بردسیر ، شهرستان و شهری در استان کرمان.1) شهرستان بردسیر (مَشیز)، در مرکز استان کرمان * قرار دارد ( رجوع کنید به بردسیر/ بردشیر * ). مشتمل بر یک بخش و شش دهستان، در درهای با جهت شمال غربی ـ جنوب شرقی قرار گرفته است. از شمال به شهرستانهای کرمان و رفسنجان، از مشرق به شهرستانهای کرمان و سبزواران (جیرفت)، از جنوب به شهرستانهای بافت و سیرجان، و از مغرب به شهرستانهای سیرجان و رفسنجان محدود است. منطقهای کوهستانی و فلاتی شکل است. آبادیهای شمالی آن در دشت و جنوبی آن در کوهستان واقع شده است. تنها شهرستان استان کرمان است که رود دایمی (به نام لالهزار) دارد. از قدیم از چراگاهها و شکارگاههای مشهور کرمان به شمار میآمد. کوه شاه (مرتفعترین قله حدود 351 ، 4 متر) در جنوب شرقی، و کوه بیدخون (یا بیدخوان) و کوه لالهزار (بترتیب مرتفعترین قله حدود 813 ، 3 و حدود 351 ، 4 متر) در مرکز شهرستان، و کوه جوپار (مرتفعترین قله حدود 135 ، 4 متر) در جانب شمال شرقی شهرستان و کوه پیچ (مرتفعترین قله حدود 126،3 متر) در شمال، و کوه منفرد کِله گاو در شمال غربی شهرستان، و کوه هزار (مرتفعترین قله حدود 465 ، 4 متر) در جنوب درة بردسیر (در جانب شرقی شهرستان) قرار گرفته است (سازمان نقشهبرداری کشور، نقشه ؛ مرجوع کنید به سسه جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب، نقشه ؛ سازمان جغرافیایی کشور، نقشه ؛ میرحیدر، ص 469). رود لالهزار با جهت شرقی ـ شمال غربی پس از مشروب کردن آبادیهای شهرستان، با نام آب بخشا از نزدیک شهر مشیز میگذرد و در انتها، به نام کبوترخان، دشت مشرق رفسنجان را آبیاری میکند. علاوه بر رود لالهزار، رود چاری و دهها رشته قنات اراضی بردسیر را مشروب میکنند (میرحیدر، ص 471ـ472). محصولات عمدة آن غلات و سیب زمینی و چغندر قند و پسته و فرآوردههای دامی است. معادن سرب دارد (همان، ص 473ـ 475) و دارای آثار باستانی به نام تل ابلیس است ( رجوع کنید به بردسیر، شهر در همین مقاله). شهرستان بردسیر، در قدیم بلوک بردسیر نامیده میشد که در کتابهای تاریخی و جغرافیایی از آن سخن به میان آمده است. بعضی دهکدههای آن قدمت تاریخی دارد. آبادیهای آن عبارتاند از: 1) قنات باغ نگار (یا نگار)، مرکز دهستان نگار (جمعیت طبق سرشماری 1365 ش، 111 ، 3 تن)، است که در حدود هیجده کیلومتری جنوب شرقی شهر مشیز و در حدود شش کیلومتری جنوب کوه گُدارخون. راه اصلی کرمان به بافت از آن میگذرد و ویرانههای مسجد قدیمی با مناری از دورة سلجوقی، به نام برج نگار، با کتیبهای به خط کوفی در آن قرار دارد (سازمان ملی حفاظت آثار باستانی کرمان، ص 32). ظاهراً این ویرانهها با مقر شهر تاریخی خَنّاب (خوناوَب) مطابقت دارد که در مسیر راه سیرجان و بم قرار داشته است. به نوشتة مقدسی (ص 462)، شهر در قرن چهارم، مسجد جامع (در میان بازار) داشته و دارای درخت سنجد و کشتزارهای فراوان بوده است. خَنّاب (ابناثیر: جناب) در 440 یا 444، شاهد مسموم شدن و درگذشت سردار دیلمی با کالیجار بود(افضلالدین کرمانی، ص 126؛ قس: ابناثیر، ج 9، ص 547). شهر خناب اندکی پیش از 558 تخریب شد (ناصرالدینمنشی کرمانی، ص 18). 2) ترشاب پایین (جمعیت طبق سرشماری 1365 ش، 151 ، 5 تن)، در حدود دوازده کیلومتری جنوب شرقی شهر مشیز. ظاهراً کثرت جمعیت آن به این سبب بوده که هنگام سرشماری اردوگاه پناهندگان افغانی بودهاست. 3) دِه تازیان یا قریة العرب، مرکز دهستان (جمعیتطبق سرشماری 1365 ش، 948 ، 3 تن)، در 59 کیلومتریمشرق شهر مشیز. نام آن اخیراً در بعضی از منابع گلزارضبط شده است. 4) لالهزار، مرکز دهستان (جمعیت طبق سرشماری 1365 ش، 278 ، 2 تن)، در حدود 60 کیلومتری جنوب شرقی شهر مشیز. نام قدیم آن کارزار ضبط شده است.5) ده قلعه عسکر، مرکز دهستان (جمعیت طبق سرشماری 1365 ش، 508 تن)، در حدود 64 کیلومتری جنوب شهر مشیز (با کاروانسرای قدیمی). چشمة آب گرم معدنی در نزدیکیآن است (وزیری کرمانی، 1353 ش، ص 134ـ135). 6) شمسآباد که بقعهای با سقف کاشیکاری در آن دیده میشود. 7) آبادی کوچک غُویرا (یا: غُبیرا)، در حدود 45 کیلومتری مشرق شهر مشیز که دارای آثار باستانی است (کالدول، ص 106). غویرا با شهر اسلامی غُبیرا که پس از گذشتن از خناب در مسیر جاده راین ـ بم قرار داشت، و به گفته مقدسی (ص 462) دارای کهندز بود، مطابقت میکند. غویرا امروز (جمعیت طبق سرشماری 1365 ش، 235 تن)، در دهستان بهرامجرد قرار گرفته است.بلوک بردسیر در 1291 حدود یازده هزار تن جمعیت داشت و گروههایی از عشایر در آن زندگی میکردند. در قدیم محصولات آن مانند نخود از طریق بندرعباس به هندوستان صادر میشد (وزیری کرمانی، 1353 ش، ص 133ـ136). جمعیت شهرستان بردسیر طبق سرشماری 1370 ش، به 869 ، 66 تن میرسید که از آن میان 983 ، 21 تن (87/32 درصد) شهرنشین، و 886 ، 44 تن (13/67 درصد) روستانشین بودند. راه اصلی کرمان به سیرجان، و کرمان به بافت از آن میگذرد. از لحاظ تقسیمات کشوری بخش مشیز طبق قانون تقسیمات کشوری در 1316 ش، جزو شهرستان بم تشکیل شد، در 1324 ش بخش مشیز (بردسیر) از شهرستان بم مجزا و ضمیمة شهرستان سیرجان شد. تا پایان 1358 ش، جزو بخشهای سیرجان باقی ماند و در آن سال بخش مشیز تبدیل به شهرستان شد، و بخش مرکزی (حومه) بردسیر، مشیز نام گرفت (مهندسین مشاور باوند، ص 46).2) شهر بردسیر (مَشیز). مرکز شهرستان (جمعیتطبق سرشماری 1370 ش، 983 ، 21 تن)، در 64 کیلومتری جنوب غربی شهر کرمان، و در 118 کیلومتری شمال شرقیشهر سیرجان، و در 108 کیلومتری شمال شهر بافت درمسیر راههای قدیمی جنوب شرقی ایران (سیرجان ـ بم ـکرمان و هرموز * (بندرعباس) ـ بافت ـ کرمان) قرار گرفتهاست. شهر 900 ، 1 متر از سطح دریای آزاد ارتفاع دارد (سازمان هواشناسی، ص 320)، در 1355 حداکثر مطلق دمای آن در شهریورماه 33 درجه بالای صفر و حداقل مطلق دمای آن در دی ماه گاهی به هفت درجه زیر صفر میرسد (مهندسین مشاور باوند، ص 57). سابقاً به آن قلعة مشیز میگفتند. رود لالهزار از یک کیلومتری مشرق شهر به نام آب بخشا میگذرد و درشهر بردسیر بر روی آن شش پل بتونی مسلح و فلزی ساخته شده است. شهر اغلب در معرض تهدید سیل قرار میگیرد.مشیز دارای آب لولهکشی است. کارخانه تصفیه قند در قسمت شرقی شهر احداث شده است، کارخانههای فولادسازی و ماشینسازی برای تولید ابزار معدنی و شهرکسازی (در کنار کارخانهها) در پیرامون شهر در دست احداث است (همان، جاهای متعدد). زیارتگاهی به نام بقعه پیرجار سوز (پیربرحق) از قرن هفتم دارد (مشکوتی، ص 152). در دورة قاجاریه قلعهای به نام اَبَردِژ داشت (وزیری کرمانی، 1353 ش، ص 134) که ویرانههای آن هنوز در مرکز شهر دیده میشود. تل ابلیسدر هیجده کیلومتری جنوب شرقی شهر (نزدیک ده علیآباد) قرار گرفته است. باستانشناسان امریکایی از 1315 ش/ 1936 به بعد در آن به کاوش پرداختهاند، و قدمت سکونت در آن را تا حدود شش هزار سال پیش تخمین زدهاند. براثر کاوشهای باستانشناسان ابزارهای گوناگونی مانند بوتة ذوب مس، تبر، چکش، خنجر و سنجاق در آنجا کشف شده است (کالدول، ص 146، شکل 29). چنین مینماید که مردم صنعتگر و زارع پیشة ساکن تلابلیس با سود بردن از هیزم پستة وحشی (بنَه) در شش هزار سال پیش موفق به ذوب مس شدهاند (همان، ص 71ـ72) و احتمالاً با ساکنان بینالنهرین و سیلک ارتباط داشتهاند. طبق نظر باستانشناسان، آغاز زندگی در تلابلیس به حدود 3600 ق م میرسد (همان، ص 309). ظاهراً مسیر رودی که آثار آن در 450 متری مشرق تلابلیس دیده میشود تغییر پیدا کرده است و امروز از هفت کیلومتری غرب تلابلیس میگذرد (همان، ص 71ـ72).پیشینه. از تاریخچة پیش از اسلام شهر مشیز سندی در دست نیست. این شهر ظاهراً در قسمتی از کورة بردسیر قدیم قرار داشته است ( رجوع کنید به بردسیر/ بردشیر). در اواخر قرن سوم، قدامةبن جعفر در مسیر سیرجان ـ بم که منازلی به نامهای (شامات) قهستان، امسیر ] بهار یا نهار [ و خَّناب و رایین داشته، از آبادی اَمسیر نام میبرد که فاصله آن تا خناب ] یا: خوناوب [ شش فرسنگ بود (ص 196). جغرافیانویسان اسلامی به جای امسیر از بهار (یا نهار) نام بردهاند که با خناب یک مرحله یا یک منزل سبک (چهار تا شش فرسنگ) فاصله داشته است (اصطخری، ص 168؛ ابنحوقل، ص 314؛ مقدسی، ص 473). محل کنونی شهر مشیز با محل امسیر و بهار (یا نهار) کمابیش مطابقت دارد. ظاهراً امسیر یکی از آبادیها یا منازلی به شمار میآمده که بتدریج به مَسیر و مشیز تبدیل شده است یا اینکه اَمسیر عربی شدة واژة اَمشیز است (امروز در حدود سی کیلومتری جنوب شرقی شهر مشیز ده کوچکی به نام قنات سیر قرار گرفته که یادآور همان نام قدیمی امسیر است.). در یکی از پانویسهای احسن التقاسیم ، در همان محل، از آبادی ازمین یاد شده (مقدسی، ص 474) که ظاهراً محرف امسیر است. همچنین نام آبادی و دهستان امروزیِ نگار احتمالاً همان نهار است؛ تبدیل (ه ) به (گ)، در تحول زبان فارسی دیده شده است؛ علاوه بر آن، بغلط، «بهار» (گاهی بدون نقطه)، «...قار» ] شاید نقار، نگار [ ( حدودالعالم ، ص 128) و در نقشة اشکال العالم «نهار» (جیهانی، ص 251)، ضبط شده است. نام آبادی نگار امروزی از قرن نهم، در «مقامات طاهرالدین محمد و شمسالدین ابراهیم» در کنار آبادی مشیز قید شده است (ص 197) که احتمالاً از نام منزل و منطقة کوچک نگار قدیمی اخذ شده است. طبق مطالب تاریخ کرمان ، در 77 قطریبن فجأه (از ررجوع کنید به سای خوارج) امیر اَزارِقه با جنود خود از سیرجان به مشیز ] ؟ [ آمد (وزیری کرمانی، 1364 ش، ج 1، ص 286ـ287). ولی هیچیک از تاریخ نویسان و جغرافیادانان دورة اسلامی نام آبادی مشیز را در آن دوره در کتابهای خود ذکر نکردهاند. وزیری همچنین در 621، محل شکار سلطان جلالالدین را که سمط العلی ، صحرا ذکر میکند (ناصرالدین منشی کرمانی، ص 23) بلوک ] ؟ [ بردسیر ضبط کرده است (1352 ش، ص 430). نام مشیز، نخستینبار در 570 در کتاب سلجوقیان و غز در کرمان آمده است؛ و آن هنگامی بود که امرا «بر قاعدة معهود، گلة ستوران خاص و عام را به علفخوار و مرغزار مشیز فرستادند» (محمدبن ابراهیم، ص 81). در 575، هنگام آمدن غُزان به کرمان، لشکر فارس نیز برای مقابله با غزان وارد مشیز شد (همان، ص 128). در 582، هنگامی که شهر بردسیر (کرمان) در دست اتابک محمد بود، ملک دینار پس از اینکه نتوانست شهر کرمان (بردسیر) را تصرف کند، لشکریان خود را به مرغزار مشیز روانه کرده خود به راور رفت (افضلالدین کرمانی، ص 98ـ99). در 651، هنگام خروج سلطان جلالالدین دروغین، مشیز همچنان محل نگهداری گلة سلطان بود (ناصرالدین منشی کرمانی، ص 33ـ34). در قرن هفتم، نام باغ مشیز هنگامی که تَرکان خاتون در آن به قول ناصرالدین منشی کرمانی «برخاسته آستینی چند بر افشاند» در تاریخ آمده است (ص 48). در 694 بایدوخان در بغداد علم طغیان برافراشت، و به دنبال آن در 698 شهزاده کردوجین از راه مشیز به کرمان لشکر کشید و پادشاه خاتون از قراختائیان را در شهر کرمان دستگیر کرد (همان، ص 75ـ76). در 746، هنگام یاغیگری امرای اوغانی و جرمایی از امیران آل مظفر، قلعة مشیز پناهگاه غیاثالدین طغطای (یا تقطای) امیر لشکر اوغان شد (عبدالرزاق سمرقندی، ص 208؛ کتبی، ص 52؛ میرخواند، ج 4، ص 473)، در 753، امیر مبارزالدین محمد در جنگبا امیر شیخ ابواسحاق، امیر بیکچکار ] بیکجکاز [ از راه مشیزبه دارالملک کرمان حمله کرد (عبدالرزاق سمرقندی، ص 252ـ 253). در 765، شاه شجاع پسر محمد مظفر برای تسخیرشیراز از کرمان به مشیز آمد (کتبی، ص 91ـ92). در 787،هنگام رفتن امیرسیورغتمش اوغانی به هزاره، شورشی درمَشیز درگرفت. در این هنگام، سلطان احمد، برادرشاه شجاع،که حاکم کرمان بود با لشکری بزرگ به مشیز آمد (همان، ص 120). در 1133، به نوشتة مرعشی، «محمدقلی بیک فرمانده افواج قزلباش، سیصد سوار افغانی از افاغنة غلزهای و فرمانده آنان زکریا سلطان، مستقر در قریة مشیز را تار و مار کردند» (ص 54). در 1138، سیداحمدخان پس از خروج، از راه سیرجان و مشیز و باغین، وارد شهر کرمان شد (همان، ص 68ـ69). در 1176ـ1177 در دورة حکومت تقیخان دُرّانی، محمد امین خان گروسی فرستادة وکیل از سیرجان به مشیز آمد و پس از توقف کوتاهی در آنجا به گواشیر ] ؟ [ وارد شد (وزیری کرمانی، 1364 ش، ج 2، ص 683، 685ـ686؛ موسوی اصفهانی، ص 136).در 1205، لطفعلیخان زند از راه سیرجان وارد مشیز شد و مدتی در آنجا ماند (وزیری کرمانی، 1352 ش، ص 712ـ714). در 1208، آقا محمدشاه قاجار برای تصرف قلعة مشیز با لطفعلیخان جنگید و او را شکست داد. لطفعلیخان ناچار به کرمان گریخت (هدایت، ج 9، ص 253). در 1257، در بلوک بردسیر قلعة مشیز به تصرف آقاخان محلاتی در آمد (هدایت، ج 10، ص 260). ظاهراً در 1257، وی از مشیز فرار کرد و به بمپور رفت و پس از آن قلعه بمپور به دست حبیب الله خان امیر توپخانه فتح شد (اعتمادالسلطنه، ص 177؛ قس وزیری، 1352 ش، ج 2، 786ـ 788). در 1242 بنابر مطالب حدائق السیاحه ، بلوک بردسیر مشتمل بر دو قسمت بود: ناحیة شمالی در دشت، قسمت جنوبی سردسیر در کوهستان. مشیز یکی از آبادیهای شمالی آن بود (زین العابدین شیروانی، ص 152ـ153). در 1291، شهر مشیز در بلوک بردسیر قلعهای به نام اَبَردژ داشت. بلوک بردسیر سالی شش کرور و سیصد هزار من محصول میداد (وزیری کرمانی، 1353 ش، ص 133ـ134). در 1310 ش به نوشته مسعود کیهان، بلوک بردسیر پانصد(؟) رشته قنات داشته است (ج 2، ص 255).منابع : ابناثیر، الکامل فیالتاریخ ، بیروت 1399ـ1402/1979ـ1982؛ ابنحوقل، کتاب صورة الارض ، چاپ کرامرس، لیدن 1967؛ ابراهیمبن محمد اصطخری، کتاب مسالک الممالک ، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ محمد حسنبنعلی اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصری ، ج 3،] تهران [ 1300 ش؛ احمدبن حامد افضلالدین کرمانی، عقدالعلی للموقف الاعلی ، چاپ علیمحمد عامری نائینی، تهران 1356 ش؛ایران. وزارت دفاع. ادارة جغرافیایی ارتش، فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران ، ج 105: سیرجان ، تهران 1362 ش؛ ایران. وزارت کشور. حوزة معاونت برنامه ریزی و خدمات مدیریت. دفتر تقسیمات کشوری، اجرای قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری ، تهران 1366 ش؛ ابوالقاسمبن احمد جیهانی، اشکال العالم ، ترجمه علیبن عبدالسلام کاتب، چاپ فیروز منصوری، تهران 1368 ش؛ حدود العالم من المشرق الی المغرب ، چاپ منوچهر ستوده، تهران 1340 ش؛ حسینعلی رزم آرا، فرهنگ جغرافیاییایران (آبادیها) ، ج 8 : استان هشتم (کرمان، مکران)، تهران 1335 ش؛ زین العابدینبن اسکندر زین العابدین شیروانی، حدائق السیاحة ،تهران 1348 ش؛ سازمان جغرافیایی کشور، نقشه عملیات مشترک (زمینی)، سیرجان ، تهران 1331 ش؛ سازمان ملی حفاظت آثار باستانی کرمان، بناهای تاریخی کرمان ، کرمان 1355 ش؛ سازمان نقشهبرداری کشور، نقشه ایران ، تهران 1346 ش؛ سازمان هواشناسی کشور، سالنامه هواشناسی: 1354ـ1355، تهران 1363 ش؛ عبدالرزاق سمرقندی، مطلعسعدین و مجمع بحرین ، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران 1353 ش؛ قدامةبن جعفر، کتاب الخراج ، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ محمود کتبی، تاریخ آلمظفر ، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران 1364 ش؛ مسعود کیهان، جغرافیای مفصّل ایران ، تهران 1310ـ1311 ش؛ محمدبن ابراهیم، تاریخ کرمان: سلجوقیان و غز در کرمان ، چاپ باستانی پاریزی، تهران 1343 ش؛ محمد خلیلبن داوود مرعشی صفوی، مجمع التواریخ ، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران 1362 ش؛ مرکزآمار ایران، سرشماری عمومی نفوس و مسکن مهر 1365، نتایج تفصیلی شهرستان مشیز ، تهران 1367 ش؛ همو، سرشماری عمومی نفوس و مسکن مهر 1365، فرهنگ آبادیهای کشور: شهرستان مشیز ، تهران 1368 ش؛ همو، نتایج آمارگیری جاری جمعیت، شهریور 1370 ، تهران 1370 ش؛ نصرت الله مشکوتی، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران ، تهران 1349 ش؛ «مقامات طاهرالدین محمد و شمس الدین ابراهیم»، با مقدمه فرانسوی ژان اوبن، فرهنگ ایران زمین ، ج 2 (1333 ش)؛ محمدبن احمد مقدسی؛کتاب احسن التقاسیم فی معرفةالاقالیم ، چاپ دخویه، لیدن 1967؛ مرجوع کنید به سسه جغرافیائی و کارتوگرافی سحاب، نقشة راههای ایران ، تهران 1370 ش؛ محمدصادق موسوی اصفهانی، تاریخ گیتیگشا ، با مقدمه سعید نفیسی، ] تهران [ 1363 ش؛ مهندسین مشاور باوند، طرح توسعه شهری شهر بردسیر ، کرمان 1363 ش (جزوه تایپی)؛ درّه میرحیدر، «گزارشی از یک مطالعة جغرافیائی»، مجلة دانشکده ادبیات وعلوم انسانی تهران ، س 14، ش 4 (فروردین 1346)؛ محمد بن خاوندشاه میرخواند، تاریخ روضةالصفا ، تهران 1338ـ 1339 ش؛ ناصرالدین منشی کرمانی، سمط العلی للحضرة العلیا ، چاپ عباس اقبال، تهران 1362 ش؛ احمد علی وزیری کرمانی، تاریخ کرمان ، چاپ باستانی پاریزی، تهران 1364 ش؛ همو، جغرافیای کرمان ، چاپ باستانی پاریزی، تهران 1353 ش، رضا قلیبن محمد هادی، ملحقات تاریخ روضةالصفای ناصری ، در میرخواند، تاریخ روضة الصفا ، ج 8 ـ10، تهران 1339 ش؛Joseph. R. Caldwell, Investigations at Tal-i-Iblis, Springfield, I, ll. 1967.