بَرَنْتَه ، واژهای ترکی با ریشهای نامعلوم، به مفهوم حملات اقوام کوچنشین ترک به منظور یغما و غارت، که در آسیای میانه متداول است و احتمالاً در لهجههای دیگر وجود ندارد. برنته مخصوص زندگی کوچنشینی است، و اهمیت حالت جنگی ناشی از آن (جائو ) یاغی) بتفصیل در اثر رادلُف (ج 1، ص 509 و بعد، و بویژه در ترجمة آلمانی قوتادغو بیلیگ ، بخش 1، ص 52 و بعد) آمده است. روزگاری که در استپها حکومت منظمی وجود نداشت و اجرای احکام، تابع قدرت حاکم («بی» = بیگ) و حسننیت طرفین دعوا بود، کوچنشینان اغلب مجبور میشدند که شخصاً به احقاق حق خود بپردازند. هر قبیلهای مسئول جرمی شناخته میشد که یک یا چندتن از افرادش مرتکب شده بودند، ازینرو اغلب قبیلة مورد تعرض به جای کیفر دادن متجاوز اصلی، هر کدام از افراد قبیلة شخص متجاوز را که به دست میآورد، مجازات میکرد. کسانی که با چنین «برنته»ای روبرو میشدند، خود را در انتخاب هر یک از «برنتهچی»ها، برای انتقام، مختار میدانستند. اغلب اینگونه کشمکشها و ستیزههای حاصل از آن، بیآنکه در امور جامعه خللی ایجاد کند، سالها دوام مییافت. حتی به گفتة رادلف، بخصوص در بحبوحة این ادوار آشفته، نفوس قبایل و رفاه آنان رو به افزایش بوده است.در آثار راجع به زندگی، عرف و عادات اقوام ترک کوچنشین آسیای میانه و سیبری جنوبی، واژة برنته (قرقیزی: بَریَمْتَه؛ سارتی: بَرِمْتَه و بَرَمْتَه عموماً) «یغما، غارت و چپاول» معنی شده است؛ ولی این مفهومی است که مؤلفان اروپایی و روسی، بر مبنای تلقی جامعة خودشان، به این واژه دادهاند و با ماهیّت برنته، که بر اساس مقررات عرف و عادت (زانگْ، توره) صورت میگرفت، چندان تناسب ندارد. با این حال، مسلم است که پس از انحطاط تشکیلات قبیلهای کوچنشینان اسکان یافتة ساگای و قزاق ـ قرقیز که در قرن اخیر در حوالی قصبات و شهرها که به کشاورزی اشتغال دارند، برنته در میان آنان، ماهیت یغماگری و دزدی به خود گرفته و به برداشت اقوام مجاور، سرقت نیز نامیده شده است.پژوهشگرانی که از نزدیک دربارة زندگی قبیلهای ترکهای کوچنشین آسیای میانه و سیبری جنوبی تحقیق کردهاند، متقاعد شدهاند که برنته یا بریمته پدیدة اجتماعی ویژهای است که با یغما «تالان» و سرقت (اورلوق) نسبتی ندارد. به نوشتة گرودکف ، برنته در صورتی مطابق عرف و عادت شمرده میشود که دارای سه ویژگی باشد: 1) در روز انجام گیرد؛ 2) علناً گفته شود که حمله به عنوان برنته است؛ 3) برای احقاق حق باشد. این نوع برنته، تا این اواخر، در قبیلة بغانهلی ـ نایمان (قبیلهای که حافظ تشکیلات قبیلهای قزاق ـ قرقیز، با تمامی سنتهایش بود) مشاهده میشد. بنابراین عرف، هر یک از افراد بغانهلی که نتواند از راه اخوت یا با وجود فرمان حاکم حق خود را به دست آورد، مجاز است که از اموال دشمن خود، یا دارایی یکی از همقبیلههای او، چند برابر مالی را که به او تعلّق دارد بگیرد و به اوبة ] ایل و قبیلة [ خود ببرد و نگه دارد؛ اما حق تصرف در آن را نخواهد داشت. این مال مانند وجهالضمانی است که طرف دیگر دعوا را به مراجعه نزد حاکم وادار میکند. بر خلاف نظریات رادلف و بارتولد و هودسُن، برنتة سازگار با عرف و عادت، هرگز سبب درگیری قبیلهها نمیشود. برنته گاهی در میان افراد یک قبیله و حتی خویشاوندان نیز صورت میگیرد.رادلف (ج 4،ص 1482) وجود کلمة برنته ـ مطابق عرف و عادت ـ را در ترکیِ سارتی، به مفهوم «رهن» اثبات کرده است. یوداهین ، (ص 73) کلمة بریمته را کمابیش نزدیک به واقع معنی کرده است. بنا به این معنی، بریمته واژهای کهن و به مفهوم حملهای است برای بردن دامهای شخص متجاوز یا خویشاوندانش، و یکی از راههای تضمین به دست آوردن حق مورد ادعاست.منابع:F. Boberg, Mong-Engl. Dict ., Stockholm 1954; Bukin, Rus.-Kirg. slov ., Tashkent 1883; A. N. C § udinov, Sprav. slov ., Petersburg 1901; Entsiklop. slov ., Petersburg 1801 and 1805; Ganizہde, Rus-tat. slov ., Baku 1902; N. V. Goryaev, Sravn. etimol. slov. russ. yaz ., Tiflis 1896; Grodekov, Kirgizi Kara-Kirgiz Slr-Daryinskoy oblasti , Ta kend 1889, 159, 170f., 198f.; Der grosse Brockhaus , Leipzig 1929; Alfred E. Hudson, Kazak social structure , New Haven 1938, 66; Kovalevsk y, Mong.-russ.-frans. slov., Kazan 1846; Das Kudatku Bilik , Petersburg 1891; I.Y.Pavlovsk, Russko-nemetsk . slov ., Leipzig 1911; W. Radloff, Aus Sibirien 2 , Leipzig 1893; I. J. Schmidt, Mong.-Deutsch-Russ.Wb .,Petersburg 1835; Sibirsk. sovietsk. entsiklop ., 1929; K. K. Yudahin, Kirgizsko-russkiy slover , Moskova 1940.