بَرْقی، ابوعبدالله محمدبنخالدبن عبدالرحمان، از راویان و مؤلفان امامی مذهب قرن دوم و اوایل قرن سوم. نامش در کتب اربعة حدیثی شیعه، در سلسلة رواتِ بیش از پانصد حدیث، آمده است. ابنندیم (ص 276) کنیة ابوالحسن را نیز برای او ذکر کرده است. بعد از اینکه محمدبنعلی، جدّ اعلای برقی از مردم کوفه، به دلیل شرکت در قیام زیدبنعلیبنالحسین به دستور یوسفبنعمر ثقفی حاکم کوفه، دستگیر و کشته شد، عبدالرحمان همراه فرزند خردسالش از کوفه گریخت و روانة قم شد (نجاشی، ص 76؛ یاقوت حموی، الادباء ، ج 4، ص 132). وی در رُستاق برقْرود (محل اقامت برخی از طوایف عرب) سکونت گزید (دربارة تعریف رُستاق رجوع کنید به قمی، ص 57). این رستاق در کنار رستاق جاپلق و تَیمره (که بعداً به کَمَره تغییر نام داده رجوع کنید به فرهادی، 1363 ش، ص 660، 1365 ش، ص 584، 588) و در نزدیکی قم قرار داشته است. قمی (ص 56 ـ86) نام رستاقهای قم را، به نقل از احمدبنابی عبداللّه برقی و دیگران، ثبت کرده ولی برق رود در شمار آنها نیامده است. یعقوبی (ص 273) برق رود و جاپلق را در همسایگی کرجِ * ابودُلف میداند. گفته میشود که برق رود در 189 به دستور هارونالرشید از مضافات قم شد. نجاشی (ص 335) نام آن را بَرقه رود (در برخی نسخهها برقرود)، قریهای در حومة قم، نوشته که خالی از مسامحه نیست (نیز در اینباره رجوع کنید به یاقوت، البلدان ، ج 1، ص 575(محمدبنخالد در برقرود زاده شد و شهرت او به برقی از همینروست. ظاهراً وی نخستین شخصیت نامبردار علمی این خاندان است، ولی فرزندش احمد بیش از پدر شهرت دارد ( رجوع کنید به برقی * ، ابوجعفر احمدبنمحمد). گاهی برای تشخیص این دو از یکدیگر، پدر را «کبیر» و پسر را «صغیر» خواندهاند ( رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، ج 10، ص 99ـ100؛ مدرس تبریزی، ج 1، ص 251). برخی دیگر از شخصیتهای علمی این خاندان : حسنبنخالد، برادر محمد که ثقه بود و چند کتاب تألیف کرد (نجاشی، ص 61؛ طوسی، 1351 ش، ص 49، ش 158؛ تستری، ج 3، ص 155)؛ علیبن محمد بندار، نوة دختری احمد برقی، که محدثی ثقه و از مشایخ کلینی در کافی بوده است ( رجوع کنید به خوئی، ج 11، ص 241)؛ علیبناحمدبن عبداللهبن احمدبن محمدبنخالد از مشایخ صدوق (همان، ج 11، ص 252، به نقل از مشیخة فقیه). نجاشی (ص 335) نوة برادر برقی، علیبنعلاءبنفضل را نیز که فقیه بوده، نام برده است. در نسخة چاپی رجال شیخ طوسی (ص 360) شخصی به نام «منصوربن خالد البرقی» در شمار اصحاب امام کاظم علیهالسلام بدون ذکر هیچ مشخصة دیگر، معرّفی شده است که از نظر زمانی میتوان او را برادر محمدبنخالدبرقی دانست؛ ولی تستری (ج 9، ص 128) منکر وجود این نام در رجال طوسی شده است. قُهپایی نیز، که اسامی مذکور در کتب پنجگانة رجالی را گرد آورده، این نام را ذکر نکرده است ( رجوع کنید به ج 5، ص 205، 206؛ ج 7، ص 117). در نسخههای معتبر خطی موجود نیز این اسم دیده نمیشود. به نظر میرسد که این نام در اصل «محمدبنخالد البرقی» بوده و در برخی نسخهها تحریف شده است.محمدبنخالد برقی، بنا برگفتة نجاشی (ص 335)، با ابوموسی اشعری و به گفتة ابنغضائری ( رجوع کنید به قهپائی، ج 5، ص 205) با جریر (یا حریز)بن عبدالله پیوند ولاء داشته است. تستری (ج 8، ص 164) قول نجاشی را درستتر میداند و احتمال میدهد که «محمدبنخالد الاشعریِ» مذکور در رجال نجاشی (ص 343) مؤلّف کتاب نوادر ، همین برقی باشد که شهرت اشعری را به دلیل ولاء به دست آورده است. به نوشتة نجاشی (همانجا)، نوادر را احمد پسر همین برقی روایت کرده است. او در برشماری آثار محمدبنخالد برقی کتابی به این نام به او نسبت نمیدهد ( رجوع کنید به ص 335)، اما طوسی (1351 ش، ص 148، ش 628) فقط کتابی با این نام را از آنِ برقی میداند که راوی آن نیز احمد پسر اوست. بعلاوه طوسی کسی به نام محمدبنخالد اشعری را نام نبرده است. براین اساس، به نظر میرسد که احتمال شوشتری درست باشد. نجاشی دربارة ابوموسی اشعری هیچ توضیحی نمیدهد. حال اگر ابوموسی اشعری همان تابعی معروف و حاکم بصره در دوران خلافت عثمان باشد، باید پیوند ولاء را پدران برقی برقرار کرده باشند، نه خود او. البته به نظر خوئی (ج 16، ص 67) ابوموسی اشعری مذکور در اینجا غیر از آن شخص معروف است.به گمان قوی، در پی انتقال اشعریان از کوفه به قم (در اینباره رجوع کنید به قمی، ص 240ـ 265) جد برقی قم را برای سکونت خود برگزیده و این شهر به پایگاهی برای پیروان تشیع تبدیل شده است؛ بخصوص که در چند حدیث، که برقی نیز برخی از آنها را با واسطه از امامان شیعه روایت کرده، از آیندة درخشان قم و امنیت و رشد علمی آن، همزمان با کم رونق شدن علم در کوفه، سخن گفته شده است ( رجوع کنید به قمی، ص 90ـ100). از کیفیّت و زمان سکونت خاندان برقی در قم اطلاعی در دست نیست، اما قراین نشان میدهد که برقی کبیر و نسل پس از او در قم میزیستهاند. از مسافرتهای برقی و تحصیلات وی در حدیث نیز گزارشی ثبت نشده است.شیخ طوسی (1381، ص 386، 404)، برقی را در شمار اصحاب امام رضا علیهالسلام (متوفی 203) و امام جواد علیهالسلام (متوفی 220) نام برده و در هردوجا تصریح کرده که وی از اصحاب امام کاظم علیهالسلام نیز بوده است (نیز رجوع کنید به آقا بزرگ طهرانی، ج 10، ص 100). این قول، احتمال وقوع تحریف پیشین (منصوربنخالد به محمدبنخالد) را تقویت میکند. با اینهمه وی جز دو روایت که از امام جواد علیهالسلام نقل کرده، به رغم کثرت روایات، از دو امام دیگر شخصاً روایت نکرده است (تستری، ج 8، ص 165؛ خوئی، همانجا). یک روایت نیز به نقل از او به امام صادق علیهالسلام نسبت میدهند (کلینی، ج 8، ص 183؛ خوئی، ج 16، ص 58) که در آن یا واسطهای حذف شده یا اشتباه دیگری در نقل رخ داده است. با توجه به اینکه طوسی او را از اصحاب امام هادی علیهالسلام ذکر نکرده، ظاهراً برقی روزگار آن حضرت را درک نکرده یا در سالهای آغاز امامت ایشان (سال 220) در گذشته بوده است. وی از مشاهیر حدیث، از جمله ابنابی عمیر، یونس بنعبدالرحمان، فضالةبنایّوب، سعدبنسعد اشعری، محمدبن سنان و حمّادبن عیسی روایت کرده و شماری از رُوات، مثل ابراهیمبن هاشم قمی، احمدبنمحمدبنعیسی، احمدبن محمد برقی و حسینبن سعید اهوازی از وی اخذ حدیث کردهاند (بحرالعلوم، ج 3، ص 269ـ270؛ خوئی، ج 16، ص 63ـ 65، 354ـ 369، ج 21، ص 218ـ220؛ نوری، ج 3، ص 574 ؛ کشّی، ص 546). نجاشی (ص 335) برقی را علاوه بر اشتغال به حدیث ، آگاه از تاریخ و دانشهای عرب معرفی میکند و کتابهایی در موضوعهای تاریخی و کلامی و ادبی و قرآنی به وی نسبت میدهد. ابنندیم (ص 277) علاوه بر چند کتاب حدیثی و رجالی، کتابی به نام البلدان (آقابزرگ طهرانی، ج 3، ص 145 : البلدان و المساحة ) را از تألیفات برقی و کتابی پر حجمتر را به همین نام از فرزندش احمد میداند. کتاب اخیر از مآخذ تاریخ قم (به عنوان بنیان در نسخة چاپی، ص 20) بوده و همان است که با عناوین التبیان و التبیان فی احوال البلدان و المساحة نیز یاد میشود ( رجوع کنید به مسعودی، ج 1، ص 13). ظاهراً هیچیک از کتابهای برقی کبیر در دست نیست و نسبت داشتن قطعی محاسن به برقی صغیر این گمان را که ابنندیم ـ که در نسبت دادن کتابهایی از جمله محاسن به پدر، منحصر به فرد است ـ دچار اشتباه شده تقویت میکند (دربارة آثار برقی، علاوه بر منابع مزبور رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، ج 3، ص 315 و ج 15، ص 362؛ مدرس تبریزی، ج 1، ص 251(وثاقت برقی را بیشتر عالمان رجالی همچون شیخ طوسی (1380، ص 386)، علاّ مه حلّی (ص 139، ش 14)، سید بحرالعلوم (ج 3، ص 270) صریحاً و برخی همچون شیخ صدوق ( رجوع کنید به مامقانی، ج 3، ص 113) و ابنقولویه ( رجوع کنید به خوئی، ج 16، ص 66) به طور ضمنی تأیید کردهاند؛ فقط ابنغضائری ( رجوع کنید به قهپائی، ج 5، ص 205) و نجاشی (همانجا) او را ضعیف الحدیث خواندهاند، که این هم ناشی از روش او در اخذ و نقل حدیث، و این ویژگی است که در میان حدود چهل راوی از برخی افراد متهم به کذب یا افراد توثیق نشده، مانند عَمْروبنشَمِر، قاسمبنعروه، اسماعیلبن سَهل نیز روایت کرده و به روایات مرسل اعتماد ورزیده است. به دلیل همخوان نبودن عبارت نجاشی و ابنغضائری با توثیق شیخ طوسی و دیگران، در بیشتر کتب رجالی دربارة وثاقت برقی بتفصیل بحث شده است ( رجوع کنید به مامقانی، ج 3، ص 113ـ114؛ خوئی، ج 3، ص 141، ج 13، ص 108، ج 14، ص 26ـ30، ج 16، ص 64ـ67؛ نوری، ج 3، ص 574).منابع: محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیفالشیعة ، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت 1403/1983؛ ابنندیم، کتابالفهرست ، چاپ رضا تجدد، تهران ] تاریخ مقدمه 1393/1973 [ ؛ محمدمهدیبن مرتضی بحرالعلوم، رجالالسید بحرالعلوم : المعروف بالفوائدالرجالیة ، چاپ محمد صادق بحرالعلوم و حسین بحرالعلوم، تهران 1363 ش؛ محمدتقی تستری، قاموسالرجال ، تهران 1379ـ 1391؛ ابوالقاسم خوئی، معجم رجالالحدیث ، بیروت 1403/ 1983؛ محمدبن حسن طوسی، رجالالطوسی ، نجف 1380/ 1961؛ همو، الفهرست ، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف 1356/1937، چاپ افست قم 1351 ش؛ حسنبن یوسف علاّ مه حلّی، رجالالعلامةالحلی ، نجف 1381/1961، چاپ افست قم 1402؛ مرتضی فرهادی، «جغرافیای تاریخی کمره»، آینده ، سال دهم، ش 10ـ11 (دی ـ بهمن 1363)، سال دوازدهم، ش 9ـ10 (آذر ـ دی 1365)؛ حسنبن محمد قمی، کتاب تاریخ قم ، ترجمة حسنبن علی قمی، چاپ جلالالدین طهرانی، تهران 1361 ش؛ عنایةالله قهپائی، مجمعالرجال ، چاپ ضیاءالدین علامه اصفهانی، اصفهان ] 1347 ش [ ؛ محمدبن عمر کشّی، اختیار معرفةالرجال، ] تلخیص [ محمدبن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد 1348 ش؛ محمدبن یعقوب کلینی، الکافی ، چاپ علیاکبر غفاری، بیروت 1401؛ عبدالله مامقانی، تنقیحالمقال فی علم الرجال ، نجف 1349ـ1352؛ محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب ، تهران 1369 ش؛ علیبن حسین مسعودی، مروجالذهب و معادن الجوهر ، چاپ محمد محییالدین عبدالحمید، مصر 1384ـ 1385/ 1964ـ1965؛ احمدبن علی نجاشی، فهرست اسماء مصنّفی الشیعة المشتهر ب رجالالنجاشی ، چاپ موسی شبیری زنجانی، قم 1407؛ حسینبن محمدتقی نوری، مستدرکالوسائل ، تهران 1318ـ 1321/ 1900ـ1940؛ یاقوت حموی، معجمالادباء ، بیروت ] بیتا. [ ؛ همو،معجمالبلدان ، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873، چاپ افست تهران 1965؛ احمدبن اسحاق یعقوبی، کتابالبلدان ، چاپ دخویه، لیدن 1967.