بَرَدی’ ، مهمترین رود چهار فصل جاری در مشرق الجبلالشرقی که آب دمشق و اراضی غوطه را تأمین میکند. نَعمان مجذوم ( عهد عتیق ، کتاب دوم پادشاهان، 5: 12) از آن به نام اَباَنه یاد کرده نویسندگان یونانی و لاتینی آن را کریسوروآس نامیدهاند.بردی از قلّههای بلندی که بر شکاف میان زَبَدانی و سَرغایه مشرف است سرچشمه میگیرد. در پایین صخرهای آهکی به ارتفاع 100 ، 1 متر، آب فراوانی از زیرزمین بیرون میآید که در سمت مغرب فرورفتگی زبدانی، در دامنة جبل شیخ منصور، دریاچة وسیعی تشکیل میدهد. سرریزِ آب این دریاچه سبب پدید آمدن رود بردی است که شیب ملایم دشت زبدانی را با پیچ و خمهای فراوان درمینوردد و آب بسیاری از چشمههای ناحیه در آن میریزد. بردی پس از آغازی ملایم، به سمت مشرق میپیچد و تغییر جهت محوری شاخة خاوری الجبلالشرقی را دنبال میکند. در تَکِیّه (نیروگاه آبی)، شیب رود آغاز میشود؛ از آن پس به شکل تُندابی خروشنده از میان درة تنگی میگذرد که دیوارههای آن از سنگهای آذرین دورة پلیوسن و ایوسن تشکیل شده است. این دره در سوق وادیبردی (اَبِیْلَة قدیم) اندکی عریضتر میشود و سپس در سی کیلومتری سرچشمهاش، «عین فِیجه» به آن میریزد. این چشمه، که فقط چند متر بالاتر از سطح بردی قرار دارد، حجم آب رود را تقریباً به دو برابر افزایش میدهد. عین فیجه چشمة پر آبی است که جریانی بسیار منظم و یکنواخت دارد و از میان سنگهای گچی و آهکی بیرون میآید. در بالای مظهر آن، هنوز ویرانههای یک نیایشگاه رومی برجاست. هنگام کمآبی، در هر ثانیه پنج متر مکعب آب از عین فیجه داخل رود میشود، و اگر آب این چشمه نبود چه بسا بردی در تابستانها خشک میشد. بخشی از آب این چشمه مهار میشود و با لوله به دمشق انتقال مییابد تا در آن شهر به مصرف آشامیدن برسد. بردی گرچه شتابان به سوی دمشق پیش میرود، امّا انسان سرعت آن را مهار کرده است؛ اگر بردی مهار نمیشد، یقیناً در مرکز نواحی پستِ دمشق برای خود بستر گستردهای میگشود و جز نوار باریکی از گیاهان در میان بیابانهای تفتیده درّهای نمیداشت، و در پایان نیز در میان باتلاقها هرز میرفت. اما انسان در طی قرون، این رود را به درون مجراهای متوالی، که پیش از رسیدن به آستانة رَبْوَه، در سطوح مختلف به موازات بستر اصلی رود جریان دارند، هدایت کرده است. در آنجا، در دامنة جبل قاسیون، شش ترعة اصلی، که «نهر» نامیده میشوند، در شش جهت جریان مییابند. آب این نهرها با انشعابات گوناگون، رطوبت حیاتبخشی به زمینهای خشک اطراف بخشیده و در هامون پست دمشق، که انباشته از سیاهسنگ و آبرفتهای آهکی است، ناحیهای به طول 25 و عرض پانزده کیلومتر را به واحهای حاصلخیز تبدیل کرده است. بردی که تقریباً ده هزار هکتار باغ و باغستان را سیراب میکند، بادیه را حدود بیست کیلومتر از کوهستان دور نگاه میدارد؛ در آن سوی غوطه، مَرْج از کشتزارهای گسترده پوشیده شده و از آذر تا خرداد، سرسبز است.آبی که پس از سیراب شدن کشتزارها از رود باقی میماند، به سوی بادیه میرود و در آنجا در فرورفتگی مسدود به مردابها و نیزارهای عُتَیْبَه میریزد. در طول راه، این نهرها از بردی منشعب میشوند: در حماة، در سمت چپ، نهر یزید که به دست نبطیان احداث شده و یزیدبن معاویه (حک . : 60ـ64) آن را بازسازی کرده است، در انتهای مسیرش به نهر ثورا میریزد. در دُمَّر، سمت راست کرانة بردی، نهرِ مزّاوی به شهر تجاری مِزّه آب میرساند؛ و سپس، در همان سمت، نهر دارَنی آبِ کفرسوس و دارَیا را تأمین میکند؛ و در سمت چپ، نهر ثورا که در عصر آرامیان احداث شده بتنهایی نیمی از واحه را مشروب میکند. در آستانة ربوه، دو نهر در بخش اصلی شهر منشعب میشود: یکی قنوات، که اصل آن رومی بوده و در زمان بنیامیه بازسازی شده است و اکنون در بستر قدیمی رود جاری است؛ و دیگری نهر باناس (شکل ادبی) یا بانیاس، که از ساختههای آرامیان است. در حدود 50، آرنولف از «چهار رود بزرگ» (یزید، ثورا، باناس، قنوات) نام میبرد که همان نهرهایی است که در 106 در عهد حکومت هشامبن عبدالملک، و در قرن ششم در زمان ابنعساکر وجود داشته است. در نقشهای که سیّاحان آلمانی در 980 از شهر دمشق ترسیم کردهاند، بردی به شکل آبراههای قابل کشتیرانی ترسیم شده است.در داخل شهر، قنوات و باناس و همچنین بردی آب حمامها و مساجد و آبنماها و خانهها را تأمین میکند (برای آب آشامیدنی فقط در سالهای اخیر از عین فیجه به دمشق لولهکشی شده است) و سپس بار دیگر روانة نواحی روستایی میشود. بدینترتیب، با این روش آبیاری هوشمندانه، واحة بسیار حاصلخیزی به دست انسان پدید آمده است. نهرهای گوناگونی که از بردی منشعب میشود شبکة آبیاری درهم تنیدهای تشکیل میدهد که روستاها و کشتزارهای غوطه را سیراب میکند. بردی در جبران کمبود بارندگی کافی و منظم (که در دمشق فقط در حدود دویست میلیمتر است) تأثیر عمدهای دارد. این رود هوا را مرطوب میکند و در بهار و پاییز مه پدید میآورد و حیات گیاهان و جانوران و، در نتیجه، زندگی انسان را امکان پذیر میسازد.منابع: علاوه بر کتاب مقدس. عهد عتیق؛ ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق ، دمشق 1951، ص 145ـ148؛ محمد کردعلی، غوطه دمشق ، دمشق 1952، ص 114ـ119؛ یاقوت حموی، معجمالبلدان ، بیروت، ج 1، ص 378ـ379؛L. Dubertret, Aperµu de gإographie physique sur le Liban, l’Anti-Liban et la Damascةne, notes et mةmoires, Iv, 1948, 191; idem, “L’hydrologie…. de la syrie et du Liban...", Rev. Gةogr. Phys. Et gةol. Dyn. (1933), VI, 439; R. Dussaud, Topographie historique de la Syrie, 1927, 287 f.; M. Ecochard, Cl. Le Coeur, “Les bains de Damas", PIFD (1942); P. Geyer, Itinera Hierosolumitana, 276; Le Strange, Palestine under the Moslems, London 1890, 57- 59, 265f. J. Sauvaget, “Esquisse d’une histoire de la ville de Damas", REI (1934), 427; R.Thoumin, Gإographie humaine de la Syrie Centrale, 1936, 52-90; R. Tresse, "Irrigation dans la Ghouta de Damas", REI (1929), 459-533; Wultzinger Watzinger, Damaskus, 1924, II, 37.تکمله. نخستینبار خوارزمی (ص 125) بدون ذکر نام از این رود یاد کرده است. به گفتة وی، بردی از جبلالثَّلجْ (کوه برف) سرچشمه میگرفته و پس از گذشتن از شهر دمشق به دریاچهای میریخته است. ابنخرداذبه (ص 177) این دریاچه را دریاچة دمشق مینامد. اصطخری (ص 59) سرچشمة رود بردی را از زیر کنیسهای به نام فیجه میداند و مینویسد که آبهای پدید آورندة این رود از جایگاهی است که آن را نیرَب میخوانند و میگویند این همان جایگاهی است که خداوند در قرآن (مرجوع کنید به منون: 50) به آن اشاره کرده است: و آوَیْنا' هُما' اِلی رَبْوَةٍ ذاتِ قَرَارٍ و مَعِینٍ. به نوشتة ابنحوقل (ج 1، ص 174) بخشی از آب بردی از کوه سَنیر بوده و رودهای کوچک دیگری مانند مَزّه و قناة از این رود جدا میشده است. به گفتة او در میانة شهر دمشق بر روی رود بردی پلی ساخته بودند و آب رود در خانهها و کوچهها و حماّمهای این شهر جاری بوده است. مقدسی (ص 22) مینویسد که رود بردی پس از سیراب کردن قصبه ] دمشق [ و خورة ] ناحیة [ آن، دو شعبه میشده است؛ یک شعبه در دورترین نقطة این ناحیه یعنی ] مشرق شهر دمشق [ به دریاچهای ] احتمالاً به ماندابی [ میریخته، و شعبة دیگر با رود اُردُن یکی شده به دریاچة مَقلوبه ] بحرالمیت [ میریخته است. به نوشتة یاقوت حموی (1965، ج 1، ص 557) در فیجه، در دو فرسنگی دمشق، چشمة دیگری به بردی میپیوسته و پس از آن این رود به سوی آبادی بُجمرایا جاری میشده، در آنجا شعبههایی پیدا میکرده و بیشترین قسمت آن با همان نام بردی به سوی دمشق روان میشده است و باقیماندة آب آن با نام نهر یزید، که یزیدبن معاویه آن را احداث کرده، در دامنة کوه قاسیون جاری بوده است. از رود بردی آبراهی برای آبیاری غوطة دمشق احداث شده بود که اکنون نیز به نام یزید معروف است (حتّی، ص 297). یاقوت (1846، ص 43) مینویسد رود بردی در درهای میان دو کوه جریان دارد و غوطه را از طول قطع میکند و زیر قلعة دمشق میان عُقَیبه و دمشق به دریاچة مرج میریزد. ابوالفداء (ص 40) محل این دریاچه را در مشرق غوطة دمشق، با کمی انحراف به سوی شمال ذکر میکند که باقیماندة آب بردی به آن میریخته است. چون بیشتر مسیر این رود در سایة درختان بوده، آبی ناگوارا داشته است (حمدالله مستوفی، ص 249). انصاری دمشقی (ص 179)، اصل چشمة بردی را از زیر کوهی در مرْج زَبَدانی در کنار دهی به نام سَفیره میداند که در این کوه حفرهای بزرگ با عمقی ناپیدا قرار داشته است که اگر سنگی بزرگ بدان حفره میافکندند صدایی از آن به گوش نمیرسیده است. امروزه این رود اراضی پیرامون دمشق را سیراب میکند و آبادی شهر را فراهم آورده است.منابع: علاوه بر قرآن؛ ابنحوقل، کتاب صورة الارض ، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ ابنخرداذبه، کتاب المسالک و الممالک ، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ اسماعیلبن علی ابوالفدا، کتاب تقویم البلدان ، چاپ رینود و دیسلان، پاریس 1840؛ ابراهیمبن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک ، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ فیلیپ خوری حتّی، تاریخ عرب ، ترجمة ابوالقاسم پاینده، تهران 1366 ش؛ حمداللهبنابیبکر حمدالله مستوفی، کتاب نزهة القلوب ، چاپ گیلسترنج، تهران 1362 ش؛ محمدبنموسی خوارزمی، کتاب صورةالارض ، چاپ هانس فون مژیک، وین 1345/ 1926، چاپ افست بغداد 1962؛ محمدبن ابیطالب دمشقی، نخبة الدهر فی عجایب البر والبحر ، ترجمه حمید طبیبیان، تهران 1357 ش؛ محمدبن احمد مقدسی، کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم ، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ یاقوت حموی، کتاب المشترک وضعاً و المفترق صقعا ، گوتینگن 1846؛ همو، معجم البلدان ، چاپ ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873، چاپ افست تهران 1965؛The Times atlas of the world, London 1985.