌ بیطار، الجامعِ لمفردات‌ الادویة‌ والاغذیة‌ ، بولاق‌ 1291؛ ابن‌ سینا، القانون‌ فی‌الطب‌ ، بولاق‌ 1294؛ محمدبن‌ احمد ابوریحان‌ بیرونی‌، کتاب‌ الصیدنة‌ فی‌الطب‌ ، چاپ‌ عباس‌ زریاب‌، تهران‌ 1370 ش‌؛ علی‌ بن‌ حسین‌ انصاری‌ شیرازی‌، اختیارات‌ بدیعی‌ : (قسمت‌ مفردات‌)، چاپ‌ محمدتقی‌ میر، تهران‌ 1371 ش‌؛ داودبن‌ عمر انطاکی‌، تذکرة‌ اولی‌ الالباب‌ و الجامع‌ للعجب‌ العجاب‌ ، چاپ‌ علی‌ شیری‌، بیروت‌ 1411/1991؛ محمد مؤمن‌بن‌ محمد زمان‌ حکیم‌ مؤمن‌، تحفة‌ حکیم‌ مؤمن‌ ، تهران‌ ] تاریخ‌ مقدمه‌ 1402 [ ؛ محمدبن‌ زکریا رازی‌، کتاب‌ الحاوی‌ فی‌الطب‌ ، حیدرآباد دکن‌ 1374ـ1390/1955ـ1971؛ شرح‌ لکتاب‌ دیاسقوریدوس‌ فی‌ هیولی‌الطب‌ ، وضعه‌ مولف‌ مجهول‌ فی‌ نهایة‌ القرن‌ السادس‌ الهجری‌، حقّقه‌ و نقله‌ الی‌اللغة‌ الالمانیّة‌ و علّق‌ علیه‌ألبرت‌ دیتریش‌، گوتینگن‌ 1988؛ محمدحسین‌بن‌ محمدهادی‌ عقیلی‌ علوی‌ شیرازی‌، مخزن‌ الادویة‌ ، کلکته‌ 1844، چاپ‌ افست‌ تهران‌ 1371 ش‌؛ موفق‌بن‌ علی‌ هروی‌، الابنیة‌ عن‌ حقایق‌الادویة‌ ، تصحیح‌ احمد بهمنیار، چاپ‌ حسین‌ محبوبی‌ اردکانی‌، تهران‌ 1346 ش‌؛Pedanius Dioscorides, The Greek herbal of Dioscorides , tr. John Goodyer, 1655, ed. R.T. Gunther, Oxford 1934; Flora Iranica , ed. Karl Heinz Rechinger, Graz 1963-;Ibn Bayt ¤ a ¦ r, Traitإ des simples , tr. Lucien Leclerc, Paris 1877-1883; Immanuel Lخw, Die Flora der Juden , Wien 1924-1934; Maفmonide, S § arh ¤ asma ¦ ' al-`uqqa ¦ rشرح‌ أسماءالعُّار (L'explication des noms de drogues) , un glossaire de matiةre mإdicale..., tr. & ed. Max Meyerhof, Cairo 1940; D.Podlech et al., Compositae VI: Anthemideae (= Flora Iranica ,ed. K. H. Rechinger, no. 158, Graz 1986).
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 3
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده