بَرَدان ، شهری قدیم در عراقِ عصر عباسی. به گفتة جغرافینویسانِ مسلمان در حدود 24 کیلومتری شمال بغداد، سرراه سامرا و با فاصلهای اندک از کرانة شرقی دجله، کمی بالاتر از محل تلاقی نهرالخالص و دجله، قرار داشته است. نهرالخالص، که شاخهای از رود نَهرَوان (یا دیاله) بود، از کنار بردان میگذشت. منصور، خلیفة عباسی، پیش از آنکه مصمّم شود که پایتختی جدید در محل بغداد کنونی بسازد، بردان را مدتی کوتاه اقامتگاه خود قرار داد ( رجوع کنید به یعقوبی، ص 256). در نیمة شرقی بغداد، پلی و خیابانی و دروازهای، و پس از آن هم قبرستانی بود که «بردان» خوانده میشد و تا شهر بردان دو منزل فاصله داشت ( رجوع کنید به لسترنج، 1900، ص 360، فهرست). به هنگام تألیف مراصدالاطّلاع (حدود 700)، شهر بردان کاملاً ویران و ناشناخته بود. محل شهر بردان را باید در خرابههای واقع در بَدْران جستجو کرد که محل آن با اقوال مرجوع کنید به لفان مسلمان دربارة بردان مطابقت میکند. به گفتة منابع عربی، نام «بردان» مُعرَّب کلمة فارسی «بردهدان» (جای بردگان) است، و از این اشتقاق چنین به ذهن میآید که شاید بُختنصر * جماعتی از یهودیان را در آنجا سکنی داده بوده است.منابع: BGA ، جاهای متعدد؛ عبدالمرجوع کنید به منبن عبدالحق بغدادی، مراصدالاطّلاع ، چاپ یونبول، ج 1، ص 168؛ یاقوت حموی، معجمالبلدان ، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873، ج 1، ص 551 به بعد؛ احمدبن اسحاق یعقوبی، البلدان ، چاپ دخویه، لیدن 1892؛C § ernik, in Pete rma n n ‘ s Geogr. Mitteil. Erg. -Heft, 34,36 a, 38, 44; G. Le Strange, Baghdad during the Abbasid Caliphate, 1900; idem, The lands of the Eastern Caliphate, Cambridge 1930, 50; H. Petermann, Reisen im Orient, 1861, II, 311; M. Streck, Babylonien nach den arab. G eograp he n, II, 230 ff.; G. Weil, Geschichte der Chalifen, Mannheim - Stuttgart 1846 - 1882, II, 311.NNNNبَرَدان، یوم (یوم البَرَدان) ، ا ز ایّام عرب جاهلی و مشهور بین قبایلقحطانی. در چنین روزی حجربن عمروبن معاویةبن حارث کِندی معروف به آکِلی المُرار، برادر ناتنی حَسانبنتُبَع پادشاه حمیری (حِتّی، ص 106)، که بر سرزمین نجد و نواحی عراق فرمانروایی داشته بر زیادبنهبوله، فرمانروای یکی از نواحی شام، پیروز شده است (ابوالفرج اصفهانی، ج 16، ص 354؛ ابناثیر، ج 1، ص 301).هشامبنکلبی (متوفی 204) و ابوعبیده (متوفی 209) از این واقعه دو روایت کردهاند که در پارهای جزئیات باهم اختلاف دارند ( رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانی، ج 16، ص 354ـ 358). ابناثیر روایت ابوعبیده را با واقع سازگارتر دانسته و گفته است: منظور از ابنهبوله یکی از ملوک غَسّان است که غالب نام داشته، زیرا زیادبن هبوله فرمانروای شام از نظر زمانی مقدم بر حجر بوده است (ج 1، ص 304). یاقوت (ج 1، ص 552) از مواضع متعددی با عنوان بردان نام برده اما به این حادثه اشارهای نکرده است.دربارة سبب وقوع اینجنگ، آمده است که حجربن عمرو همراه با قبیلة کِنده و ربیعه به بحرین هجوم میبرد. ابنهبوله در غیاب آنها به سرزمینشان میتازد و اموال زیادی تصرف میکند و تعدادی از زنان قبایل درگیر جنگ، از جمله هند بنت ظالم همسر حجر، را به اسارت میگیرد. حجر با آگاهی از این موضوع، در جستجوی ابنهبوله برمیآید و تنی چند از بزرگان قبیلة ربیعه چون عوفبنمحلّم و عمروبن ابیربیعه (عمروبن معاویه) به او میپیوندند (ابوالفرج اصفهانی، ج 16، ص 354؛ ابناثیر، ج 1، ص 301؛ جادالمولی، بجاوی، و ابراهیم، ص 42). حجر با افرادش در منطقة حفیر پایینتر از عَیناُباغ به اردوگاه ابنهبوله میرسد. جنگ بزرگی در محل بردان در نزدیکی عیناباغ، در میگیرد. ابنهبوله شکست میخورد و تعداد زیادی از افرادش کشته میشوند. قبایل غارتشده، اموال خود را بازپس میگیرند و حجر نیز به انتقام خیانت همسرش در زمان اسارت، دستور میدهد تا هند را به دو اسب بسته و رها کنند، یا به قولی دیگر او را میسوزاند (ابوالفرج اصفهانی، ج 16، ص 354ـ 358؛ ابناثیر، ج 1، ص 301ـ304؛ جادالمولی، بجاوی، و ابراهیم، ص 42ـ45؛ بستانی، ذیل «بَرَدان»).منابع: ابناثیر، الکامل فیالتاریخ ، بیروت 1405/1985؛ علیبنحسین ابوالفرج اصفهانی، کتاب الاغانی ، بیروت ] بیتا. [ ؛ بطرس بستانی، کتاب دائرةالمعارف ، بیروت ] بیتا. [ ؛ محمد احمد جادالمولی، علیمحمد بجاوی، و محمد ابوالفضل ابراهیم، ایّامالعرب فیالجاهلیّة ، بیروت 1408/1988؛ فیلیپ خوری حِتّی، تاریخ عرب ، ترجمة ابوالقاسم پاینده، تهران 1366 ش؛ یاقوت حموی، معجمالبلدان ، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873، چاپ افست تهران 1965.