بَرْکوکیّه ، ظاهراً گروهی از رَزامیّه * که در دوستی ابومسلم * خراسانی افراط میکردند. رزامیّه امامت را پس از ابوالعباس سفّاح * ، حق ابومسلم میدانستند و کشته شدن و مرگ او را میپذیرفتند؛ اما گروهی از ایشان به نام «ابو مسلمیّه»، تندروی کرده، میگفتند که روح خدا در ابومسلم حلول کرده و او تبدیل به خدا شده است. آنها معتقد بودند که ابومسلم نمرده است و نخواهد مرد و میگفتند آنکه کشته شد شیطانی بود که به صورت ابومسلم درآمده بود. به گفتة بغدادی، این گروه را در مرو و هرات برکوکیه میگفتند (ص 155(.مسعودی (1965ـ1979، ج4، ص 144) گوید: خرّمیان پس از شنیدن خبر قتل ابومسلم، در خراسان و جبال، به جنبش درآمدند و اینها «مُسْلِمیّه» خوانده میشوند و به امامت ابومسلم معتقدند. بعضی از ایشان گفتند که ابومسلم نمرده است و نخواهد مرد تا آنکه ظهور کند و زمین را از عدل و داد پر کند. به گفتة مسعودی، بیشتر خرّمیه در زمان او (332) کردکیّه و لودشاهیّهاند. مسعودی در التّنبیه والاشراف (ص 353) ضمن برشمردن طوایف خرّمیه، از «کودکیه» و «کودشاهیه» (نسخة بدل : کردکیه، کورکیه) نیز نام میبرد. شهرستانی (ج 2، ص 87) «کودکیّه» و «ابومسلمیّه» را از فِرَق مزدکیّه میشمارد. از گفتة او، مبنی براینکه در نظر مزدکیان «کودک» (جوان، برنا) از جملة مدبّران عالم بوده است، میتوان چنین نتیجه گرفت که خرّمیه و ابومسلمیه و کودکیه و برکوکیه همه با مزدکیان مربوط و شعبهای از ایشان بودهاند. احتمالاً در نظر خرّمیان یا مزدکیانِ پس از ابومسلم، «کودکِ» مدبّر عالم همان «ابومسلم» است و به همین سبب ایشان را «کودکیه» نیز خواندهاند. بنابراین، میتوان گفت که «کورکیه» و «کردکیه» و «بَرکوکیه» نیز تحریف کودکیهاند؛ زیرا همه عناوینِ یک مصداقاند. همچنین شاید در زبان مردم هرات و مرو، کلمة «بر» معنی خاص داشته که به کودکیه افزوده شده و آن را به صورت «برکودکیه» درآورده؛ و آن نیز به «برکوکیه» بدل شده است.منابع: عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بینالفرق ، چاپ عزت عطار حسینی، مصر 1367/1948؛ محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل ، چاپ احمد فهمی محمد، قاهره 1367ـ1368/1948ـ1949؛ علیبن حسین مسعودی، کتابالتنبیه و الاشراف ، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ همو، مروجالذهب و معادنالجوهر ، چاپ شارل پلا، بیروت 1965ـ1979.