بردسیر/ بردشیر (بردشیر/ گواشیر/ باد اردشیر/ به اردشیر)، نام قدیمی یکی از پنج کورة ناحیة کرمان و نام مرکز آن (که در منابع قرن چهارم به بعد کرمان * ضبط شده است). به نوشتة ناصرالدینمنشی کرمانی (ص 12ـ13) و حمداللهمستوفی ( نزهةالقلوب ، ص 140) بردسیر از دورة گشتاسب، پادشاه افسانهای ایران، وجود داشته و او در آنجا آتشکدهای ساخته بوده است. طبق نوشتة مقدسی (ص 460) در دورة او کورة بردسیر در کنار کویر دارای مناطق گرمسیری و سردسیری بوده است ـ که بهزبان محلی گواشیر (کواشیر) میخواندندـ و شهرهای ماهان و کوغَن (کُوغون) و زرند و جَنْز رود و کوه بیان (کوه بنان) و قواف (؟) اناس و زاور (راور) و خوناوب (خَناّب) و غُبیرا و کارشتان (کرستان) و ناحیة خبیص (شهداد) جزو آن به شمار میآمدند.امروز وضع جغرافیایی برخی از شهرها مانند قواف روشن نیست. ظاهراً بردسیر کنونی قسمتی از کورة قدیمی بردسیر است ( رجوع کنید به بردسیر * ، شهرستان و شهر).بنابر گفتة مقدسی (ص 461ـ462) گواشیر در قرن چهارم مرکز اداری ناحیة کرمان بود. گرچه شهر بزرگی محسوب نمیشد، اما دارای بارو بود و دیوانهای منطقه در آن قرار داشت و حاکم آن ابوعلیبن الیاس ] محمدبن الیاس [ با سپاهیانش در آنجا اقامت داشتند.تاریخ بردسیر در پیش از اسلام روشن نیست. حمزه اصفهانی (ص 33) احداث شهر را به اردشیر، مرجوع کنید به سس سلسله ساسانی، نسبت میدهد. در فتوحات قرن اول، بردسیر مانند دیگر شهرهای کرمان به دست مسلمانان افتاد. به نوشتة بلاذری (ص 545ـ546)، شهرهای کرمان را مجاشعبنمسعود سلمی، نمایندة ابنعامر، سردار عرب که در جستجوی یزدگرد سوم بود، گشود و گروهی از مردم کرمان به مکران و سیستان و به سوی دریا فرار کردند و اعراب خانهها و زمینهای آنان را تصاحب کردند و به آباد کردن آنها پرداختند. به نوشتة یعقوبی (ص 286)، کرمان در زمان خلافت عثمان خلیفة سوم (23ـ 25) به سرداری عبدالرحمانبنسمرةبنعبد شمس فتح شد، و او بر دو میلیون درهم و دو هزار وصیف (غلام و کنیز) با شاه آن صلح کرد. طبق مطالب ابناثیر (ج 7، ص 191)، در زمان یعقوب لیث (حک : 247ـ265) ناحیة کرمان مدتی در تصرف وی بود، و احتمالاً بردسیر نیز جزو قلمرو حکومت او به شمار میآمد. در آن هنگام سیرجان (شیرجان) مرکز ناحیة کرمان محسوب میشد. ظاهراً اهمیت بردسیر از اوایل قرن چهارم است و پیش از آن، تاریخ بردسیر با تاریخ ناحیة کرمان در هم آمیخته است. در 310 یا 318 امیرابوعلی محمدبنالیاس بر کرمان مسلط شد و در شهر بردسیر قلعه ساخت و به دور آن بارو کشید (افضلالدین کرمانی، ص 123؛ وزیری کرمانی، ج 1، ص 319، پانویس 32). ظاهراً از آن تاریخ به بعد، بتدریج، بردسیر یا گواشیر، به جای سیرجان، حاکمنشین ولایت کرمان شد. در 320 معزالدوله دیلمی وارد سیرجان شد، و والی سیرجان به نام سلیمان ناگزیر سیرجان را ترک کرد و به گواشیر نزد پدر خود رفت. معزالدوله گواشیر را محاصره کرد ولی بعداً ناگزیر از محاصرة شهر دست کشید (وزیری کرمانی، ج 1، ص 321ـ322). در کرمان معزالدوله به جنگ اهالی جبال بارز رفت ولی از کوفجیان در ساردویه شکست خورد ( رجوع کنید به بارز * ، کوه؛ همان، ج 1، ص 329ـ330). در 372 پس از مرگ عضدالدوله، خلفبن احمد پسر خویش عمرو را از سیستان با گروهی انبوه به فتح کرمان فرستاد و گواشیر به دست عمرو افتاد ولی پس از مدتی او شکست خورد و به سیستان نزد پدر رفت (همان، ج 1، ص 333ـ334). در 422 لشکر خراسان به کرمان حمله کرد و ابوکالیجار در بردسیر محاصره شد، ولی پس از جنگی، خراسانیان از راه بیابان به خراسان بازگشتند (ابناثیر، ج 9، ص 414). در 433، طبق نوشتة حمدالله مستوفی، طبس و کرمان به قاوردبن جَغْریبیگ رسید ( تاریخ گزیده، ص 429، 471)، و تا 583 با عنوان دارالملک منطقة کرمان در دست سلجوقیان کرمان ماند (همان، ص 11). در 467 سلطان شاه (پسر قاورد * ) پس از کشته شدن پدرش، در کرمان (گواشیر) به جای او نشست (افضلالدین کرمانی، ص 120؛ وزیری کرمانی، ج 1، ص 354، پانویس 23). در 474، تورانشاه قاورد در بردسیر دیناری به نام خود ضرب کرد (زامباور، ص 335، پانویس 3). مسجد ملک در کرمان کنونی از عهد همین تورانشاه سلجوقی به جا مانده است (مشکوتی، ص 155). در 495 ارسلانشاه (نوة قاورد) در کرمان به سلطنت رسید و مدت 42 سال حکومت کرد. پس از او در 537، محمدشاه (محمدبن ارسلانشاه) به حکومت رسید و به دستور او در بردسیر کتابخانهای ساخته شد که پنجهزار کتاب وقف آن بود (محمدبن ابراهیم، ص 42ـ43). در 582 بردسیر به تصرف غُزها (ملک دینار) درآمد (زامباور، ص 335) به نوشتة مورخان، در 619 براق * حاجب بر شهر گواشیر استیلا یافت و هنگام حملة مغول به ایران، از چنگیز لقب قُتْلُغ (قتلق)خان گرفت (ناصرالدین منشی کرمانی، ص 23؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده ، ص 528 ـ 529؛ محمدبن ابراهیم، ص 222ـ223). در قرن هشتم شهر گواشیر دارالملک کرمان، و طبق نوشتة حمدالله مستوفی ( نزهةالقلوب ، ص 140) هوایش از جیرفت خوشتر و به گرمی متمایل بوده است.همچنین برای اطلاع بیشتر از وضع جغرافیایی منطقة کرمان و آثار باستانی و اماکن دینی قدیم و جدید رجوع کنید به مقالة «شهرستان و شهر کرمان» در همین دایرةالمعارف.منابع : ابناثیر، الکامل فی التاریخ ، بیروت 1399ـ1402/1979ـ 1982؛ احمدبن حامد افضلالدین کرمانی، عقدالعلی لِلموقف الاعلی ، چاپ علیمحمد عامری نائینی، تهران 1356 ش؛ احمدبن یحیی بلاذری، فتوحالبلدان ، ترجمة محمد توکل، تهران 1367 ش؛ حمداللهبن ابیبکر حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده ، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران 1362 ش؛ همو، نزهةالقلوب ، چاپ لسترنج، تهران 1362 ش؛ حمزةبن حسن حمزة اصفهانی، تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء ، برلین ] بیتا. [ ؛ ادوارد ریترفون زامباور، نسبنامة خلفا و شهریاران و سیر تاریخی حوادث اسلام ، ترجمه و تحشیة محمد جواد مشکور، تهران 1356 ش؛ محمدبن ابراهیم، تاریخ کرمان: سلجوقیان و غز در کرمان ، چاپ باستانی پاریزی، تهران 1343 ش؛ نصرتالله مشکوتی، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران ، تهران 1349 ش؛ محمدبن احمد مقدسی، کتاب احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم ، چاپ دخویه، لیدن 1967، ناصرالدین منشی کرمانی، سمطالعلی للحضرة العلیا ، چاپ عباس اقبال، تهران 1362 ش؛ احمد علی وزیری کرمانی، تاریخ کرمان ، چاپ باستانی پاریزی، تهران 1364 ش؛ احمدبن اسحاق یعقوبی، کتابالبلدان ، چاپ دخویه، لیدن 1967.