بَرْغَمه (برگاما )، شهرستان و مرکز شهرستانی در استان ازمیر. در 25ـ30 کیلومتری ساحل دریای اژه و در حاشیة دشتی که رود باقر (در قدیم: کائیکوس ) از آن میگذرد، قرار دارد. این شهر در محلی بنا شده است که خرابههای شهر پرگامونِ باستان در آن به چشم میخورد. تاریخ برغمه چنان دیر سال است که با افسانههای طلیعة تمدن اژه درمیآمیزد. این شهر به مدت 150 سال (283ـ133 قم) پایتخت خاندان فیلائتروس بود و به دست آتالوسِ دوم، آخرین فرمانروای این خاندان، ضمیمة دولت روم شد. برغمه با معابد فراوانش، که مشهورترین آنها به نام آسکلپیوس (اسقلبیوس) بنا شده، با نمایشخانه و کتابخانة معظم و بویژه محراب معروف زئوس، در قرن دوم میلادی 000 ، 120 تن جمعیت داشت. این شهر صنایع درخشان و در رأس آنها کاغذ پوستی (پارشمن ) که نام آن از شهر پرگامون گرفته شده است، داشت و به زادگاه جالینوس حکیم معروف بود و در گسترش دین مسیح تأثیر مهمی نهاد.ارمنیانی که پیش از حملة مسلمانان از آسیای صغیر گریخته بودند، در قرن هفتم در برغمه (پرگام روم شرقی) مستقر بودند و فیلیپیکوس (حک : 711ـ713)، امپراتور روم شرقی، ارمنی و اهل برغمه بود. با لشکرکشی مَسلمةبن عبدالملک در 97 که به ویرانی شهر و محاصرة قلعة آن انجامید، قوای اسلام به آنجا وارد شدند، اما چون اعراب در 98ـ99 از تصرف قسطنطنیه چشم پوشیدند، شهر از نو با استحکامات بیشتر ساخته شد. برغمه از زمان امپراتوری لئون سوم (98ـ123/717ـ741) در حوزة تراکیاییان و از زمان لئون ششم (273ـ299/886ـ912) در حوزة ساموس قرار داشت. پس از نبرد ملازگرد * (463/1071) در تاخت و تاز ترکها در غرب آسیای صغیر، شهر خسارات فراوان دید، اما در دورة امپراتوری خاندان کومنن و جانشینان او در روم شرقی، آباد و مستحکم بود و در زمان اسحاق دوم (حک : 581 ـ591/ 1185ـ1195) از اسقف نشینیتابعِ اِفسوس به درجة مطران نشینی ارتقا یافت. لشکریان جنگ سوم صلیبی به فرماندهی بارباروس فریدریش (585/ 1189) از این شهر گذشتند و صلیبیان جنگ چهارم نیز، مدتی آنجا را اشغال کردند. برغمه در 600/1204، جزو قلمرو یونانی نیقیه بود.اشغال برغمه به دست ترکان با نخستین سالهای قرن هشتم/ چهاردهم مصادف بود؛ در این زمان، بنیقرهسی (قرهعیسی اوغولْلاری) در حدود 706/1306 این شهر را تصرف و دولتی برپا کردند که برغمه همراه با بالیکَسْری (بالیکَسیر * ) یکی از دو مرکز مهم آن به شمار میرفت. ابنبطوطه که در 733/1333 از برغمه دیدار کرده است، آن را شهری قدیمی تصویر کرده و فقط به وجود قلعة مهمی در کوههای آن اشاره نموده است. تصرف این شهر به دست ترکان، که مورخان قدیم عثمانی بدان اشاره کردهاند و با اطلاعات مورتْمان از منابع روم شرقی مطابق است، در 735/1334 یا 737/1336 نبوده، بلکه به دنبال مرگ یاخشیخان بوده است که پس از 714/1314 روی داده است. قرهسی اوغلی که هنگام لشکرکشی اورخانبیگ به سرزمین قرهسی، به برغمه گریخته بود، در همانجا محاصره و اسیر شد و در نتیجه شهر به قلمرو حکومت عثمانی درآمد و امارت قرهسی نیز برچیده شد. در حکومت عثمانی، برغمه قضایی ] =شهرستانی [ وابسته به لوای ] = ناحیة بزرگتر از شهرستان [ خداوندگار (بورسه * ) از توابع ایالت آناطولی بود و سپس به ایالت آیدین * (ولایت ازمیر) ملحق شد. حاجی خلیفه ضمن اشاره به قلعة شهر که باقیمانده بود، گفته است که شهر اصلی در دامنة همین قلعه بوده و مساجد و گرمابههای متعدد داشته است. او همچنین از محلهای نام برده که چون روی آبراههای زیرزمینی قرار داشته و زیرش خالی بوده «نه در زمین، نه در هوا» خوانده میشده است. تکسیه نیز که در 1253/1837 این شهر را دیده، آن محله را به همین نام خوانده و گفته است که شهر روی آبراهی زیرزمینی به طول 195 متر ساخته شده بود که در آن وقت از پوشاندن نهری با یک جفت طاق ضربی موازی پدید آمده بود و خانههای بسیار و نزدیک به هم داشت.برغمه که در دورة پیش از اسلام از اهمیت سیاسی بسیاری برخوردار بود، پس از آنکه از جایگاه پیشین خود به عنوان شهر مرکزی دولت یا ایالت (ایالت آسیایی امپراتوری روم) افتاد، اهمیت خود را به عنوان شهری بزرگ نیز از دست داد. این شهر از دیرباز بسیار پر نفوس و مرکز فرآوردههای کشاورزی دشتِ حاصلخیز رود باقر و ارتفاعات حوالی آن بوده و راهآهن قسمت علیای دشت رود باقر به ازمیر ـ بالیکسیر ـ باندرمه در وصل شدن آن شهر به دیگر مناطق مؤثر افتاده است. برغمه را راهی به دریا میپیوندد. شهر با جاده به دیکیلی، ایستگاه راهآهن سومه و ازمیر متصل است.برغمه در حاشیة شمالی جلگة رود باقر بنا شده و حاصلخیزترین نقطة آناطولی غربی است که در آن گندم، جو، ذرت، پنبه، توتون، حبوبات، کنجد، خشخاش، خربزه و هندوانه کشت میشود و در اراضی غیر زراعی و ارتفاعات آن حیوانات اهلی پرورش مییابد و اطراف نقاط مسکونی را انواع درختان میوه، باغها، زیتونزارها و درختان توت فرا گرفته است. فرآوردههای کشاورزی اطراف شهر موجب پدید آمدن برخی تأسیسات صنعتی (نظیر دباغی، کرباس بافی، قالی بافی، تهیة ابریشم، تولید روغن زیتون، صابون پزی) شده است که در جنگ جهانی دوم آسیب فراوان دید. به نوشتة تکسیه، در کنار رود برغمه، مثل سالهای پیشین، کارگاههای دباغی بسیاری ردیف شده بود. کوئینه نیز از تولید تیماج رنگی و حتی کاغذ پوستی در نیمة دوم قرن سیزدهم در این شهر سخن گفته است. بسیاری از سیّاحان هر سال از برغمه دیدار میکنند و از آنجا به ازمیر میروند.بناهای تاریخی فراوانی در برغمه باقیمانده است که از جملة آنها مسجدی است به نام اولوجامع (مسجد جامع بزرگ) با کتیبهای حاوی نام بایزید اول (حک :792ـ805).در 1343 ش/1965، شهرستان برغمه 124 روستا و 800 ، 1 کیلومتر مربع وسعت و شهر برغمه، 113 ، 24 تن سکنه داشته است. چون یونانیان در خلال سالهای 1298ـ1302 ش/ 1919ـ1923 برغمه را تصرف کرده بودند، بعدها میان دولتهای آنکارا و آتن مبادلة سکنه صورت گرفت و این شهر اهالی یونانی خودرا از دست داد و به جای آنان، ترکهایی که از یونان انتقال یافته بودند مستقر شدند؛ ازینرو جمعیت برغمه به نسبت سابق کاهش یافت.] در 1369 ش/1990، شهرستان برگاما (برغمه)، به مرکزیت شهر برگاما، مشتمل بر بخشهای مرکزی، گوچه بیلی، کوزاک، تورنالی، یونْت داغی و زیتین داغی ، دارای 688 ، 1 کیلومتر مربع وسعت و 421 ، 101 تن جمعیت بوده است، د.ا.د. ترک ، ذیل «برگاما» [ .منابع: آیدین ولایتی سالنامهسی ؛ ابنبطوطه، سیاحتنامه ، ترجمة ترکی محمد شریف، ص 338؛ علی جواد، ممالک عثمانیه نک تاریخ و جغرافیا لغاتی ، استانبول 1313ـ1317، ج 1، ص 164؛ مصطفیبن عبدالله حاجی خلیفه، جهان نما ، چاپ ابراهیم متفرقه، استانبول 1145/1732، ص 659؛E. Banse, Die Tدrkei, 126f. Osman Bayatl , Bergama tarihinde Asklepion , 4th ed., Istanbul 1954; idem, Bergama tarihinde Tدrk – I slہm eserleri , Istanbul 1956(گزارش جدیدی دربارة بناهای تاریخی اسلامی برغمه، با نقشه و عکس)M. Van Berchem, Die muslimischen Inschriften von Pergamon (Anhang zu Abh. Pr. AK. W., 1911), Berlin 1912; M. Collignon, Pergame, Paris 1900; V. Cuinet, La Turquie d’Asie, , Paris 1894, 471ff.; H. Gelzer, Pergamon unter Byzantinern und Osmanen (Anhang zu Abh. Pr. AK. W.), Berlin 1903; Ibn Bat ¤ t ¤ u ¦ t ¤ a, Voyages d’Ibn Batouta, Arabic text, ed. And Fr. Tr. By C. Defrإmery and B.R. Sanguinetti, Paris 1853-1858, II, 315; Kخnigliche Museen zu Berlin, Altertدmer von Pergamon, 1885-1923, I-IV; idem, Fدhrer durch die Ruinen von Pergamon, 1911; J. H. Mordtmann, غber das tدrkische Fدrstengeschlecht der Karasi in Mysien) SBPr. Ak. W.), Berlin 1911; A. Philippson, Reisen und Forschungen im westlichen Kleinasien, Heft I (= Ergجnzungsheft no. 167 zu Petermann’s Mitteilungen), Gotha 1910, 87ff.; TDVIA, s.v. “Bergama” (by Feridun Emecen); Ch. Texier, AsieMineure , 208f.; I. H. Uzun ar l , Anadolu Beylikleri , Istanbul 1937, 33ff.